جمعه، خرداد ۰۶، ۱۳۹۰



حاخ و ناخ!
...

با تأکید «گروه 8» بر بازگشت اسرائیل به مرزهای 1967،  سیاست سنتی آنگلوساکسون‌ها در اسرائیل پایان یافت؛   پیامد منطقی این امر تغییر سیاست اسلام‌پروری اینان در ایران و پاکستان و به ویژه در قفقاز خواهد بود.   از اینرو ایالات متحد،  مبلغ 5 میلیون دلار برای سر «دوکوعمروف»،   رهبر تروریست‌های قفقاز جایزه تعیین کرد و هیلاری کلینتن نیز راهی پاکستان شد تا حمایت آمریکا از القاعده را به گردن جیره‌خواران‌اش در اینکشور بیاندازد!   این تحولات موضع واقعی آش‌فروش‌های ساواک جمکران را مشخص کرد و از همسوئی‌شان با «حاخ»،  یا همان «حضرت آیت‌الله خامنه‌ای»،   پرده برداشت.   در این راستا،   خواهر «احمدی خراسانی» هم‌صدا با شیخ احمد خاتمی و دیگر آخوندهای حکومت،   برای توجیه سرکوب زن ایرانی قلم به دست گرفته و از نماد بردگی زن دفاع فرمودند.  می‌بینیم که اهدای جایزة «سیمون دوبووار» به آش‌فروش‌های چادرپرست ساواک جمکران دلیل موجه داشته؛   اینان خواهان حذف «جنسی‌ات زن» از جامعه‌اند.   

احمدی خراسانی،   در یک مطلب عریض و طویل و پوچ،   ناشیانه می‌کوشد ممنوعیت برقع و نقاب را در فرانسه محکوم کند!  «خواهر» احمدی با دلائل «الهی» و پوچ ،  حاکمیت فرانسه را با حکومت جمکران در ترادف قرار داده و می‌گویند،   ممنوعیت برقع و نقاب در فرانسه «آزادی زن» را نقض می‌کند!   ایشان برای توجیه یاوه‌پراکنی خود می‌نویسند،   زنان «ماهی‌فروش» بندرعباس نقاب بر چهره دارند و اگر نقاب ممنوع شود،  اینان نمی‌توانند به کسب و کار خود ادامه دهند!   به عبارت دیگر،‌  رهبر آش‌فروشان،   یا شرایط زندگی زنان فرانسه را با زنان ماهی‌فروش بندرعباس مقایسه کرده‌اند،   و یا بر اساس استدلالات علمی‌ایشان می‌باید ممنوعیت نقاب در فرانسه را «مانعی» بر سر راه کسب و کار زنان ماهی‌فروش در بندرعباس تلقی کنیم!   از اینجا نتیجه می‌گیریم،   حکومت «انسان‌محور» فرانسه از «حضور زن» در بندرعباس ممانعت می‌کند:

«فرض کنیم ما فمینیست‌های داخل کشور[...]  به زنان زحمتکش که [...] در بازار ماهی‌‌‌فروش‌‌‌ها [...] بساط مختصر ماهی فروشی پهن کرده‌اند بگوئیم  [...] شما چون برقع بر صورت دارید [...] مجازات می‌شوید [...]  یک چنین عملی [...] در بخشی از بنادر جنوب [...] زنان را از تعامل اجتماعی باز [می‌دارد] با این استدلال که برقع،  از پوشش و حجاب جداست، نمی‌توان به دخالت دولت در کشف برقع صحه گذاشت [...]»

ما هم به آش‌فروش‌های ساواک جمکران می‌گوئیم،  در یک دمکراسی،   از یک‌سو  «جنسی‌ات» افراد در جامعه می‌باید مشخص باشد،  و از سوی دیگر،  حکومت توحش خدامحور با حکومت انسان‌محور هیچ ترادفی ندارد.   نهایت امر،  پوشش زنان جنوب ایران   «سنتی» است،   نه ایدئولوژیک.   برقع در فرانسه ساخته و پرداختة‌ مساجدی است که شیخک‌های عربستان سعودی تحت نظارت آنگلوساکسون‌ها مخارج‌اش را تأمین می‌کنند!   اما آنچه لازم است همة آش‌فروش‌ها بدانند،   این است که تبدیل زن به یک «تل پارچه» مفهومی جز «نفی جنسیت زن» ندارد،  و این عمل را سرکوب می‌خوانند.  در نتیجه،   در یک دمکراسی،  دولت وظیفه دارد با سرکوب اجتماعی که زن،  مرد و یا کودکان را هدف قرار گرفته مقابله کند.   برخلاف جوامع گله‌پرور و قبیله‌نواز آنگلوساکسون‌ها،  در یک نظام دمکراتیک،   سرکوب اجتماعی را نادیده نمی‌گیرند،   چرا که چنین برخوردی تأئید توحش و ارزش‌های ضددمکراتیک است!   عملکرد دولت در یک نظام دمکراتیک با عملکرد دولت کودتا  ـ چه میرپنج و چه خمینی ـ  تفاوت ماهوی دارد.   در دمکراسی،‌  وظیفة دولت حفظ حقوق انسانی است،  حال آنکه دولت کودتا جهت نفی «انسانیت» پای به مرحلة وجود می‌گذارد.  

طی سدة گذشته شاهد بودیم که حکومت‌های پیاپی کودتائی چگونه از کشف حجاب و ادعاهای «آزادی زنان» کار را به تحمیل حجاب کشاندند؛   اینک که حکومت اسلامی جمکران  نفس‌های آخر را می‌کشد،   هم‌سوئی ملایان و آش‌فروش‌ها را با «حاخ» شاهدیم.   سخنرانی موهن خامنه‌ای برای زنان «فرهیخته» جمکران را فراموش نکرده‌ایم.  در وبلاگ «دشک و پشک» بخشی از اظهارات بیشرمانة علی‌خامنه‌ای و پامنبری‌های مونث‌اش را بررسی کردیم و نیازی به تکرار مکررات نمی‌بینیم؛   «نوشین احمدی خراسانی» هم به صورت غیرمستقیم به تکرار ترهات «حاخ» پرداخته و از «تعامل» زنان با جامعه ستایش به عمل می‌آورد.  ولی به زعم «خواهر» احمدی زنانی که با «برقع» در بازار ماهی‌فروش‌ها کار می‌کنند،  در «کسب درآمد» موفقیت دارند!   به عبارت دیگر،‌ بی‌خیال حقوق انسانی زن در جامعه،   اصل به زعم آش‌پرست‌ها همان «کسب درآمد» تلقی می‌شود:

«امروز در برخی از بنادر جنوبی کشور خودمان [...]  زنان زحمتکشی  [...] از برقع استفاده می‌کنند [...]  زندگی‌شان [...] نشان می‌دهد که [...] با جامعة خود [...] خیلی خوب تعامل دارند [...] آنان [...]  خانه‌نشین نیستند [...] زنانی هستند که در بازار کار [...] فعالیت می‌کنند.  یا در بازار ماهی‌فروش‌ها بساط دارند و با موفقیت،  کسب درآمد می‌کنند [...]»

بهتر بود این «خواهر مقدس» کمی هم از حق و حقوق این زنان در خانه و در جامعه سخن می‌گفتند.   همینکه اینان «با موفقیت کسب درآمد می‌کنند» گویا برای ماچه‌آخوندها کافی است.  می‌بینیم که خواهران در واقع هیچ تفاوتی بین زن و روسپی قائل نیستند.   روسپی هم کسب در آمد می‌کند،   ولی نسبت به آنچه درآمد اوست هیچ حق قانونی ندارد؛   «قواد» مالک جان و مال اوست.   بهتر است امثال نوشین احمدی خراسانی که از این پس،  برای پرهیز از اتلاف وقت،   او را «ن.ا.خ»  می‌خوانیم بجای دلسوزی برای محرومیت «زنان مهاجر فرانسه» از «تعامل» با جامعه،‌   و بجای  «له له» زدن جهت «درآمد»،   از حال و احوال زنان موفق کشور ایران «در خانه» جویا شوند؛   همانجا که «جنس مذکر» در جایگاه الهی نشسته و فرمان می‌راند.   

در سطح جامعه نیز سرداران مسلح،   زهرا خانوم و دیگر اوباش در همین جایگاه قرار گرفته‌اند.   مشکل آش‌فروش‌ها این است که خود را به خریت زده،  جامعه را نمی‌بینند و سعی دارند صورت مسئله را حذف کنند.   صورت مسئله چیست؟   اختیارات «الهی» پدر و همسر در خانواده.   برخلاف ادعای «برابری‌طلبان» جمکران،  حقوق و آزادی‌های اجتماعی زن در نظام دمکراتیک هیچ ارتباطی به «قضاوت» در مورد پوشش زن ندارد،   بلکه «حقوق انسانی» را مد نظر قرار می‌دهد.  و همینجا بگوئیم،   این «حقوق انسانی»،   بنابرتعریف،  با «اختیارات الهی» جنس مذکر در جوامع پدرسالار در تضاد قرار می‌گیرد.   پدرسالاری است که برای نفی جنسی‌ات و هویت زن او را «پنهان»،   «پوشیده» و «ناشناس» می‌خواهد:   در نتیجه هیچ تفاوتی نمی‌کند که زن «خانه نشین» باشد،  یا شاغل.   

از سوی دیگر،  حقوق انسانی و آزادی‌های اجتماعی را،  چه برای زنان و چه برای دیگران نمی‌توان به «موفقیت اجتماعی»،   یا به زبان ابتذال آش‌فروشان جمکران به «کسب درآمد» پیوند داد.   «ناخ» می‌نویسد،   این «قضاوت‌ها» زنان برقع‌پوش فرانسه را از «تعامل» با جامعه محروم می‌کند،   ولی این مسائل فقط پیامد «پوشش» نیست،   مردان مهاجر نیز از زندگی اجتماعی محروم‌اند.   یادآور شویم برای آش‌فروش‌ها «زندگی اجتماعی» در «کسب در آمد» خلاصه می‌شود،   به زبان ساده‌تر اینان فعالیت‌های اجتماعی نظیر ورزش،  گردش،  تفریح معاشرت و حتی فعالیت در سازمان‌های غیر انتفاعی را فقط به دلیل اینکه درآمدی  ندارد، نادیده می‌گیرند:                 

«[...] با چنین قضاوت‌هائی [...] زنان برقع‌پوش در فرانسه  [...] به نوعی از تعامل با جامعه میزبان محروم می‌شوند،   اما [...] عوامل بسیار دیگری نیز سبب می‌شود که زنان [و حتی مردان] مهاجر از زندگی اجتماعی و تعامل با جامعه میزبان محروم باشند [...]»

اگر اظهارات عمیق این خواهر فرهیخته را ملاک قرار دهیم،   می‌باید بپذیریم که 3 میلیون جمعیت بیکار کشور فرانسه از مهاجران و زنان برقع‌پوش تشکیل شده،  حال آنکه چنین نیست!  ساده‌تر بگوئیم،  احمدی خراسانی،   مانند دیگر همپالکی‌های‌اش مزخرفات سازمان تبلیغات اسلامی را نشخوار می‌کند.   امروز شیخ احمد خاتمی در نماز حماقت دانشگاه سابق تهران گفت،   «حجاب» را رعایت کنید،  تا دعای‌تان مستجاب شود.  اظهارات شیخ‌احمد که  در «فارس‌نیوز»،   مورخ 6 خردادماه سالجاری انتشار یافته،   افلاس محفل «دشک» را بازتاب می‌دهد.   

این محفل که فروپاشی آن با عملیات کوماندوئی در پاکستان آغاز شد،   و به دستگیری خزانه‌دار بن‌لادن،  یعنی «دشک» در نیویورک انجامید،   از یک‌سو جلیلی را به پابوس فوگ‌راسموسن در افغانستان فرستاد،   و از سوی دیگر باعث شد ملایان جمکران بار دیگر به آن تکه پارچه آویزان شوند،   باشد که «دست‌الهی» از سقوط‌ نجات‌شان دهد.

در پی اظهارات زن‌ستیز «حاخ» ـ اینجا مقام معظم مورد نظر است ـ  سایت رادیوفردا عکس خانوادگی مهرورزی را منتشر کرد تا همه به مزایای چادر پی ببرند.   دلیل هم اینکه در «دوویل» هوا خیلی خیلی «پس» است.  در نتیجه امروز حضرت آیت‌الله «احمد خاتمی» یعنی یکی دیگر از همان «حاخ‌های» جمکران به زنان توصیه کرد از «عشوه» و «دلبری» ناز و ادا بپرهیزند تا خداوند خوشحال شود و دعای بندگان‌اش را «مستجاب» فرماید.  «حاخ» همچنین طرز راه‌رفتن و نگاه کردن «قرآنی ـ علوی» را به زنان جهان آموخت و گفت از فاطمه «سین» یاد بگیرید،  ناز و عشوه را کنار بگذارید و «نامحرم» را «تحریک» نکنید.   با توجه به نیازهای روز حجاب را رعایت کنید که وضع «علی» خراب است:              

«آیت الله [...] احمد خاتمي امروز [ضمن اشاره] به  شرايط‌ استجابت دعا [ اظهار داشت]  با توجه به نيازهاي روز به [...] قانون مسلم قرآن [...] قانون عفاف و حجاب [اشاره می‌کنم] در قرآن نسبت به رفتار عفيفانه زنان تأكيد بيشتري شده [...] زنان بايد نگاه خود را از نگاه آلوده حفظ كنند و از نگاه كردن به تصاوير آلوده خود را نگه دارند،   زيرا اين نگاه موجب غضب خداوند مي‌شود [...]»

بله به موازات تهدید سیاست شهرک‌سازی اسرائیل،   لازم است سرکوب زنان ایران نیز توسط لات‌الله گسترش یابد.   این بود دلیل واقعی پارس کردن علی خامنه‌ای و ستایش وی از نماد بردگی؛   ستایشی که در زبان الکن «آش‌فروش‌ها» بازتولید شد؛   و این است دلیل وق‌وق ملایان جمکران.   فروپاشی محفل «دشک»،   شامل اسرائیل‌پرستان اسلام‌نواز غرب،   به هاری آخوندها منجر شده تا جائیکه اینان حتی «چادر» را نیز در قرآن کشف کرده‌اند!   البته می‌دانیم که جز «انسان» در قرآن همه چیز یافت می‌شود؛  انسان و انسان محوری است که برای اربابان حکومت جمکران در لندن و واشنگتن ایجاد گرفتاری می‌کند.   به همین دلیل اینان به مصداق «مرگ خوب است ولی برای همسایه» به برتری اسلام ایمان آورده‌اند.   باری،  «حاخ» در ادامة ترهات‌اش می‌افزاید،   این روسری‌ها «توهین به حجاب» است!   نباید برای نامحرم جاذبة جنسی داشته باشید:

«پوشش چادر در قرآن نيز آمده [...] در سورة احزاب آيه 54 به آن اشاره شده [...] جلباب به معناي لباسي است كه تمام بدن را مي‌پوشاند [...] اگر [...] خانم‌ها روسري را به معناي حجاب بگيرند،   بايد روسري آن‌ها بلند باشد كه سر و گردن را بپوشاند و هيچگونه جاذبه جنسي براي نامحرم نداشته باشد [...] انداختن شال بر سر كه موي سر را نمايان مي‌كند [...] جز [...] شكستن حرمت حجاب نيست [...]»

آری!   افلاس ارباب،  احمد خاتمی را حسابی دیوانه کرده.   اینان می‌پنداشتند،   با استقرار موسوی و کروبی در جایگاه اوپوزیسیون،   دارودستة مهرورزی «قدرت» را به اوباش سبز واگذار می‌کنند و دوباره روز از نو روزی از نو!   زهراخانوم با چادر سیاه تبدیل می‌شود به الگوی زن ایرانی و باز هم نان ملایان در روغن شناور خواهد شد.   ولی تحولات پاکستان و تغییر سیاست آمریکا در مورد اسرائیل،   امید حضرات را بر باد داد و اشک «فارین‌پالیسی» را در آورد. 

سایت رادیوفردا،  مورخ 6 خردادماه 1390 در مطلبی تحت ‌عنوان،‌   «احمدی نژاد کار خود را برای رژيم انجام داده است» به نقل از «باربارا اسلاوین» می‌نویسد،  احمدی نژاد به شدت تضعیف شده و خامنه‌ای از این امر رضایت دارد،   دوران مفید احمدی‌نژاد به سرآمده، نزدیکان‌اش تحت فشار قرارگرفته‌اند و شورای نگهبان نیز در برابر او ایستاده اما افزایش فشار بر احمدی نژاد ممکن است دردسرساز شود:

«[...] به اعتقاد بسياری،   احمدی نژاد به سادگی اختيارات و قدرت خود را واگذار نخواهد کرد [...] بعيد نيست که او با تمام توان مقاومت کرده و اين روند را برای همه دردناک و دشوار کند.»

در اینکه دوران فایده‌رسانی مهرورزی به سر آمده تردیدی نیست؛   ایشان را برای جنگ‌افروزی از صندوق بیرون کشیده بودند و این سیاست امروز شکست خورده،   در نتیجه جناب مهرورزی نیز از دور خارج شده‌اند.   آن‌ها که به امید «مقاومت» احمدی‌نژاد نشسته‌اند، در واقع کودتای دیگری می‌طلب‌اند.   اگر چنین گزینة مطلوبی تحقق یابد،   مهرورزی می‌تواند دست‌دردست خاخام‌های ضداسرائیل برای «پاک کردن» این کشور از نقشة جغرافیا جنجال به راه اندازد و زمینه ساز گسترش بحران شود.   اما با توجه به نتایج نشست گروه 8 در دوویل،‌   خانم اسلاوین و شرکاء بی‌جهت شکم‌شان را صابون زده‌اند.  با این وجود واقعیت هر چه باشد،   «حاخ‌ها» تا زمانیکه این حکومت موجودیت‌اش را حفظ کند به هذیان‌گوئی ادامه خواهند داد.   خاتمی در ادامة خطبه‌های مضحک‌اش خطاب به زنان می‌گوید،  این عشوه‌ها زمینة «گناه» را فراهم می‌آورد؛   لباس محرک نپوشید؛   زیورآلات خود را بپوشانید و خلاصه قرار شده زنان سنگ در دهان بگذارند تا هنگام حرف زدن «نامحرم» را تحریک نکنند:    

«[...] زنان نبايد با نامحرمان با عشوه و آنطور كه با شوهر خود سخن مي‌گويند حرف بزنند، چرا كه اين‌ها زمينه گناه را فراهم مي‌كند [...]  طريقة راه رفتن زنان نبايد موجب تحريك نامشروع براي نامحرم شود،   ضمن اينكه زيورآلات خود را نبايد براي نامحرمان به نمايش بگذارند؛  گردنبند،  لباس محرك،   لباس آنچناني زيور حساب مي‌شود[...]»

گویا عیال این یکی «حاخ» خیلی با عشوه با ایشان سخن می‌گوید!   به همین دلیل زنان ایرانی می‌باید تاوان عقب‌نشینی ارتش ناتو را نه تنها در لیبی که در کل منطقه بپردازند!   و تنها راه پوشش دادن به شکست و رسوائی اربابان حکومت جمکران،  همانطور که می‌بینیم سرکوب زنان ایران است:      

«[...] بسياري از بانواني كه رعايت حجاب نمي‌كنند،   نمي‌دانند كه حجاب لازم براي آن‌ها كدام است [...] اين سخنان من حجت را براي آنان  [...] تمام كرد،   بنابراين عذر و بهانه‌اي در پيشگاه خداوند نخواهند داشت»

بیچاره حاخ،  طفلک سرکوزی و بدبخت کامرون!  سرانجام نشست دو روزة گروه 8 در «دوویل» به پایان رسید!   خارج از غیبت میشل اوباما و همسر دیوید کامرون در «دوویل»، تهاجم بعضی خبرنگاران به «حریم خصوصی»  نیکولاسرکوزی را می‌توان از ویژگی‌های نشست مذکور به شمار آورد.   طی نشست‌های خبری،  چند تن از رئیس جمهور فرانسه ‌پرسیدند:  «خانم حالشون چطوره؟»   بله به این می‌گویند «خبرنگاری حرفه‌ای!»   پس ما که خبرنگار نیستیم به این مسائل دخالت نمی‌کنیم و وارد جزئیات نمی‌شویم،  چرا که طی این نشست،    تصمیماتی گرفته شد که به مذاق اتحادیة اروپا خوش نیامد.   نخستین پیامد نشست کذا،   برچیده شدن بساط «پاک‌سازی» در عراق بود.  یانکی‌ها با ترور یکی از جیره‌خواران‌شان در عراق به تصفیة‌ اعضای حزب بعث پایان دادند.

به گزارش صدای آمریکا،  مورخ 26 مه 2011،  روز گذشته «ال‌لامی»،   رئيس کميتة پاکسازی اعضای حزب بعث به قتل رسید:‌

«افراد مسلح [علی اللامی]،  رئيس کميته بحث‌انگيز مسئول پاکسازی اعضای حزب بعث [...]  را به قتل رساندند [...]»

می‌بینیم که یانکی‌ها در عراق همان لات‌بازی‌ای را به راه انداخته بودند که جیره‌خواران‌شان در حکومت اسلامی جمکران:   تصفیة‌ مخالفان و ممانعت از حضور آنان در عرصة سیاسی. همین برنامه البته به صورت رسانه‌ای طی نشست گروه 8 به مورد اجرا در آمد.  در فیلم‌ها و گزارشات تصویری،   4 تن از اعضای گروه 8  مورد الطاف ویژة رسانه‌ای قرار داشتند و 4 تن دیگر،  از جمله دیمیتری مدودف،   در جایگاه «امام غایب» نشسته بودند.  خلاصه تمام مسائل نشست دوویل تحت‌الشعاع بارداری «کارلابرونی» قرار داشت؛   این بارداری نه تنها رنگ از رخسار نیکولاسرکوزی پرانده بود،  که «حاخ» نیز در جمکران درد زایمان می‌کشید.       

 












...






Share



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت