سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۷، ۱۳۹۰



اسمال‌ در سوفی‌تل!

....

 


دستگیری بن لادن اقتصادی در نیویورک،   رویاهای اسرائیل‌پرستان اسلام‌پناه جهت بازگشت به دوران «میتران روشن‌ضمیر» در فرانسه،  و زمینه‌سازی برای سازمان دادن به کودتای «مردمی» در ایران را به کابوس تبدیل کرد،   و هر آنچه رادیوفردا و بی‌بی‌سی با طبل زدن برای نهضت عاظادی و مه‌رویان ساحل خزر رشته بودند پنبه شد!    

«آی لاو آمه‌ریکا!»   شنبة گذشته پلیس نیویورک «بن لادن اقتصادی» را زنده دستگیر کرد و مخالفت رئیس دادگاه با «آزادی مشروط» رئیس صندوق بین‌المللی پول،   پیام روشنی برای محافل اسلام‌نواز و اسرائیل‌پرست در دو سوی آتلانتیک فرستاد.   محافلی که در انگلستان ویراست دوم تاچریسم انسان‌ستیز را به قدرت رسانده،   و رویای بازگشت فرانسه به گذشتة‌ نورانی «فرانسوا میتران» در سر می‌پروراندند.   حضرات خواهان بازگشت به شرایطی بودند که در آن محافظه‌کاران لندن دست در دست سوسیالیست‌های آبدوغ‌خیاری پاریس راه را برای گسترش وحشیگری اسرائیل از طریق خودبراندازی حکومت جمکران و نشاندن «شاه» بجای «شیخ» هموار ‌کنند.           

پس از نخست‌وزیری مارگارت تاچر در انگلستان،   محافل اسرائیل‌نواز و اسلام‌پناه،  منافع خود را در حاکمیت سوسیالیسم کشکی فرانسوا میتران دیدند.   و اینچنین بود که حدود پنج ماه پس از استقرار ریگان در کاخ سفید،   فرانسوا میتران نیز با کسب «آراء مردم» فرانسه پای به کاخ الیزه گذاشت و در دو سوی آتلانتیک «لات‌سالاری» و «اوباش‌پروری» به اوج رسید. از مناطق «مسلمان نشین» هیچ نمی‌گوئیم؛   چرا که دولت‌های پوشالی در این مناطق به ویژه حکومت اسلامی جمکران جیره‌خواران غرب بوده و هستند.   پیش از ادامة مطلب،  در رابطه با معرفی کتاب «هوشنگ نهاوندی» در رادیوفردا،  مورخ 26  اردیبهشت‌ماه سالجاری یادآور شویم،  این کتاب پروپاگاندی است برای القاء یک دروغ بزرگ  به مخاطب؛  و آن انکار ارتباط مستقیم حکومت کودتائی «شیخ» است با حکومت کودتائی «شاه».

آن‌ها که برای نهاوندی‌ها قلم‌فرسائی می‌کنند می‌خواهند دروغ‌های شاخدار تولید طویلة مک‌کارتی را به عنوان «رخدادهای تاریخی» کشور ایران به مخاطب حقنه کنند.   حضورشان بگوئیم،    حکومت ایران یک حکومت دست‌نشاندة نظامی است که از سال 1921 توسط استعمار بریتانیا و با موافقت حاکمیت شوروی پایه‌ریزی شده.   این حکومت جهت ایجاد آلترناتیو در بطن خود،  حوزة علمیة ویژة دربار را نیز در قم تأسیس کرد.   در واقع،   کودتای 22 بهمن 1357 «تداوم منطقی» کودتای آیرون‌ساید بود.   اما پس از فروپاشی اتحاد شوروی و تغییر شرایط منطقه‌ای،   و به ویژه با در نظر گرفتن لگد محکمی که اخیراً صندوق‌ بین‌المللی پول دریافت کرد،   امکان تداوم دور باطل «شیخ‌وشاه» و حکومت مقدسات دینی و بومی دیگر در ایران وجود ندارد.   هر چند کارفرمایان «رادیوفردا» همچنان به «عوامل» گذار استعماری از شیخ به شاه و بالعکس،   یعنی به پیشخدمت‌های رمزی کلارک در نهضت‌عاظادی و جبهة‌ملی امید بسته‌اند!   البته ما نمی‌خواهیم حضرات را ناامید کنیم،   ولی  رسوائی «دومینیک شتروس ـ ‌کن»،   رئیس صندوق بین‌المللی پول،  در آستانة ملاقات با صدراعظم آلمان و شرکت در نشست وزرای اقتصاد «منطقة یورو» پیام‌ بسیار مهمی دارد.   و آن اینکه صندوق کذا می‌باید بر سیاست اعمال «کودتای مالی» در اروپا،   یعنی مقروض کردن کشورهای منطقة یورو با توسل به ادعای «بحران اقتصادی» نقطة پایان بگذارد.

همچنانکه شاهدیم اتحادیة‌ اروپا هر هفته در یونان،  اسپانیا،  پرتقال،  ایرلند و ... «بحران اقتصادی» کشف می‌فرماید و ضمن هشدار به دولت‌های بحران زده،   به آنان وام اعطا می‌کند!  ولی این ‌عمل خداپسندانه به این شرط صورت می‌گیرد که فشار بر طبقات متوسط و کم درآمد در این کشورها افزایش یابد!   البته به ادعای اقتصاد‌دانان اتحادیة کذا،   آلمان،  فرانسه و انگلستان نیز از سوی همین بحران موهوم تهدید می‌شدند،   و به همین دلیل بود که دولت‌های مربوطه «راه حل» را در کاهش خدمات اجتماعی و افزایش فشار بر طبقات متوسط یافتند.   اما مورد یونان،  پرتقال و اسپانیا مسئله متفاوت بود؛  صندوق بین‌المللی پول هر بار برای «کمک»،   و در واقع جهت ممانعت از نفوذ اقتصادی چین و روسیه به اینان وام‌های کلان «حقنه» می‌کرد.   نیازی به توضیح نیست ولی عملیات صندوق کذا در واقع تجاوز به حقوق ملت‌هاست،   چرا که زمینة‌ بیگاری و پرکردن جیب نزول‌خواران «نازنازی» در «سیتی» و «وال‌استریت» را فراهم می‌آورد.   بی‌دلیل نبود که «دومینیک شتروس‌ ـ کن» یعنی یک جنایتکار سرشناس جنسی را به ریاست صندوق کذا گماشته بودند.

همه از سوابق این جانور وحشی آگاه بودند،   ولی هیچکس زبان به شکایت نمی‌گشود؛  حتی زمانی که در سال 2008  رسانه‌ها خبر دادند که ایشان با یکی از کارمندان زیردست خود رابطة جنسی برقرار کرده‌اند،  مسئولان صندوق بین‌ا‌لمللی پول خود را به کوری زده و موضوع «حریم خصوصی» را پیش کشیدند.   حال آنکه رابطة‌ جنسی رئیس و مرئوس،  به هیچ عنوان «حریم خصوصی» نیست؛   این عمل از منظر حقوقی «سوءاستفاده» از جایگاه اجتماعی و اداری به شمار می‌رود.   در هر حال،   آنزمان «آن سنکلر»،   همسر محبوب «شتروس ـ کن» که همچون هانری‌لوی و کاترین دونوو از حامیان دکان «اسلام مترقی» به شمار می‌رود،   به میان معرکه دویده،   ضمن دفاع از «حریم خصوصی» به همسر نمونه ابراز عشق فرمودند!   البته دچار توهم نشویم،   «آن سنکلر» از ماهیت واقعی حضرت‌آقا مطلع بود،   منتهی خود را در دو قدمی کاخ الیزه می‌دید!   به عبارت دیگر قرار بود «دومینک شتروس ـ ‌کن»،  به عنوان شخصیت محبوب فرانسوی‌ها به مصاف «مارین لوپن» رفته و معرکة مهوع ژاک شیراک در برابر «ژان ماری لوپن» را اینبار به نوعی دیگر بازتولید کند!   

آنزمان احزاب چپ فرانسه برای واگذار کردن ریاست جمهوری به جناح راست،   نامزدهای متعدد به میدان آورده بودند؛   در نتیجه دور دوم انتخابات ژاک شیراک را در برابر «لوپن»،  نامزد فاشیست‌های فرانسه قرار داد!   به عبارت دیگر چپ‌های فرانسه با جاخالی دادن در برابر راست سنتی،  فضای سیاسی  را به صورت  کاذب دوقطبی کردند تا در برابر فاشیست‌ها اجماع به وجود آورند.  و از حق نگذریم که در این امر خیلی خوب موفق شدند؛   اکثریت قریب به اتفاق توده‌های شوت‌وپرت به «سنگر حق» پیوسته و به ژاک شیراک پیروزی بزرگی اهداء نمودند!   در مطلب «لولو آمد» به این مانور ابله‌فریب اشاره کرده‌ا‌یم.   یادآور شویم پیشتر،  رسانه‌های «لوموند» و «کانارآنشنه»،   از طریق شایعه‌پراکنی در مورد الماس‌های اهدائی «بوکاسا» به «والری ژیسکار»،  شرایط مشابهی را برای پیروزی «فرانسوا میتران» به وجود آورده بودند.   ویژگی دوران میتران همچنان که قبلاً هم گفتیم،   در داخل،   اسلام‌نوازی و جنگ زرگری با فاشیست‌ها،  و در خارج از مرزها جنگ افروزی بود.   

برای آشنائی بیشتر با چپ‌نمایان فرانسه بهتر است بدانیم شاپور بختیار در همین دوران مشعشع به قتل رسید،  و دو فرزندش نیز به همچنین!   هر چند که رسانه‌ها مرگ اینان را «طبیعی» خواندند،   بگذریم!   قرار بود اینبار راست فرانسه در برابر سوسیالیست‌ها جاخالی بدهد و برای شکستن آراء راست،  چندین نامزد به دور اول انتخابات بفرستد تا «دومینیک شتروس‌ ـ کن» را به کاخ الیزه و «مارتین اوبری» را به «کاخ‌نخست‌وزیری» پرتاب کند.   این خواب شیرینی بود که محفل «لوران فابیوس» برای خود دیده بود.   خوابی که پلیس نیویورک آن را به کابوس تبدیل کرد!   همانطور که روز اول ماه مه 2011  نیز انتشار «خبر» قتل بن‌لادن به رویاهای شیرین محفل اسلام‌پناهان اسرائیل و ینگه‌دنیا پایان داد.  

اول یک اسلام‌نواز،  بعد هم یک اسرائیل پرست؛  خلاصه آسیاب به نوبت!   پیش پای نتانیاهو و در آستانة آنچه اعراب «نکبت» می‌نامند،   در سوریه و لبنان تظاهرات گسترده بر پا شد و سربازان اسرائیلی به سوی تظاهرکنندگان آتش گشودند.   تظاهرکنندگان سوری به سرزمین اشغال شدة جولان وارد شدند و هدف گلولة «تساهال» قرار گرفنتد،   در حالیکه تظاهرکنندگان لبنان در خاک خود به افتخار دریافت گلوله نائل آمدند.   و اطمینان داریم که سازمان‌های مدافع حقوق‌بشر و وزارت امور خارجة آمریکا وحشیگری اسرائیل را محکوم نخواهند کرد.   دلیل هم اینکه هدف از این بساط از یک‌سو گسترش بحران،   و از سوی دیگر،   ارائة‌ تصویر «حسین مظلوم» از دولت آدمخوار نتانیاهو بود.   در آستانة سفر بنیامین نتانیاهو به ایالات متحد،   پلیس نیویویوک یک گوسفند تپل مپل پیش پای ایشان قربانی کرد تا هم‌محفلی‌های‌شان بدانند،   «دنیا دست کیست!»

این گوسفند 62 ساله همان «دومینیک شتروس ـ کن» رئیس صندوق بین‌المللی هستند.  گوسفند خوشبخت قرار بود دست در دست «مارتین اوبری»،   نوچة مونث و اسلام‌نواز «پیر موروا»،  به دوران نورانی فرانسوا میتران روشن‌ضمیر بازگردد و همانطور که میتران سوسیالیست،  به عنوان پارکابی مارگارت تاچر محافظه‌کار انجام وظیفه می‌فرمود،   «دومینیک» سوسیالیست هم غلام جان‌نثار دیوید کامرون شود.   اما اگر چه تدبیر چنین بود،  تقدیر نه این بود!   بله برخلاف انسان آزاد،  گوسفند جماعت هر قدر تدبیر به خرج دهد،  نمی‌تواند تقدیر را تغییر دهد،   و این است تفاوت بین انسان و گوسفند!   البته تشبیه رئیس صندوق بین‌المللی پول به گوسفند،  توهینی است به گوسفند.   ولی از آنجا که در ادیان ابراهیمی پیش پای این و آن «گوسفند» قربانی می‌کنند،  و قرار است بنیامین نتانیاهو همین روزها وارد ینگه‌دنیا شود،   «شتروس ـ‌کن» را با جنجال پیش پای ایشان قربانی کردند تا محافل سبز و سوسیالیست بدانند «در» بر کدام پاشنه خواهد چرخید!

بله در نخستین ساعات روز یکشنبه 15 ماه مه 2011 ،   یعنی ساعت دو بامداد خبر رسید که پلیس نیویورک رئیس صندوق بین‌المللی پول را در فرودگاه «جان. اف. کندی» از هواپیمای ارفرانس بیرون کشیده و ایشان را به بازداشتگاهی در محلة «هارلم» انتقال داده.   و اینگونه بودکه «شتروس ‌ـ کن» به عنوان «متجاوز جنسی» تیتر اول نیویورک تایمز،  واشنگتن پست و نیویورکر و غیره را به خود اختصاص داد و بر افلاس دکان اصلاحات در جمکران برگ‌زرینی افزود.   این است حکایت سنگ،   و پای لنگ!  

خبرگزاری‌های غرب به نقل از پلیس نیویورک می‌نویسند،   «شتروس ـ ‌کن» در سوئیت مجلل خود در هتل «سوفی‌تل» حمام می‌گرفتند  که کارگر هتل،   یک زن 32 ساله،  جهت تعویض ملحفه و مرتب کردن سوئیت وارد می‌شود،  چرا که پس از فشردن تکمة زنگ پاسخی دریافت نکرده بود.   به عبارت دیگر مستخدم هتل چنین پنداشته که سوئیت کذا خالی‌است.   «هر بیشه گمان مبر که خالی‌است!»   به محض ورود کارگر هتل،  مسیو «شتروس ـ ‌کن» برهنه از حمام بیرون آمده و به قصد تجاوز به وی حمله‌ور می‌شوند!   خلاصه به نظر می‌رسد،   رئیس صندوق بین‌المللی پول برای «شکار» طعمه در حمام کمین کرده بودند!   آنطور که رسانه ها به نقل از سخنگوی پلیس می‌نویسند،   «شتروس‌ ـ کن» به کارگر هتل دوبار تجاوز کرده و جای خراش ناخن قربانی روی سینة رئیس «اف. ام. ئی» مشاهده شده!  نگفته‌اند ایشان وایاگرا مصرف کرده‌اند،  یا به صورت طبیعی اینچنین آتشین‌مزاج‌اند.   بله،  خلاصه دود از کنده پا میشه،  این است از معجزات مزایای صندوق بین‌المللی پول که قدرت سامسون را به پیرمردهای هاف‌هافوی متجاوز ارزانی می‌دارد.          

باری رئیس صندوق بین‌المللی پول پس از انجام «وظیفة الهی» یعنی تجاوز به کارگر هتل،  سراسیمه از محل جرم فرار می‌کنند و تلفن همراه و وسائل شخصی‌شان را نیز جا می‌گذارند.   سپس کارگر هتل مسئولان را در جریان قرار می‌د‌هد و... و دادستانی حکم جلب آنحضرت را صادر می‌کند.   اینگونه بود که پلیس نیویورک رئیس صندوق بین‌المللی پول را که برای ملاقات با آنجلا مرکل عازم پاریس بودند از هواپیمای ارفرانس با دستبند بیرون می‌کشد.   هر چه دومینیک گریه و زاری می‌کند،  دل سنگ پلیس به رحم نمی‌آید و ایشان را به بازداشتگاه محلة هارلم می‌برد.   

بر اساس اظهارات سخنگوی پلیس نیویورک کارگر هتل مجروح شده و در بیمارستان بستری است.   بقیة ماجرا هم که در همة رسانه‌های جمعی منعکس شده.   قاضی «ملیسا جکسون»،   رئیس دادگاه با آزادی مشروط  «شتروس ـ کن» مخالفت می‌کند و این جانور وحشی را به سلول انفرادی در زندان «را‌یکر آیلند»،  یکی از مخوف‌ترین زندان‌های جهان انتقال می‌دهند تا روز جمعه،  20 مه،   دادگاه و هیئت ژوری در مورد ادامة برنامة «مفرح» ایشان تصمیم بگیرند.

پس از اینکه در فرانسه خواب‌آلودها بیدار شده و فهمیدند لگد کذا از کجا می‌آید،  بعضی‌ها به یاد آوردند که حضرت «دومینیک شتروس ـ کن» یک جنایتکار جنسی است و همه،   از جمله دیپلمات‌های اتحادیة اروپا از شیوة عمل ایشان پیشتر مطلع بوده‌اند و مسئولان هتل «سوفی‌تل» در نیویورک نیز بارها و بارها سرو صدای تجاوزات این بیمار روانی به خدمة هتل را خاموش کرده‌اند!   و خلاصه بگوئیم حزب سوسیالیست فرانسه،   و به ویژه شخص «لوران فابیوس» که یک جنایتکار جنسی را برای ریاست جمهوری فرانسه مناسب تشخیص داده،  مواضع‌شان مشخص شد.   البته مواضع حضرات به ویژه در اسرائیل و ایران پیشتر هم مشخص بود،   ولی نه تا این حد!  نه تا حدی که جهت ممانعت از استقرار صلح در منطقه،   اسمال تیغ‌زن «پاریسی» را به کاخ الیزه بیاورند تا سیاست دوران میتران را تداوم بخشند.   

روز 21 ماه مه 1981،  فرانسوا میتران به عنوان نخستین رئیس جمهور سوسیالیست فرانسه وارد کاخ الیزه شد.  پیامد شوم حضور فعال سوسیالیست‌های فرانسه در سیاست بین‌المللی به ویژه در ایران،  به تقویت فالانژهای وابسته به اسرائیل انجامید.  اینان با هدف ممانعت از پایان جنگ ایران و عراق،  ضمن کشتار وسیع مخالفان حکومت اسلامی،  مدافعان «اسلام انسان‌ساز»،   از جمله بنی‌صدر و شرکاء را در جایگاه اوپوزیسیون حکومت اسلامی قرار دادند.  اینک رسوائی دومینیک «شتروس ـ‌ کن» بر این سیاست توحش‌پرور در کشور ایران و کل منطقه نقطة پایان گذاشته؛  هر چند چماقداران خوش‌خیال انجمن اسلامی برای «ظهور» در دانشگاه «نشست» تشکیل داده‌اند.   ولی «ظهور» در کار نخواهد بود.  پس از انتشار خبر مرگ رئیس تشکیلات تروریست القاعده،   دستگیری مفتضحانة «دومینیک شتروس‌ ـ کن» در نیویورک دومین گام در عقب‌نشینی محافل اسلام‌نواز و اسرائیل‌پرست به شمار می‌رود.

آی‌لاو نیویورک!














...



...


0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت