دشک و پشک!
...
پس انتشار خبر مرگ جانگداز بنلادن و دستگیری بنلادن اقتصادی در نیویورک، شاهد مسافرت تاریخی الیزابت دوم به ایرلند بودیم. پس از پایان این مسافرت، دو بمب در ایرلند منفجر شد که خوشبختانه تلفاتی به بار نیاورد. سپس معلوم شد اجداد باراک اوباما ایرلندی بودهاند و امروز ایشان برای دیدار از روستای محل سکونت اجدادشان به ایرلند تشریففرما شدند! بله، حمایت قبیلة کندیها از نامزدی باراک اوباما دلیل داشت! ایشان میبایست ضمن تحکیم پیوند سنتی شبکههای مافیائی کاتولیک و یهودی، این شبکه را از طریق بریتانیا به مافیای ریش و چادر و مقنعه در جمکران نزدیکتر کنند؛ باشد که از این مفر پای ارتش ناتو به سواحل خزر برسد. برای تحقق این امر اتحادیة اروپا که ارواح شکماش خیلی مدافع حقوق بشر است، روز گذشته کاترین اشتون را برای افتتاح یک باب دکان سه نبش چپاول به لیبی ارسال کرد، و برای تجزیة صربی و تقویت شبکة «آزاد» و «مستقل» قاچاق و بردهفروشی نیز «مانوئل باروسو» را به« کوسوو» فرستاد تا در محل بر استقلال کوسوو تأکید نماید! اما افسوس! امروز باراک اوباما در ایرلند اظهار داشت، روابط ما با ایرلند در اوج خود قرار گرفته. به عبارت دیگر، ایشان تلویحاً چنین فرمودند که «به جدم بیش از این مقدور نیست!»
ولی در برابر جفتکپرانی اتحادیة اروپا که از طریق یکجانبهگرائی، آشکارا مرزهای بینالمللی یک کشور را به زیر سئوال میبرد، رسانههای اتحادیة کذا سکوت اختیار کردهاند، چرا؟ چون مرزشکنی اعضای سازمان تبهکار ناتو، همچون لاتبازیهای حکومت اسلامی منافع غرب را تأمین میکند. برای تأمین همین منافع است که اوباما رنج سفر بر خود هموار کرده و اجداداش اینبار ایرلندی از آب درآمدهاند! به گزارش فیگارو، مورخ 23 مه 2011، امروز باراک اوباما در میان تدابیر شدید امنیتی وارد دوبلین شد. اوباما امروز از ایرلند برای مدت 3 روز به انگلستان خواهد رفت، و پس از حضور در نشست گروه 8 در فرانسه، راهی لهستان میشود.
در واقع پس از فروپاشی محفل «شتروس ـ کن»، آمریکا و متحداناش برای کاهش افلاس میباید صفوف خود را فشردهتر کنند و همین امر نیازمند افزایش انزوای «اقتصادی ـ سیاسی» بر ملت ایران خواهد بود. انزوائی که در بوقهای ناتو تحت عنوان گوساله فریب «تحریم مقامات» حکومت جمکران مطرح میشود. روند کار این است که در برون سو، بانکهای غرب دارائیهای ملت ایران را به عنوان اموال شخصی مقامات حکومت سگخور کنند، و همزمان در داخل، برای «مقامات» همین حکومت زمینة لاتبازی و پوچگوئی فراهم آورند تا حکومت اسلامی جایگاه ممتاز «کنیزمطبخی» را از دست ندهد. این بود دلیل جاسوسگیری آخوند مصلحی.
هر بار آمریکا به افلاس میافتد، حکومت مردهشویان وظیفه دارد نمایش مهوع «نبرد با آمریکا» را که با اشغال سفارت یانکیها در تهران آغاز شد، به صور مختلف به ویژه از طریق کشف شبکههای جاسوسی اسرائیل و آمریکا و شرکاء به روی صحنه آورد. خلاصه تئاتر نبرد ملایان با آمریکا بهتانی تاریخی است که به دلیل اجماع بینالمللی پیرامون سرکوب ایرانیان و تاراج اموالشان بیش از 32 سال دوام آورده؛ اما با توجه به شرایطی که باراک اوباما را به سخنگوی بنلادن تبدیل کرده، پایان این نمایش مهوع دور نمیباید باشد! عقبنشینی اربابان حکومت اسلامی و اسرائیل پیرامون مسائل فلسطین، حماس و ... و به ویژه اوضاع پاکستان و ترکیه شاهدی است براین مدعا.
حمایت آلمان و «گروه 4»، از پیشنهاد «اجباری» باراک اوباما در مورد «بازگشت اسرائیل به درون مرزهای 1967»، و همچنین اظهارات مفلسانة «عبداللهگل» در باب به رسمیت شناختن اسرائیل توسط حماس، حکومت جمکران را عملاً در بنبست قرار داده! چرا که این حکومت به دلیل عدم موضعگیری صریح دولت اسلامگرای ترکیه، تاکنون چنین وانمود میکرد که حزب «عدالت و توسعه» خواهان نابودی اسرائیل است! و خواست «نابودی اسرائیل»، در ذهن علیل ساواکیهای جمکران، شرط لازم و کافی برای «مسلمان بودن» به شمار میرود.
بر اساس پروپاگاند طویلة مککارتی، هر فرد و گروهی که چارچوب مقررات بینالمللی را محترم شمرده و موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسد، «دشمن» اسلام و مسلمین و طرفدار ظلم و ستم و کفر و باطل و غیره است! طویلة مککارتی برای فراهم آوردن زمینة تاختوتاز اسرائیل در منطقه این ترادف ابلهانه را به عنوان پایه و اساس «انقلاب» اسلامی از زبان رهبرکبیر انقلاب به ملت ایران حقنه کرد. به همین دلیل بود که نخستین اقدام دولت خیابانی شیخمهدی بازرگان قطع رابطه با اسرائیل، یا بهتر بگوئیم ایجاد رابطة زیرزمینی با دولت اینکشور بود.
یک هفته پس از پیروزی به اصطلاح «انقلاب»، پیشخدمتهای محفل «کارتر ـ برژینسکی»، در تاریخ 18 فوریه 1979 روابطشان را با اسرائیل گسستند تا به همه این دروغ شاخدار را بباورانند که حکومت جمکران طرفدار حقوق فلسطینیان است. حال آنکه به گواهی رخدادهای پس از کودتای 22 بهمن 1357، حکومت اسلامی در واقع سکوی پرش اسرائیل و اربابان غربیاش در منطقه بوده، هست و خواهد بود.
قطع رابطة حکومت اسلامی با اسرائیل، و سپس با آمریکا جز تأمین منافع غرب هدف دیگری دنبال نکرده و نخواهد کرد. این منافع ایجاب میکند که حکومت اسلامی از منظر «اقتصادی ـ سیاسی» در «انزوا» قرار گیرد. با تکیه بر پروپاگاند ابلهانة سازمان سیا، به افکار عمومی چنین القاء میشود که «حکومت اسلامی»، یک تنه در برابر شرق و غرب ایستاده! البته بودند و هنوز هم هستند ابلهانی که چنین مزخرفاتی باورشان شود. اینان از خود نمیپرسند اگر خمینی کبیر و عمله و اکرهاش در دولت موقت، قدرتهای جهانی را به چالش کشیدهاند، چرا قرارداد خفتبار کنسرسیوم که شیخ مهدی پس از کودتای 28 مرداد گویا با آن مخالفت میکرده، در سکوت کامل «تمدید» شد؟ یا اینکه اگر دولت مفلوک میرحسین موسوی در سنگر «نبرد با امپریالیسم» نشسته، چرا علی خامنهای در مجمع عمومی سازمان ملل، طوطیوار به تکرار مطالبات لندن و واشنگتن پرداخت و بر طبل جنگ با عراق کوبید؟ شاهد بودیم که پس از پایان این جنگ استعماری در تاریخ 18 ژوئیه 1988، ارتش ناتو جنگ با عراق را آغاز کرد و نتیجة درخشان این سیاست در برابرماست: تبدیل عراق به ویرانه، اقلیت زدائی، تحمیل سیاست از طریق «انفجار بمب» آنهم با صورتک القاعده، و صرفاً با هدف چپاول نفت و فراهم آوردن زمینة تجزیة اینکشور.
به گزارش فیگارو، مورخ 22 مه 2011، روز گذشته آخرین سربازان بریتانیا عراق را ترک گفتند و خلاصه عراقیهای بخت برگشته پس از رسیدن به حکومت شترگاوپلنگ «جمهوری اسلامی»، به «استقلال» هم رسیدند، ولی هنوز به گردپای ما نرسیده و نخواهند رسید! چرا که «ما» ـ ضمیر اول شخص جمع به یوتوپیستهای کودن و مفلس و اوباش حوزه ارجاع میدهد ـ فقط طی چند روز توانستیم به «استقلال»، «آزادی» و «جمهوری اسلامی» دست یابیم، حال آنکه عراقیها هنوز «آزادی» را نشناختهاند. به همین دلیل است که جیرهخواران سازمان سیا هر روز برایشان بمب منفجر میکنند تا با طعم شیرین «آزادی»، ویراست محفل «نگروپونته» هر چه بیشتر آشنا شوند و بدانند همسایگی با حکومت قدرقدرت اسلامی چه فوایدی میتواند داشته باشد!
این حکومت که ادعای مبارزه با امپریالیسم دارد، به فرمودة سازمان مقدس سیا، دفاع از حقوق فلسطینیان را با نابودی اسرائیل طاق میزند تا منافع دولت اسرائیل خدشهدار نشود. این ترادف جادوئی، از یکسو برقراری ارتباط پنهان با آمریکا، و از سوی دیگر تداوم جنگ استعماری با عراق را توجیه کرد، چرا که به ادعای رهبر کبیر انقلاب، آمریکا دشمن اسلام و مدافع اسرائیل بود، و «راه قدس از کربلا» میگذشت. حکومت مردهشویان برای ملت ترکیه نیز همین ترادف را معتبر میدانست. به زعم آدمخواران جمکران حزب حاکم ترکیه اسلامی است و اکثریت مردم ترکیه نیز مسلماناند، در نتیجه همه از «پیروان خط امام» به شمار میروند. بنابراین ملت ترکیه نیز همچون جمکرانیان خواهان نابودی اسرائیل هستند! حال آنکه دولت ترکیه به دلیل عضویتاش در سازمان ناتو، امکان چنین جفتکپرانیهائی ندارد؛ ارباباناش در تنگناهای منطقهای گرفتار میآیند. اما حکومت جمکران از آنجا که «مستقل» است، و با اسرائیل و آمریکا هم رابطة آشکار ندارد، در این جفتکپرانی «آزاد» است. به همین دلیل پس از اعلام مواضع اوباما در مورد اسرائیل و انتشار اظهارات عبدالله گل، حکومت اسلامی ناچار شد به صورت «سولو» جفتکپرانی را به مورد اجرا درآورد. از اینرو وزارت اطلاعات جمکران نمایش کسالتآور «جاسوسگیری» را برای هزارمین بار به صحنه آورد، و علیخامنهای نیز ضمن بازگشت به دوران نورانی امام روشنضمیر میرحسین موسوی خط و نشان کشیدن برای زنان ایران را آغاز نمود.
پشک را با نسیم مشک چه کار؟
«جونم براتون بگه»، علیخامنهای در غرب «بحران زن» کشف کرده و به فرهیختگان دستور داده از نگرش غربیها به زن بیوقفه انتقاد نمایند! تلاش رهبر معظم این است که با توسل به تیز و آروغ و سکسکه، رسوائی «دشک» و فروپاشی محفلاش را تحتالشعاع قرار دهد! پیش از ادامة مطلب یک پرانتز برای «دشک» باز میکنیم.
تهدید باراک اوباما در مورد امکان «تکرار» عملیات کماندوئی در پاکستان، پیامد منطقی حمله به مقر فرماندهی القاعده در این کشور است. این ضربه آنچنان شدید بود که نه تنها یانکیها را به انتشار «خبر» قتل بنلادن وادار کرد که حامیان غربی القاعده را در دو سوی آتلانتیک به افلاس انداخت. این است دلیل رسوائی «دومینیک شتروس ـ کن» که از این پس برای پرهیز از اتلاف وقت، ایشان را «د.ش.ک» میخوانیم.
رسوائی «دشک» برخلاف ادعای قلمزنهای خودفروخته، به هیچ عنوان «فردی» نیست و به کشور فرانسه نیز محدود نمیشود. این رسوائی یک محفل جهانی است که تاکنون در داخل و خارج مرزهای فرانسه تأمین کنندة منافع آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک بوده. این محفل ابتدا در پاکستان، و سپس در «صندوق بینالمللی پول» ابتر شد و این فروپاشی مسیر انتخابات ریاست جمهوری فرانسه را نیز تغییر داد. و بهتر بگوئیم، کاسه کوزة سیاست سنتی انگلستان را در کشور فرانسه در هم شکست! به همین دلیل رادیوفردا، بیبیسی و شرکاء میکوشند ماجرای «دشک» را ماستمالی کرده و بجای پرداختن به «فروپاشی» محفل ایشان که اسرائیل و حکومت اسلامی جمکران را نیز شامل میشود، مخاطب را به بیراهه بکشانند. نظر به اهمیت فروپاشی محفل «دشک»، وبلاگ امروز را نیز به بررسی ابعاد این فروپاشی اختصاص میدهیم؛ البته پس از بررسی فرمایشات سرشار از بلاهت حضرت آیت الله خامنهای به مناسبت «روز» پدیدة متناقضی به نام «زن اسلامی!»
تاریکی شب سرمة چشم کور موش است
باری ایشان در کمال حماقت و وقاحت مخالفت با نمادبردگی زن را نشان «هرزگی» شمرده و آن را به خودفروشی و تولد کودکان نامشروع پیوند شکمی زدهاند و در کمال بلاهت چنین القاء میکنند که خودفروشی و بهرهکشی جنسی سوغات فرنگ است! اگر اظهارات احمقانة رهبر معظم لاتهای جمکران را ملاک قرار دهیم، در کشورهای اسلامی به ویژه در عربستان چنین پدیدههائی نمیتواند وجود داشته باشد، حال آنکه عربستان همچون پاکستان و امارات و ... از مهمترین مراکز تجارت جنسی به شمار میرود. ولی خوب از آنجا که علی خامنهای خر است، اظهارات خرکیاش را جدی نمیگیریم؛ صرفاً جهت تفریح به آن میپردازیم. رهبر کبیر فرمودهاند مخالفت غرب با حجاب پیامد «نگاه ظالمانه» به زن بوده و علت آن فراهم آوردن زمینة «هرزه شدن» زن است. خلاصه اگر آن نماد بردگی را کنار بگذاریم، به زعم رهبر معظم انقلاب در مسیر سیاست راهبردی غرب قرار گرفته و همه «هرزه» میشویم:
«[...]غربیها مدعیاند که حجاب یک مسئلة دینی است و در جوامع لائیک نباید ظهور پیدا کند [...] علت واقعی مخالفت غرب با حجاب این است که سیاست راهبردی و بنیانی غرب [...] یعنی عرضه شدن و هرزه شدن زن را با چالش روبرو میکند [...]»
از این اظهارات ابلهانه چندین نتیجة خرکی میگیریم! نخست اینکه ماشاالله قصاب، زهراخانوم و دیگر چماقداران ساواک که با شعارهای اسلامی و مترقی از قماش «یا روسری یا توسری»، و «مرگ بر بیحجاب» لشکرکشی خیابانی به راه میانداختند، در برابر «سیاست راهبردی غرب» ایستاده بودند و ما که با آن نماد بردگی مخالف بوده و هستیم، از سیاستهای غرب حمایت میکنیم! خلاصه به مصداق، «تا نشان سم اسبت گم کنند، ترکمانا! نعل را وارونه زن»، رهبر معظم انقلاب هر چند نه سوارکارند و نه ترکمان ، رد گم کردن را خوب یاد گرفتهاند!
روشنتر بگوئیم، خامنهای همچون دیگر الاغهای طویلة مککارتی دست به واژگوننمائی زده. حال آنکه این حکومت اسلامی است که در مسیر سیاستهای راهبردی غرب، یعنی رواج حکومتهای اسلامی و سرکوب زنان انجام وظیفه میکند.
گر شریعت همه را بار گران است، رواست
بار اگر خر کشد، این عامه همه پاک خراند
البته خامنهای خرتر از این است که بفهمد چه میگوید. متن سخنرانیاش در چارچوب مطالبات طویلة مککارتی توسط ساواک تنظیم میشود، حضرت آیتالله خامنهای هم با لذت فراوان علوفة تولید ارباب را در ملاءعام نشخوار میکنند. اظهارات آخوند جماعت به ویژه وراجیهای مقام معظم رهبری در مورد «زن» به چمینیدن سگ در دریا میماند. آخوند جماعت همواره ایجاد نفرت کرده. از قدیم گفتهاند، «دزد اگر خرقة زاهد ببرد مغبون است.» اما هنوز برای آخوندی که ضمن مزدوری برای استعمار، ادعای مبارزه با ارباب را دارد بیتی در خور سروده نشده! اگر شرایط واقعی را بنگریم، میبینیم که خامنهای با آن ریش و دستار و نعلین از هر خودفروشی، خودفروختهتر است. چرا که خودفروش، حداقل ادعای تقدس و مبارزه با امپریالیسم ندارد. خودفروش، زن یا مرد، هر آنچه هست مینماید، حال آنکه رهبر معظم «انقلاب» اسلامی جمکران خودفروختگیاش را پشت واژگانی پنهان میکند که با معنا و مفهومشان بکلی بیگانه است. حضور اربابان ایشان بگوئیم، جامعة لائیک وجود ندارد؛ سه قوه میباید لائیک باشد! با اینحال مقام معظم و رهبر واقعی «جنبش سبز» را دستکم نگیریم! این گوسالة ننهحسن برای اثبات ترهاتاش به گزارشها و آمار «مراکز رسمی جهانی» هم متوسل شده! آمار و آخوند، حکایت تیغ است در کف زنگی مست:
«حضرت آیتالله خامنهای با استناد به گزارشهای مراکز رسمی جهانی، سست شدن بنیان خانواده [...] تجارت شرمآور [...] زنان [...] کودکان نامشروع و زندگیهای مشترک اما بدون ازدواج را از پیامدهای شوم نگاه مبتنی بر سوءاستفاده غرب به مقوله زن دانستند [...]»
بله «پیامد نگاه» را به خاطر بسپاریم. نشاندن «نگاه» و باورها بجای قوانین و مقررات، همان است که در مطالب ابلهانة مخالفنمایان حکومت جمکران از قماش مهرانگیزکار، و داسالله و سبزالله به چشم میخورد. این برنامه در دستورکار زنان «فرهیختة» جمکران نیز قرار گرفته و همسوئی اینان را با مخالفنمایان به اثبات میرساند:
«[...] حق زنان بحرین و فلسطین [...] پرهیز از [...] نگاه متحجرانه یا فمینیستی به مقوله زن [...]»
اندرین آخر زمان ز گزاف
بس چمن نام هر چمین گفتیم
[...]
از خری بود آن، نبد ز خرد
که خر ماده را تکین گفتیم
در واقع «حاخ» ـ مخفف حضرت آیتالله خامنهای ـ و ماچه آخوندهای فرهیختة پای منبر ایشان که «فمینیسم» را تحجر میخوانند به بازتولید پروپاگاند سازمان سیا مشغولاند. در دیدار «حاخ» با تل چادر سیاهها، همسر یکی از «شهدا» که «مادر شهید» نیز هست، یک تنه بجای همة زنان ایران نشست و پیامی فرستاد که در آن شکر فراوان خورده:
«[...] در این دیدار مادر 4 شهید و همسر شهید [...] در پیامی [...] بر وفاداری و ایستادگی زنان ایرانی بر عهد و پیمان با اسلام و امام و شهیدان تأکید کرد [...]»
هر چه اوضاع گاوچرانها بدتر میشود، شکرخوری ریش و چادرسیاه گسترش مییابد. حضور «مادر» و «همسر» شهید که پای منبر «حاخ» مینشینند و پیام میفرستند بگوئیم، گذشت آن روزهای خوب که با نشخوار علوفة ساواک کارساز ارباب میشدید؛ دوران زهراخانوم و ماشالله قصاب هم سپری شده! حتی سایت حنازرچوبه هم بخشی از اظهارات «حاخ» را نشنیده گرفته؛ این است پیامد افلاس یانکیها!
دستگاه اوباما به افلاس افتاده. در نتیجه، مقام معظم ناچاراند بیشتر جفتکپرانی فرمایند تا افلاس ارباب به طریقی جبران شود. ولی مگر فروپاشی محفل «دشک» شوخیبردار است؟ این محفل نکبت و ادبار بود که روحالله خمینی را از نجف به پاریس آورد تا بوقهای استعمار به ویژه «بیبیسی»، از این وحشی بیابانی مبارز ضداستبداد و «رهبر کبیر انقلاب» برایمان بسازند. اعزام شیخ صادق صبا به قم، جهت اختراع «آیتالله لیبرال» و «دمکرات» و اهداء لوح حقوقبشر به آخوند منتظری منفور نیز توطئة همین محفل جنایتکار بود. بیدلیل نیست که رسانة رسمی حکومت جمکران میکوشد رسوائی «اسمال در سوفیتل» را به رقابت سرکوزی با «دشک» پیوند داده و مدعی است که، رقیب سرکوزی حذف شد! حال آنکه «مسیو دشک» به هیچ عنوان رقابتی با سرکوزی نداشت؛ احزابشان جداست ولی هر دو به یک محفل واحد تعلق دارند!
عفریت همی رقصد در عشق یکی دیوه
علیرغم بلبلزدن «فابیوس» و لهله زدن «جک لانگ» و شرکاء برای معرفی مسیو «دشک» به عنوان «نامزد» حزب سوسیالیست در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، حضرت دشک از ماه آوریل 2011 خود را در کاخ الیزه میدیدند، و «پنهانی» با «مارتین اوبری» نیز توافقهای لازم را صورت داده بودند. افسوس که اول ماه مه «بنلادن» را کشتند! و به گزارش مهرنیوز، مورخ اول خردادماه سالجاری، آمار کشکی موسسة «گالوپ» حاکی از این است که «اکثر مردم» پاکستان با عملیاتی که به قتل بنلادن انجامید مخالفاند! بله، به این ترتیب «اکثر مردم پاکستان» طرفدار القاعده شدهاند، همانکه یانکیها میخواهند! حال آنکه دولت به اصطلاح منتخبشان قرار است با القاعده مبارزه کند! این «آمار» نیز همچون ادعاهای رهبرمعظم انقلاب جمکران، خرکی و ابلهانه است. اما «اکثر مردم» پاکستان و موسسة گالوپ و اهالی مهرنیوز هنوز به ابعاد افلاس ارباب گویا پی نبردهاند! شب گذشته، پس از تهاجم «طالبان» به پادگان دریائی کراچی و نابودی سه فروند هواپیما، یکی از کانالهای دولتی فرانسه با پخش «پرسپولیس»، شاهکار زپرتی مرجان ابراهیمی در واقع شب هفت «دشک» را برگزار کرد!
طفلک «آن سنکلر!» چقدر برای معرفی این «اثر بیهنری» زحمت کشید! انگار دیروز بود که به اندازة یک سمساری به خودش زلنگ و زولونگ آویزان کرده بود و با «مارژان» مصاحبه میکرد تا «اسلام خوب» را به افکار عمومی فرانسه بفروشد! روزی که «صاحب زمان» کاسه کوزة «دشک» را بهم ریخت و ایشان پس از استعفای رسمی به هفت جرم، از جمله تجاوز جنسی متهم شده و تحت پیگرد قانونی قرار گرفت و قرار شد به خرج خودشان در یک آپارتمان لوکس محلة «منهتن» زندانی شوند، مادام «دشک» ماتم گرفته بود. نه تنها «کاخ ریاست جمهوری فرانسه» به قول مشقاسم، «دود شد، رفت هوا!» که مسیو «دشک» از حقوق بازنشستگی صندوق نزولخواران نیز بیبهره ماندند، چرا که پیش از پایان مدت خدمتشان استعفا دادند!
اما «اسمال» نه تنها در «سوفیتل»، که در زندان «منهتن» نیز مرد جنگ است. این مصائب ایشان را از راه حق و حقیقت دور نمیکند. کاملاً بر عکس، برای مبارزه با «تحجر» فمینیسم و ادامة پیکار در راه اسلام ناب محمدی به ایشان نیروی بیشتری میدهد. حضرت «دشک»، به پیروی از آیات عظام مترقی برنامة صدور بیانیه و نامهنگاری را آغاز کرده و از «منهتن» برای همکارانشان در صندوق کذا پیام فرستادهاند. متن پیام «دشک» در فیگارو، مورخ 23 مه سالجاری موجود است. ایشان تلویحاً فرمودهاند، راه ما، راه حق و عدالت بود؛ قوی و آهنیندل باشید و همین «راه» را ادامه دهید! «شتروس ـ کن» از شتاب سیر قهقرائی محفل خود گویا بیخبر مانده؛ شاید هم نمیخواهد واقعیت را بپذیرد.
واقعیت این است که امارات، خواهان پیوستن به ناتو شده و ارتش ناتو میباید مسئولیت شیخکهای جیرهخوار خود را مستقیماً بر عهده گیرد؛ واقعیت این است که نه تنها تظاهرات خیابانی در گرجستان محور «تفلیس ـ تهران ـ تلآویو» را تهدید میکند که پاکستان به لرزه درآمده. در این راستا اوباما ناچار شده به دولت «مستقل» پاکستان هشدار دهد که عملیات «بنلادنکشی» میتواند تکرار شود! ولی در این میانه از همه مهمتر تهدید حکومت جمکران از سوی روسیه است!
سایت انگلیسیزبان نووستی، مورخ 22 مه 2011 ، خبری منتشر کرده که در آن حکومت اسلامی به طور غیرمستقیم و به صورت «سافت» به همکاری با «تروریست ـ مسلمانها» متهم شده. پیش از ادامة مطلب یادآور شویم پس از عملیات کوماندوئی در اسلام آباد، توافق همکاری در زمینة مبارزه با تروریسم بین ایالات متحد و روسیه به امضاء رسید. بنابراین اگر اتهام حکومت اسلامی «جدی» باشد، مقاممعظم رهبری با سرنوشت بنلادن و مسیو «دشک»، فاصله چندانی نخواهند داشت! این مختصر را گفتیم تا آخوند مصلحی بداند دکان جاسوسگیری را باید تعطیل کند و آمریکا نیز دریابد که ارتباط پنهان با «کنیزمطبخی» به آخر خط رسیده. به مصداق «تا هستم، به ریش تو بستم»، همانطور که ناتو میباید مسئولیت شیخکهای امارات را برعهده گیرد، روزی از همین روزها، عموسام ناچار خواهد شد به ارتباط خود با «حاخ» رسمیات ببخشد.
باری سایت انگلیسیزبان نووستی مینویسد، 5 تروریست چچن، از جمله سه زن، در درگیری با پلیس پاکستان در نزدیکی پست بازرسی منطقة «کتا» به قتل رسیدهاند. گویا پلیس به اینان مشکوک شده و کار به درگیری کشیده. در هر حال، به گزارش نووستی به نقل از پلیس پاکستان، «پنجتن» کذا تروریستهای انتحاری بوده و با پاسپورت روسیه و ویزای ایران مسافرت میکردهاند! نووستی در ادامه میافزاید، به گفتة یک شاهد عینی، «پنجتن» آماده بودند تسلیم شوند، چرا که مواد منفجره درون بدنشان جاسازی شده بود. فعلاً سفارت روسیه در پاکستان هیچگونه اطلاعات «رسمی» در مورد تروریستها و هویتشان در دست ندارد. به عبارت دیگر ممکن است این اطلاعات بزودی در دسترس قرار گیرد و...و وای بر حال «حاخ» و امان از افلاس عموسام که از هم اکنون به سانسور اینترنت مشغول شده!
بله، اوج افلاس عموسام، اعمال سانسور است بر شبکة اینترنت در غرب! حضرات که همه را به دلیل سانسور سرزنش میکنند، نام سایتهائی نظیر «راپیدشیر» را از حافظة دینامیک مرورگر گوگل حذف کردهاند! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! حتماً این عملیات حقیرانه را هم به حساب سپاهیان امام زمان در جمکران خواهند نوشت، تا هم افتضاح را به گردن «کنیزمطبخی» بیاندازند هم جایگاه مدافع آزادی بیان را همچون صندلی ریاست «اف. ام. ئی» در انحصار خود نگاه دارند!
...
..
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت