فچه و فلسطین!
ابلهفریبترین و گوسالهپسندترین شعارهای سیاسی را در ینگهدنیا تولید میکنند. سازمان سیا شعارهای مذکور را پس از مصرف و فرسایششان در ینگهدنیا جهت تغذیة سران مفلوک حکومت اسلامی به جمکران صادر کرده و با رعایت «عدالت علوی» بین «رهبر» و «اصلاحطلبان» توزیع میفرماید. همچنانکه شعار «شاه باید برود» را نیز محفل «کارترـ برژینسکی» به دهان رهبر کبیر انقلاب گذارد. اخیراً نیز از شعار «چنج، وی نید» اوباما، واژة «تغییر» نصیب دارودستة حاخممد اردکانی شد. و اما از شعار «یس، وی کن»، فقط «ما میتوانیم» باقی مانده بود که رابرت گیتس در سفر اخیرش به افغانستان آن را برای ساتاس ارسال نمود تا برای تنظیم متن سخنرانی ابلهانة «حاخعلی خامنهای» در مراسم «ارتحال امام» به کار گرفته شود، که شد. و جهانیان به این ترتیب دریافتند که شعار مبهم «ما میتوانیم» نیز به «حاخ روحالله» تعلق داشته! به عبارت دیگر، حاخعلی نمیتوانند از این شکرخوریها بفرمایند.
پس از شکست کودتای هیزاکسلنسی که الگوی مبارزهاش از بیبیگوزکهای صحرای کربلا ملهم شده بود، یانکیها یک گام به عقب برداشته و بیبیگوزک «وفات پیامبر» و «شهادت» دخت گرامیشان را به عنوان الگوی براندازی انتخاب کردند. اما این الگو نیز به چند دلیل با شکست روبرو شد. نخست اینکه دارودستة «نهضت عاظادی» جز مزخرفاتی از قماش اسلام خوب و عدالت علوی هیچ در چنته نداشته و ندارند. دیگر آنکه این تشکل استعماری طی 32 سال اخیر در تاراج ملت ایران با حاکمیت شریک بوده و این همدستی مزورانه از دید ما ملت پنهان نمانده. و از همه مهمتر اینکه، نقش نهضت کذا در براندازی سال 1357 به مراتب از ملایان بیشتر بوده. به گواهی تاریخ معاصر ایران، جبهة ملی و نهضت عاظادی، در راستای گسترش مقدسات «دینی ـ بومی» همواره کاربردی مقطعی و داشتهاند.
اینان ابتدا با توسل به شعارهای پوچ، طرفداران دمکراسی را منزوی کرده و جایگاه مخالفان را به اشغال خود در میآورند، و در گام بعد، حضرات در کنار آشوبطلبان مینشینند. از دو حال خارج نیست، اینان یا همچون محمد مصدق زمینه ساز کودتا شده، سپس در جایگاه قربانی کودتا لنگر میاندازند، یا اینکه همچون بهمنماه 1357، پس از کودتا چند صباحی زمام امور را به دست میگیرند تا با کودتای بعدی بتوانند در جایگاه قربانی قرار گرفته و طرفداران دمکراسی را ابتر کنند. به زبان سادهتر، تاکنون در ایران، استعمار با توسل به ملایان و این تشکلهای استعماری همواره «در» را بر یک پاشنه چرخانده: گسترش مقدسات، مردهپرستی و به ویژه پوچپردازی جهت توجیه یکجانبهگرائی در عرصة بینالمللی. سخنرانی سرشار از بلاهت علی خامنهای در نمایش مهوع بزرگداشت «امام راحل» شاهدی است براین مدعا.
فچة موش خستهای، آقا
گربة پاشکستهای، آقا
گه سگ چیست، جسم ناپاکت
پشم آن، موی روی ناپاکت
روز گذشته «حاخعلی»، رهبر چاه جمکران ضمن دمجنبانی و خوشرقصی برای ارباب در واشنگتن، با روند صلح در فلسطین مخالفت کرده و زبان به تهدید ملت ایران گشود. مقام معظم پس از وراجیهای رایج در مورد فضائل و دانش و خرد نداشتة روحالله خمینی با انتساب شعار انتخاباتی باراک اوباما، «یس، وی کن» به «حاخ روحالله»، چند پیام به ارباباناش در واشنگتن ارسال کرد. نخست اینکه حکومت اسلامی راه مزدوری خمینی، یعنی «یکجانبهگرائی» و قانونشکنی در عرصة بینالمللی را همچنان ادامه خواهد داد؛ دیگر آنکه در راه تحقق اهداف واقعی کاخ سفید، با طرح صلح، یعنی بازگشت اسرائیل به مرزهای قانونیاش مخالفت میکند و نهایتاً در راستای مطالبات «موساد»، تمام تلاش خود را برای انجام عملیات تخریبی به ویژه در سوریه به خرج خواهد داد. پس بهتر است یانکیها به مزدوران جمکرانیشان در سوریه بگویند، بجای استفاده از واژة «آزادی» در تظاهراتشان، از مترادف عربی آن یعنی «الحریه» استفاده کنند؛ تا آنجا که ما میدانیم زبان رسمی سوریه، عربی است!
ریش بز بستهای، برو آقا
بد اگر گفتهام، بگو آقا
بله، در مراسم سالگرد «ارتحال»، چشمک زدن رهبر فرزانه را به اوباما شاهد بودیم. فارسنیوز، مورخ 14 خردادماه 1390، مراسم «چشمکزنان» را به نقل از پایگاه اطلاعرسانی مقام رهبری منتشر کرده. خامنهای پس از مزمزه کردن علوفة تولیدی سازمان سیا در باب «دین ضداستبداد»، یعنی همان علوفهای که «آورام یزدی» و دیگر اعضای منفور نهضت عاظادی دهههاست به نشخوار آن مشغولاند، زبان به مدح و ستایش خمینی گشوده و میگوید در دورة قاجار و پهلوی ملت ایران احساس حقارت میکرد، ولی امام با تزریق شعار «ما میتوانیم» به روح ملت، زمینة پیشرفت را فراهم آورد! از اظهارات ابلهانة خامنهای نتیجه میگیریم که فقر و آوارگی میلیونها ایرانی، و به ویژه فرار مغزها و سرمایهها نیز ناشی از «اعتماد به نفس» بوده:
«[...] امام به چنين ملتي، روح اعتماد به نفس [...] را تزريق کرد و شعار ما ميتوانيم را در اعماق جان آنها قرار داد [...]»
بله، همانطور که جبرئیل «روح خدا» را به مریم تزریق فرمود، روحالله خمینی هم «روح اعتماد به نفس» را به ما ملت تزریق کرد و شعار باراک اوباما را هم در «اعماق جان» ما قرار داد! البته خامنهای احمقتر از این استکه بفهمد چه میگوید؛ این فرد در عرصة حماقت، گوی سبقت را از حاخ روحالله هم ربوده و به قول معروف، حرف دهاناش را اصلاً نمیفهمد. متن سخنرانیهای خامنهای توسط ساواک جمکران یا همان «ساتاس» تهیه میشود؛ وظیفة «حاخ» تکرار طوطیوار تولیدات ساتاس است. حال میباید از آن گوسالة ننه حسنی که در ساواک جمکران نشسته و متن سخنپراکنیهای مقامات این باغوحش را تنظیم میکند بپرسیم، «اعتماد به نفس» جسم دارد که «روح» هم داشته باشد، یا «روح» مادیات دارد که بتواند تزریق شود؟ اگر به همین چند جملة بیسروته به دقت بنگریم، محور پروپاگاند استعمار، یعنی «واژگون نمائی» و فریب و نیرنگ و تهی کردن واژگان از مفاهیمشان را به صراحت مشاهده میکنیم.
آنکه پروردهای به نعمت او
میکنی صبح و شام غیبت او
وانکه آدم شدی ز اقبالش
چون سگ افتادهای به دنبالش
خامنهای اربابان خود را در غرب «دشمن اسلام» معرفی کرده و میگوید، «حرکتهای مردمی» در منطقه به ویژه در مصر، اسلامی، ضدآمریکائی و ضداسرائیلی است، و هر کجا چنین تحرکاتی باشد حکومت اسلامی از آن حمایت میکند. گویا حاخ نمیداند که اخراج «دیپلمات» جمکرانی از مصر چه معنا و مفهومی دارد! باری رهبر جمکران در ادامه میافزاید، اگر ببینیم آمریکائیها و اسرائیلیها در این تحرکات دست دارند، حمایت نخواهیم کرد، چرا که آمریکا و متحداناش دشمن «ملتها» هستند!
به عبارت دیگر، در شرایطی که دولتهای حاکم بر عراق و افغانستان با حمایت نظامی آمریکا به قدرت رسیدهاند و روابط حسنهای نیز با جمکران دارند، بر اساس سخنان «حاخ» اشغال نظامی ایندو کشور را که جهت استقرار حکومت اسلامی صورت گرفت، میباید از یکسو خواست ملتها تلقی کنیم، و از سوی دیگر دخالت آمریکا را در روند شکلگیری حکومتهای اسلامی دو کشور مذکور نادیده بگیریم:
«[...] مطمئنيم شيطان بزرگ و همدستانش به نفع ملتها، کار نخواهند کرد[...]»
این سخنان ابلهانه پس از افشای روابط «اقتصادی ـ نظامی» اسرائیل با حکومت جمکران، و یکروز پس از شهادت جانگداز «سامی ئوفر» ایراد شده. و با توجه به ابعاد رسوائی جمکران، و با در نظر گرفتن این امر که بدون چراغ سبز آمریکا، دولت اسرائیل نمیتوانست دست به چنین عملیاتی بزند، سخنرانی خامنهای در باب «دشمنی آمریکا با ملتها» فقط ثابت میکند که علیخامنهای، و در واقع کل حکومت اسلامی، همچون ارباباناش در لندن و واشنگتن در برابر مطالبات دمکراتیک ملت ایران قرار گرفتهاند، و تلاشهای ولی فقیه مفلوک برای استقرار در جایگاه «ضدآمریکائی» مسخره است.
تف به روی تو بیحقیقت، تف
تف بر آن طبع و آن طبیعت، تف
تف بر آن طبع بیتمیزانه
تف بر آن روی و ریش هیزانه
کیست که نداند آمریکا و متحداناش در «ناتو» برای استقرار حکومت اسلامی در افغانستان و عراق به این کشورها لشکرکشی کردهاند؟ و کیست که نداند فروبردن کشورهای مسلماننشین در آشوب، جز استقرار حکومت توحش دین در این کشورها هیچ هدفی دنبال نمیکند؛ چرا که برای گسترش دامنة سرکوب و چپاول ملتها بهترین ابزار «حکومت اسلامی» است. شرایط اسفبار ایران، عراق، افغانستان و ... و عربستان سعودی شاهدی است براین مدعا. این است دلیل بازنشخوار ترهات خمینی توسط علیخامنهای؛ در واقع ساتاس به فرمان رابرت گیتس سخنرانی امام راحل را در اختیار «حاخعلی» گذاشته:
«[...] نظام سلطه، شيطان بزرگ و صهيونيستهاي خونخوار تلاش ميکنند پيروزي نهائي ملتها تحقق نيابد [...] اگر ملتهاي بيدار شده به نداي قرآني [...] و به وعدههاي الهي مطمئن باشند، بدون ترديد پيروز خواهند شد[...]»
اتفاقاً امروز «علی صالح» رفت و «ملت یمن» ارواح شکماش پیروز هم شد! رئیس جمهور یمن نیز مانند «بنعلی» به عربستان گریخت. به این ترتیب از یکسو ایشان در هیچ دادگاهی محاکمه نخواهند شد، و از همه مهمتر، ارتباط مخالفنمایانشان با محفل سناتورها، «جوزف لیبرمن» و «مککین» نیز پنهان خواهد ماند! و این است در قاموس امثال علی خامنهای «پیروزی ملتها!» باری خامنهای در ادامه، به پیروی از منویات ارباب در غرب، روند صلح در فلسطین را نیز مردود شناخته، تا دولت اسرائیل بتواند همچنان به جفتکپرانی و سرکوب فلسطینیها ادامه دهد. «حاخ»، برای سهولت کار ارباب، موجودیت اسرائیل را نفی کرده و خواهان برگزاری رفراندوم در فلسطین شده، آنهم فلسطینی که اسرائیل را نیز شامل میشود:
«[...] فلسطين [...] يکپارچه متعلق به مسلمانان است [...]راه حلهاي آمريکائي در قضيه فلسطين به نتيجه نخواهد رسيد [...] راه حل [...] همان پيشنهادي است که [حکومت اسلامي] ارائه کرد [...] براساس آن، [نوع رژيم کل فلسطين] براساس همه پرسي از مردم اين سرزمين مشخص خواهد شد[...]»
البته نفسکشطلبی خامنهای دلیل موجه دارد؛ بازگشت اسرائیل به درون مرزهای قانونیاش برای اربابان حکومت جمکران دردسرساز خواهد شد؛ به چند دلیل. نخست اینکه، زمینة جنگ و بحران از بین میرود. دیگر آنکه تنها دمکراسی موجود در منطقه، یا همان کشور اسرائیل جایگاه خود را در برابر توحش «نظامهای اسلامی» مستحکم میکند و به این ترتیب یانکیها نمیتوانند «اتحاد جماهیر نوکری» را در برابر روسیه قرار دهند. ایجاد این «اتحاد» رویائی است پروردة ذهن علیل تفالههای هیتلریسم، به ویژه «واتیکان». ولی چنین به نظر میرسد که حضرات اینبار کور خوانده باشند. مهمترین دلیل، جدا شدن بریتانیا از «قافلة ناتو» در لیبی است.
کیسه بر، دزد کاسه هر جا بر
مهرة خر فروش، بد گوهر
روبه حیله ساز پر تزویر
در شرایطی که مجلس نمایندگان ایالات متحد خواهان تعیین مهلت جهت پایان عملیات نظامی در لیبی شده، و در حالیکه دبیرکل ناتو تأکید میکند، عملیات نظامی در لیبی تا ماه سپتامبر ادامه خواهد یافت، بریتانیا از ادامة جنگ به «مدت نامعلوم» سخن میگوید! روز گذشته ویلیام هیگ، وزیر امور خارجة انگلستان وارد «بنغازی» شد. به گزارش فیگارو، مورخ 4 ژوئن 2011، ویلیام هیگ ضمن پشتیبانی از کسانی که آنها را «مردم لیبی» میخواند، مخالفت تلویحی کشورش را با شرکت همة گروههای سیاسی لیبی در دولت آیندة این کشور ابراز داشت. وزیر امورخارجة بریتانیا «شورای ملی گذار» را به عنوان تنها نمایندة مخالفان حکومت قذافی به رسمیت شناخته و اعلام داشت، برای پایان عملیات نظامی هیچ مهلتی در نظر گرفته نشده. بله، مخالفان قذافی فقط یک نماینده دارند و آنهم شورای کذاست که پیش از «انقلاب» در لیبی، به پابوس ارباب در پاریس و لندن مشرف شده بود!
خلاصه بگوئیم، دولت محافظهکار لندن قصد دارد شکست در برنامة تحویل کاخ ریاست جمهوری فرانسه به سوسیالیستها را به خیال خود در «لیبی» تلافی کند! به همین دلیل است که حکومت جمکران و دولت موگابه ناگهان چند میلیارد دلار به انگلستان بدهکار شدهاند. باج خواهی انگلستان از جیره خواراناش در جمکران و زیمبابوه در روزنامة اسلامپرست و اسرائیلنواز «ایندیپندنت» انتشار یافته و سایتهای بیبیسی و رادیوفردا ترجمة آن را در اختیار مشتاقان قرار دادهاند. البته «والستریت جورنال» هم بیکار ننشسته و از نبرد فرضی خامنهای با احمدی نژاد یک بیبیگوزک پرماجرا و بسیار مردمی سر هم کرده و مینویسد، هرکدام از ایندو «پیروز» شود، «مردم» را سرکوب خواهد کرد!
شاید مسئولان ورقپاره «روپرت مرداک» کور و کر و ابله باشند، ولی بازگشت مهرورزی و حاخ به گذشته، یعنی سخنرانی «آتشین» احمدینژاد در مراسم «ارتحال» خمینی، و بازنشخوار ترهات «امام راحل» در باب «اسرائیل» و «شیطان بزرگ» توسط «حاخعلی»، در واقع نشان از تضعیف هر دو جریان دارد. به همین دلیل شعار «ما میتوانیم» به خمینی منتسب شد؛ در واقع، حاخعلی و شرکاء، شامل اصلاحطلبان دیگر نمیتوانند! اما از آنجا که روپرت مرداک شکماش را برای حاخممد اردکانی صابون زده، بانادیده گرفتن این «ناتوانی»، چنین ترهاتی را برای گرم کردن تنور اصلاحطلبان ردیف کرده.
هله [مرداک]، غلام ناقابل
فکر خود کن که کار شد مشکل
«وحشی»
...
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت