خرکره و طاووس!
...
خر ار جل ز اطلس بپوشد خر است
با فرو بردن سوریه در آشوب، آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک موفق شدند رجب اردوغان را برای بار سوم نعل کنند. بله بیدلیل نبود که الیزابت دوم با خدم و حشم به ترکیه رفت تا با در هم آمیختن لچک و شامپانی، راه راست را به «مومنان» نشان دهد. نتایج درخشان «انتخابات» مجلس در ترکیه شاهدی است بر این مدعا.
همزمان با مبارزات انتخاباتی اردوغان در ترکیه، برنامة سنگرسازی، خدایابی و جاسوسگیری در جمکران رونق فراوان یافت و اجرای این برنامهها فرصتی بود طلائی برای اهود باراک و آلن ایر. اولی، یعنی اهود باراک که چندی پیش برای ملایان بساط گدائی بمب هستهای پهن کرده بود، توانست از چین برای حکومت مردهشویان «موشک» ابتیاع کند و «پیشرفت» و ترقی حکومت اسلامی را به اثبات برساند. اما دومی، یعنی آلن ایر، به مراتب از اهود باراک زرنگتر است! ایشان کار سیاست یانکیها را به «تئوری توطئه» و رمان «دائیجان ناپلئون» کشانده و موفق شدند ایرانیان طرفدار دمکراسی را در کنار مزدوران واژگوننمای عموسام قرار دهند.
به این ترتیب معلوم شد نوکران آمریکا در جمکران که همواره نعل وارونه زده و شعار «مبارزه با آمریکا» میدهند، هیچ تفاوتی با ما که میگوئیم آمریکا پشتیبان حکومتهای اسلامی است ندارند. بله، این مستر «آلن ایر» که همچون سخنگوی وزارت امور خارجة بریتانیا به فارسی شیرینزبانی میکنند، همچون آخوند جماعت اهل تقیه و تناقضگوئی و پیوند گ...ز به شقیقه هم هستند. کسی چه میداند، شاید ایشان از شاگردان مکتب امام روشن ضمیر میرحسین بودهاند. «جونم براتون بگه»، در این آشفتهبازار که سگ راه به صاحبش نمیبرد، هر اتفاقی میافتد و هر کس هر آنچه بخواهد میگوید! «مستر» ایر هم هر چه دل تنگشان خواسته به زبان آوردهاند، بدون اینکه در نظر بگیرند، ما ملت احمق نیستیم!
به زعم ایشان، طرفداران دمکراسی و اصولاً همة کسانی که جسارت کرده و منافع آمریکا را در گسترش حکومتهای اسلامی میبینند، از جمله نویسندة این وبلاگ، همچون پرسوناژ رمان دائیجان ناپلئون روان پریشاند و از آنجا که جناب «ایر» در راه فریب «حقیقت» گام برمیدارند، «حق» با ایشان است! سخنگوی وزارت امورخارجة آمریکا در مصاحبهشان با «نیوشا بقراطی» فرمودهاند، ما اصلاً به فکر منافع ابرقدرتها و اهل روابط پشت پرده نیستیم؛ ما در کنار مردم ایران ایستادهایم، آینده به دست «مردم» است و اینان سرنوشت خود را انتخاب میکنند. خلاصه، «مستر» ایر همچون هیتلر، حاخممد اردکانی و دیگر پوپولیستها ذکر «مردم» گرفتهاند. به این ترتیب میباید بپذیریم که «مردم ترکیه» هم با کمال میل به حزب رجب اردوغان رأی دادهاند!
حزب «فاشیست ـ مسلمانهای» ترکیه برای بار سوم اکثریت مجلس را به خود اختصاص داد و معلوم شد «مردم» ترکیه در مورد آیندة خود تصمیم میگیرند؛ به ویژه که 50 درصد از واجدان شرایط یعنی 25 میلیون نفر، از شرکت در این مضحکه خودداری کرده بودند. در نتیجه حزب اردوغان که به ادعای بوقهای ناتو، حدود 50 درصد از 50 درصد آراء را به دست آورده پیروزی چشمگیری کسب کرده. به عبارت دیگر «فاشیست ـ مسلمانهای» ترکیه، همچون مردهشویان جمکران از مشروعیت 25 درصدی برخوردارند! بهتر بگوئیم، اینان همچون دیگر جیره خواران ناتو، به دلیل کسب آراء نیروهای «نظامی ـ امنیتی»، یعنی از طریق حمایت اهرمهای سرکوب استعماری در شبهانتخابات مضحکشان پیوسته پیروز میشوند. کیست که نداند خواست «مردم ترکیه»، همچون مطالبات تل موهوم «مردم» در ایران در همسوئی کامل با منافع ارتش ناتو قرار گرفته؟ سخنگوی وزارت امور خارجة یانکیها! ایشان از این واقعیت گویا بیخبراند:
«[...] تعیین سرنوشت و تعیین آینده در دست خود مردم است. ما اعتقادی به کار پشت پرده و بحث ابرقدرتها و منافع آنها نداریم[...]»
نه! اشتباه نکنیم، این سخنان «امام خمینی» نیست؛ هر چند به سخنان گوساله فریب ایشان شباهت فراوان دارد! این اظهارات جادوئی سخنگوی وزارت امور خارجة آمریکاست که در سایت رادیوفردا، مورخ 23 خردادماه 1390 انتشار یافته و ثابت میکند که خواست مردم ترکیه «رجب اردوغان» بوده!
برخلاف تصور شوتوپرتها، تعلق خاطر یانکیها و به ویژه شیفتگی دربار انگلستان به رجب اردوغان به دلیل خریات ایشان نیست، بهیچوجه. خر همه جا فراوان است، ولی الاغ فکلکراواتی و مسلمان و «ملی ـ مذهبی» که هم جیرهخوار اسرائیل باشد و هم مدعی «دمکراسی» زیاد یافت نمیشود. این الاغ محبوب اینروزها ضمن نکوهش «خشونت» در سوریه، به سرکوب کردهای ترکیه مشغول بود، و البته سازمان عفو بینالملل و دیگر دکههای حقوقبشر فروش غرب خود را به کوری زده، جفتکپرانیهای ایشان را به طاق طویله نمیدیدند. دلیل هم اینکه رجب اردوغان، در واقع نسخة دوم «روحالله خمینی» است که همچون دیگر اسلام گرایان از طویلة سازمان جنایتکار ناتو استخراج شده. برای آشنائی بیشتر با نگرش «ضدخشونت» اردوغان، بهتر است بخشی از سخنان سرشار از لطافت ایشان را بشنویم. اردوغان در سال 1997، همان مزخرفات خمینی را در باب اسلام و مسلمین بازتولید کرده، البته به زبان ترکی:
«منارهها سرنیزة ما، گنبدها کلاه خود ما، مساجد پادگانهای ما، و مؤمنان ارتش ما هستند.»
این شکرخوریهای رجب اردوغان، آبدارچی سازمان ناتو است. و رسانههای تفنگفروشهای دو سوی آتلانتیک در کمال وقاحت، اینروزها از چنین موجودی تصویر «صلحطلب» و «دمکرات» ارائه میدهند، که گفتهاند، «شب، خرکره طاووس مینماید!» و در سوریه ارتش ناتو آنچنان گردوخاکی به راه انداخته که روز روشن شب تار شده. باری دو سال پس از انتشار سخنان سرشار از خشونت اردوغان، زمانیکه افراطگرایان مسیحی جنجال مناره را در سوئیس به راه انداختند، رسانههای فرانسه زبان، از جمله «اکسپرس»، مورخ 10 دسامبر 2009، یکبار دیگر اظهارات ابلهانة نخستوزیر ترکیه را انتشار دادند. میبینیم که رجب اردوغان و دیگر جیره خواران ناتو از چه طریق به فاشیستهای غرب «خدمت» میکنند.
عربدهجوئی و نفسکشطلبیهای امثال اردوغان، از اعتقادات مسلمانان و مکان عبادتشان ابزار جنگ میسازد و صلیبپرستان با تکیه بر همین «خدمات»، در غرب به سرکوب «غیرمسیحیان» میپردازند. غیرمسیحیانی که حاضر به خدمت در شاخة اسلامی ارتش ناتو نمیشوند. همان ارتشی که نخستوزیر ترکیه به دلیل خریات وافر، از آن به عنوان «ارتش ما» یاد کرده. آقای اردوغان تصور کردهاند که در ترکیه، اختیار ارتش به دست دولت است! حال آنکه ارتش ترکیه، همچون ارتش دیگر اعضای ناتو از پنتاگون دستور میگیرد. اظهارات دیمیتری روگوزین در باب گاراژ و رانندة اتومبیل را که فراموش نکردهایم. اردوغان هم گاراژدار پنتاگون است. به همین دلیل پس از پیروزی مفتضحانة رجب اردوغان، در میان کردهائی که پیروزی حزبشان را جشن گرفته بودند بمب منفجر شد!
به گزارش سایت فرانسه زبان نووستی، مورخ 13 ژوئن 2011 به نقل از رسانههای غرب، یکشنبه شب گذشته در «سیرنک»، واقع در جنوب شرقی ترکیه، انفجار بمب یازده مجروح بر جای گذاشت. نووستی در ادامه میافزاید، «سیرنک» در سال «2007 ـ 2006 » صحنة درگیریهای خونین بین ارتش و کردهای خواهان خودمختاری بود. در این وبلاگ بارها و بارها به کشتار و سرکوب کردها توسط ارتش ترکیه اشاره شده و جالب است که حقوقبشر فروشهای غرب جنایات ارتش ترکیه را نمیبینند؛ همانطور که نسبت به اعدامهای گروهی در ایران بیتفاوت ماندهاند.
حکومت آدمخوار جمکران هر هفته چندین نفر را دار میزند، بدون اینکه نام و مشخصاتشان را منتشر نماید! هیچکس با نام و نشان اینان کاری ندارد؛ به ویژه سازمان عفوبینالملل و دکههای رنگارنگ حقوقبشرفروش در ینگه دنیا. اینان در کشور ایران فقط «ملی ـ مذهبی» میشناسند و بس، چرا؟ چون با توسل به «فاشیست ـ مسلمانها» میتوانند «خشونت» و «تخریب انسان» را به ارزش گذاشته، پیرامون «مرگ» ایجاد اجماع کنند. همچنانکه در سال 1979 نیز با تکیه بر «مرگپرستی» توانستند با کمک استعمار غرب بر علیه دولت شاپور بختیار «سنگر حق» بر پا نمایند و آن وحشی بیابانی را به همراه اطرافیان رذل و اوباشاش، چه دستاربند و چه بیدستار، بجای «شاه ظالم» بنشانند، و خلاصه «عدالت» را برقرار کنند. امروز نیز همین سیاست برای سنگرسازی به تکاپو افتاده و جیرهخواراناش در داخل و خارج مرزها فعالتر شدهاند.
سیامک پورزند میمیرد، «رادیوفردا» گلة کفتارهای ساکن فرنگ را بسیج میکند تا در ستایش مرگ زوزه سر دهند. عزتالله سحابی میمیرد، دخترش را از زندان آزاد میکنند تا در مراسم تدفین «پدر» بمیرد و هزاران ویراست از مرگ هاله سحابی به ما تحویل میدهند. به محض انتشار خبر مرگ هاله سحابی، دو نفر از زندانیان «ملی ـ مذهبی» دست به اعتصاب غذا میزنند و در تاریخ 22 خردادماه سالجاری، بیبیسی و رادیوفردا خبر مرگ یکی از آنها را منتشر میکنند. اینان میگویند، «رضا هدی صابر» به دلیل اعتصاب غذا سکته کرده و در بیمارستان درگذشته. در اینمورد هم ویراستهای متعدد ارائه میشود. اما علت مرگ این زندانی در واقع هر چه باشد، رادیوفردا، همچون بیبیسی و «جرس» و «کلمه» و دیگر بوقهای طویلة مککارتی فقط برای «اسلام» نگراناند و بس. از بیانیة مزورانة حاخ ممدخاتمی و روضه و زوزة حاج فرج دباغ که بگذریم، میرسیم به عناوین مطالب مهوع «کلمه» و «جرس». اولی تیتر زده، «فرياد همسر هدی صابر [...] جنازه را تحويلمان بدهيد!» و دومی ضمن اشاره به گفتگوی فرضی فیروزه صابر با «حاخ بیات» مینویسد، «خواهر هدی صابر در گفتگوی تلفنی با آيتالله بيات: آيا اين اسلام است؟»
نه این اسلام نیست! اسلام همان است که به قول سخنگوی وزارت امور خارجة یانکیها، «مردم ایران» آزادانه آن را میخواهند! بله، ملت ایران هنوز در انتظار «پیروزی خون بر شمشیر» و استقرار حکومت «اسلام راستین» دقیقه شماری میکند. به راستی انسان از اینهمه بیشرمی و وقاحت مبهوت میشود؛ یک ایرانی در زندان جان میسپارد، شاید هم به قتل میرسد، آنوقت فعلة فاشیسم عزای اسلام میگیرند. درست است که «ملی ـ مذهبیها» سنگ اسلام به سینه میزنند، درست است که تشکل نهضت «عاظادی» همچون جبهة ملی یک محفل استعماری است، ولی ما از مرگ هاله سحابی و هدی صابر بینهایت متأسفایم، اینان همچون بسیاری دیگر از اسلامگرایان، بدون دلیل زندانی شدند و مرگشان هم ابزاری شد جهت گسترش پروپاگاند استعمار. همچنانکه پیشتر هم گفتیم، اگر جنایت کارساز منافع استعمار باشد، آدمکشی از آب خوردن هم آسانتر است.
«خودکشی» علیرضا پهلوی را که فراموش نکردهایم؛ ایشان دچار «افسردگی» شده و مصلحت خویش را در «مرگ» دیدند. بیانیة بیشرمانة عبدالعلی بازرگان و همآخوریهایاش را هم که از یاد نبردهایم؛ سیامک پورزند و هاله سحابی «مرگ با عزت» را به زندگی ترجیح دادند تا امثال عبدالعلی بازرگان و پاسداراکبر بتوانند با تکیه بر بیبیگوزکهای شیعیمسلکان برایمان از نبرد با شمر و یزید و «اسلام خوب»، یعنی اسلام علوی بگویند، و استاد مجید محمدی نیز یک خداوند خوب، مثل خداوند یانکیها به ما «کفار» معرفی کنند تا همگی «ایمان» بیاوریم. ایمان بیاوریم به منافع استعمار:
«[...] پیام پرزیدنت اوباما و وزیر امور خارجة آمریکا این است که ما اعتقادی به کار پشت پرده و بحث ابرقدرتها و منافع آنها نداریم[...]»
این است «چکیدة مطلب» در سخنان گهربار معاون وزارت امور خارجة ایالات متحد که در سایت رادیوفردا، مورخ 23 خردادماه سالجاری انتشار یافته. جسارتاً از محضر مقدس سخنگوی وزارت امورخارجة ایالات متحد بپرسیم اگر منافعی ندارید، چرا با جیرهخوارانتان در امارات تجمع کرده و «شورای ملی گذار» را در لیبی به رسمیت شناختهاید؟ مگر ملت لیبی به اعضای این شورا رأی داده؟ اگر منافعی ندارید، به چه دلیل خاک آمریکا به لانة اسلامگرایان و «فاشیست ـ مسلمانهای» ایرانینما تبدیل شده؟ اگر منافعی ندارید، چرا اهودباراک، وزیر دفاع اسرائیل از طریق چین به حکومت اسلامی موشک ضدهوائی میفروشد؟! و خلاصه اگر منافعی ندارید، چرا به روابط پنهان با حکومت اسلامی پایان نمیدهید؟ البته پرسشهای بسیاری از حضورتان داریم ولی وقت تنگ است. پس به ارسال یک پیام مختصر اکتفا میکنیم.
محض اطلاع سرکار و دم و دستگاه باراک اوباما بگوئیم، با کشتن «ملی ـ مذهبیها» نمیتوانید در ایران «سنگرسازی» به راه بیاندازید! مرگ اینان برای ما تأسفآور است؛ عاملان، و به ویژه آمران مرگشان را به دیدة تحقیر مینگریم، چرا که شهامت ندارند به صراحت بگویند برای تأمین منافع نامشروعشان در ایران است که دست به چنین جنایاتی میزنند. اما به شما اطمینان میدهیم ابعاد «جنایت» هر چقدر گسترش یابد، نخواهد توانست ملت ایران را از راهی که در پیش گرفته باز دارد. ملت ایران به سوی زندگی و آینده گام برمیدارد؛ تلخیها و تلخکامیها ما را به بیراهة مرگپرستی نخواهد برد؛ تل موهوم «مردم» ارزانی شما! برای ما محور فقط «انسان» است؛ انسان، خارج از تعلقات و تعصبات دینی، بومی و قومی.
خرید از شما بنده هر کس که خواست
از ایران جز آزاده هرگز نخاست
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت