یکشنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۹۱



علفیات!
...




سازمان سیا از آخوند «تصویر دلپذیر» ارائه می‌دهد تا چپ‌نمایان و دیگر شارلاتان‌ها بتوانند با استفاده از این تصویر،   فرهنگ چپ را لجن‌مال و مخدوش کنند.   ولی برخلاف تصور آن سازمان مقدس و اهالی پیک‌نت که برای لجن‌پراکنی به چپ نوین اروپا خیز برداشته‌اند،  این روند پر نان و آب دیگر نمی‌تواند ادامه یابد.   دلیل هم اینکه محفل اسلام‌نواز کلینتن‌ها و متحدان‌ا‌ش در اسرائیل و اروپا به پایان خط رسیده‌.   این است دلیل «خستگی» مفرط هیلاری کلینتن از فعالیت‌های سیاسی!   و همین است دلیل شکوفائی قریحة شاعری «گونترگراس!»

ایشان به قول زنده‌یاد «نادرپور» با حذف «شعور» از «شعر»،   آن را به شعار سیاسی تبدیل کرده‌اند و ... و خوشبختانه شاهدیم که این راه حماقت و بلاهت،‌  همچون راه امام «روشن‌ضمیر» میرحسین موسوی،  پیروان فراوان پیدا کرده.   و اما از آنجا که در زمینة گسترش حماقت و توحش کلیة‌ مقامات قلعة حیوانات از جمله «ولی‌الله نصر» صاحب رکورد جهانی‌اند،   بد نیست نگاهی داشته باشیم به واکنش شمقدری،   «مسئول فرهنگی» قلعة کذا به مضحکة‌ «گونترگراس!»

به محض‌ انتشار خبر انتقاد برخی مقامات اسرائیل از شعارهای «گونترگراس»،   شمقدری دریافت که می‌باید از این «شعر» استقبال به عمل آورد،   چرا که «راه امام» دجال و راحل‌‌اش نیز از همین مسیر حماقت می‌گذشت.   آنروزهای «خوب»،   هر گاه یانکی‌ها به ««مبارزات» بی‌امان روح‌الله‌ خمینی با «استکبار جهانی» نیاز داشتند،   مطالبات خود را به صورت واژگون مطرح می‌کردند.   به عنوان نمونه،   زمانیکه تداوم جنگ استعماری ایران با عراق مورد نظرشان بود،  واشنگتن خواهان پایان جنگ می‌شد!   همین کافی بود که «امام روشن‌ضمیر» قلاده بگسلند و زوزة تداوم جنگ سر دهند تا میرحسین موسوی،  محمد خاتمی،  اکبر سازندگی و ... و خلاصه تل موهومی که امروز از درون‌اش هزار جور «اصول‌گرا» و «اصلاح‌طلب» بیرون زده،  برای مبارزات روح‌الله خمینی پامنبری بخواند.   

در این میان سفارت‌خانه‌های غرب نیز برای تقویت هر چه بیشتر پشت جبهة گاوچران‌ها،  لات و اوباش را با شعار «جنگ،  جنگ تا پیروزی» به خیابان های تهران می‌فرستادند و رسانه‌های غرب چنین نتیجه می‌گرفتند که این «حکومت  انقلابی»،  محبوب،‌‌ مردمی،  و به ویژه «ضد آمریکائی» است،  و شدیداً با صلح مخالفت دارد!   انتشار همین شایعات‌ بی‌پایه و ‌اساس،   هم برای آمریکا کفایت می‌کرد،   و هم برای تقویت پایه‌های لرزان حکومت اسلامی.  در پی هر لشکرکشی خیابانی که تحت نظارت ملاممد خاتمی سازمان می‌یافت،  ‌ «سازش‌ناپذیری» یا بهتر بگوئیم خودفروختگی «رهبرکبیر انقلاب» هم تقویت می‌شد،   تا جائیکه اخیراً جانشین بر حق او،   علی خامنه‌ای انقلا‌ب کذا را «کبیر» هم کرده!   البته آن روزها اینهمه عظمت و شوکت فقط به این دلیل بود که جهانیان به میزان «مخالفت» خمینی با آمریکا پی می‌بردند!   

همزمان آمریکا و متحدان‌اش نفت ایران را بخرمی و خوشی غارت می‌فرمودند و در برابر تاراج نفت،  اسقاطی‌های ارتش اسرائیل را در اختیار حکومت انقلابی و رهبر سازش‌ناپذیر می‌گذاشتند تا با شعار «مرگ بر آمریکا و اسرائیل» و «راه قدس از کربلا می‌گذرد»،  ضمن سرکوب ملت ایران،  جوانان و کودکان کشور را نیز به مسلخ بفرستد.   در رسانه‌های غرب،  این کشتار جمعی،  «مبارزه با امپریالیسم» نام گرفته بود.  مبارزة کذا خیلی به نبرد استالینیست‌های شوروی که ارواح شکم‌شان با سرمایه‌داری می‌جنگیدند نزدیک بود،  چرا که هر دو در واقع،   زمینة انباشت سرمایه را در «اردوگاه غرب» فراهم می‌آوردند.   «مبارزات» حکومت اسلامی با «آمریکا» و تحرکات «اوپوزیسیون» این حکومت نیز دقیقاً از «الگوی واژگونه» و ابله‌فریب استالینیست‌ها پیروی می‌کند.

مواضع حکومت جمکران که نیازی به توضیح ندارد،  هر آنچه آمریکا بخواهد،   عکس آن را در بوق می‌گذارد تا با یک تیر چندین و چند نشان بزند.  حداقل مطالبات واقعی‌اش را می‌تواند آناً از زبان رهبر «انقلاب کبیر» اسلامی جمکران به گوش جهانیان برساند.   و به این ترتیب جیره‌خواران‌اش را در جایگاه «مخالفان آمریکا» تثبیت کند،   و‌ از طریق ملایان جمکران سیاست‌ استعماری‌اش را در کل منطقه به پیش ‌راند.   طی 33 سال اخیر،   روند کارشان چنین بوده،   ولی با توجه به افلاس دولت اسرائیل و «مینی کودتای» اهودباراک بر علیه نتانیاهو،  به نظر می‌رسد که کف‌گیرشان به ته دیگ خورده باشد.   با این وجود،  کهنه فروش‌های نیویورک،   هنوز «دوزاری‌شان» نیفتاده و می‌پندارند با انتشار مطالبات شخصی  باراک اوباما از حکومت ملایان می‌توانند یکبار دیگر «راه راست»،   یعنی  راه «یکجانبه‌گرائی» و نقض مقررات و تعهدات بین‌المللی را به رهبر حکومت‌ «مستقل» اسلامی نشان دهند!  و این است دلیل انتشار مطلب «نیویورک‌تایمز»،  در سایت رادیوفردا،  مورخ  8 آوریل 2012!   

کهنه فروش‌های نیویورک در واقع به تداوم بحران دست‌ساز هسته‌ای امیدوارند،   حال آنکه جناح دیگری در آمریکا،  البته در ظاهر،   برای رفع بحران می‌کوشد.   به گزارش فیگارو، مورخ 8 آوریل سالجاری،  روزنامة «وال‌ستریت جورنال»‌ به نقل از یک منبع امنیتی آمریکا که خواسته ناشناس بماند،   می‌نویسد که، ‌ «3 سال پیش یک هواپیمای بدون سرنشین از تأسیسات هسته‌ای ایران در حوالی قم عکس‌برداری کرده و ... و هیچ دلیلی برای نگرانی نیست!»   بله سه سال پیش «هیچ دلیلی برای نگرانی» نبوده،   پس امروز هم هیچ دلیلی برای نگرانی وجود نخواهد داشت!   ولی همین گزارش «موثق» و انتشار آن در فیگارو دلیلی است بر افلاس جنگ‌فروشان در دو سوی آتلانتیک؛  اینان در چند جبهه شکست خورده‌اند.  

در آفریقا،  ناچار شدند کودتای‌شان را در کشور«مالی» پس بگیرند!   و برای ماست‌مالی کردن همکاری‌های‌شان با «قذافی» می‌خواهند «سیف‌الاسلام قذافی» را در دادگاه بین‌المللی لاهه محاکمه کنند!   در سوریه هم که دیگر مشخص شده حضرات مدافعان اصلی تروریست‌های اسلام‌گرا هستند.   از سوی دیگر روابط ترکیه و جمکران نیز در پی انتشار اظهارات اردوغان،  حداقل در ظاهر رو به تیرگی گذارده،   و نقل «خاطرات» اکبر بهرمانی و انتشار عوعوی پاسدار شریعتمداری و سیداحمد خاتمی هم نتوانست الاغ مردة لازار را زنده کند؛   خامنه‌ای ناچار شده همچنان در سنگر خفقان بنشیند!   اما «کار» رادیوفردا و پیک‌نت تعطیل‌بردار نیست.

رادیوفردا،‌   هم خاطرات اکبر بهرمانی را منتشر کرد،   هم در اینمورد با یک‌نفر مصاحبه‌ای ترتیب داد تا به هر ترتیب ممکن روح‌الله خمینی و توحش وی را به ارزش بگذارد.   «پیام اصلی» مصاحبة‌کذا این بود که «خامنه‌ای شهامت خمینی را ندارد!»   وارد جزئیات پیام‌های فرعی این مصاحبه نمی‌شویم چرا که مهم به ارزش گذاشتن «آخوند» در این مصاحبه توسط  رادیوفردا بود!   حال ببینیم چرا سازمان سیا آخوند را به ارزش می‌گذارد؟   آخوند «قانون‌شکن» ‌و «انسان‌ستیز» است و به صراحت دیده‌ایم که همین خصوصیات «الهی» تاکنون تا چه حد کارساز سیاست استعمار بوده.  پس دلیلی ندارد دست از این «گاوشیرده» بشویند.   بله،   دفاع گاوچران‌ها از «آزادی ادیان»،‌  به ویژه در کشورهای مسلمان‌نشین دلیل موجه دارد؛  آزادی ادیان،  برای اینان به معنای آزادی آخوند و مقدسات،  یعنی گسترش توحش است!  به همین دلیل نیز سایت پیک‌نت رهبر جبهة چپ فرانسه را به اسلام و آخوند پیوند زده! ‌

نظر به اهمیت جبهة‌ چپ فرانسه در «کلان ـ استراتژی» نوینی که پایان تأثیرات گسترده و مخرب استالینیسم را در اروپا نوید می‌دهد،  وبلاگ امروز  را به بررسی ادبیات سیاسی چپ‌نمایان و دیگر آخوندپرست‌های طرفدار حکومت اسلامی و مدعیان مخالفت با این حکومت اختصاص می‌دهیم.   همینجا بگوئیم که این انسان‌نمایان فاقد «ادبیات سیاسی» هستند چرا که برخلاف «انسان»،  هیچ تحولی در مطالب‌ و مطالبات‌شان دیده نمی‌شود.   در واقع آنچه اینان می‌گویند،  بازمی‌گویند و می‌نویسند،‌  ادبیات نیست،  از «علفیات» فراتر نمی‌رود!   «علفیات» عشق و نفرت؛  «علفیات» ستایش و تحقیر،  و ...  و خصوصاً «علفیات تقدیس» که در مجموع،   جز ارائة‌ «تصویر دلفریب» از آخوند،   یا بهتر بگوئیم «به ارزش گذاشتن» توحش دستاربندان ادیان ابراهیمی هیچ هدفی دنبال نمی‌کند.

این است دلیل بلبل‌زبانی «اکبر سازندگی» پیرامون «مذاکره با آمریکا‌»،   و همین است دلیل «انتشار» سخنان  اردوغان در باب مذاکرات هسته‌ای،   و همچنین ادعای مضحک ارسال پیام «شفاهی» اوباما برای علی خامنه‌ای.    در واقع این لات‌بازی همه جانبه نهایتاً به کار رادیوفردا آمد تا «روح‌الله خمینی» را به ارزش بگذارد،   چرا که در واقعیت این نیکولای پاتروشف است که «مذاکرات هسته‌ای» را در واشنگتن به پیش می‌برد نه سایة «امام» خمینی!   جنجال کفن‌فروش‌ها پیرامون «مذاکره» و یا «عدم مذاکره» با آمریکا،  فقط‌ برای «تقویت» پشت جبهة یانکی‌ها در برابر روسیه به راه افتاده.   

پیش از انتشار مهملات اکبر بهرمانی در رادیوفردا،‌  از یک‌سو مقامات اسرائیل از «قدرت» و «شوکت» و «اقتدار نظامی» غیرقابل کنترل حکومت مرده‌‌شویان داد سخن دادند،  و از سوی دیگر،  ایرانی‌نمایان صاحب‌نام که سلاح جنجال پیرامون «سازشکاری» را از دست داده‌اند،  به عموسام «نصیحت» کردند که از مذاکره با تروریست‌ها بپرهیزد!   دلیل هم اینکه،‌  به زعم اینان، ‌ «آمریکا» ساده‌دل،  خوش‌باور،  خوش‌نیت و به ویژه «خردسال» است و از ماهیت جیره‌خواران‌اش در جمکران آگاه نیست!   خلاصه خدم و حشم یانکی‌ها صفوف‌شان را فشرده‌تر کرده‌اند،  ولی چه فایده!   فروپاشی دیواره‌های جنگ سرد این صفوف را آنچنان در هم ریخته که دیگر بازسازی‌شان امکان ندارد!    

فروپاشی دیواره‌های «جنگ سرد» ایجاب می‌کند که در اروپای غربی،   نقش سرنوشت‌ساز احزاب فاشیست یا «مردمی» که ادبیات سیاسی‌‌شان را بر «نفرت» و «هراس» تمرکز داده‌اند هر روز بیش از پیش کاهش یابد!   و به طریق اولی تشکل‌های «چپ‌نما» که «نفرت» از سرمایه ‌و ثروت را تبلیغ می‌کنند نیز می‌باید جایگاه عوام‌پسندشان را از دست بدهند.   مسلم است که اینان نیز همچون برادران فاشیست‌شان «دودستی» به جایگاه پوشالی اهدائی روابط «جنگ سرد» چسبیده باشند.   به همین دلیل است که رهبر جبهة چپ فرانسه همزمان مورد تهاجم انسان‌ستیزان چپ‌نما و فاشیست‌ها قرار گرفته،   و علاوه بر سانسور رسانه‌ای،  در پی هر میتینگ، ‌ «تهدید» را نیز متحمل می‌شود.   در فردای میتینگ «باستیی»،  همچنانکه گفتیم «تهاجم به یهودیان»،  فرصتی برای متخصصین «مبارزه» با تروریسم فراهم آورد تا افکار عمومی را از انتخابات منحرف کنند.   ولی به دلیل تغییر شرایط استراتژیک،  حضرات در این امر مقدس ناکام ماندند.   نتیجه این شد که اینبار چند دقیقه پس از پایان میتینگ «ژان لوک ملانشون» در میدان کاپیتول شهر «تولوز»،   شهربانی از تجمع‌کنندگان درخواست کرد تا میدان را ترک کنند،   چرا که گویا در محل «بمب‌گزاری» شده!  

نیازی نیست که بگوئیم هیچ بمبی در محل یافت نشد!‌   ولی همه فهمیدند که بعضی‌ها شدیداً احساس خطر کرده‌اند و می‌پندارند که با توسل به «تهدید» و سوءاستفاده از الزامات شهربانی برای حفظ جان شهروندان می‌توانند مطالبات دمکراتیک فرانسوی‌ها را به حاشیه بکشانند. همانطور که آخوندپرست‌های سایت «پیک‌نت» نیز به این توهم دچار شده‌اند که می‌توانند با انتشار «مطلب» پیرامون ژان لوک ملانشون،‌   هم جبهة چپ فرانسه را در توحش و ابتذال «اسلام» غرق نمایند و هم این دروغ بزرگ را به مخاطب حقنه کنند که مخالفتی با جبهة چپ ندارند!  حال آنکه با این عمل،  در واقع ماهیت‌شان «بهتر» و بیشتر آشکار می‌شود!  در واقع،   اقدام پیک‌نت،  در واکنش به «سانسور تصویر» رهبر جبهة چپ،  بیشتر به واکنش «خردرگل»‌ شباهت دارد!   خری که در گل می‌افتد،  هر چه بیشتر تقلا کند،   بیشتر فرو خواهد رفت! 

اینروزها از این خرهای مصیبت‌دیده فراوان می‌بینیم.   خرهائی که در دو جناح افراطی «عشق» و «نفرت» به نشخوار علوفة اهدائی سازمان سیا مشغول‌اند و از اینکه تحرکات ارتش ناتو در منطقه تحت نظارت روسیه قرار گیرد چنان به هراس افتاده‌اند که دکان نفرت‌شان از آمریکا و اسرائیل،   به سوپرمارکت «عشق» تبدیل شده و ارواح شکم‌شان به نگرش منطقی و «غیرجانبدارانه» هم مجهز شده‌اند!

حضورشان بگوئیم «سرقت» از وبلاگ «ناهید رکسان» خیلی دردسرساز می‌شود،   ‌چرا؟  به این دلیل که واژة «غیرجانبدارانه»،   همچون «دمکراسی»،   «آزادی» و دیگر مفاهیم «انسان‌محور»  چارچوب حقوقی دارد!   محض اطلاع آخوندپرست‌های پیک‌نت بگوئیم در این چارچوب،  مخالفت و موافقت با «اسلام» هیچ معنا و مفهومی نمی‌تواند داشته باشد؛   «انسان» در «اسلام» حضور ندارد!  اسلام می‌تواند بخشی از زندگی برخی انسان‌ها باشد.   در نتیجه وقتی «ژان لوک ملانشون» می‌گوید «ما با اسلام هیچ مشکلی نداریم»،   نه «اسلام» را تائید کرده نه به نفی آن پرداخته.  هدف نهائی در نگرش چپ‌نوین فرانسه،  «انسان» است،   و در اسلام «انسان» وجود ندارد!  اما مواضع رهبر جبهة چپ،  همچون مواضع مدافعان دمکراسی در برابر آخوند جماعت،   چه مسلمان و چه مسیحی و یهودی از هر نظر مشخص است.   به عبارت دیگر،   برخلاف استالینیست‌های حزب کمونیست فرانسه،   که در هم‌سوئی با سازمان سیا و تاواریش‌های شوروی سابق از استقرار حکومت آخوند در ایران حمایت ‌کردند،   و در برابر تشویق «اسلام‌گرائی» در فرانسه در سنگر سکوت نشستند،   «جبهة چپ» حامی آخوندجماعت نیست و نمی‌تواند باشد!   

به همین دلیل نیز رسانه‌های رسمی جمکران که برای انتشار مزخرفات رهبر تشکل فاشیست «جبهة ملی»‌ فرانسه هیچ فرصتی را از دست نمی‌دادند،   در مورد جبهة چپ فرانسه و مواضع رهبری این جبهه خفقان گرفته‌اند.  چون این جبهه هیچ ارتباطی با تشکل‌های سنتی اروپای غربی ندارد.  این تشکل‌های سنتی،   از فاشیست و «لیبرالیست» گرفته تا سوسیالیست‌های آبدوغ‌خیاری،   بدون استثناء یک پا در کلیسا و پای دیگر در سازمان سیا دارند و همگی از بندگان مومن «بانک‌ها» هستند.  نمونه‌اش پاپاندرئو،  نخست‌وزیر قبلی یونان.  ایشان که در جایگاه رهبری «انترناسیونال سوسیالیسم»‌ نشسته بودند،‌  در برابر گلدمن ساکس،  به قول ملانشون،  دست‌ها را به علامت تسلیم بالا برده و استعفا دادند!   به همچنین است در مورد نخست‌وزیران سوسیالیست اسپانیا و پرتقال.  بگذریم،   و بپردازیم به ارائة تصویر‌ آخوند از ملانشون.

سایت پیک نت،‌  مورخ 19 فروردین‌ماه 1391،  اینبار در مطلبی تحت عنوان «در انتظار رویدادی بزرگ در فرانسه»،  تلاش کرده با نقل پروپاگاند فاشیست‌ها،   و همچنین نقل «گزینشی» برخی از اظهارات ملانشون او را در کنار آخوند بنشاند.   به همین منظور،‌  یک کاریکاتور از «ملانشون» منتشر کرده که او را در هیبت قصاب و با روسری «سبز» نشان می‌دهد!   بله،   اشکال اینجاست که از یک‌سو سرووضع «ملانشون» با تبلیغات «خلقی ـ خاکی» و «مردمی» آخوندهای ساواک نمی‌خواند،‌   و از سوی دیگر،  شیوة بیان نامزد جبهة چپ و برنامة او برای مبلغین توحش عوام‌پرستی دردسرساز شده!   به عنوان نمونه،   آخوندهای پیک‌نت هرگز نمی‌توانند از پیشنهاد جبهة چپ،  مبنی بر گنجاندن سقط‌جنین در قانون اساسی فرانسه حرفی به میان آورند؛‌  این قماش پیشنهادها آخوندی نیست،  ابهام هم ندارد،  در نتیجه کارساز اهالی پیک‌نت نمی‌شود.   

دکان عوام‌پرست ساواک برای گسترش ابتذال و خشونت به «ابهام» نیاز دارد.  و برای دستیابی به ابهام مطلوب حذف «زمینة‌ واقعی» اظهارات «ملانشون» کفایت خواهد کرد؛   به همین سادگی!  به این ترتیب مخاطب در برابر «کلی‌گوئی» قرار می‌گیرد و نمی‌تواند از ارتباط مسائل با یکدیگر آگاه شود.   به عنوان نمونه،   نگاهی داشته باشیم به ابهام در مطلب پیک‌نت. این سایت ضمن اشاره به واقعیت،‌   یعنی استقبال مردم از میتینگ «تولوز»،   به گسترش ابهام مشغول می‌شود تا ملانشون را به امام روشن‌ضمیر نزدیک و نزدیک‌تر بنمایاند!   از زبان رئیس جمهوری فعلی فرانسه،  سرکوزی می‌شنویم،   «کاری»‌ که طی پنجسال انجام شده،  ظرف دو روز نابود خواهد شد!  اگر کسی در جریان سیاست  فرانسه نباشد،  چه می‌داند نیکولا سرکوزی به کدام «کار» ارجاع می‌دهد؟   مخاطب پیک‌نت فقط از نابودی زحمات 5 ساله،  طی 2 روز آگاه می‌شود؛   درست مثل توحش «امام» خمینی که در ظرف چند روز ایران را یک سده به عقب برد،  عین اینکه زحمات کذا را بمباران کنند!  روشن‌تر بگوئیم به این ترتیب،  «ملانشون» در ترادف با جنگ و انقلاب و تخریب قرار می‌گیرد.   ولی برای پیک‌نت این مختصر کافی نیست،  می‌باید نامزد جبهة چپ را‌،   همچون آخوندهای جمکران،  مخالف مبهماتی از قماش ابتذال و فساد اخلاق و غیره هم معرفی کرد!   برای تحقق این امر مقدس کافی است مطالبات سیاسی وی را از زمینة واقعی یعنی از اقتصاد تهی کرده بر طبل مبارزه با فساد اخلاق کوبید.   سرکوزی می‌گوید ملانشون زحمات 5 ساله دولت‌اش را بر باد می‌دهد،   ملانشون هم به سرکوزی «حمله» می‌کند و می‌گوید،  این پنجسال جز ابتذال و سرافکندگی ارمغانی نداشته:‌‌    

«[...] ملانشون [...] بشدت به سرکوزی که برنامه او را غیرقابل تحقق خوانده بود حمله کرد و گفت [...] پنج سال رنج، از هم‌گسیختگی، عقبگرد،  درشتگویی،  ابتذال و خوار کردن میهن کارنامة شماست [...]»

و صدالبته،  پیک نت نخواهد گفت سخنان ملانشون به کدامین مسائل ارجاع می‌دهد!  ولی ما می‌گوئیم تا روشن شود،  که‌ «ابتذال» در ادبیات سیاسی چپ،   هیچ ارتباطی با توضیح‌المسائل حاج روح‌الله و چادرسیاه زهرا خانوم نداشته و ندارد!   این «ابتذال» همزمان به گسترش مقدسات و تهاجم رسانه‌ها به حریم جامعه ارجاع می‌دهد!   به عنوان نمونه وقتی مقامات «فرهنگی»‌ دولت پیرامون روابط جنسی‌شان با کودکان تایلندی «کتاب» چاپ می‌کنند، یا زمانیکه «حریم خصوصی» رئیس جمهور فرانسه «رسانه‌ای» می‌شود،  افکار عمومی فرانسه به این مسائل واکنش «منفی» نشان می‌دهد!  آنچه در جامعة فرانسه «ابتذال» خوانده می‌شود تبلیغ کودک بار‌گی،   جنجال پیرامون گرایشات جنسی و اتاق‌خواب مقامات رسمی و ... و به ویژه فوت کردن در آستین آخوند جماعت است.    

باری پیک نت در ادامه ‌جبهة چپ فرانسه را به جلادی به نام «روبسپیر» می‌چسباند تا بتواند حرف دلش را در باب قیام و انقلاب و اسلام و اعدام هم بزند و همزمان از ملانشون تصویر آخوند‌ ابله و «یوتوپی‌ست» جلاد و انقلابی ارائه دهد که در یک حرکت «انسان»،  «زمان» و «مکان» را نفی می‌کند:

«ژان لوک ملانشون [...] بارها به ارزش‌های انقلاب کبیر فرانسه و سخنان روبسپیر [...] اشاره کرد و [...]  خواهان قیام مدنی و انقلاب شهروندی در کشور شد.  وی همچنین خطاب به سرکوزی گفت [...]‌ مسئله اصلی کشور ما برخورد اسلام و غرب نیست [...] فرانسه جمهوری ششم یک ملت غربی نخواهد بود [...] یک ملت جهانی خواهد بود[...] بزرگترین مرز [...]فرانسه [...] با برزیل است نه با اروپای غربی [...] سیلاب انقلابی مردم فرانسه از بستر خارج شده [...] قیام مدنی مردم مقدس‌ترین وظیفه جمهوری است[...]»

بله اگر ماجرا به این ترتیب ادامه یابد،‌  بزودی «پیک نت» جبهة‌چپ فرانسه را با خشونت‌طلبان سبز در ترادف قرار خواهد داد.   ملانشون می‌شود پیرو خط امام و طرفدار کروبی و موسوی!    پس بهتر است راه را بر شارلاتانیسم ببندیم.   نخست به صورت خلاصه بگوئیم که ژان لوک ملانشون در فرانسه به عنوان وزیر،  سناتور و نمایندة‌ پارلمان اروپا انجام وظیفه کرده و هرگز،  به قول فعلة فاشیسم،  «هجرت» ‌نکرده.  آمادة‌ «شهادت» نبوده و نیست!   در ضمن برای «اعدام»‌ مخالفان برنامه ندارد،   شعار مرگ بر آمریکا هم نداده و نمی‌خواهد «حکومت را به امام زمان» تحویل دهد!   نهایت امر،   برخلاف رهبران خودفروختة اسلام‌پرست،  ملانشون به عنوان انسان برای خود «مسئولیت» قائل است!   و اما در رابطه با «نقل قول» پیک‌نت چند اشکال پیش می‌آید.

‌نخست اینکه ژان لوک ملانشون به «جمهوری ششم» ارجاع می دهد؛   که قانون اساسی‌اش هنوز  نوشته نشده!  این قانون می‌باید از طریق انتخابات فراگیر و استقرار مجلس مؤسسان تدوین شود.   دیگر آنکه جبهة چپ به هیچ عنوان قصد خروج از اروپا را ندارد!   دلیل هم روشن است؛  ‌ کشور فرانسه در قارة اروپا واقع شده و خروج از واقعیت «مکان» اصولاً در ادبیات چپ‌ دمکراتیک جائی نمی‌تواند داشته باشد!  خواست ملانشون خروج از پیمان نظامی «ناتو» و فاصله گرفتن از توحش آمریکاست!  جبهة چپ از «حقوق جهانشمول بشر» و لائیسیته دفاع می‌کند،  و همزمان از تبدیل جمهوری فرانسه به زائدة‌ سیاست‌ انگلستان و آمریکا انتقاد به عمل می‌آورد.  یادآور شویم این سیاست پس از پایان جنگ دوم تقویت شد.   می‌بینیم که «خروج» از اروپا و بازگشت به دوران نورانی «روبسپیر» در کار نیست؛  برنامة جبهة چپ هیچ ارتباطی با «خروج» خمینی و خامنه‌ای از زمان و مکان و فروافتادن در شن‌های روان کربلا و حجاز ندارد؛  نگرشی است صددرصد غیر آخوندی!   نهایت امر اضافه کنیم که صفت عالی «مقدس‌ترین»،   در ادبیات چپ،‌  نمی‌تواند به «مقدسات دین» ارجاع دهد،  چرا که جبهة چپ «لائیک» است!















...












Share