زرشک و موشک!
...
بدانید و آگاه باشید که صادق هدایت حتماً «خودکشی»کرده، چرا که از آینده «خبر» داشته! از اینجا میباید نتیجه بگیریم که «خودکشی» تنها «راه نجات» است! به عبارت دیگر، صادق هدایت قصد خودکشی داشت و برای همین «خودکشی» از تهران به پاریس سفر کرد، همانطور که حسین نیز راهی کربلا شد. طی سالهای «پرباری» که گذشت، فعلة فاشیسم به مناسبتهای مختلف برچسبهای «نژادپرست» و «همجنسگرا» به صادق هدایت چسباندند، تا نهایت امر بتوانند از وی تصویر مقدس ارائه دهند. و اینگونه است که کفنفروشان الگوی «داوینچیکد» را بازتولید میکنند.
تفاوت تمساح با مجموعة کودتائی «شیخوشاه» این است که تمساح گاهی دهاناش را باز میکند، بدون آنکه موجود زندهای را ببلعد، به قول معروف جناب تمساح «خمیازه» میکشند! حال آنکه پیامد باز شدن دهان «شیخوشاه» بدون استثناء مرگ و تخریب و نابودی خواهد بود. بله، تنها با در نظر گرفتن این «ارزشهای مقدس» است که میتوان عرصة توحش و بیفرهنگی، یعنی آرمانهای «انقلاب» جمکرانیان و به اصطلاح اوپوزیسیونشان را بررسی کرد و به این واقعیت پی برد که همصحبتی با تمساحها به مراتب از مطالعة مقالات نغز و شیوای «نخبگان» جمکران مطلوبتر است!
به عنوان نمونه هیچ تمساحی هر قدر کودن و ابله باشد «شاهرخ مسکوب» را از طریق واژگان «پهلوانی»، «شرف»، «ناموس» و غیره به جهان داشمشتیها و قیصرها پیوند نمیزند؛ او را «پیرو فردوسی» نیز نخواهد خواند. هیچ تمساحی، حتی اگر عقب افتادة ذهنی هم باشد، صادق هدایت را در چارچوب بیبیگوزکهای صحرای کربلا و شهادت طلبی «حسین» قرار نخواهد داد و ... و از همه مهمتر هیچ تمساحی، حتی اگر دیوانه هم باشد، یک تعزیهخوان را با «شهرزاد قصهگو» مترادف نمیکند. چرا که تمساح با معجزه بیگانه است، تردستی و چشمبندی نمیداند؛ این فقط جمکرانیان و اوپوزیسیونشان هستند که در چنین «فنونی» مهارت دارند!
پس از گذشت 33 سال از کودتای 22 بهمن 1357، آمریکا و اسرائیل میکوشند مخالفان حکومت اسلامی را طرفدار خود جلوه دهند. از اینرو طی دو «مصاحبه»، و به فاصلة چند روز، آخوند اکبر بهرمانی برای آمریکا، و «شاهزاده» رضا پهلوی برای اسرائیل فرش قرمز گستراندند. اولی با اشاره به یک نامة موهوم، آمریکا را به عنوان «قدرت برتر جهان» به فروش گذاشت، و بر ممنوعیت روابط با قدرتهای «الحادی» نیز تأکید ورزید! گویا اکبر بهرمانی دو نکتة مهم را فراموش کرده. نخست اینکه هدف از به اصطلاح «انقلاب» کذا، «قطع رابطه» با آمریکا و هیچ کشور دیگری نبود! دیگر اینکه، بر اساس «علفیات» حکومت اسلامی، کرة شمالی یک دولت «الحادی» است، و از قضای روزگار همین «ملحدین» چندین روز «میهماندار» آخوند بهرمانی و قوم و قبیلهاش نیز بودند! و اما بپردازیم به پیامدهای فجیع باز شدن «دهان» شاهزاده رضا پهلوی!
ایشان با التماس و زاری و اشک و آه از اسرائیل خواهش فرمودهاند که بجای بمباران ایران، به «اوپوزیسیون» کمک کند. به عبارت دیگر، همانطور که اکبر بهرمانی با دمیدن در بوق «اقتدار آمریکا» و انتقاد از حکومتهای «الحادی» به بازتولید تبلیغات سازمان سیا مشغول شده، شاهزاده رضا پهلوی نیز در آستین پارة اسرائیل فوت ملوکانه میفرمایند. البته «فوتیات» ایشان خارج از پرتاب اسرائیل به جایگاه برتر، اهداف دیگری نیز دنبال میکند که مهمترینشان در عمل بیاعتبار کردن مخالفان حکومت اسلامی است! در واقع با این «شاهکار»، اعلیحضرت تکه استخوانی برای «شیخ» پرتاب کردهاند تا خوراک تبلیغاتی برای امثال پاسدار شریعتمداری فراهم آید. و اگر به کیهان، مورخ 24 فروردینماه 1391 نیم نگاهی بیافکنیم، خواهیم دید که پاسدار کذا با چه شوق و شعفی استخوان «ملوکانه» را در هوا ربوده و سق میزنند، و ضمن به سخره گرفتن «مخالفان حکومت اسلامی»، برای ارباب چنان دمشان را میجنبانند که با هر حرکت دم، صدها گردو میشکند!
کیهان جمکران اخیراً کشف کرده که از تجمع عمله و اکرة یانکیها میباید به عنوان «میتینگ طرفداران دمکراسي» یاد کرد، چرا؟ چون «جبهة چپ» فرانسه نیز «میتینگ» بر پا میکند و لازم است «مرز» این میتینگ، با میتینگ فاشیستها مخدوش شود. پیشتر نیز شاهد بودیم که اهالی «پیکنت» تلاش داشتند، از رهبر جبهة چپ تصویر «آخوند خوب» ارائه داده، به صورت غیرمستقیم، «ژان لوک ملانشون» را با حاج روحالله در ترادف قرار دهند! البته این بینوایان در این مسیر «مقدس» تنها نیستند!
واکنش رسانههای «معتبر» فرانسه به محبوبیت روزافزون رهبر جبهة چپ به مراتب خندهدارتر از مانورهای ملایان فرنگیمآب جمکران است! در این مختصر نام رسانهها را نمیبریم، فقط به مسیر پروپاگاندشان اشاره میکنیم. در این «رسانهها» ابتدا گفته شد، «اکثر جوانان به ارزشهای دینی روی آوردهاند!» سپس معلوم شد «اکثر جوانان از جبهة ملی ـ تشکل فاشیستهای فرانسه ـ استقبال میکنند!» ما هم تعجب نکردیم. در فرانسه، تشکل فاشیستها را «جبهة ملی» میخوانند و همة فاشیستها بدون استثناء برای حقنه کردن تبلیغات ابلهپسندشان به مقدسات نیاز دارند؛ مقدسات دینی، بومی و خصوصاً قومی. دلیل هم اینکه بحرانسازی و ایجاد دوقطبیهای کاذب، بدون تکیه بر «مقدسات» و «تعصبات» و «توهمات» امکانپذیر نیست. اما در فرانسه، به دلیل شرایط متفاوت با جوامع جهان سوم، مبارزه با «دمکراسی سیاسی» کارش از مرحلة شارلاتانیسم گذشته؛ به مرحلة تهدیدهای مالی و اقتصادی پای گذاشته!
خارج از افزایش بهای انرژی، مواد غذائی، خودرو و غیره، کاشف به عمل آمد که در فرانسه، «بحران تخممرغ» نیز در راه است، و بزودی بهای انواع شیرینیهای تولیدی داخل دو برابر خواهد شد! به عبارت دیگر، لازم است «واردات» افزایش یابد! خلاصه «از ما بهتران» چنین پیام میدهند که، علیرغم استعفای اسقف «روان ویلیامز»، جایگزین کردن حماقت و توحش فاشیسم با مطالبات دمکراتیک، به ویژه در کشور فرانسه بسیار «گران» تمام خواهد شد!
ولی ما این مختصر را نه به دلیل عشق به «مرغ و تخممرغ»، که برای توضیح در مورد ابعاد گستردة شکست توحش «بهار عرب» در کشور سوریه مطرح کردیم. شکستی که هم ارتباط براندازان اسلامگرا با محفل «کارترـ برژینسکی» را برملا کرد، و هم از عملیات تروریستی دولت ترکیه در کشور عراق پرده برداشت. و از همه مهمتر، بیاعتباری آشکار حکومت جمکران را دو چندان نمود! به عبارت دیگر، ناکامی کودتا و براندازی در کشور سوریه، ترکیه و جمکران را بیش از پیش در بنبست قرار داده.
روز گذشته وزیر امور خارجة ترکیه گریهکنان فریاد میزد، «مرزهای ترکیه مرزهای ناتو است، و اگر خاک ترکیه از آنسوی مرزها، یعنی از سوریه مورد تجاوز قرار گیرد، ارتش ناتو دخالت خواهد کرد!» بله، روز گذشته، «اقتدار» و به ویژه «استقلال» کشور «اسلامی» ترکیه، به قول مشقاسم، «پنداری دود شد رفت هوا!» البته ماجرای ترکیه به این مختصر محدود نمیشود! ارسال «طارقالهاشمی» از شبهکشور «قطر» به استانبول هم دردسرساز شده! پس از انتشار این خبر، از یکسو «اوغلو»، وزیر امور خارجة ترکیه سفرش را به چین نیم کاره گذاشته، به ترکیه بازگشت و از سوی دیگر، رجب اردوغان نیز ناچار شد به دامان پرمهر شیخ عربستان پناه ببرد. در چنین شرایطی است که مذاکرات گروه «1+5» با حکومت قدر قدرت مردهشویان در «استانبول»، یا به قول پاسدار شریعتمداری، «اسلامبول» برگذار میشود!
یادمان نرود که این «مذاکرات» دقیقاً پس از ابراز مخالفت صریح کفنفروشها با برگزاری نشست کذا در استانبول صورت میگیرد! و خصوصاً پس از انتشار «ابراز لطف» اردوغان به حضرات، و پاسخ «دندانشکن» اراذل و اوباش جمکران به نخستوزیر ترکیه! بله، پادوهای عموسام عین سگهای هار به جان یکدیگر افتاده بودند که کوفی عنان با یک لیوان آب زرشک خنک از راه رسید!
«جونم براتون بگه!» در پی تکذیب اظهارات صالحی مبنی بر مسافرت کوفی عنان به تهران، قرار شده بود «عنان» در تاریخ 11 آوریل سالجاری به ایران بیاید، ولی ایشان عصر روز 10 آوریل به تهران وارد شدند! به این ترتیب، تلویحاً به حضرات تفهیم شد که کوفی عنان هر وقت که صلاح دیده شود، خواهد آمد! البته لات و اوباش جمکران این مسائل را درک نمیکنند. از قدیم گفتهاند، «خوشبخت آنکه کرهخر آمد، الاغ رفت!» این امر دیگر مسلم شده که جمکرانیها کرهخر آمدهاند، ولی از آنجا که با هرگونه تحول سرستیزة حسینی دارند، در همان کرهخریشان به «کمال» خواهند رسید! نهایت امر به صورت کرهخر «کامل» خواهند رفت! کرهخر «کمیاب»، «حقیقتجو»، مردمی و خلاصه بگوئیم، «کرهخر برتر!» و کرهخر برتر، «کرهای» است که جایگزینی استعمار پرتقال با استعمار بریتانیا در «بندر گامرون» را به حساب «پیروزی ایرانیان» میگذارد!
بله، برادران «شرلی»، پرتقالیها را از بندر گامرون بیرون انداختند و اینچنین بود که احمی «مفتخر» شده! به همین دلیل بود که رئیس قوة مجریة حکومت جمکران دوان دوان به ابوموسی شتافت تا هم برای شیخک امارات خوراک تبلیغاتی فراهم آورد، و هم برای حکومت مفلوک جمکران! باشد که از این مفر هر دو بتوانند از افلاس نجات یافته و دمی برای ارباب در لندن بجنبانند.
همزمان با پیروزی «احمی» در جنگهای کازرون و ممسنی، هیلاری کلینتن نیز برای کمک رساندن به «مردم سوریه»، خواهان برکناری «بشار اسد» شده و میخواست در سوریه «انقلاب اسلامی» به راه بیاندازد! باشد که دولت اسلامی سوریه مذاکره با اسرائیل را محکوم کند و به این ترتیب جناح نتانیاهو بتواند در انزوای رسانهای قرار گرفته و مذاکرات صلح بکلی ماستمالی شود؛ اشغال «بلندیهای جولان» نیز میتوانست از زیر سبیل حکومت اسلامی سوریه به در رود. در چارچوب همین سیاست بود که در رسانهها، مطالبات اسرائیل، تحت عنوان «مطالبات سعید جلیلی در استانبول» مطرح شد! و فارسنیوز و تابناک نیز این مطالبات «مقدس» را منتشر کردند. این برج و باروی حماقت که به پشتگرمی بحرانآفرینی چین از طریق کرة شمالی به راه افتاده بود امروز فروریخت و امید خیلیها ناامید شد.
بله، در تاریخ 13 آوریل 2012، موشک کرة شمالی، یک دقیقه پس از پرتاب نابود شد و لاشهاش در آب افتاد! ای داد بیداد! میگفتند به مناسبت یک صدمین سالگرد تولد بنیانگزار کرة شمالی این موشک پرتاب میشود، و «پرتاب» موشک کذا نشان پیشرفتهای کره خواهد بود! اما از آنجا که ماه آوریل امسال، ماه «آب زرشک» باید باشد، خداوند هم یک لیوان آب زرشک به رهبر کرة شمالی تقدیم کرد و اینگونه بود که موشک ایشان «سقوط» فرمود، و همزمان سقوط شاخص بازارهای بورس اروپا را هم در پی آورد!
ولی یک وقت فکر نکنید آلمان، یا بعضی کشورهای اروپا ضمن همراهی با چین، از برنامة پرتاب موشک حمایت کردهاند، به هیچ عنوان! همه «مخالف» بودند! و دقیقاً به دلیل همین مخالفت بود که موشک کرة شمالی، با خود گفت «هیچ امیدی نیست، تنها راه رهائی خودکشی» است! در نتیجه، او هم به پیروی از صادق هدایت که برای «خودکشی» از تهران به پاریس رفته بود، به قصد خودکشی شیرجه زد در آب!
«موشک دیوانه!» این است پیامد افلاس طویلة مککارتی. محفل مقدس «مککارتی» برای جبران مافات چنین مصلحت دیده تا همان روند ارتباط واژگونة حاکم بر روابط «اسرائیل ـ جمکران» را در مورد اسرائیل و مصر نیز بازتولید کند. در پرتو همین «سیاست» است که هر شخصیتی که مطلوب اسرائیل نباشد، سریعاً مورد تأئید رسانههای اسرائیلی قرار میگیرد، تا اخوانالمسلمین مصر «تکلیف» خود را بدانند. به عنوان نمونه، رسانهها حمایت «کنست» از نامزدی «عمر سلیمان» در انتخابات ریاست جمهوری مصر را در بوق گذاشتند، تا اخوانالمسلمین که اهرم مبارزه با آمریکا را به دلیل تغییر شرایط استراتژیک از دست داده، بتواند با توسل به اهرم «مبارزه با اسرائیل» مخالفاناش را منزوی و سرکوب کند. حال آنکه منافع مصر چنین ایجاب نمیکند!
از یک سو اسرائیل همسایة مصر است، و روابط حقوقی، منطقی و غیرجانبدارانه چنین ایجاب میکند که مصر از ایجاد تنش با همسایگاناش بپرهیزد. از این مهمتر، سازمان ملل موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخته و این کشور، مانند هر کشور دیگری از حق موجودیت برخوردار است. به عبارت دیگر، تهدید اسرائیل به نابودی، و قرار دادن این کشور در انزوا، فقط نقض آشکار مقررات بینالمللی است. عملی که دست دولت تلآویو را در سرکوبهای داخلی و خارجی هر چه بیشتر باز میگذارد. خلاصه در عرصة سیاست، ابراز نفرت از اسرائیل، همانقدر ابلهانه است، که ابراز عشق و علاقه به آن. و به همچنین است ابراز عشق اهالی «پیکنت» به رزمآرا!
هدف از این «مهرورزیهای» رسانهای، از یکسو پنهان داشتن ارتباط انداموار مصدق با دربار پهلوی و خصوصاً با ترور «رزمآرا» است، و از سوی دیگر، تلاشی است از جانب تودهایهائی که در دوران «جنگسرد» یخزدهاند، جهت تحریف وقایع تاریخی کشور. سکوت در برابر وقایع تاریخی کشور، یا به عبارت دیگر، نادیده گرفتن مخالفت رزمآرا با یکجانبهگرائی و ملی کردن نفت به شیوة دارودستة مصدق! «رفقا» با این عمل خیلی زرنگی کردهاند، و به صورت زیرجلکی «کودتا» را به ارزش گذاشتهاند. بله، به ادعای بعضیها، «رزمآرا قصد کودتا داشت، و شاه از ترس کودتا، فدائیان اسلام را مأمور ترور وی کرد!» و اینگونه است که «تاریخ مردمی» و «الهی» به رشتة تحریر در آورده شده! تاریخنگاری با توسل به خاطرات «دکتر صدرالدین الهی» و نقل مشاهدات سیدضیاء!
حضور «رفقا» توضیح دهیم که رزمآرا به قتل رسید چرا که با «ملی کردن نفت» مخالف بود! پس از ترور رزمآرا، هم نفت ملی شد و هم جناب دکتر محمد مصدق، قاتل وی را از زندان آزاد کرد، تا به تدریج زمینة کودتای 28 مرداد فراهم آید. اینگونه بود که ایشان، مانند همة جیرهخواران استعمار در ایران جایگاه «قهرمان ملی» را به خود اختصاص دادند. خلاصه با این روایات نمیتوان همدستی محمد مصدق را با فدائیان اسلام و دربار پهلوی پنهان داشت! جنگ سرد به پایان رسیده و چپنمایان آخوندپرست دیگر نمیتوانند از طریق بازنویسی «تاریخ»، منافع لندن و واشنگتن را در ایران تأمین کنند! آنچه در فرانسه در قالب «جبهة چپ» بروز کرده، پایان کار احزاب کمونیست سنتی اروپا را نوید میدهد، و به طریق اولی دکان «داوینچی کد» و «دین خوب» نیز بزودی تعطیل خواهد شد. فراموش نکنید که امسال «خداوند»، ماه آوریل را جهت توزیع «آبزرشک» میان بندگان مومن و متعهد برگزیده! آب زرشک را اگر با صلوات برای موشک «شهید» و یخ فراوان میل فرمائید برای «کبدتان» بهتر است.
...
<< بازگشت