پنجشنبه، مهر ۰۶، ۱۳۹۱

بوز و برزیل!


 

علیرغم جنجال سگ‌های هار عموسام پیرامون «فیلم موهن»‌،  سرانجام در برخی کشورهای اروپای غربی،   «مسلمان»،  به عنوان انسان فردی‌ات ‌یافت؛   از ابهام «جهان اسلام» و گلة «امت» و به ویژه از لشکر لات ‌و‌ اوباش و طالبان خارج ‌شد؛  و در زمان و مکان مشخص قرار ‌گرفت.   تغییر موضع دولت فرانسه شاهدی است بر این مدعا.   به عبارت دیگر،   محفل فاشیسم برای بازتولید الگوی جنگ سرد میان پدیدة موهومی به نام «جهان اسلام» با اسرائیل شکست خورد. 

 

جنگ ‌زرگری حکومت جمکران با دولت اسرائیل در راستای تأمین منافع همان محافلی به راه افتاده که پیش از فروپاشی اتحاد شوروی دامن زدن به «جنگ سرد» منافع‌شان را تأمین می‌کرد.   منافع طویلة‌ مک‌کارتی چنین ایجاب می‌کند که حکومت ملایان تحت نظارت غرب‌ به سلاح هسته‌ای مجهز شود.   به این ترتیب استعمار غرب خواهد توانست کشورهای مسلمان‌نشین منطقه را تحت قیمومت «رسانه‌ای» حکومت توحش جمکران قرار دهد و برای اسرائیل نیز انزوای رسانه‌ای مطلوب را ایجاد نماید.   روشن است که در چنین شرایطی،  دست حکومت خودفروختة‌ ملایان برای سرکوب ملت ایران و همچنین لات‌بازی در کشورهای مسلمان‌نشین،  خصوصاً در آن سوی خزر بازتر خواهد بود،   و دولت اسرائیل نیز می‌تواند با تکیه بر دشمنی «رسانه‌ای» پدیدة موهومی به نام «جهان اسلام»،   هم مذاکرات صلح  را ماست‌مالی کند،  و هم به سرکوب صلح‌طلبان در درون خاک کشورش ادامه دهد.  خلاصه،   دنیا همچون دوران نورانی هیتلر،   به کام «انسان‌ستیزان» خواهد شد.   ولی ناکامی دولت ترکیه در صدور «بهار عرب» به کشور سوریه،  شکست این سیاست را به اثبات رساند.   تغییر موضع محمد مرسی در سازمان ملل،‌  رد دعوت اردوغان از سوی نخست وزیر عراق و به ویژه لغو سفر آنجلامرکل  به تونس،  شاهدی است بر این مدعا!

 

در پی مسافرت بلندپایه‌ترین مقام امنیتی چین به افغانستان،   «سیاست انسداد» ‌که طی نیم قرن،  راه هند را به کشور افغانستان مسدود کرده بود پایان گرفت و اسلام‌گرایان پاکستان و افغانستان تنها ماندند!  و اینگونه بود که در نشست مجمع عمومی سازمان ملل،   نقاب فریب از چهرة اوباما برداشته شد و جهانیان شاهد بودند که رئیس جمهور آمریکا،   سازمان ملل را به ابزار حمایت از تروریسم و براندازی تبدیل کرده!   بله،   گذشت آنروزهای نورانی که جیمی‌کارتر در رسانه‌ها برای حقوق ‌بشر «پستان به تنور می‌چسباند»،   و در «گوادالوپ» از توطئه براندازی در ایران توسط ملایان و لات و چاقوکش‌ها پشتیبانی می‌کرد.  اینروزها رئیس جمهور آمریکا ناچار شده،   در تقابل آشکار با شورای امنیت سازمان ملل،‌  و هم‌صدا با شیخک قطر و دولت «نیست در جهان» ‌تونس،   به دفاع از تروریسم در سوریه مشغول شود!   و اگر یانکی‌ها اینچنین به افلاس افتاده‌اند مسلماً افلاس لندن به مراتب بیش از این‌هاست.   

 

خلاصه جای تعجب نیست که بی‌بی‌سی و جمکرانیان بر «گ...»‌ متمرکز شوند؛  کل امپراطوری در «گ...» فروافتاده!  در نتیجه،   هم محاکمة «محفل مرداک» به سپتامبر سال آینده موکول شد،   هم استرداد ابوحمزه به یانکی‌ها به تعویق افتاد،   و هم علیرغم مخالفت قوة قضائیه جمکران،    دولت بریتانیا به ناچار «شاه پسر» اکبر هاشمی را به تهران بازگرداند و حکومت جمکران بیش از پیش مضحکة خاص و عام شد.  

 

پیش از شرکت فعال در کودتای ناکام هیزاکسلنسی‌ سایمون گاس،   جرم مهدی هاشمی،  یعنی دریافت رشوه از «توتال» و «ستات‌اویل» به اثبات رسیده بود،   چرا که دو شرکت مذکور به جرم پرداخت رشوه به طرف ایرانی،  در دادگاه بین‌المللی نفت محکوم شده؛  خسارت هم پرداختند.   ولی شاهد بودیم که قوه قضائیة‌ جمکران هیچ مزاحمتی برای مهدی هاشمی فراهم نیاورد،  دلیل هم روشن است.   کار اصلی این «قوه»،   جز گسترش فساد و جنایت و توحش نیست.   به عنوان نمونه هر روز صدها جوان ایرانی قربانی موادمخدر می‌شوند،   هر روز مأموران مبارزه با مواد مخدر در رویاروئی با قاچاقچیان مسلح به قتل می‌رسند،‌   و اگر یک یا چند قاچاقچی هم دستگیر شود، ‌ قوة ‌قضائیه پس از دریافت رشوه «مکفی» اینان را آزاد خواهد کرد.   به این دلیل بود که «خبرگزاری 16» که اغلب اوقات  در مورد همین مسائل «ناخوشایند» خبر پخش می‌کرد،   پس از جنگ گرجستان تعطیل شد!  البته در کشور فرانسه هم پس از جنگ کذا،‌  شبکة‌ تلویزیونی «راشا تودی»‌ را جمع کردند!   اینروزها هم از زندانی شدن «هکرها» خبر می‌رسد و ... و خلاصه برای «آزادی ‌بیان» هم یواشکی سنگر حق و باطل برپا شده!   

 

به عنوان نمونه،   طی نشست «آپک»،  مصاحبة ولادیمیر پوتین در مورد پدیدة «بهار عرب»‌ به سکوت برگزار شد!   مصلحت لندن و واشنگتن چنین ایجاب می‌کند که از جمکرانیزاسیون کشورهای مسلمان‌نشین،  یا بهتر بگوئیم از روند تبدیل کشور به طویله «تصویر دلپذیر» ارائه شود تا گاوچران‌ها در جایگاه «رهبر انقلاب‌های مردمی» بنشینند،   و دامنة‌ تاراج و سرکوب را هر چه بیشتر گسترش دهند.  حداقل تا 11 سپتامبر 2012 این روند ادامه یافت،   و حتی پس از قتل سفیرشان هم یانکی‌ها حاضر نشدند لات‌بازی جیره‌خواران‌شان را محکوم کنند.  از مطلب دورافتادیم بازگردیم به ماجرای مهدی هاشمی و افلاس حکومت توحش.

 

پس از انتشار خبر بهجت‌‌اثر بازگشت پسر اکبر بهرمانی و بازداشت وی،  کیهان‌ برای ارائة تصویر دلپذیر از اکبر بهرمانی به مجیزگوئی مشغول شد و تلاش کرد این جنایتکار تاراجگر و قوه قضائیة توحش‌گستر جمکران را به بی‌بی‌گوزک‌های طلائی در مورد عدالت علوی و مزخرفات مشابه وصله کند.  در «یاداشت روز» کیهان،  ‌ مورخ 4 مهرماه سالجاری تحت عنوان «آن‌سوی این هیاهو»‌،  که با نقل قول از حضرت امیر «عین» آغاز شده،  چنین آمده: 

 

«از حضرت امير [...]  است كه وقتی پاسخ‌ها ـ درباره يك موضوع ـ‌  درهم و فراوان می‌‌شود، جواب درست و صحيح از نظرها پنهان می‌ماند. [...] ديروز [...] هاشمي رفسنجاني [اعلام داشت] حساب فرزندان و عملكرد آن‌ها از حساب شخص وي جداست و گفت در زمينه رسيدگي قضائي [...] فرزندان خود را متمايز از ساير شهروندان نمي‌داند[...]»

 

چه خوب!  هاشمی رفسنجانی حساب فرزندان‌اش را متمایز از سایر شهروندان نمی‌داند!  شاید به این دلیل‌که در به اصطلاح «قانون اساسی»،  حکومت ملایان  حقوق ‌شهروندی گنجانده نشده؛   در نتیجه،  همه می‌توانند فرزند آقای رفسنجانی باشند!   ولی اگر ‌مهدی هاشمی نسبتی با اکبر رفسنجانی نمی‌داشت از شرکت‌های نفتی اروپا میلیون‌ها دلار «رشوه» نمی‌توانست بگیرد،  و بعد هم آزادانه از کشور خارج شود.   «سایر شهروندان» و فرزندان‌شان مسلماً از چنین «امتیازات اسلامی» بهره‌مند نیستند!   خلاصه هم اکبر رفسنجانی گز نکرده جر داده،  هم پاسدار شریعتمداری!  مهدی هاشمی،   همچون دیگر توله‌آخوندهای حکومتی با استفاده از جایگاه کودتائی پدرش به غارت مشغول شده‌.  همه که نمی‌توانند میلیون‌ها دلار از «توتال» و «ستات اویل» رشوه دریافت کنند؛  همه از سوی پدرشان برای مذاکره با شرکت‌های نفتی برگزیده نشده‌اند،   به همین سادگی!   

 

بگذریم!   در واقع پاسدار شریعتمداری به پیروی از بی‌بی‌سی،  تلویحاً راه نجات حکومت را در قربانی کردن  فرزندان هاشمی یافته؛   تا حدودی هم شاید درست بگوید!  حکومت اسلامی در لجنزار فسادمالی و سرکوب ملت ایران دست و پا می‌زند،  و اگر یک یا چند قربانی به «مردم» تقدیم کند،  شاید راه نجاتی یافته،  خود را در افکار عمومی برای چند صباحی «تطهیر» نماید.   «مردم»‌ خواهند گفت،   قوه ‌قضائیه فرزند اکبر هاشمی را هم مجازات کرد؛  دیگران که جای خود دارند!  و به این ترتیب کشتار زندانیان،  زندانیانی که عملاً هیچ جرمی مرتکب نشده‌اند «موجه» و مقبول جلوه می‌کند!   بله،  این است یکی از فوائد «اهداء» قربانی!  

 

بی‌دلیل نبود که در آن دوران تاریخ‌ستیز «همدلی»،   و در ناکجاآباد اسطوره‌ها،  حضرت ابراهیم‌شان قصد قربانی کردن فرزندش را داشت!   از همان دوران نامشخص ایشان از واکنش  «مردم»‌ به فرزندکشی و معجزات اهداء قربانی به پیشگاه یهوه آگاه بودند.  پاسدار شریعتمداری هم از حکمت ابراهیمی و حفظ منافع عالیه «بی‌بهره» نمانده.   ولی باند علی‌ خامنه‌ای و میرحسین موسوی که بوزنامة‌ «جمهوری اسلامی» را به راه انداخته،  خرتر از اینحرف‌هاست!  و واکنش خرکی رسانة «جمهوری اسلامی» به مطلب خیرخواهانة‌ کیهان کاسه و کوزة آخوندگیلانی و عدالت علوی ایشان را هم در هم ریخت!

 

پیک‌ایران،  مورخ 27 سپتامبر 2102،  در مطلبی با کد: 53453،  به نقل از بوق «خامنه‌ای ـ  موسوی» می‌نویسد، کیهان تاریخ را تحریف کرده، هیچیک از پسران گیلانی «اعدام» نشده‌اند:   

 

«[...] یکی از سه پسر [...] محمدی گیلانی در درگیری با مأموران کشته شد و دو پسر دیگر [وی] در حال فرار به سوی مرز ترکیه [پس از] واژگون شدن خودروی‌شان و از ترس [دستگیری] با خوردن سیانور خودکشی کردند[...]‌»

 

به یاد داریم که  در دوران «نورانی» حاج روح‌الله بر اساس شایعات ساواک،‌ آخوندگیلانی دو پسر داشت و حکم اعدام هر دو را هم به دلیل «محاربه» اینان با نظام مقدس خودش صادر کرده بود.   و اما امروز معلوم شد گیلانی سه پسر داشته که یکی در درگیری مسلحانه به قتل رسیده و دو تای دیگر هم در حال فرار به ترکیه.   خلاصه اینبار کیهان جمکران باعث شد دروغ ساواک بر ملا شود.   پس جمکرانی‌ها را رها کنیم تا در مورد پاسخ فرضی و «شیرین» احمدی نژاد به خبرنگار بی‌بی‌سی «بحث و مجادله» کنند،   ما هم می‌رویم به سراغ افتتاح دکان اسلام‌گرائی در برزیل!   

 

به گزارش فیگارو،   مورخ 26 سپتامبر 2012،‌  به حکم دادگاه شهر سائوپولو شبکة یوتوب موظف شد فیلم «موهن» را بردارد چرا که در شهر کذا مسلمانان زیادی زندگی می‌کنند!   بله،   می‌بینیم که دولت به اصطلاح «سوسیالیست» برزیل،   چگونه در راه گسترش توحش در سنگر وحشیگری علی خامنه‌ای می‌نشیند.   شاید به همین دلیل در بی‌بی‌سی پیامبر مسلمانان با کیت میدلتون،   عروس دربار انگلستان به قیاس کشیده شده!

 

باری،‌  سران چین، ‌ هند و روسیه در نشست مجمع عمومی سازمان ملل شرکت نکردند به این ترتیب شیخ قطر،  حمیدکرزای،  احمدی‌نژاد و... و خلاصه همة «نامردان رئیس‌جمهور» توانستند «پیام» ارباب را در بسته‌بندی‌های متفاوت به جهانیان عرضه کنند.

 

از آنجمله است،  برکناری بشار اسد،  تهاجم نظامی شیخک‌ها به سوریه،  رفع تحریم از طالبان،   و ... و از همه مهم‌تر تداوم و گسترش جبهة‌ جنگ زرگری «جمکران ـ  اسرائیل». هدف از دامن زدن به این جنگ موهوم بازتولید الگوی جنگ سرد بر محور دشمنی رسانه‌ای میان اسلام‌پرستان و اسرائیل‌پرستان است؛   جنگ‌ دو صورتک استعماری آنگلوساکسون‌ها.   برنامه این بود که جمکرانیان را به سلاح هسته‌ای مجهز کنند تا رجزخوانی‌های تهران و تل‌آویو برای یکدیگر «مزه» پیدا کند،   یعنی منافع‌اش به بانک‌های حوزة دلار سرازیر شود. ملاقات اهود باراک با راحم امانوئل نیز در راستای همین سیاست صورت پذیرفت.  در همین راستا توانائی نظامی اسرائیل و ایران را در مجلة‌ «فوکوس» به قیاس کشیدند،  ترجمة آن را هم گذاشتند در سایت «دویچه وله»،  مورخ 24 سپتامبر سالجاری!   

 

ولی به دلایلی که بر ما پنهان مانده، ‌ ملاقات راحم امانوئل و اهود باراک به نتیجه نرسید!   در نتیجه «فرد هوف»‌،  مشاور ویژة‌ هیلاری کلینتن استعفا داد و موضع آلمان در مورد سوریه تغییر یافت!  وزیر امورخارجة‌ آلمان طی سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل رسماً از طرح «کوفی عنان» طرفداری کرد!  همچنین به گزارش فیگارو،  مورخ 26 سپتامبر 2012،‌  استعفای «فرد هوف» از روز 25 سپتامبر مطرح شده.   بد نیست بدانیم حوزة ‌ماموریت «هوف» خاورمیانه بوده!  به عبارت دیگر ایشان رهبری کودتا و «انقلاب» و تروریسم در منطقه را بر عهده داشته‌اند و اینک نیز به دلیل تغییر «اجباری» سیاست یانکی‌ها یا بهتر بگوئیم عقب‌نشینی عموسام استعفا داده‌اند.   ولی این «عقب نشینی»‌ به استعفای یک یا چند مشاور وزارت امور خارجة آمریکا محدود نخواهد ماند.   سیاستی که یانکی‌ها از دوران کندی،  با تکیه بر تقابل چین و اتحاد شوروی در منطقه اعمال کرده‌اند محکوم به تغییر است!   دلیل مسافرت ظاهراً غیرمنتظرة «ژویوکانگ»،   بلندپایه ترین مقام امنیتی چین به افغانستان همین تغییر غیرقابل اجتناب باید باشد.  به گزارش رادیوفردا،  مورخ 2 مهرماه سالجاری،  مسافرت «ژویوکانگ»، با هدف تأمین صلح و ثبات و توسعة منطقه صورت گرفته:

 

«[...] این نخستین سفررسمی یک مقام بلندپایة چینی به افغانستان از سال ۱۹۶۶ به این سو است [...] کانگ، که از اعضای کمیته دائم دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست چین است،  مسئولیت امور امنیتی و دادگستری را در چین بر عهده دارد [...]»

 

یادآور شویم نخستین تهاجم مائوئیست‌های چین به هند در سال 1962 یعنی 50 سال پیش رخ داد و سه سال بعد پاکستان به جبهة مائوئیست‌ها پیوست؛    سرانجام رسیدیم به حکومت توحش ضیاالحق در پاکستان و انقلاب «شکوهمند» حاج روح‌الله در ایران،  و‌ کودتا در افغانستان و ظهور مزدوران «جهادی» در اینکشور.  به عبارت دیگر نیم قرن کودتا،  جهاد، جنگ‌ داخلی و مجاهدبازی و طالبان‌سازی،  جهت تخریب افغانستان و تبدیل آن به مرکز قاچاق سلاح و مواد مخدر به پایان خود نزدیک می‌شود.  مسلماً در آن روزها بدون رضایت «ضمنی» بلشویک‌ها چنین سیاست وحشیانه‌ای نمی‌توانست در افغانستان اعمال شود.  به همچنین است در مورد کودتای کلنل آیرون‌ساید،‌  و کودتاهای 28 مرداد 1332 و 22 بهمن1357 در ایران.  دلیل هم اینکه بلشویسم،  مانند نازیسم از ضدی‌ات،  تخریب و نفرت تغذیه می‌کرد و هیچ ارتباطی با «انسان‌محوری» در چارچوب فلسفة‌ مارکس نداشت.   در واقع بلشویک‌ها باورهای انسان را هدف گرفته بودند،   و اینهم نمونه‌اش در سایت فارسی نووستی،  ‌مورخ 2 مهرماه 1391 خورشیدی:

 

«[...] بلشویک‌ها پس از به قدرت رسیدن در اکتبر 1917 تعدادی زیادی از معابد،  اماکن مقدس و اموال گرانبهای متعلق به آن‌ها را از بین بردند [...]کلیسای جامع حضرت عیسی مسیح ناجی با وجود اینکه بسیاری از اموال و اشیای آن غارت شده بود،  تا سال 1931 در جای خود قرار داشت اما در این سال بلشویک‌ها تصمیم گرفتند آنرا تخریب کرده و بجای آن مجتمع عظیم کاخ شوراها را بسازند [...] تصمیم گرفتند [این کلیسا] را منفجر کنند.  انفجار اول برای تخریب [آن] کافی نبود و این شاهکار معماری فقط پس از انفجار دوم فروریخت. [...] با این حال در [...] ساخت کاخ شوراها توفیق حاصل نشد و [...] استخر بزرگ و سرباز شنا را ساختند.  نام کلیسای جامع حضرت عیسی مسیح ناجی از تمام کتاب‌های راهنما برای گردشگران حذف شد.   در دوره پرسترویکا در اواخر سال‌های 80 قرن بیستم میلادی جنبش اجتماعی برای بازسازی کلیسای جامع حضرت عیسی مسیح ناجی ایجاد شد [...] آلکسی دوم اسقف اعظم وقت کلیسای ارتدکس روسیه [...] 19 اوت سال 2000 میلادی کلیسای جامع حضرت عیسی مسیح ناجی را تطهیر کرد[...]»

 

جالب اینجاست که تخریب این کلیسا با صعود هیتلر تقارن زمانی یافته!   سایت فرانسه زبان ویکی پدیا می‌گوید،  هیتلر یک بیضه کم داشته!  امروز هم سایت بی‌بی‌سی از عمر طولانی خواجه‌ها گزارش می‌دهد!   به این ترتیب،   و با درنظر گرفتن این واقعیت که نبرد بی‌امان مجاهدین خلق با «ظلم»‌ و «استکبار» و مزخرفات مشابه به کتک زدن «مهمان‌پرست» در برابر سازمان ملل محدود شده،   و از آنجا که «دمکراسی» مریم و مسعود از کتک‌کاری و خشونت فراتر نمی‌رود،   به احتمال زیاد رهبر آیندة‌ جمکران که می‌باید همچون هیتلر ادعای مبارزه با مارکسیسم و کاپیتالیسم داشته باشد، ‌ یک خواجة‌ اسلامگرا خواهد بود!  و شاید یوتوب را تحت نظارت ایشان قرار دهند که دیگر فیلم «موهن»‌ پخش نکند.   بله،   به این ترتیب،  فیلم ساختن پیرامون پرسوناژ موهوم «محمد»،  به ارادة الهی و همچنین به خواست بی‌بی‌سی،  با تهاجم به حریم خصوصی همسر پرنس ویلیام در ترادف قرار خواهد گرفت و نان معنویات در روغن شناور خواهد شد.   تا آنروز جمکرانیان در مورد پاسخ احمی به بی‌بی‌سی مسلماً  «حقیقت الهی» را کشف کرده‌ و به ظلم و ستم و استکبار پایان داده‌اند.

 

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
...
 
 
 
 
 
 
 
 
 
Share