شنبه، شهریور ۱۸، ۱۳۹۱

هری و علی!



 

به گزارش فیگارو،  ‌ مورخ 4 سپتامبر 2012،   «آ.کا. آنتونی»،  وزیر دفاع هند،  پس از گفتگو با همتای چینی‌اش،  ژنرال «لیانگ گوانگ‌لی» اعلام داشت،   «ما تصمیم گرفتیم پس از 4 سال وقفه،  مانورهای مشترک نظامی را از سر بگیریم.»  با توجه به ابراز مخالفت رئیس جمهور لهستان با استقرار سپر دفاعی،   آنهم پس از مسافرت میت رامنی به این کشور،   و همچنین با در نظر گرفتن مسیر حرکت «رامنی» ـ   اسرائیل، ‌ لهستان و بریتانیا ـ   در صورتیکه اتفاق غیرمترقبه‌ای نیفتد،   دوران سیاست‌گزاری حزب دمکرات آمریکا به پایان رسیده!   

 

با این وجود،   شرایط برای حزب جمهوری‌خواه هم چندان مطلوب نیست.   نخست اینکه «شخصیت» میت‌رامنی،  به عنوان «کشیش مورمون»،  و همچنین مواضع گنگ و مبهم معاون «پیشنهادی» وی،  برای آمریکائی‌ها آنقدرها جذابی‌ات ندارد.  در ثانی،  عقب‌نشینی سیاست‌های جهانی ایالات متحد فقط به حزب دمکرات محدود نخواهد شد.   این پس‌روی ابعاد «اقتصادی ـ  نظامی» و بسیار گسترده دارد،  و چندان  تفاوت نمی‌کند که کدام حزب کاخ سفید را تسخیر کند.  

 

به دلیل همین افلاس است که طویلة‌ مک‌کارتی دکان «آیات عظام مترقی» را تعطیل کرده و آخوند اکبر بهرمانی را به عنوان «سکولار» و «مخالف تحجر» در بوق گذاشته.   بله،   وقتی شاهزاده رضاپهلوی خواهان «سلطنت لائیک» می‌شوند،   آخوند کودتاچی هم «سکولار» و «مخالف» تحجر از آب در می‌آید.   ولی آخوند مترقی،  شاه لائیک،  و مجیزگوئی از امیرکبیر و غیره،   ‌مشکلات یانکی‌ها را‌ حل نخواهد کرد؛  ‌ این مشکلات واقعی است و ریشة  «مادی» دارد!

 

به عنوان نمونه همزمان با نشست آپک در «ولادی ‌وستوک»،  ‌ وابستگی «مقدس» بانک‌های اتحادیة‌ اروپا به آمریکا نیز پایان یافت.  از این پس بانک مرکزی اتحادیة اروپا از طریق خرید اوراق بهادار دولت‌های ضعیف،  از قبیل یونان،  اسپانیا و پرتغال،   دست بانک‌ها و مؤسسات مالی ایالات متحد را از مسیر تأمین بودجة اینکشورها کوتاه خواهد کرد!  خلاصه بگوئیم،   گسترة نزول‌خواری بانک‌های یانکی در اتحادیة اروپا کاهش چشمگیری می‌یابد،  و این خود گسترة‌ افلاس گاوچران‌ها را به نمایش می‌گذارد.   ولی از افلاس یانکی‌ها گذشته،   حال و روز لندن و برلن هم چندان تعریفی ندارد.

 

محور آشکار و پنهان «آنگلو ـ ژرمن» که طی سدة اخیر،  در راه تأمین برتری سرمایه‌داری آنگلوساکسون،‌  از هیچ جنایتی فروگذار نکرده،  به دلیل شکست در سوریه،   در معرض فروپاشی قرار گرفته.  این محور تبهکار،  برای روسیه،  انقلاب،‌  جنگ جهانی،‌  و «جهاد» را به ارمغان آورد،  و با کودتا و تحریم و جنگ،  توحشی به نام «جهان اسلام» را در ایران،‌  و دیگر کشورهای منطقه گسترش داد.  ناکامی در تحمیل «بهار عرب» به سوریه این محور را تضعیف کرده.  با این وجود،   لندن و واشنگتن می‌کوشند «ظاهر امر» را حفظ کنند.   شبکة پروپاگاند یانکی‌ها بر اسرائیل،  خدا،  خانواده و تقابل «دارا و ندار» متمرکز شده‌.   در این ساختار تبلیغاتی،   باراک اوباما و بانو به ایفای نقش زوج «مستضعف» و «مردم‌نواز» مشغول شده‌اند؛   به میت‌رامنی و محفل او نیز نقش آخوند «ثروتمند» و‌ «ضدمردمی» اعطا شده،  آخوندی که اگر «رئیس جمهور» شود،   به حساب بعضی‌ها «حق مسکو» را کف دستش خواهد گذارد!   

 

به همین دلیل،  پروپاگاند سازمان سیا چنین القا می‌کند که،   «ولادیمیر پوتین امیدوار است اوباما انتخاب شود!»   حال آنکه اگر به مصاحبة پوتین با «راشاتودی» بنگریم می‌بینیم «رادیوفردا»،  ‌مورخ 7 سپتامبر 2012،  اشتباه شنیده!   بله،   سازمان سیا هم اشتباه می‌کند،   ولی خوب همیشه در جهت منافع‌اش؛‌  اینهم خواست «خدا» باید باشد!   کیست که نداند محورهای سیاست آمریکا در «پنتاگون» مشخص می‌شود و کاخ سفید در واقع صورتکی است بر چهرة نظامیان،  بگذریم!   در این بزنگاه افلاس،   بی‌بی‌سی در جبین آخوند رفسنجانی «سکولاریسم» رویت کرد،  و معلوم شد جامعة آرمانی مقام معظم قلعة ‌حیوانات فاقد «اقتصاد» است و فقط بر «نماز» تکیه دارد:

 

«[...] رهبر انقلاب:  [...] جامعة آرماني اسلام با گسترش نماز تحقق مي‌يابد»

منبع:  کیهان،  ‌مورخ 16 شهریورماه 1391   

 

همچنانکه می‌بینیم آرمان اوباش‌جماعت جز شکستن نظم زندگی روزمرة انسان‌ها نیست.   محفل مرداک نیز در راستای همین مسیر مقدس تصاویر برهنة «هری» را منتشر کرده بود؛  ‌چرا که عادی‌سازی تهاجم به حریم خصوصی،   فقط از طریق گسترش «منهیات ـ مقدسات» امکانپذیر می‌شود.   علی خامنه‌ای با نماز،  چادرسیا و جهان اسلام در این مسیر گام برمی‌دارد؛   حاکمیت بریتانیا هم با ماتحت برهنة هری و قاچاق مواد مخدر.   تفاوت علی و هری در این است که شاهزاده هری در خلوت عبادت می‌فرمایند؛   «ستریب بیلیارد» می‌زنند،   و بوزنامة «سان» با افتخار کپل مقدس ایشان را در دسترس «مردم» بریتانیا قرار می‌دهد.   ولی  در ملاء عام،   «شاهزاده» یونیفورم نظامی به تن دارند و در رسانه‌ها به افغانستان می‌روند تا با توحش و تحجر در اینکشور بجنگند!   ولی به عکس شاهزاده هری،   «عبادت» علی‌خامنه‌ای در ملاء‌عام صورت می‌گیرد،  حال آنکه سرازیر کردن دلار به جیب عموسام،  برده فروشی،  و قاچاق مواد مخدر «حریم خصوصی»‌ رهبر شمرده می‌شود.   

 

خامنه‌ای حتی اگر «ستریپ بیلیارد» هم بزند،   بوزنامة «سان» حاضر به انتشار تصاویر برهنه‌اش نخواهد بود؛  دلیل هم روشن است.  خارج از عملکرد حکومت اسلامی،   در مورد زندگی خصوصی علی خامنه‌ای و آخوندجماعت آنقدر داستان سر هم شده که تصاویر برهنة‌ مقام معظم در برابرشان «بهنجار»  می‌نماید.   در مسیر این پروپاگاند که حکومت اسلامی نقش پیشقراول آن را بر عهده دارد، ‌ علی خامنه‌ای همچون دیگر مقامات جمکران،   بدون آنکه برهنه شود،  «پورنوگرافیک» شده.   بی‌دلیل نیست که «لیچی»،   یا همان هانری لوی،‌   با شعار «جهاد با اسرائیل» به سنگر مقام معظم پریده.   

 

شامة‌ «لیچی»،   عین سگ‌های شکاری طبق معمول خوب کار می‌کند،   و «راه حق» و منافع ارباب را درست تشخیص می‌دهد.   بله،   قیام «اسرائیل‌پرستان» برای «جهاد با اسرائیل»،  منافع عموسام را در منطقه به اوج خواهد رساند.‌    33 سال است که شعار ابله‌فریب «مرگ بر اسرائیل»،   به ابزار «توجیه» حکومت جمکران در افکار عمومی تبدیل شده.   نیازی به توضیح نیست که بگوئیم حکومت ملایان دست همة طرفداران «نابودی اسرائیل» را به گرمی خواهد فشرد.   چرا که منافع این قماش «جنگ‌های رسانه‌ای» به جیب اربابان‌اش در لندن و واشنگتن سرازیر خواهد شد.   تا اینجا،  حساب‌های «لیچی» و اربابان‌اش درست به نظر می‌رسد،   ولی در راه برقراری این «روابط» جادوئی یک اشکال عمده وجود دارد و آن اینکه،   قدرت‌هائی در مسیر اجرائی کردن این سیاست نشسته‌اند که بر خلاف اتحاد جماهیر نوکری، ‌ در خدمت منافع آمریکا نیستند.  و اینان دقیقاً به دلیل منافع «منطقی‌شان» حاضر نخواهند شد،‌  در مسیر تأمین منافع ایالات متحد،   نیازهای مادی انسان را نفی کنند.   چرا که چنین عملی کار «نفی» را نهایت امر به منافع خودشان هم خواهد کشاند؛   چین،  هند و روسیه را می‌گوئیم،   که سیاست‌شان بر منافع ‌درازمدت و صلح متمرکز شده،   نه بر عشق و نفرت و گسترش جنایت:

 

«روسیه را دوست دارم،   ولی از پوتین متنفرم [...]»

 

این سخنان ژرف و عالمانه،  از مصاحبة‌ هفته‌نامة‌ «اشپیگل» با «تولو کونینکووا»،   رهبر «پوسی رایوت» استخراج شده.   فرازهائی از مصاحبة مذکور در سایت لوموند،  مورخ 3 سپتامبر 2012  انتشار یافته.   و با توجه به جنجال رسانه‌های غرب به پشتیبانی از «پوسی رایوت» نیم نگاهی به این مطلب «لازم» است!   «تولو کونینکووا» که نیازی به  معرفی ندارد؛   22 ساله است‌ و همچون دیگر اعضای گروه به 2 سال زندان محکوم شده،   نه به دلیل «توهین به مقدسات» یا «مخالفت با پوتین»،   که به جرم «هولیگانیسم»،   و تشویق به «نفرت از مذهب!»‌  

 

خلاصه هیاهوی شیپورهای ناتو دلیل موجه دارد!  در واقع،   اعضای «پوسی رایوت»،  به دلیل «خروج از جایگاه واقعی اجتماعی‌شان» یعنی تهاجم به حریم خصوصی دیگران به زندان محکوم شده‌اند. جالب اینکه،   «راسکول نیکوف»،   پرسوناژ اصلی رمان «جنایت و مکافات» اثر داستایوسکی نیز به همین دلیل به زندان افتاد!   خروج از جایگاه واقعی اجتماعی،  همواره   زمینة ارتکاب جرم را فراهم می‌آورد.  در رمان داستایوسکی «نفرت»،   یک دانشجو را در جایگاه «قضاوت» نسبت به دیگری نشاند.  و همین نفرت بود که راسکول نیکوف را به صدور حکم و اجرای آن واداشت.   نهایت امر پرسوناژ رمان در دادگاه به زندان محکوم شد و در عرصة «رمان»،  این محکومی‌ات «نفرت» را از قلبش زدود و آن را با «عشق» و «محبت» و «ایمان» جایگزین نمود!  مطمئن نیستیم که پس از تحمل دو سال زندان،‌   «نفرت» پوسی‌رایوت به «عشق و محبت» تبدیل شود.   در هر حال هفته‌نامة «شپیگل» با «راسکول نیکوف» مصاحبه نکرده! 

 

حتی اگر پرسوناژ راسکول نیکوف در عالم واقعیت وجود می‌داشت،   باز هم چنین  مصاحبه‌ای صورت نمی‌گرفت.   دلیل هم اینکه حضرات آن زمان هم برای تأمین منافع‌شان به «نفرت» نیاز داشتند؛   «نفرت» از دربار تزار.   بدون این «نفرت»‌،  سرمایه‌داری غرب نمی‌توانست در روسیه «کودتا» به راه اندازد!   این مطلب جدیدی نیست،  و بارها در این وبلاگ گفته‌ایم که سرنگونی تزار،   توسط ارتش و تحت عنوان حمایت از بلشویک‌ها با هدف تأمین جایگاه برتر برای سرمایه‌داری آنگلوساکسون سازمان یافت.   ولی در این زمینه ما تنها نیستیم.

 

به عنوان نمونه در وبلاگ «کیوسک 25 سپتامبر»،   مورخ 18 آوریل 2012 مطلب جالبی به زبان فرانسه در مورد «تروتسکیسم» مطرح شده و یکی از کاربران چنین پیام داده:

 

«تروتسکی در واقع فرزند بانکداران خزر وال‌ستریت است.   بزرگ‌ترین بانکداران آمریکا به طمع دست‌اندازی به ثروت‌های روسیه هزینة‌ انقلاب بلشویک را تأمین کردند[...]»

  

خلاصه،  پنبة این «بلشویسم» یواش،  یواش همه جا دارد «زده» می‌شود.   همه می‌دانند که به راه انداختن «کودتا» در روسیه جز تأمین منافع سرمایه‌داری‌های غرب هدف دیگری دنبال نمی‌کرد.   پیشتر در این‌مورد به تفصیل نوشته‌ایم و نوشته‌اند و دلیلی به تکرار مکررات نمی‌بینیم.  ولی بعضی‌ها،  از جمله کارفرمایان «گاردین» و «شپیگل» و شرکاء،   همچنان آرزوی «انقلاب» در روسیه دارند.   و این آرزوهای شیرین را از زبان رهبر «پوسی رایوت» ‌بیان می‌کنند.   چرا که تشکل‌هائی از قماش پوسی‌رایوت،   دقیقاً به شیوة‌ اسلام‌گرایان،   نظم قانونی را می‌شکنند،  و از طریق عملیات محیرالعقول خشونت و حماقت‌شان را بر کل جامعه تحمیل می‌کنند.    جالب اینکه،  اگر در برابر اینان مقاومت صورت گیرد،   ‌نمایش مظلوم‌نمائی به راه می‌اندازند و با کمک رسانه‌های غرب در «سنگرحق» می‌نشینند.   

 

دلیل هم اینکه ارتباط اراذل و اوباش با جامعه هرگز «دوسویه» و منطقی نیست؛   اوباش،  جز «ارتباط یکسویه» هیچ نمی‌شناسد،  و از اینرو «نظم انسانی»‌ را با توسل به «مداحی» یا «هتاکی» ـ هیچ تفاوتی نمی‌کند ـ   همواره به زیر سئوال می‌برد.   همانطور که «آیة»‌ آن در بی‌بی‌سی نازل شده،   واکنش اوباش به این نظم الزامی است؛   روح را آرامش می‌بخشد.   و «تاریخ» هم بخشی است از همین نظم انسانی!   خلاصه اسطوره‌پرستی اراذل دلیل موجه دارد.  معرکة‌ شبکة تلویزیونی «آرته» برای «کلود لوی ستراوس» و اسطوره‌پرستی  بی‌حکمت نیست!  در اسطوره‌ها به طور کلی،  و در اسطوره‌های مقدس،  به ویژه در اسطورهای ادیان ابراهیمی،  توحش «عشق و نفرت» خانوادگی،  و بساط «مقدسات ـ منهیات» حاکم است.    

 

به عنوان نمونه رهبر«پوسی رایوت»،   از پوتین «متنفر» است،  ‌ چرا؟  چون در توهمات رهبر این گروه به اصطلاح «سیاسی»،   حاکمیت کشوری چون روسیه بر یک «فرد» متکی است،‌  درست مثل ریاست «سنتی» خانواده!   روشن‌تر بگوئیم این فرد نیز مانند سرگئی اودالتسوف، ‌رهبر جبهة چپ روسیه،   «پوتین» را نه در جایگاه واقعی‌اش که در جایگاه «پدر» می‌بیند و به همین دلیل است که پای در مسیر «شورش» گذاشته و دقیقاً به همین دلیل است‌که مورد پسند «شپیگل» قرار گرفته!   شورش،   همچون جهاد،‌   زمینة «یکجانبه‌گرائی» را فراهم می‌آورد.  و استعمار غرب از همین یکجانبه‌گرائی‌ها تغذیه می‌کند.   

 

طی سدة اخیر در کشورمان شاهد همین «نمایشات» بودیم.    پاره کردن قرارداد نفت توسط پهلوی اول،   ملی کردن همان نفت توسط مصدق،   انقلاب‌ جمکران برای «خدا»،  مبارزه با آمریکا از طریق  اشغال سفارت آمریکا در تهران و... بالاخره هشت سال «دفاع مقدس» امام روشن‌ضمیر موسوی جهت تأمین شرایط لازم برای فروش نفت بشکه‌ای 6 دلار به غرب و ... و جنبش سبز،  توحش را بر جامعة ایران حاکم کرده.  

 

جبهة پادشاه آخوندپرست و مدعی سکولاریسم؛   جبهة آخوند خودفروختة مدعی سکولاریسم؛   جبهة آخوند متحجر و مردم‌فریب؛   و از همه مهم‌تر جبهة «مخالف‌نمایان» حرفه‌ای،  یا همان آخوندپرستان سکولارنما!

 

وجه مشترک تمامی این جبهه‌ها فقط و فقط «نفرت» است!   نفرت از دمکراسی،   نفرت از آزادی بیان،‌  نفرت از سرمایه‌داری،   نفرت از آمریکا و اسرائیل،   نفرت از مصباح یزدی،   نفرت از خامنه‌ای و نیازی نیست‌که بگوئیم این مجموعة «نفرت» را محور «روس‌ستیز» سنتی رهبری می‌کند.  همان محوری که امروز از طریق افغانستان،   سیل مواد مخدر را به روسیه سرازیر کرده.   به دلایلی که خارج از موضوع وبلاگ امروز است،  فقط یادآور می‌شویم که این شبکة تبهکار در شرایط فروپاشی قرار گرفته،   و همین امر نیز دادوفریاد «سایمون گاس»، «‌رهبر» جنبش سبز را در افغانستان به آسمان برده.

 

همزمان با ارسال شاهزاده هری به هلمند،   هیزاکسلنسی در بی‌بی‌سی،  مورخ 7سپتامبر سالجاری،  تهدید کرده‌اند که،   «اگر در افغانستان جنگ داخلی شود،  پول نمی‌دهیم!»  بله،  یاد بگیریم!    این تارجگران جهانی ثروت‌ ملت‌ها،  پول هم می‌دهند!   از اظهارات سفیر انگلستان تعجب نمی‌کنیم!  این جماعت کودتاچی،   در بیشرمی و وقاحت از آخوند هیچ کم نمی‌آورد.  خارج از خبر فیگارو در باب مانور مشترک نظامی چین و هند،   و همچنین مسافرت وزیر امورخارجة هند به پاکستان،   برای دریافت دلائل واقعی «هارت و پورت‌» سایمون گاس بد نیست نگاهی داشته باشیم به اظهارات ژنرال «اسد درانی»،‌  یا «دورانی»‌،  رئیس اسبق «آی.  اس. ‌آی»،‌ پیرامون فعالیت‌های «فرهنگی» لندن و واشنگتن در کشور افغانستان.   اسد درانی تأکید کرده که آمریکا و انگلستان از قاچاقچی‌های مواد مخدر حمایت می‌کنند چون این مواد به روسیه صادر می‌شود:‌

 

«[...] اسد درانی، ‌ رئیس اسبق اداره استخبارات نظامی پاکستان [...] اعلام داشت [...] حمایت از قاچاقچیان مواد مخدر[...] سیاست امریکا در افغانستان می‌باشد [وی افزود نیروهای انگلیسی]‌ مستقر در ولایت هلمند هیچگونه اقدامات جهت مبارزه با تولید مواد مخدره اتخاذ  نکردند[...] به خاطریکه مواد مخدره از انجا [...] ‌به اسیای مرکزی و روسیه منتقل می‌گردند[...] به گفت درانی،  کسی که از رژیم در کابل حمایت می‌کند،  از قاچاقچیان مواد مخدره حمایت می‌نمایند [...] امروز در افغانستان 2 - 3 میلیون نفر [...]‌مستقیماً به تولید مواد مخدره وابسته می‌باشد [بیش از یک سوم جمعیت افغانستان به عایدات قاچاق مواد مخدر] وابسته‌اند و حتی طالبان بخش ان را دریافت می‌کنند[...]»

 

این شرایط اسف‌بار است که به دولت افغانستان اجازه می‌د‌هد پیرامون سوزاندن قرآن و توهین به مقدسات جنجال به راه اندازد.   باری،  این اظهارات که در بخش دری سایت نووستی،  مورخ 7 سپتامبر 2012 انتشار یافته نشان می‌دهد که به دلیل ابتر شدن ترکیه،   و گیر کردن حکومت اسلامی در «جامعة آرمانی»،   دولت پاکستان برای حفظ موجودیت خود ناچار شده نهایت امر دست اربابان‌اش را هم رو کند!
 

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
...
 
 
 
 
 
 
 
 
 
Share