اوباما صاد!
از باد مناره کردن آسان نبود
آتلانتیستهای آدمخوار شباهت عجیبی به
نوکرانشان در جمکران دارند؛ هر چه ضعیفتر شوند، هارتر
و وحشیتر میشوند! اینچنین بود که در
تاریخ 21 ژانویه 2013، باراک اوباما در
جایگاه «محمد صاد» نشست و برای خود «مأموریت جهانی» تعیین کرد. مأموریت
جهانی اوباما چیست؟ استقرار دمکراسی در
سراسر جهان! جالب اینجاست که دولت آمریکا مانند
حکومت جمکران هنوز «کنوانسیون رفع تبعیض از زنان» را امضاء نکرده و اینهمه ادعا
دارد! خلاصه، یانکیها و نوکرانشان در «جهان اسلام» به
پیشرفتهای چشمگیری در زمینة حماقت، وقاحت
و توحش نائل آمدهاند. حضرات به این توهم
دچار شدهاند که بازگشت به دوران نورانی جیمی کارتر امکانپذیر است، و میتوان
لات بازی محفل «کارتر ـ برژینسکی» را اینبار با شعار «دمکراسی» در کشور ایران
«بازتولید» کرد. این است دلیل انتشار اظهارات ابلهپسند اکبر
هاشمی در بوق سازمان سیا!
اکبر رفسنجانی از دمکراسی به عنوان «سرنوشت
محتوم جامعه» یاد کرده. و اگر حاج اکبر به دلیل برخورداری از نعمت «حماقت»
حرف دهاناش را نمیفهمد، سازمان سیا به
هیچ عنوان ابله نیست! نخست بگوئیم که از منظر نظریهپردازی «سرنوشت
محتوم» در دمکراسی جائی ندارد، و اینگونه
اظهارات در تضاد آشکار با پایه و اساس دمکراسی قرار خواهد گرفت. در واقع «سرنوشت قطعی» انسانها جز «مرگ» نیست و
سازمان سیا هم که فروشندة مرگ و حماقت و توحش بوده و هست:
«[...] هاشمی رفسنجانی گفته است دموکراسی سرنوشت قطعی
جوامع امروزی است و احزاب و انتخابات را دو مولفه جامعه دموکراتیک برشمرده است[...]»
منبع: رادیوفردا، مورخ 3 بهمنماه
سالجاری
بله سازمان سیا ابله نیست، اتفاقاً ما هم احمق نیستیم! شوروی
سابق هم حزب داشت و هم انتخابات برگزار میکرد!
خلاصه در همینجا بگوئیم، انتخابات و دیگر ابزار دمکراتیک، الزاماً
با دمکراسی ارتباطی ندارد! انتخابات در صورتی میتواند مولفة دمکراتیک باشد
که در چارچوب قوانین انسانمحور برگزار شود.
از سوی دیگر، حضور آن سازمان نازنازی عرض کنیم، از
طریق «بازتولید» ناشیانة آیات قرآن و ترهات مشابه دیگر نمیتوانید ایجاد «اجماع»
کنید! فقط خداوند خونخوار ابراهیم و پیرواناش «سرنوشت
قطعی» تعیین میکنند و از آینده «آگاهی» دارند!
به فرض که رفسنجانی در کمال خریت و
از روی نادانی حرفی زده باشد، این فرد
چگونه از «سرنوشت» جوامع امروزی آگاهی یافته؟! استخاره
کرده یا جبرئیل بر او نازل شده!
ایشان در مقام یک آخوند فرصتطلب، نه نظریهپردازند و نه متفکر. از این
گذشته، خارج از تکیه بر آنچه ملاجماعت «الهامات
الهی» میخواند، هیچکس در جایگاهی نیست که
بتواند آیندة جوامع بشری را «پیشگوئی» کند. در هر حال «تعیین سرنوشت قطعی برای جوامع» همان
شیوة توحش پیامبران ادیان ابراهیمی بوده. در دمکراسی،
زندگی انسانها مطرح است، نه
پایان زندگیشان! به عبارت دیگر، دمکراسی
«پایان راه» نیست، نقطة آغازین است؛ آغاز «حرکت منطقی» جامعة انسانی است به سوی
آینده. و چنین حرکتی در هر حال با «بازگشت
به گذشته» و باورها و توهمات در تضاد قرار خواهد گرفت.
ئاوی ظریفپورگرامی! در پاسخ به «ئیمیل» شما بگوئیم، «نیت» فعالان
حقوق بشر را هیچکس نمیتواند «بررسی» کند، ولی امکان بررسی پیشنهاداتشان وجود دارد! و با توجه به اینکه در پیشنهاد اینان جنبش مشروطه با اعلامیة جهانی حقوق بشر پیوند
یافته، همینجا بگوئیم که چنین پیوندی ایجاد اشکال میکند.
در هرحال مشکل اساسی ما در ایران «اجرای
قوانین» است نه نگارششان. فعالان میتوانند با تکیه بر مفاد «اعلامیةجهانی
حقوق بشر»، برای یافتن راهکارهائی جهت اجرای مفاد این اعلامیه تلاش کنند.
در دوران پهلوی دوم، ارتش
ایران برای سرکوب «شورشیان ظفار» به کمک سلطان قابوس شتافت، اینک این سلطان قابوس است که برای «نجات»
حکومت قدرقدرت جمکران پای به میدان گذاشته:
«[...] ناو نیروی دریائی سلطنتی عمان [...] در
راستای تحکیم روابط دوستانه و همبستگی مذهبی در سایه دین مبین اسلام [...] در
منطقه یکم دریائی بندرعباس پهلو گرفت [...]»
منبع: مهرنیوز،
مورخ اول بهمنماه سالجاری
گویا نیروی دریائی سلطنتی عمان، یک سند
«حقوق بشر 1400ساله» هم به حکومت مردهشویان
داده باشد تا آخوندها، «لاریجانی» و «گرکانی»
بتوانند «در راستای همبستگی مذهبی در سایه دین مبین اسلام»، بر طبل توخالی «حقوق بشر طبیعی» بکوبند و برای ارباب حسابی
دمجنبانی کنند. البته در این باب، روایات مختلف است؛ برخی میگویند این سند را فرانسوا اولاند طی
دیدار اخیرش از امارات به مادر بشار اسد اهداء کرده! بله، به
گزارش فرانسپرس، مادر بشار اسد در امارات
ساکن شده. و سایت نووستی، مورخ 21 ژانویه 2013، به نقل از «فرانسپرس» این خبر را بازتاب داده:
« [...] به
گزارش فرانس پرس، [انیسه مخلوف، مادر بشار
اسد در نزدیکی بشرا، یگانه خواهر اسد در
دوبی زندگی میکند]»
میگویند مسافرت فرانسوا اولاند به امارات برای فروش
سلاح نبوده، ایشان همچون امام علی یار بیوهزناناند و جهت
دلجوئی از مادر و خواهر بشار اسد رنج سفر به امارات بر خود هموار کردهاند. باری، پس از آنکه «حضرت» فرانسوا «عین» یا «صاد» به
امارات وارد شد، به دیدار بیوة حافظ اسد شتافته
«سند 1400 سالة حقوق بشر» را به ایشان سپرد تا این بیوة آواره نیز با «حقوق» خود
در اسلام آشنا شود. آوردهاند که انیسه مخلوف این «سند» را در زبالهدان
افکند و از آنجا که شیوخ امارات سطلزبالهشان را در خلیج «همیشه» فارس خالی میکنند، این
سند گرانبها نیز، همچون سبد موسی بر آب
روان بوده. یادآور شویم در حدیث آمده
که سبدموسی نیز سند داشته! باری
سند کذا در آب شنا میکرد و پیش میرفت و
چون یانکیها جمعآوری زباله از آبهای
نیلگون خلیج فارس را به نیروی دریائی عمان واگذار کردهاند، نهایت امر سند به دست سلطان قابوس رسید. ولی ایشان به دلیل محرومیات از «نعمت» سواد، سند را برای رمزگشائی به علمای جمکران سپردند و ...
و اینچنین بود که روز 21 ژانویه 2013، صدای
وقوق شیخ صادق لاریجانی در باب سند 1400 سالة حقوق بشر در سایت ایرنا به آسمان
برخاست.
شیخ صادق میگفت این غربیها که تا 150 سال پیش برده
فروشی میکردند، حق ندارند به ما درس حقوق بشر بدهند و بگویند
بچهها را در 6 سالگی به مدرسه بفرستید! اتفاقاً شیخ صادق درست میگوید؛ چه
دلیلی دارد بچه 6 ساله را به مدرسه بفرستیم وقتی میتوانیم او را روزی چند بار
اجاره بدهیم، یا به بهای خوب به فروش برسانیم؟! بله، این
غربیها میخواهند اقتصاد ما را فلج کنند.
این همان اقتصاد «غیرنفتی» است که
قرار شده «احمی» با کمک امارات و پاکستان برای «دور زدن» تحریمها سروسامان
دهد. باشد که هم صادق لاریجانی بتواند با
تکیه بر سند 1400سالة حقوق بشر، نمایش «اعدام»
در «پارک هنرمندان» به روی صحنه بیاورد، و هم بیبیسی و رادیوفردا بتوانند «نانی به کف
آرند» و ... و از همه مهمتر اینکه لاشخورها موفق شوند به بحران مالی پایان دهند!
در واقع تهاجم نظامی به «مالی» برای حل «بحران مالی»
غرب صورت گرفته؛ بهتر از جنگ چه میخواهید؟ حلال همة مشکلات است. جنگ همچون
ضحاک، جامعه را از جوانان و شادی و زندگی خالی میکند، و بجایشان
نیستی و نفرت مینشاند. آن دجال که جنگ را «نعمت الهی» میشمرد، در خدمت همین کرکسها بود که «مرگ، زندان، اعتراض»، و به طور کلی ابهام را با بوقهایشان به ارزش گذاشتهاند. همین
کرکسها بودند که طی بیش از سه دهه، بر طبل توخالی «جهان اسلام» و اسلام «ضداستبداد»
کوبیدند، و همین کرکسها اینک عبارت پوچ «خاک اسلام» را
در بوق انداختهاند.
مفهوم «خاک اسلام» تداوم همان توحش «جهان اسلام» است. جهان
اسلام «اقلیت زدائی» میکند تا کشورهائی مانند ایران، عراق، مصر و سوریه تبدیل شوند به «خاک اسلام» که
الزاماً میباید تحت نظارت احکام توحش اسلام قرار گیرد. به این
ترتیب، میتوان «خاک مسیحیت» و «خاک یهودیت» هم خلق کرد
و نهایت امر به همان « دمکراسی» مطلوب کاخ سفید رسید که گویا به دهان اوباما خیلی شیرین
آمده. به همین دلیل است که گاوچرانها و متحدانشان در اروپا برای ارائة «تصویر دلپذیر»
از توحش و خشونت اسلامگرایان با یکدیگر مسابقه گذاشتهاند. رسانههای
قلعة حیوانات نیز طبق معمول «تولیدات» ارباب را برای فروش ارائه میکنند. از آنجمله
است، «حمایت اکثریت ایرانیان از حکومت
اسلامی» در بنیاد کارنگی، و «طرفداری محمد
مرسی از دمکراسی!»
«فرانکفورتر آلگماینه» به این نتیجة
بسیار «علمی» رسیده که محمد مرسی از مدافعان سرسخت دمکراسی است! نیازی
نیست بگوئیم که کارفرمایان «فرانکفورتر آلگماینه» در جبین حاج روحالله هم در اوج
لاتبازیهای اسلامیشان «دمکراسی» رویت کرده بودند. خلاصه در کشورهای مسلماننشین،
هرکس در مسیر «نفی»، ابهام و
لاتبازی گام بردارد، بوقهای ارتش ناتو و
لوطی و عنترهای سازمان سیا او را به عنوان مدافع «آزادی» و «دمکراسی» به افکار
عمومی حقنه خواهند کرد، و چرا راه دور برویم؟ همین نوآم چامسکی که اینک مخالف دولت جمکران و بشار
اسد از آب در آمده، در سال 2006
میلادی زبان به ستایش از حکومت اسلامی و دولت سوریه گشوده بود!
به گزارش فرانسپرس، مورخ
12 مه 2006، ایشان طی سخنرانی در دانشگاه آمریکائی بیروت فرمودند،
«سوریه و ایران مجازات میشوند، چون استقلال دارند و از آمریکا اطاعت نمیکنند!» بله، «استقلال» حکومت ملایان و دولت سوریه ساخته و
پرداختة همین محافل ظاهراً «مخالف اسرائیل» است.
محافلی که برای تأمین برتری اسرائیل
در منطقه به «اسرائیلستیزی» روی آوردهاند.
همانطور که شارلاتانهائی از قماش
مصدق و حاج روحالله نیز همچون هیتلر با شعار «نه شرقی، نه غربی» زمینهساز برتری آنگلوساکسونها شدند. باری، در سال
2006 چامسکی به تحسین از «استقلال» سوریه
و جمکران نشسته بود. و دلیل هم اینکه، محفل اخلاقمحوران
هنوز طعم شیرین جنگ 33 روزه و «توسری» را نچشیده بود و میپنداشت «بلندیهای جولان»
حق مسلم اسرائیل است و «برتری نظامی» اینکشور نیز جاودان و ابدمدت باقی خواهد ماند!
بله،
ویژگی کرکسهای اخلاقمحور این است که امتیازاتشان را «جاودان» میخواهند. و بیدلیل
نیست که پس از گذشت 7 سال از شکست فاحش ارتش ناتو در لبنان، پاسدار اکبر در گویا نیوز، مورخ 27 دیماه سالجاری، با
تکیه بر «خاطرات بیل کلینتن»، بر طبل برتری نظامی اسرائیل میکوبد و میگوید،
اسرائیل بلندیهای جولان را به سوریه بازنگرداند چون یهودیانی که از روسیه به
اسرائیل مهاجرت کردهاند با این امر مخالف بودهاند:
«[...] مهاجران روس، به ویژه با پس دادن جولان، مخالف بودند. ناتان شارانسکی [...]گفت که آنان [...] اعتقاد نداشتند با پس دادن جولان یا
کرانة باختری رود اردن، اسرائیل را کوچکتر
از پیش کنند. افزون بر آن [...] سوریه را
تهدیدی برای اسرائیل به شمار نمیآوردند [...] اگر سوریه به اسرائیل حمله میکرد، اسرائیلیها میتوانستند به راحتی در جنگ پیروز
شوند. پس چرا باید جولان را پس دهند؟»
به عبارت دیگر همانطور که اوباش سبز، روسیه
را طرفدار حکومت جمکران جا زدهاند، هواداران
خداوند خونخوار ابراهیم هم اشغال نظامی خاک سوریه را به حساب «یهودیان روسیه» مینویسند، چرا؟ چون
به این ترتیب «افکار عمومی» در مسیر نورانی «روسستیزی» شکل خواهد گرفت و سرمایهها
هم به بانکهای آنگلوساکسون سرازیر میشود و بازمیگردیم به گذشته! یعنی
به دوران نورانی هیتلر و شعار «نه شرقی، نه غربی!»
حداقل این توهمی است که محافل اخلاقمحور
در آن دست و پا میزنند. بیدلیل نیست که در آستانة مراسم ادای سوگند باراک
اوباما، فرانکفورتر آلگماینه، از محمد
مرسی تصویر «مدافع دمکراسی» ارائه میدهد،
و مهرنیوز نیز طبق معمول چرندیات
ارباب را بیکم وکاست منعکس میکند، بدون اینکه در نظر آورد که از توحش اسلام و
خدامحوری نمیتوان «دمکراسی» استخراج کرد:
«[محمد مرسی در گفتگو] با فرانکفورتر آلگماینه اظهار داشت: دولتی که مد نظر ماست [...] دموکراسی و آزادی در
آن حاکم است [...] مفهوم خداگرایی و دولت اسلامی مد نظر ما نیست[...] باید [...] همه
شهروندان بدون در نظر گرفتن اعتقاد و مذهبشان از حقوق برابری برخوردار باشند [...]
قانون اساسی جدید حقوق برابری را برای مسیحیان و زنان [...]تضمین میکند[...]»
منبع: مهرنیوز،
مورخ 30 دیماه سالجاری
ولی از آنجا که اوضاع سخت خرتوخر شده، ارائة تصویر دلپذیر از نوکران، به رسوائی و تزلزل محافل «اخلاقمحور» منجر میشود. و
نیازی نیست که بگوئیم واتیکان یکی از مهمترین ارکان توحش «اخلاقمحوری» است که با
فاشیسم، کودک بارگی و ... و اخیراً با قاچاق
اعضای بدن انسان ارتباطی ناگسستنی ایجاد کرده.
باری، نخستین
نشان تزلزل محفل کذا، انتشار گزارش «گاردین» پیرامون ارتباط مالی
واتیکان با رژیم فاشیست موسولینی است. این گزارش در تاریخ 21 ژانویه (دوم بهمن ماه
سالجاری) و همزمان با مراسم ادای سوگند رسمی باراک اوباما انتشار یافت و پایههای
«پیامبری» هولیوودی ایشان را نیز سست کرد!
جالب اینکه، آمریکا کنوانسیون رفع تبعیض از زنان را امضا
نکرده، ولی رئیس جمهورش نه تنها مدعی پشتیبانی از
استقرار دمکراسی در جهان میشود، که «مردم
آمریکا» را هم طرفدار صلح و دمکراسی معرفی میکند:
«باراک اوباما [...] پس از ادای سوگند، در سخنرانی خود گفت: آمریکا از استقرار دمکراسی در جهان حمایت میکند
و از کسانی که برای آزادی تلاش میکنند، پشتیبانی میکند [وی افزود] هيچ کشوری در دنيا
مانند مردم آمريکا صلح و دمکراسی را ارج نمیگذارند و از آن حمايت نمیکنند [...]»
منبع: رادیو فردا، مورخ 2 بهمن ماه سالجاری
البته اوباما فراموش کرده که همین ملت و دولت «صلحدوست»،
طی 80 سال گذشته، عامل اصلی خونینترین جنگهای استعماری و منطقهای
بوده. نمونهها فراوان است، کره،
ویتنام، لائوس، افغانستان،
عراق و چرا راه دور برویم؟ سوریه
در برابرمان قرار گرفته. بهتر است حاکمیت آمریکا بجای توسل به صورتک حقوقبشر
و دمکراسی و صلحدوستی، شهامت و به خرج
دهد و به صراحت واقعیت را بگوید؛ بگوید که دولت آمریکا نمایندة بیپایهترین و
دریدهترین نگرش سیاسی و «تاجرمسلکی» در جهان معاصر است. حداقل این است آنچه متفکران، فلاسفه و نظریهپردازان جهان از تاریخ معاصر
آمریکا و نظام حاکم بر آن در تاریخ به ثبت رساندهاند. ما هم
در عرصة ارتباطات شاهدیم که یانکیها برای تهاجم به حریم خصوصی افراد و ایجاد
انسداد در تبادل آزاد ارتباطات و اطلاعات از هیچ تلاشی فروگزار نمیکنند. خلاصه دمکراسی حضرت اوباما «صاد» همان «دمکراسی» موهوم اکبر
رفسنجانی است که حقوق بشرش هم «سند 1400ساله» دارد!
...
<< بازگشت