شنبه، آذر ۱۸، ۱۳۹۱

جون و عموسام!

 
 
چون به اینجا رسید،
قواد،  قائد شد
 
در واقع،  پایه و اساس بی‌بی‌گوزک بنیادین ادیان ابراهیمی،  ‌ همین «قائد» شدن «قواد» در سرزمین مصر بود.   آنهنگام که قادر متعال فرعون را به دلیل قوادی حضرت ابراهیم مجازات فرمود،  «قواد» در جایگاه «قائد» نشست و ... و همین قواد محترم و دیندار و خداپرست است که «پدر» ادیان ابراهیمی،   یعنی پایه‌گزار «روابط یک‌سویه» به شمار می‌آید. 
 
«قواد» و «قائد» با حقوق و قوانین حقوقی انسان‌محور در تضاد آشکار قرار دارند و می‌کوشند «اخلاق» و «تعهدات دینی»،  یعنی روابط یک‌سویه و «ارزشی» را بجای «قوانین حقوقی» معاصر بنشانند.  
 
در اواخر دهة شصت میلادی،  بوق‌های محفل «احترام به ادیان » از طریق نفی مادی‌ات انسان و رد جایگاه واقعی فرد در جامعه،   «روابط یکسویة خانوادگی» را به ارزش گذاشتند تا بتوانند «دیپلماسی بمب» را به پیش رانند.  در نتیجه،   باور با «دمکراسی»، ‌ و هنرمند با «مجرم» در ‌ترادف قرار گرفت و یک مجموعة انسان‌ستیز شامل «‌تروریست،  آخوند،  اسلام‌گرا و معترض‌حرفه‌ای» بجای انسان نشست.   ویژگی این مجموعه مرگ‌پرستی،   تحقیر زندگی و یا بهتر بگوئیم حمایت بی‌قید و شرط است از آنچه «تغییر» معرفی می‌شود.
 
به عنوان نمونه آخوندجماعت می‌گوید «وظیفة‌ انسان گام برداشتن در راه خداست!»  جماعت «معترض» نیز در همین مسیر گام برمی‌دارد و «تغییر» می‌طلبد.   چرا راه دور برویم؟!   این به اصطلاح «جنبش وال‌ستریت»‌ در واقع ویراست آمریکائی «آخوند» است.   حضرات می‌خواهند،  وال‌ستریت را اشغال کنند؛  همین!   پیامد این عمل ابلهانه هر چه باشد دیگر هیچ اهمیتی ندارد.  در واقع مطالبات «جنبش وال‌ستریت» مانند مطالبات حضرت ابراهیم «یک‌سویه» بوده،‌  و پای از «تخریب» فراتر نمی‌گذارد.  
   
خلاصه اگر «پیتر بروک» به «تعزیه» علاقمند شده و با الهام از «منطق‌الطیر» فریدالدین عطار فیلم می‌سازد و فیلم کذا هم مورد تحسین سناتورهای ینگه دنیا قرار گرفته،‌  دلیل موجه دارد.  یادآور شویم روی سخن با «تبلیغات رسانه‌ای» پیرامون علاقة «پیتر بروک» به تعزیه و عرفان است.  پیشتر در مورد خشونت بطنی در نگرش عرفانی توضیح داده‌ایم.   و تعزیه هم که نیازی به توضیح ندارد.  پرسوناژ اصلی تعزیه «آخوند قهرمان» است که برای تداوم حکومت «موروثی» به قول معروف آمادة شهادت یا جنایت می‌شود.   در نتیجه،  با تعزیه و عرفان از چارچوب توحش پدرسالار و یک‌سویگی خشونت و تحجر ادیان ابراهیمی فراتر نمی‌رویم.   به عبارت دیگر،‌  در کنار قواد و قائد می‌نشینیم.   «اخلاق‌محوری» و «تظاهر» وجه مشترک قواد و قائد است که برای نشاندن «اخلاق»  ‌ـ  نه اخلاق انسانی،   که اخلاق کلاسیک و مقبول عوام ـ  بجای قوانین و مقررات بین‌المللی از هیچ کوششی فروگزار نکرده و نمی‌کنند.   انتشار نامة ابلهانة ‌«موسویان» که تحت عنوان «تحلیل» در سایت رادیوفردا،‌   مورخ 15آذرماه سالجاری منتشر شده شاهدی است بر این مدعا.   این «تحلیل» مضحک دو تکیه‌گاه دارد،‌  «اعتقاد غرب» و «تعهد دینی» خامنه‌ای: ‌
 
«[...] موسویان [...] در نشنال اینترست [...] یادآوری می‌کند که [...] غرب همیشه بر این اعتقاد بوده [...]‌که اعمال تحریم [...] تنها راه تغییر برنامه‌ هسته‌ای [...]‌ در ایران است [...] موسویان در ادامه [...] ‌استدلال‌های خود را مبنی بر اینکه ایران به دنبال تولید بمب اتمی نیست ارائه می‌‌کند. 1ـ‌  تعهدهای دینی [...]‌»
 
بله،   شورای امنیت می‌باید «تعهد دینی» خامنه‌ای را به عنوان سند معتبر و حقوقی بپذیرد!   به این ترتیب «یکجانبه‌گرائی» بر روابط بین‌المللی نیز حاکم می‌شود و بی‌خیال  «مسئولیت» و «پاسخگوئی!»   این است دلیل پافشاری مرده‌شویان و اربابان‌شان بر «اخلاق» و «اعتقادات!»   بد نیست بدانیم موسویان از «پژوهشگران» دانشگاه پرینستون تشریف دارند!  و نیازی نیست که بگوئیم «پژوهش»،   مانند استدلال منطقی،  ارتباطی با سنگر حق و باطل ندارد.  پژوهش بنابرتعریف با «اعتقاد» و «تعهد» در تضاد آشکار قرار می‌گیرد!  خلاصه بگوئیم،  «استدلال»‌ و هر آنچه علمی‌ات دارد،  نمی‌تواند «جانبدارانه» و «یکسویه» باشد!  حال باید ببینیم چرا سایت رادیوفردا مزخرفات «اخلاقی» موسویان را «استدلال» معرفی کرده؟   پاسخ به این پرسش روشن است؛   یانکی‌ها و بلندگوهای‌شان مدافعان بی‌قید و شرط «روابط یکسویه» و «خانوادگی» بوده و هستند.   انقلاب جمکران به کنار،‌   نمایش مهوع «بهار عرب»‌ که در مصر به بن‌بست هم رسیده شاهدی است بر این مدعا.
 
گاوچران‌ها می‌پندارند با هیاهو و جنجال ‌بر علیه محمد مرسی،  و به راه انداختن جنگ زرگری بین «اسلام رحمانی» و «اسلام خشن» می‌توانند در مصر «فدائیان اسلام» خوب را به رهبری «البرادعی» و شرکاء به ارزش بگذارند،‌   و در گام دوم هم سناریوی نخ‌نما و مهوع درگیری «تندرو» و «میانه رو» را به صحنه بیاورند و کودتا کنند.   ولی سخت کور خوانده‌اند!   حکومت‌های اسلامی‌،  اعم از  تندرو،  میانه‌رو،  کندرو و ... جملگی در سیر قهقرائی افتاده و نفس‌های آخر را می‌کشند.   و به طریق اولی مخالف‌نمایان این حکومت‌ها نیز که هم‌صدا با کودتاچیان به نشخوار شعار ابله‌پسند «تضاد مدرنیته با سنت» مشغول‌اند هیچ آینده‌ای جز شکست نخواهند داشت!   چرا که دوران «یکسویگی» و انسان‌ستیزی برای «اسطوره فروشان» محفل احترام به ادیان سپری شده.   این مختصر را گفتیم تا یانکی‌ها بدانند تهاجم به دفاتر فدائیان اسلام در کشور مصر را نمی‌توانند به حساب «مدافعان دمکراسی» بگذارند!  دمکراسی با خشونت و سرکوب و به طورکلی با روابط «ابراهیمی» و «یکسویه» در تضاد قرار دارد!   خلاصة کلام،   آن‌ها که در مصر به افراد و دفاتر احزاب حمله می‌کنند،‌   فاشیست‌های «نوین» هستند،  نه طرفداران دمکراسی. 
 
به گزارش سایت «ولتر. نت. اورگ» مورخ 5 دسامبر 2012،  ارتش آزادیبخش سوریه زرادخانة‌ سلاح‌های شیمیائی‌اش را رسانه‌ای کرده.  به عبارت دیگر «ارتش»‌کذا را یانکی‌ها به سلاح شیمیائی مجهز کرده‌اند!   ولی شاهدیم که علیرغم ارسال تسلیحات شیمیائی برای شورشیان سوریه،   باراک اوباما و متحدان‌اش از کاربرد سلاح‌های شیمیائی توسط دولت سوریه «ابراز نگرانی» می‌کنند!  در «ولتر. نت» خبرهای جالب دیگری هم منتشر شده.  از آنجمله است ارسال سلاح و تجهیزات از لبنان برای تروریست‌ها در سوریه.   جالب اینکه،‌  «اوکاب سکر»،   یکی از نمایندگان شیعی‌مسلک مجلس لبنان که درگروه 14 مارس  ـ  از شبکه‌‌های حکومت جمکران در لبنان ـ  عضویت دارد،   به ارسال سلاح برای شورشیان سوریه «افتخار» کرده!
 
ولی سفر پوتین به ترکیه،   بر خوش‌رقصی‌های حکومت ملایان برای آمریکا در کشور سوریه نقطة پایان گذاشت.   خلاصه «اسب ترویا» ـ  بهتر است بگوئیم «قاطر ترویا» ابتر شد!   با توجه به توافق‌های استراتژیک «ترکیه ـ روسیه»،   ‌اگر سایت رسمی «ناتو» جزئیات توافق‌نامة‌ همکاری با روسیه را منتشر می‌کرد،  و همچنین اگر «اهل‌فن» بجای بررسی روضه و زوزة «اصلاح‌طلبان» پیامدهای اقتصادی احداث خط لولة‌ «ساوت ستریم» را بررسی می‌فرمودند،   همه می‌توانستند از ‌«عقب نشینی» آمریکا و متحدان‌اش آگاه شوند و دریابند که برای پنهان داشتن این «واقعیت تلخ»،   گسترش توحش جمکرانیان و اربابان‌شان در لندن و واشنگتن الزامی شده.
 
بهترین راه برای گسترش توحش،   «بازگشت به گذشته» است.  ولی  «بازگشت به گذشته» برای جمکرانیان و اربابان‌شان از دو مسیر متفاوت صورت می‌گیرد.   کاخ‌سفید و وزارت امورخارجة انگلستان به دوران نورانی «بوش ـ بلر» باز می‌گردند.   زمانیکه خوشخدمتی‌های «البرادعی» به اینان اجازه ‌داد با توسل به دروغ ـ  سلاح‌های کشتار جمعی صدام حسین ـ  تهاجم نظامی به عراق را توجیه کنند.  حال آنکه برای پنهان داشتن شکست ارباب،  جمکرانیان در داخل و خارج مرزها به دوران «نورانی» کلنل آیرون‌ساید باز می‌گردند و هر بار در زمینة‌ توحش و حماقت بیشتر «پیشرفت» می‌کنند.   ولی اینبار پیشرفت‌شان خیلی چشمگیر شده!
 
«پیشرفت» اخیر،   حکومت جمکران را همزمان به کوکلوکس‌کلان،  حکومت عربستان و طالبان نزدیک کرد.  بله،   آتش زدن مدارس بی‌حکمت نیست!   باری آخوند موحدی کرمانی در وقوقیة جمعة‌ گذشته «فرمان» دادند که وقت نماز هیچکس حق ندارد مغازه‌اش را باز نگهدارد:
 
«[...] حکومت اسلامی باید نمازها را اقامه کند [...] وقت ظهر باید چهرة نماز در شهر اسلامی نمایان باشد نه اینکه کاسب‌ها کنار مسجد هنگام نماز به کسب و کار بپردازند [...]»
منبع:  تابناک مورخ 17 آذرماه سالجاری
 
می‌بینیم که تا تبدیل ایران به عربستان سعودی راه درازی در پیش نیست؛  وحشیگری و روابط یکسویه‌ «حدومرز» نمی‌شناسد.   دامنة «الزامات اسلام» را بیش از این‌ها هم می‌توان گسترش داد.   به عنوان نمونه ملایان می‌توانند یک گشت ارشاد برای مبارزه با «همجنسگرائی»‌ به راه اندازند.  در  این صورت جامعة «زنانه ـ مردانه» هر چه بیشتر «پیشرفت» خواهد کرد!   همة زنان و مردان ایران را می‌توان به همجنسگرائی متهم نمود و با الهام از امثال مصداقی،   این اتهام را به «اثبات» هم رساند!   به این ترتیب،   زمینة‌ مساعد برای گسترش سرکوب ایرانیان فراهم می‌آید،  چرا؟  چون «همة ایرانیان» موظف می‌شوند «ثابت» کنند که همجنسگرا نیستند و «گناه»‌ نمی‌کنند:‌
 
«[...] اگر امر به معروف آنطور که اسلام می‌خواهد پیاده شود،  ریشة گناه سوزانده می‌شود[...]»
 
البته زوزه و عربدة‌ موحدی کرمانی در واقع واکنشی است به تحولات منطقه و مذاکرات آیندة‌ هسته‌ای!   این مذاکرات با روند صلح در فلسطین یا همان عقب‌نشینی اجباری اسرائیل به درون مرزهای قانونی‌اش ارتباط مستقیم دارد.  و این است دلیل آویختن سازمان تبلیغات اسلامی به خشتک حضرت موسی.   موحدی کرمانی در جمال بی‌مثال موسی «ولایت الله» را رویت کرده:
        
«[...] خداوند [...] در آیه‌ای می‌گوید موسی ما به تو مأموریت دادیم که انسان‌ها را از ظلمت خارج و به نور وارد کنی و این ولایت الله است[...]»
 
ولی به استنباط ما روی سخن موحدی کرمانی با اهودباراک مستعفی و «بنیامین نتان‌یاهو» بود.  حکومت ملایان بی‌خبر از ناوگان جنگی روسیه در سواحل غزه،‌  به زبان بی‌زبانی از دولت اسرائیل کمک می‌طلبد.   باشد که این دولت ملایان را از «ظلمت صلح» به عرصة نور که همان «جنگ» باشد وارد کند!  اما اینبار،  بر خلاف دوران نورانی حاج روح‌الله،   نفس‌کش‌طلبی ملایان نتیجة مطلوب ببار نیاورد. ‌ پس از خواهش‌های آخوند موحدی از درگاه دولت اسرائیل،  در مرزهای شرقی کشور 10 تن تریاک توقیف شد و آه از نهاد یانکی‌ها بر آمد!
 
به گزارش مهرنیوز،  ‌مورخ 18 آذرماه سالجاری،  بیش از 11 تن مواد مخدر ـ  10 تن تریاک و یک تن حشیش ـ‌  در بلوچستان و سیستان توقیف شد و اینگونه بود که «رنگ» از چهرة شیخ مسعود بهنود پرید!     
         
بله،   تا پیش از این فاجعة‌ «عظیم»،   پیروان راه امامت و ولایت امیدها داشتند!   تازه «اشپیگل» به ستایش قدرت و جلال و جبروت نظامیان جمکران نشسته بود!  در تاریخ اول دسامبر 2102،  تصویر یک زیردریائی متعلق به جمکرانیان در سایت فرانسه زبان نووستی منتشر شد. زیردریائی اسلامی‌ به رنگ فیروزه‌ای گنبد مساجد!   این زیردریائی «دینی» را در خلیج همیشه فارس به «آب» داده بودند!
 
باری زیردریائی فیروزه‌ای‌رنگ هوش از سر خلبانان عربستان ربود و جت‌شان افتاد؛   یک هواپیمای بدون سرنشین یانکی‌ها را هم به دام انداخت تا حکومت مرده‌شویان بتواند یکبار دیگر از «ظلم» و «ستم» ارباب به دادگاه لاهه شکایت کند و درواقع از دادگاه کذا به درگاه ارباب نقب بزند!   در این گیرودار،   رادیوفردا هم از یک «قهرمان»‌ محروم شد!   بله،  نسرین ستوده به اعتصاب غذا ـ  واقعی یا رسانه‌ای ـ  پایان داد.  البته مرگ احتمالی نسرین ستوده هیچ مشکلی از مشکلات ایرانیان حل نمی‌کرد؛  کاملاً بر عکس،   روند خشونت و توحش را گسترش می‌داد.   از مطلب دور افتادیم بازگردیم به همنشینی «کوکلوکس‌کلان» و «کربلا» که باکد: 91091507890 در ایسنا،‌   مورخ  5 دسامبر 2012  انتشار یافته.  با هدف «تقرب به درگاه الهی»،‌   اسطورة‌ مقدس ‌حکومت مرده‌شویان به نگرش ارباب نزدیک شده!
 
می‌گویند «حسین عین» یک خدمتکار سیاه‌پوست 90 ساله داشته به نام «جون!»   می‌بینیم که آنحضرت به «برابری» انسان‌ها «تعهد» داشته‌اند!  در هر حال،‌ پرسوناژ «جون» از نژاد باراک اوباما بوده.  در ادامة قصه،‌ ‌ ایسنا ما را با سرگذشت «جون» نیز‌ آشنا می‌کند.   گویا  امیرالمومنین «جون» را به چند دینار ابتیاع فرموده و او را به ابوذر غفاری بخشیده‌اند.  پس از مرگ حضرت ابوذر،   «جون» به ترتیب در خدمت امیرالمومنین، ‌ امام مجتبی و امام حسین بوده.  خلاصه این «جون» که 90 سال داشته وقتی در روز «عاشورا»،  جنگ برای «دفاع از حریم امامت و ولایت» شدت می‌گیرد به خدمت حسین عین رفته برای شرکت در نبرد از ارباب اجازه می‌طلبد!   ولی حسین عین به او می‌گویند:  «خود را به خاطر ما مبتلا مساز!»  می‌بینیم که آنحضرت «دگراندیش‌» هم بودند.   در ادامه،‌  «ایسنا» به درون ذهن «جون» رفته و از آنچه در ذهن وی می‌گذرد برای‌مان «گزارش» می‌فرستد!   و اینجاست که می‌بینیم ای دل غافل،   «جون»،  مانند شهید مایکل جکسون از رنگ پوست خود بیزار بوده و حسین عین و خداوندش هم با کوکلوکس‌کلان رفاقت و نشست و برخاست داشته‌اند:‌
 
«[...] جون» با خود فکر کرد:   من کجا و این خاندان کجا؟!  بنابراین گفت: آقای من،   بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است.   یا اباعبدالله،  لطف فرموده مرا بهشتی نمائید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم [...] از شما جدا نمی‌شوم تا خون سیاه من با خون خانواده شما مخلوط گردد[...] امام حسین گریستند و اجازه دادند[...]  با آن‌که جون پیرمردی 90 ساله بود[...]جنگ نمایانی کرد،   تا آن‌که [...] زخم‌های فراوانی به او وارد کردند [...]  هنگامی که روی زمین افتاد،  امام حسین [...] دست مبارک خود را بر سر و صورت جون کشید و فرمود: بارالها،  رویش را سفید و بویش را خوش فرما و با خاندان عصمت (ع) محشورش نما» [...] از برکت دعای حضرت،  روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید.   چنانکه وقتی بدن او را بعد از 10 روز پیدا کردند صورتش منور و بویش معطر بود.»
 
و چون به اینجا رسید، 
قواد،  قائد شد! 
 

 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 

...

 

 

 

 

 

 

 

 

 
Share