یکشنبه، آبان ۱۴، ۱۳۹۱

باله تانک‌ها!

 
ورود سه تانک سوریه به بلندی‌های جولان پایان دیپلماسی بمب را نوید می‌دهد!  شاهدیم که   «انقلاب‌های» حکومت ملایان یکی پس از دیگری دفن می‌شود!   ابتدا در سالروز «انقلاب» شکوهمند 22 بهمن‌شان ملت مصر بر حاکمیت حسنی‌مبارک نقطة پایان گذارد،  ‌ ‌و اینک در تاریخ 3 نوامبر 2012،‌   یعنی در سالروز «انقلاب دوم» حاج‌ روح‌الله،   دولت سوریه با اعزام سه تانک به بلندی‌های جولان،  پاسخی در خور به ترهات‌بافی جمکرانی‌ها داد.   خفقان رسانه‌های حکومت جمکران در مورد این خبر مهم دلیل دارد!   ورود تانک‌های سوریه به بلندی‌های جولان هر آنچه محفل «کارتر ـ برژینسکی» از سال 1975 میلادی در منطقه رشته بود،  پنبه کرد!   
 
همانطور که بارها گفته‌ایم در دوران پهلوی،  «مخالفان استبداد» طرفدار دمکراسی نبودند،‌ امروز هم مخالفت با حکومت اسلامی هیچ دلیلی بر طرفداری از دمکراسی نیست.   شاهدیم که معرفی خمینی به عنوان «مخالف استبداد» با هدف گسترش تاراج و استبداد در ایران صورت پذیرفت.   به سیاقی که در دوران پهلوی شاهد بودیم برای‌مان «آخوند مترقی» و «ضداستبداد» ساختند و پرداختند تا زمینة تاراج گسترش یابد،  و امروز نیز پامنبری‌های «مستقل»‌ به بازار آورده‌اند تا در راستای پروپاگاند تطهیر «شیخ» توسط بی‌بی‌سی،  از نکبت و ادبار «مشروعه»، ‌ یا از کودتای «سنت‌ستیز» میرپنج دفاع کنند،   و ابتذال و توحش را به «روستائی» پیوند دهند!   تنها به این ترتیب است که تداوم تحجر «شیخ‌وشاه» تضمین می‌شود.  برای ضمانت این روند استعماری ایجاد دو ترادف بین دو مفهوم اساسی و «متضاد»  الزامی است؛   ترادف «سنت مقدس» با «سنت»،   و ترادف «مدرن» با «مدرنیته!»   وقتی چنین ترادفی در اذهان عوام جایگیر شد،  جایگاه نظارت بر تدوین و اجرای قوانین برای آخوند محفوظ خواهد ماند!   قضیه به همین سادگی است. 
 
خلاصه اگر در چهارمین روز نوامبر2012،  سایت زمانه، ‌ موفق شده آزادی بیان «ارزشی» اختراع کند و «مسئولیت» ابتذال حاکم بر «سینمای ایران» را بر دوش «فقیر» و «روستائی» و کارگر بیاندازد،   تعجب ندارد.   پس‌روی استعمار بریتانیا در منطقه  چنین ایجاب می‌کند که توحش و خشونت رسانه‌های استعماری گسترش یابد:
 
«[...] قشرهای متوسط و مدرن شهرنشین [...] نمی‌توانستند با محصولات سرهم‌بندی‌شده سینمای ایران و زبان الکن و بیان خامدستانه فیلم‌های فارسی کنار بیایند.  اما روستائیان، کارگران و مردم فقیر شهرنشین،   هوادار فیلم‌های فارسی بودند و با خرید بلیت‌های این نوع فیلم‌ها،  سینمای جاهلانه فارسی را سرپا نگه داشتند[...]»
  
فتوی «سینمای جاهلانه فارسی» را به خاطر بسپریم؛  ‌این فتوی،‌  تلویحاً جماعت بازاری را «با فرهنگ» معرفی می‌کند.   انتساب توحش و ابتذال به کارگر و فقیر و روستائی ساخته و پرداختة‌ ذهن علیل آخوند و اوباش «مدرن» است که طبق معمول در جایگاه «قاضی‌القضات» نشسته،  برای ما ملت سینمای «ارزشی» تعیین می‌فرمایند!  فراموش نکنیم،   «سینمای جاهلانه» و مزخرفات مشابه در واقع بخش «هنری» همان پروپاگاند تطهیر «خمینی» است.   این پروپاگاند ابله‌پسند که تحت نظارت بوق وزارت امور خارجة بریتانیا در سایت‌های فارسی به جریان افتاده،‌   همزمان تهاجم به «روحانی»،  و ارائة تصویر دلپذیر از «شاه کودتاچی» و «سنت‌ستیز» را نیز الزامی می‌کند.   این است دلیل پرداختن سایت زمانه به «هنر!»
 
بله،  تاکنون هر یک از روزهای ماه نوامبر 2012 خجسته بوده!  پس مطلب را از روز اول نوامبر آغاز کنیم!  به گزارش رادیوفردا،  ‌مورخ اول نوامبر 2012،  دولت کانادا سفارت و مرکز «فرهنگی» حکومت ملایان را در اوتاوا مصادره کرد!   همچنین پس از گذشت 52 روز،  وال ستریت‌جورنال ناچار شد بگوید چرا برخلاف عرف دیپلماتیک،  سفیر آمریکا در لیبی سر از کنسولگری این کشور در بنغازی در آورده بود!  و سرانجام پس از گذشت 24 سال،‌ روزنامة‌ «جروزالم پست»‌ به حمایت «پنهان» اسرائیل از اسلام‌گرایان حماس اشاره کرد.   و اما در تاریخ دوم نوامبر سالجاری به گزارش فیگارو،   فعالیت یک شبکة عظیم قاچاق موادمخدر در محور «مراکش ـ اروپا» متوقف شد.  و همچنین به گزارش نووستی،  اخوان‌المسلمین از شرکت در تظاهرات اسلام‌گرایان مصر که خواهان اجرای احکام شریعت هستند خودداری کرد.  ولی در شبکة‌ «ال.‌ سی. پی»،‌  برنامة حمایت از «یوم‌الله 13 آبان» به اجرا درآمد.
 
همزمان با تظاهرات «میلیونی» چندصد دانش‌آموز دبستانی و دبیرستانی در برابر سفارت سابق آمریکا در تهران،  برژینسکی،  الکساندر هیگ،  ‌مک فارلین و شرکاء در شبکة «ال. سی. پی» با آب و تاب به ارائة تصویر قدرقدرت از حاج روح‌الله و انقلاب‌شان مشغول بودند و هم‌صدا با نوکران‌شان در جمکران بر «شکست آمریکا» در برابر «انقلاب اسلامی» تأکید داشتند!   به عبارت دیگر حضرات،‌  به عنوان مقامات مسئول ایالات متحد در دوران کارتر،  همان تبلیغات گوساله‌پسندی را که سازمان سیا در دهان ملایان گذاشته،  برای‌مان «تکرار» می‌کردند.
 
یکی بود یکی نبود!  ‌ کودکان دبستانی در برابر سفارت سابق آمریکا در تهران «تظاهرات» می‌کردند؛   حکومت جمکران در حال «ابراز انزجار» از آمریکا بود؛   ژنرال فیروزآبادی توفان «سندی» را به توفان طبس بخیه‌ می‌زد؛   و سفارت جمکران در روسیه برای کمک به قربانیان سندی ابراز آمادگی می‌کرد و ... و قرار بود برای نجات حکومت ملایان،  جنگنده‌های انگلیسی «تایفون» به امارات بفرستند که ناگهان دولت اسلام‌‌نواز کانادا ناچار شد «خوکدانی» الیزابت دوم در هجرت را مصادره کند!   و اینچنین بود که در آستانة سفر فرانسوا اولاند،  رئیس جمهور فرانسه به لبنان و عربستان،   دولت سوریه نیز دکان «یوم‌الله 13 آبان» ملایان جمکران را تعطیل کرد.
 
بله،  در تاریخ سوم نوامبر سال 2012،  سه تانک سوریه وارد بلندی‌های جولان شدند و دولت قدرقدرت اسرائیل که پرواز پشه بر فراز آسمان‌اش را با بمب و موشک پاسخ می‌داد،   اینبار قانون‌گرا شده،   به سازمان ملل شکایت برد!   به همین دلیل نیز رسانه‌های جمکران در اینمورد خفقان گرفته‌اند.   به استنباط ما حکومت اسلامی از ترس زبان‌اش بند آمده!   البته ترس ملایان بجاست؛   ورود تانک‌های سوریه به سرزمین‌های اشغالی نقطة پایان است بر لات‌بازی‌هائی که طی دوران جنگ سرد آنگلوساکسون‌ها،   به ویژه در آستانة انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در کشورمان به راه می‌انداختند.   خلاصه بگوئیم،  گسترش توحش کودتاچیان محفل «شیخ‌وشاه» در داخل و خارج مرزهای کشور‌ دلیل «موجه» دارد.   اینان برای انتشار پروپاگاند استعمار به سه شاخه تقسیم شده‌اند.  و نیازی نیست که بگوئیم برخلاف آن سه تانک،‌  هر سه شاخک محفل کودتا با دمکراسی، ‌ آزادی بیان و خلاصه با «انسان» سر ستیز دارد،   چرا که «مرزشکن»،   «باورمحور»،  «جانبدار» و نهایت امر دست‌نشانده ‌است.
 
از  لگدپرانی طرفداران «منشور ملی» به روشنفکران آغاز کنیم.   اینان از سوی تل موهوم «مردم کوچه و بازار» بیانیه ‌صادر فرموده،   روشنفکران را «دروغگو» و «مخالف آزادی» خوانده‌اند!   باید از صادرکنندگان این بیانیة سرشار از توحش و حماقت بپرسیم روی سخن‌شان با کدام «روشنفکر» است،   و چارچوب حقوقی «آزادی» مطلوب‌شان چیست؟‌  چرا که خمینی آدمخوار هم «آزادی» می‌خواست!   ولی آزاد گذاشتن سگ‌هار و جنایتکار و احمق یعنی تهدید زندگی انسان‌ها.  پروندة جنایات بلشویک‌ها در شوروی هنوز بسته نشده!
 
این جنایات به دوران وحشت استالین محدود نمی‌شود،   مسلماً پروندة «لنین»،  رهبر و نظریه‌پرداز انقلاب‌شان هم گشوده خواهد ‌شد،   و خواهیم دید که در آلمان،‌  انگلستان،  و ... و به ویژه در آمریکا کدام محافل از کودتای بلشویک‌ها منتفع شده‌اند!   شاید آن روز بتوانیم از دلایل «بیماری رسانه‌ای» ولادیمیر پوتین نیز آگاه شویم!   به نظر می‌رسد این بیماری تشدید شده باشد،  چرا که به گزارش سایت فرانسه ‌زبان نووستی،  مورخ 2 نوامبر 2012،‌  در تاریخ 15 نوامبر سالجاری آنجلا مرکل هم دست از پا درازتر در مسکو به دیدار پوتین خواهد شتافت!   در هر حال،  «بیماری» و حتی مرگ ولادیمیر پوتین در سیاست حاکمیت روسیه تغییری ایجاد  نخواهد کرد؛  ولادیمیر پوتین،‌   نمایندة‌ این حاکمیت است؛   «ارباب» و «رهبر» آن نیست!  کشور روسیه را یک نفر اداره نمی‌کند؛  و برخلاف حکومت قدرقدرت جمکران که تحت نظارت محافل اسلام‌نواز و اسرائیل‌پرست غرب فقط برای «نبرد رسانه‌ای با آمریکا» سر هم بندی‌اش کرده‌اند، و از اینرو نمایندة «الله» شده،   روسیه یک مسیر «اقتصادی ـ  مالی» دارد که روند ساخت و پرداخت استراتژی‌های نظامی‌اش را نیز تعیین می‌کند.
 
از اینرو بر خلاف حکومت‌های انسانی،  حکومت جمکران فقط «دشمن» آمریکا و اسرائیل است؛  «منافع ملی» و استراتژیک و فرهنگی هم ندارد.   این حکومت فقط اسلام می‌خواهد،  و اسلام هم هنوز معلوم نشده چه صیغه‌ای است.  و اگر روز و روزگاری دشمنی رسانه‌ای با آمریکا به شیفتگی تبدیل شود،  باز هم حکومت کذا با منافع ملی ایرانیان بیگانه باقی خواهد ماند!   دلیل هم روشن است؛  عشق و نفرت «غیرمنطقی» و «جانبدارانه» است،  حال آنکه منافع ملی «مادی‌ات»‌ دارد و «منطقی» است!   بهداشت،  مسکن،  آموزش،‌  امنیت و رشد و رفاه و حقوق انسانی با عربده‌جوئی و عبادت و تظاهرات «مردم کوچه و بازار» و ... و حجاب‌ستیزی و حجاب‌پرستی و ابراز نفرت از آمریکا یا افتخار به کسب تابعیت آمریکا تأمین نشده و نخواهد‌ شد!   ابراز عشق «انقلابیون» صادراتی به آمریکا چاره‌ساز مشکلات ما نیست؛  ما از «آمریکا» نفرت نداشتیم که اکنون شیفته‌اش باشیم.
 
ابراز نفرت از ملت‌ها و کشورها،  از جمله عادات ویژة سگ‌های سیرک عموسام است که در جنبش حماس،  حکومت جمکران و حکومت‌های «بهار عرب» به انجام وظیفه مشغول‌اند،   و با تحریم‌های اقتصادی و جنگ «پیشرفت» ‌می‌کنند،‌  و نزد سازمان سیا بسیار عزیز و محترم هستند!   در عوض،   این سازمان خداجو از دولت سوریه نفرت دارد،   چرا که این دولت برای استقرار صلح در منطقه خواهان مذاکره با اسرائیل شده!   به عبارت دیگر،  علاوه بر دولت مصر و سازمان آزادی‌بخش فلسطین،  دولت سوریه هم «موجودی‌ات» قانونی اسرائیل را به رسمیت می‌شناسد!  و اشکال دقیقاً همینجاست!   بدون جنگ و بحران،  منافع محافل جنگ‌سرد تأمین نمی‌شود.   خلاصه،   اگر علیرغم روابط گرم جیمی‌کارتر با اسمعیل هنیه، رادیوفردا،   در هر فرصتی تأکید می‌کند که بر خلاف تشکیلات خودگردان فلسطین،  «حماس،  اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد»،   دلیل موجه دارد.
 
سایت رادیوفردا،  ‌مورخ  2 نوامبر 2102،  می‌نویسد،   محمود عباس در مصاحبه‌اش با تلویزیون اسرائیل،  بر ایجاد کشور فلسطین در مرزهای سال 1967 تأکید کرده.  و در ادامه، رادیوفردا،‌  به نقل از رویترز می‌افزاید،  حماس اظهارات محمود عباس را خیانت به آرمان فلسطین دانست:
 
«[...] به گزارش رویترز،  حماس [...] سخنان محمود عباس را دور از وطن‌پرستی [...] و به معنای چشم پوشی از حق بازگشت آوارگان به همه سرزمین‌های فلسطینی خواند.  حماس موجودیت اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد.»
 
می‌بینیم که حماس‌نوازی جیمی کارتر و نوآم چامسکی به دلیل یکجانبه‌گرائی و نفس‌کش‌طلبی این تشکل دست‌ساز اسرائیل، در راستای گسترش تنش‌های منطقه‌ای صورت می‌گیرد.   چرا که حماس و تندروهای اسرائیل،  نهایت امر یک حرف را می‌زنند:  ادامة تنش و شرایط جنگی!   از اینرو «حماس» که پول توجیبی‌اش را شیخ قطر پرداخت می‌کند،   در برابر نظم و مقررات جامعة جهانی ایستاده!  همانطور که اسرائیل هم که در سال 1967 بلندی‌های جولان را اشغال کرده بود،  این سرزمین را پس از «پیروزی» حاج‌روح‌الله،  و خروج نیروهای ارتش شاهنشاهی،  در ماه دسامبر 1981 میلادی به خاک خود «ضمیمه» کرد.   یادآورشویم در ماه نوامبر سال 1981،  رونالد ریگان به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد!
 
ویژگی دوران ریگان گسترش لات‌بازی حکومت جمکران بود.   طی همین لات‌بازی‌ها،  خمینی حاضر نمی‌شد به «نعمت الهی» یعنی جنگ پایان دهد،   و به همین دلیل علی خامنه‌ای را به نیویورک فرستادند تا در مجمع عمومی سازمان ملل مطالبات اربابان را از زبان حکومت «مستقل» و الهی اعلام دارد.   این جانور وحشی در سازمان ملل اعلام کرد،   «ما به نام خدا انقلاب کرده‌ایم [...] برای خدا جنگ را ادامه می‌دهیم و...»  و یکوقت فکر نکنید که ضمیمه شدن بخشی از خاک سوریه به اسرائیل با «انقلاب» جمکران و یوم‌الله 13 آبان ارتباطی داشته،   یا اینکه تاواریش‌های مسکو به اسرائیل چراغ سبز داده‌ بودند؛   به هیچ عنوان!   «رفقا» در مسکو چنان سرگرم نبرد با امپریالیسم جهانی بودند که فرصت نگریستن به اسرائیل و سوریه را نداشتند.   ولی خوشبختانه این نبرد بی‌امان و پوشالی بالاخره پایان یافت،   و این امر جیره‌خواران طویلة مک‌کارتی را در بهت و حیرت فرو افکند!
 
همزمان با سفر وزرای امور خارجه و دفاع روسیه به فرانسه،   خبر مسافرت فرانسوا اولاند به لبنان و عربستان و لائوس انتشار یافت.   در نتیجه،   برای حمایت از سیاست‌های جنگ سرد،‌  قرار شد انگلستان چند فروند «تایفون» در امارات مستقر کند،  چرا که تایفون‌ها در بمباران لیبی نقش سرنوشت‌سازی ایفا کرده‌اند!   باری،   امروز رئیس جمهور فرانسه وارد لبنان شد و به گزارش نووستی،  مورخ 4 نوامبر 2012،  وزیر امورخارجة روسیه نیز از 4 تا 6 نوامبر به مصر و اردن می‌رود و با وزیر امورخارجه و رئیس جمهور مصر،  پادشاه اردن و محمود عباس ملاقات و گفتگو خواهد کرد.   یادآور شویم،  برای برچیدن دکان «قهرمانی‌های» حماس،  رجب اردوغان مجبور است شخصاً راهی غزه ‌شود!   خلاصه،   استقرار صلح پایدار در منطقه دور نیست؛   دلائل افلاس روزافزون حکومت جمکران و مخالف‌نمایان‌اش روشن است!  و در تاریخ معاصر ایران،  این افلاس نهایت امر به روند توحش «شیخ‌وشاه» پایان خواهد داد.
 
با این وجود،  تلاش جهت حقنه کردن استبداد به ملت ایران در قالب ظاهر‌الصلاح «دمکراسی» همچنان ادامه دارد.   حضرات در داخل و خارج مرزها از «دمکراسی» تعاریف نوینی ارائه می‌دهند.   تعاریفی که هم با کودتای کلنل آیرون‌ساید و اعلامیة «من حکم می‌کنم» رضاخان هم‌خوانی پیدا کرده،   هم با «اسلام» امام‌خمینی و اسلام «ناب» آیت‌الله منتظری!  خلاصه اگر در برابر این مفت‌گویان سدی ایجاد نشود بزودی یاسای چنگیزی هم با دمکراسی‌شان هماهنگ خواهد شد!  این «شبه‌دمکراسی» فعلاً با درک و فهم برنارکوشنر،  که اخیراً پامنبری رضاپهلوی شده هماهنگی‌اش را به اثبات رسانده.   در نتیجه،  ‌ دیری نخواهد گذشت که استالین و میرپنج و خلیفة عثمانی هم از این به اصطلاح دمکراسی حمایت کنند!   خلاصه بگوئیم هواداران «شیخ» مفت‌گوی سیاست‌زده،   اینک از «شاه» کودتاچی و مدرن هواداری می‌کنند،  و این تغییر سنگر کودتائی را هم عامل «پیشرفت» کشور می‌دانند!  حال آنکه راه پیشرفت از بیراهه‌های کودتا نمی‌گذرد.    
 
همزمان با تحولات اخیر  در لیبی و مصر،   و ورود تانک‌های سوریه به بلندی‌های جولان،  ‌و همچنین با در نظر گرفتن چرخش غیرقابل اجتناب سیاست فرانسه در لبنان و عربستان،  حکومت جمکران تزلزل بیشتری یافته.   خامنه‌ای و قبیلة لاریجانی چندان امکانی برای مانور سیاسی نخواهند داشت.   در این میان فقط احمدی‌نژاد امکان «حرکت» دارد؛  آنهم جهت جلوگیری از فروپاشی حکومت اسلامی،  و پیشگیری از تصفیة طرفداران‌اش پس از مراسم گربه‌رقصانی انتخابات ریاست جمهور.   نیت واقعی وی برای دیدار از اوین هر چه باشد مهم نیست.   اگر احمدی‌نژاد در این زورآزمائی موفق شود،   مهره‌های منفور حکومت یعنی خامنه‌ای و برادران لاریجانی ابتر خواهند شد،   و در صورتیکه سیاست خارجی به او اجازه دهد از شعارهای ابلهانة اسرائیل‌ستیز دست بردارد،   شاید همین احمدی‌نژاد بتواند پس از  انتخاب مجدد اوباما،  ‌در شرایطی که هنوز بر مسند ریاست قوة مجریه تکیه زده،   طلسم «مذاکره با آمریکا» را نیز بشکند.   
 
البته چنین عملیاتی در یک حکومت استبدادی «غیرممکن» می‌نماید.  حال آنکه در اسرائیل تغییرات وسیع سیاسی امکان‌پذیر است.   اسرائیل یک دمکراسی است و به همین دلیل مرگ «یوم‌الله» 13 آبان را رسانه‌های اسرائیل نوید دادند؛   در حالیکه رسانه‌های ملایان از جمله بوزنامة «ارزشی» کیهان حضور تانک‌های سوریه در جولان را به سکوت برگزار کردند.  بله،  خبر «بالة» تانک‌های سوریه در بلندی‌های جولان،‌   نخست در «جروزالم پست» انتشار یافت!   
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
...
 
 
 
 
 
 
 
 
 
Share