پنجشنبه، مهر ۲۷، ۱۳۹۱

کره و کودتا!




 

 

آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک فدائیان اسلام را در ایران برای یک کودتای دیگر زین کرده‌اند.  مرحلة اول این برنامه با گ... اهدائی بی‌بی‌سی آغاز شد.   و همچنانکه شاهد بودیم و هستیم،  هدیة مقدس لندن نور امید بر دل و دیدة‌ جمکرانیان تاباند.   اینچنین بود که بحران دست‌ساز «ارز»،   همچون دوران «نورانی» هیاهوی امام،  گلة ‌«بازاریان انقلابی» را برای اختلال در بازار تهران به میدان آورد.   ولی اسب زین شدة حضرات یابوی لنگ از آب درآمده به گل نشست.  پس از شکست مرحلة اول،  نوبت به علی خامنه‌ای رسید.   مقام معظم حکومت اسلامی ضمن بالا بردن چماق «افزایش جمعیت» برای مسکو،  تأکید فرمودند که «غرب‌ ستیز» هم تشریف ندارند!  البته ما می‌دانستیم که حکومت جمکران و به ویژه رهبر فرزانه‌اش نه تنها غرب‌ستیز نیست،  که ایران‌ستیز و پیشخدمت غرب‌ هم هستند. 

 

در گیرودار دم‌جنبانی مقام معظم برای ارباب بودکه ناگهان هادی خرسندی به بهانة انتقاد از جنگ‌طلبی فرضی علی میرفطروس،  ضمن شایعه پراکنی و تهاجم به حریم خصوصی وی،  به «تکفیر» سلطنت‌طلبان نشست!   سپس شاخک «فرهنگی‌نمای» درون‌مرزی فدائیان اسلام «شعر شریف» رویت فرمود و دریافتیم که شیرین زبانی هادی خرسندی در رادیوفردا پیرامون «شعر سخیف» چه حکمت عمیقی داشته!

 

در این هیهات سفرة استیضاح احمدی‌نژاد پهن شد،   رادیو فردا هم به آخوند حسن روحانی   تریبون داد تا در جایگاه مخالف دولت «اسلامی» بنشیند و هم‌صدا با میرحسین موسوی خواهان «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» شود!  سپس رادیوفردا و بی‌بی‌سی،‌  مورخ 18 اکتبر 2012،  آستین‌ها را بالا زده شروع به پخش آگهی تبلیغاتی برای فروش میرحسین موسوی کردند.   اینبار موسوی جلاد،   عامل سرکوب اجتماعی،  بنیانگزار حجاب‌ اجباری،   و مسبب قتل‌عام زندانیان سیاسی و آوارگی میلیون‌ها ایرانی،  به شدت نگران وضعیت معیشتی «مردم» شده بود!   

 

ولی خوب،  زمانیکه دمب گاو «اجنبی» از دست این جانوران وحشی بیرون می‌رود،‌  راه‌ «پیشرفت‌شان» بسته می‌شود و ... وبا بیانیه‌ها و مصاحبه‌های ابلهانة‌ موسوی و زهراخانوم مشکل می‌توان این وحوش را به ملت ایران حقنه کرد.   جهت سهولت در انجام همین امر مقدس، یعنی قالب کردن موسوی جلاد به ملت ایران به «کره» نیاز پیدا کردند.  اینچنین بود که در تاریخ  24 مهرماه 1391 خورشیدی،   یانکی‌ها «کره» را به عنوان چاشنی به کودتای فدائیان اسلام افزودند!

    

سایت رادیوفردا،  ‌ مورخ 24 مهرماه سالجاری می‌نویسد،  صادرات لبنیات آمریکا به ایران افزایش یافته!  دروغ چرا،   در دوران باستان،   هرگاه از آمریکا پای به فرودگاه پاریس می‌گذاشتیم، ‌  همة گاوهای فرانسه را «سپاس» می‌گفتیم،   و هر چند کره‌های فرانسه به گرد کره دوغی‌های خودمان نمی‌رسید،   شکر ایزد به جای می‌آوردیم.   اینهمه به دلیل رهائی از دست ماگارین‌های بوگندوی ینگه‌دنیا که به ضرب یک خروار نمک و روغن نباتی به عنوان «کره» به مصرف‌کنندگان «شریف» و محترم عرضه می‌شود.   بله،  کرة‌ تولید کابوی‌ها حکایت دیگری است؛   از کره فقط نامی دارد و بس.    این «کره» با سلاح و تجهیزاتی که یانکی‌ها برای سرکوب ما ملت،   به چند برابر قیمت در اختیار ملایان می‌گذارند تفاوت اساسی دارد.  ‌برای دریافت گلوله از دست پاسدار جماعت،  ایرانیان نمی‌باید ساعت‌ها در «صف» بایستند.  ولی قدرت تخریب این کره از آن گلولة گرم به مراتب بیشتر است!

 

مهم‌ترین فایدة کرة کذا این است که «شهید» تولید نمی‌کند؛  در سکوت باعث مرگ می‌شود!  و دقیقاً به همین دلیل است که کابوی‌ها صادرات «کره» را به کشورمان افزایش داده‌اند.  شاید حاجیه نسرین ستوده،   از ترس همین «کره»‌ تهدید به «اعتصاب غذا» فرموده باشند،  و ... و کسی چه می‌داند،   شاید محفل فدائیان اسلام هم با تغذیه از همین کره در رادیوفردا «شیر» شده و برای کودتا خیز برداشته باشد!   محفلک کذا،   با همان سه پایة فرسودة عصر حجر،  یعنی «شهید،  شاعر و‌ شارلاتان» پای به میدان گذارده،   و گرد و خاک فراوان به راه انداخته.  پیش پردة‌ این نمایش «مقدس» با اهداء گ... و «تکفیر» علی میرفطروس آغاز شد،   ولی نمایش اصلی را سایت رادیوفردا با همکاری یواشکی ‌بی‌بی‌سی به صحنه آورده.     

 

بله رادیوفردا که چندی پیش با کمک هادی خرسندی «شعر سخیف» شناسائی کرده بود،  اینک با تکیه بر سیمین بهبهانی،  شاعر «مکتبی ـ مردمی » و «کم حجاب» که رهبر معنوی آش‌فروش‌ها هم هست،  «شعر شریف» برای فروش گذاشته.  خلاصه در کشور ایران لازم آمده همة راه‌ها به «قم» ختم ‌شود.   در مسیر همین راه مقدس است که سایت بیلدربرگ،  از زبان یک جامعه شناس،  طرفدار دمکراسی را «ناباور» می‌خواند،  و «توهین» را در چارچوب  فرهنگ دهخدا برای‌مان «تعریف» می‌کند!

 

تاکنون می‌پنداشتیم برای «توهین» تعریف حقوقی معاصر وجود دارد؛   اشتباه می‌کردیم!   توهین را «افراد» بر حسب منافع محافل تعریف می‌کنند!   منافع قاچاقچیان مواد مخدر چنین ایجاب می‌کند که جامعه‌شناس،   هم «باور سنج» به دست گیرد،  و هم بجای حقوقدان بنشیند و ... و نهایت امر بوزینه هم جای نجار را بگیرد.   به این ترتیب است که اوباش در جایگاه «قضاوت» قرار می‌گیرند،   فتوی می‌صدورند و آن را از طریق دیگر اوباش به اجرا هم در می‌آورند.   لغو امتیاز رژی تنباکو،   ملی کردن نفت،   «قیام» 15 خرداد و ... و خصوصاً کودتای‌ شکوهمند 22 بهمن 1357 را که فراموش نکرده‌ایم!   هیچکس نمی‌پرسید که طی آن کودتای «نورانی»،  چرا مراکز توزیع تریاک دولتی که در زمان پهلوی دوم در ایران تأسیس شده،   و کسادی بازار قاچاقچیان «شریف» بین‌المللی را به همراه آورده بود،   هدف اصلی تهاجم اوباش انقلابی به شمار می‌رفت!   این مختصر را گفتیم تا ارتباط باندهای تبهکار بین‌المللی با اسلام‌گرایان و «پیروان خط امام» روشن‌تر شود.

 

اینروزهای زیبا که شبکه‌های قاچاق مواد مخدر در فرانسه یکی پس از دیگری متلاشی می‌شود،  و افتضاح بده بستان مافیا با مقامات رسمی در کشور کانادا بر ملا شده، ‌  محافل اسرائیل‌پرست برای آن دوران نورانی که خمینی زیر درخت سیب نشسته و پارس می‌کرد چه ماتمی گرفته‌اند!  بی‌دلیل نیست که رادیوفردا،  ‌مورخ 23 مهرماه سالجاری  به حسن روحانی تریبون می‌دهد.  ایشان فرصت می‌یابند تا همچون اکبر هاشمی،  هم‌صدا با موسوی جلاد و کروبی شیاد بر طبل «اجرای ‌قانون اساسی» بکوبند!

 

اتفاقاً سایت فارسی نووستی،  ‌مورخ 17 اکتبر 2012 هم با انتشار تصویر آن کفتار کچل و کودتاچی ـ کروبی را می‌گویم ـ  به ما خبر داد که موسوی و کروبی همچنان بر مواضع خود پافشاری می‌کنند!   حال که به کچل وکودتاچی رسیدیم بد نیست در مورد مطلب هادی خرسندی توضیحاتی بیاوریم!

 

در این مطلب شیوا،   همزمان «تکفیر»،  «ارشاد»،   شایعه‌پراکنی و تهاجم به حریم خصوصی  را شاهدیم.   علی میرفطروس به دلیل گرایش سیاسی‌اش مورد «تکفیر» خرسندی قرار گرفته و از سوی پروفسور صمدانی «ارشاد» شده!   از سوی دیگر لازم است «همه» در جریان اختلافات خانوادگی میرفطروس هم قرار بگیرند و بدانند که برای سلطنت‌طلب ‌شدن پول دریافت کرده، چرا؟ چون میرفطروس بدون توسل به هتاکی و شعار پوچ،  یعنی با تکیه بر اسناد و شواهد  اسطورة «قهرمان ملی»،  یا همان مصدق‌السلطنه را درهم شکسته!  و شکستن اسطورة قهرمان ملی یعنی شکستن بت ساخته و پرداختة استعمار آنگلوساکسون‌ها.   و اینکارها «توهین به مقدسات» است؛   فراموش نکنیم که منافع استعمار «مقدس» به شمار می‌رود.   و جهت گسترش همین منافع است که در پی «شعر سخیف»،   و پس از افزودن «کره» به کودتای فدائیان اسلام،  شاهد عرضة «شعر شریف» هم به بازار هستیم.

 

بخش «فرهنگی» کودتای فدائیان اسلام با شعار گوساله‌پسند «نه به جشنوارة دولتی»،   و با توسل به سیمین بهبهانی و یک «نویسندة‌ شهید» به مورد اجرا گذاشته شد.   به گزارش رادیوفردا،  مورخ 22 مهرماه سالجاری،   سومین دوره جایزة شعر نیما از سیمین بهبهانی،‌   «بانوی روشن اندیش» که «شعر شریف» می‌سرایند تقدیر به عمل آورده:

 

«[...] درباره سیمین بهبهانی آمده [...] جایزه نیما از بانوی روشن‌اندیش شعر معاصر فارسی [...] به دلیل خلق شعری شریف و آگاهی‌ساز و حضوری بالغ و انسانی که برآمده از رنج و اندوه و شادکامی مردم ایران بوده،   این تقدیر را به عمل آورده‌ است[...]»

 

همچنانکه می‌بینیم «برادران» با سلاح سیمین بهبهانی به میدان آمده‌اند.   چرا که سیمین بهبهانی «شعر شریف» و «آگاهی‌ساز»  می‌سراید و «حضور بالغ و انسانی» هم دارد!   به عبارت دیگر،  شاعرانی هستند که شعر سخیف و گمراه کننده می‌سرایند و بر خلاف حاجیه سیمین،  حضورشان «حیوانی» است!   بله،   به این می‌گویند حمایت از «آزادی بیان»،  آنهم در جشنواره‌ای «مستقل!»  بهتر است تعریف «آزادی بیان» را از سازمان سیا بیاموزیم.  البته،   در استقلال جشنوارة‌ کذا تردید نداریم؛   استقلال حضرات،   همچون استقلال حاج روح‌الله است؛   همگی از «آزادی بیان» مستقل هستند!  و به همین دلیل نیز سازمان سیا این «استقلال»‌ را  در بوق گذاشته تا «برادران» بتوانند به قول خودشان به جشنوارة‌ دولتی «نه» ‌بگویند!   

 

نهایت امر در این مغلطه و هیاهوی تبلیغاتی،  «نفی» جشنوارة دولتی،  ‌ همچنانکه می‌بینیم به تأئید «شعر شریف» و «آگاهی‌ساز» بعضی‌ها منجر می‌شود،   همانطورکه شعار «مرگ بر دیکتاتور» در سال 1357 خورشیدی زمینه ساز گسترش دیکتاتوری شد.  خلاصه فواید «نفی»‌ و «مرگ» فراوان است،   و اینبار سازمان سیا برای فروش نفی و شهید،   و گسترش خشونت به «جایزة‌ شعر نیما» دخیل بسته.   «داریوش معمار» دبیر جایزة کذا علت انتخاب محمد مختاری را چنین شرح می‌دهد:‌       

 

«[...] این یک نه به [...] به هدایت رسانه‌ای [بود] که [...]‌ در جهت تضعیف و [...] محدود کردن دامنه تاثیر و حضور برخی چهره‌ها و شاعران داخل کشور به کار گرفته می‌شود [...]  ​​ما با این نگاه [...] امسال محمد مختاری را انتخاب کردیم [...]»

 

 «برادران» همچنانکه می‌بینیم خیلی زرنگ هستند، ‌ یک طرفدار حقوق بشر را که به قتل رسیده برگزیده‌اند،   چرا که دیگر نمی‌تواند حرفی بزند.   به عنوان نمونه مختاری نمی‌تواند بگوید که شعر و شاعر،   همچون انسان و آزادی بیان،  حق و باطل نمی‌شناسد و عبارات مسخره‌ای همچون «شعر شریف»،  «شاعر آگاهی‌ساز» و «شعر سخیف» و غیره ساخته و پرداختة ذهن علیل کسانی است که اصولاً با «آزادی بیان» بیگانه‌اند و در مسیر تبلیغات فاشیسم  استعماری گام برمی‌دارند.   

 

البته ماجرا به این زرنگی‌ها ختم نمی‌شود.   «برادر» داریوش معمار،  طی مصاحبه با رادیوفردا‌، در عمل به بازتولید ادبیات خشونت‌گستر آخوندجماعت از قماش افاضات امام‌ محبوب‌شان پرداخته و ضمن نفی مادی‌ات انسان،  به تبلیغ برای «شهادت در راه شرافت» مشغول شده‌اند: 

 

«[...]  یک آری به شاعران و نویسندگانی بود که شرافت قلم‌شان را با هر هزینه‌ای حفظ کرده‌اند [...] همة شاعران و نویسندگان ایرانی [...]که شعرشان،  قلم‌شان و حضورشان را با هیچ چیز دیگری معامله نکرده‌اند[...]»

 

در قاموس داریوش معمار،   نویسنده و شاعر می‌باید در سنگر حق بنشیند.   یعنی در همان مسیر توحش طلاب خشمگین،  مردم همیشه در صحنه،  دانشجویان پیرو خط امام و نویسندة متعهد و مکتبی گام بردارد،  و خلاصه «در خدمت» ابهاماتی از قماش « اسلام،  شرافت،  نوامیس و مقدسات» باشد!   به این ترتیب آزادی بیان انسان،  از طریق هنر،  یا از طریق استدلال بر اساس استنتاج منطقی هرگز امثال مصدق‌السلطنه،  روح‌الله خمینی و به طور کلی قهرمانان و رهبران و پیشوایان دست‌ساز استعمار را به زیر سئوال نخواهد برد.  و شعارهای «خررنگ‌کن» داریوش معمار به کنار،   فعلة‌ فاشیسم می‌تواند برای «آزادی بیان» سنگر حق و باطل برپا کند.   

 

در این وانفسا همانطور که می‌بینیم،  شعارهای انسان‌ستیز فدائیان اسلام،  به صورت گسترده،  در پناه «مصلحت‌جوئی‌»،  «لودگی» و ... و ریش‌سفیدی‌ در سایت‌های فارسی پخش ‌می‌شود،  تا نهایت امر زمینة مناسب جهت توجیه سرکوب «آزادی بیان» فراهم آید.   و در این راستاست که سخنان خامنه‌ای و مطالبی که در باب «ادبیات» در سایت ایرنا،   مورخ 27 مهرماه سالجاری انتشار یافته هم‌سوئی خود را با سخنان داریوش معمار به نمایش‌ می‌گذارد.  نخست از سخنان «عمیق» علی خامنه‌ای شروع کنیم:

 

«حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با بیان آنکه همه بشریت مرهون برکات و رحمت پیامبر است؛ فرمودند: پیغمبر اکرم [...] راه نجات [...] را بر روی بشر باز کرد؛  بشریت را در جاده‏ای تشویق به حرکت کرد که حرکت در این جاده می‏تواند مشکلات بشر را از بین ببرد و دردها را درمان کند [...]»

 

البته حرکت در این «جاده» درد خامنه‌ای و سازمان سیا را که خوب درمان کرده،  ‌ بقیه هم می‌توانند با استعمال همان کره‌های عموسام و با پرهیز از «شعر سخیف»،  به سلاح «ادبیات مکتبی» مجهز شوند:  

  

«[...] ادبیات به‌ اندازه داشتن یک سلاح قدرتمند و پیشرفته به انسان احساس امنیت و آسایش می‌دهد.  ادبیات ذهن ما را می‌تواند مقاوم کند و در ما مقاومت بیافریند [...]»

 

این تعریف نوین از ادبیات را اخیراً طویلة‌مک کارتی برای ایرنا ارسال کرده تا «مردم» به راه راست هدایت شوند.  ادبیات بر دو دسته تقسیم می‌شود،  ادبیات حق و باطل.  و طویلة مک‌کارتی با این به اصطلاح «ادبیات» می‌خواهد از طریق توسل به مقدسات و بسیج افکار عمومی،  جنایت و چپاول را گسترش دهد.   نگاهی به بهار عرب،   به ویژه «انقلاب لیبی» ‌برای دریافت این امر کفایت می‌کند.  بر اساس گزارشاتی که اینک جنبة رسمی هم یافته،    «انقلابیون» لیبی پس از بجای آوردن نماز جماعت در برابر پرچم آمریکا،   قذافی و بیش از 60 تن از طرفداران‌اش را به قتل رساندند،  بعد هم  به دروغ ادعا کردند که اینان در درگیری مسلحانه کشته ‌شده‌اند!  حال دیدبان حقوق بشر، پس از چند‌ماه سکوت سرانجام ناچار شده آلو از دهان بیرون آورد و توحش نوچه‌های محفل «کلینتن‌ها» را در برابر جهانیان برملا کند.    برای جبران خسارات محفل کذا،  و به مناسبت مرگ ستارة فیلم «آخرین تانگو در پاریس»،   مصلحت ایجاب می‌کند که صادرات کره از آمریکا به ایران افزایش یابد!
 

 

     

 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 

...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
Share