دوشنبه، دی ۲۵، ۱۳۹۱

اخلاق لاشخور!








یانکی‌ها در «توجیه خشونت»،   «گسترش حماقت» و به ویژه در بزرگ‌نمائی نوکران جمکرانی‌شان به پیشرفت‌های چشمگیری دست یافته‌اند.   به همین دلیل نوام چامسکی در کنار علی خامنه‌ای قرار گرفته و درس اخلاق می‌دهد.  خلاصه پیشرفت‌های شگفت جمکرانیان در عرصة توحش را می‌باید ناشی از «ترقی ارباب» بدانیم.   همان ارباب «بخشنده و مهربان» ینگه‌دنیائی که به پیروی از خداوند خونخوار ادیان ابراهیمی،  به ارائة تصویر قدرقدرت از نوکران وحشی‌‌اش نشسته و از «معجزات‌شان» چه روایت‌ها که نمی‌کند.   قدرت «افسانه‌ای» سازمان القاعده را که فراموش نکرده‌ایم!  تشکیلاتی که تحت نظارت سازمان سیا فعالیت می‌کرد،   در رسانه‌های غرب ‌تبدیل شده بود به «دشمن آمریکا!»    آمریکا هم برای نابودی این دشمن چه فداکاری‌ها که نکرد.   یانکی‌ها آنقدر با القاعده جنگیدند که مرگ بن‌لادن را بیش از یک دهه پنهان داشتند و فقط برای اجرائی کردن توطئة «بهار عرب» بود که خبر دستگیری و مرگ «رهبر» پخش شد.   به این ترتیب نیروهای القاعده یک‌شبه تبدیل شدند به «نیروهای آزادیخواه» و «ضداستبداد» در کشورهای ‌لیبی، ‌ مصر،  سوریه و ... و اینچنین بود که مزدوران غرب طبل توخالی «بهار عرب» و «بیداری اسلامی» را به صدا در آوردند.  با این وجود،   یانکی‌ها و متحدان‌شان در سوریه شکست خورده‌اند،   در نتیجه تمام تلاش‌شان را برای سهیم کردن جمکرانیان در آیندة سوریه به کار گرفته‌اند.  گزارش‌های مهمل و مفصلی که دفتر و دستک‌های یانکی‌ها از قدرت و کارآئی حکومت جمکران ارائه می‌دهند شاهدی است بر این مدعا.  

به عنوان نمونه،   پنتاگون با انتشار یک گزارش 64 صفحه‌ای و مسلماً بسیار «دقیق»،   باد در آستین پادوهای‌اش در ساواک جمکران انداخته،  ‌ چرا که مخاطب را ابله می‌انگارد.   پس جای تعجب نیست که پروپاگاند گوساله‌پسند یانکی‌ها،   مورد تأئید ورق‌پاره‌های جمکران و در رأس‌شان بوزنامة کیهان قرار گیرد.   یانکی‌ها در چپاول مادیات و صدور معنویات تجربة شایان توجهی دارند و حکومت جمکران هم به گفتة مقامات رسمی‌‌اش،   حکومت معنویات است و اخلاق!  از اینرو،‌  کیهان جمکران نه تنها بادشکم یانکی‌ها را به عنوان «خبر موثق» به مخاطب حقنه می‌کند که از بادگلوی مقام‌معظم نیز «هدیه به خوانندگان» می‌سازد:       

«رهبر معظم انقلاب:   در عالم ملكوت،   علماء و بزرگان و زهاد و عباد با حسرت به جایگاه شهداء نگاه می‌‌كنند.»

منبع: کیهان،  مورخ 13 ژانویه سالجاری
 
بله،‌  مقام‌معظم قلعة حیوانات بر «احوالات بزرگان در عالم ملکوت»‌،  نظارت هم اعمال می‌کنند!  در واقع،   عالم ملکوت همچون اکران سینما در برابر دیدگان مقام‌معظم گسترده شده و ایشان،   اگر بخواهند،  می‌توانند یک فیلم مستند هم از عالم کذا تهیه کرده،    از وضعیت «مومنان» و «گناهکاران» جهانیان را آگاه فرمایند.   مسلم بدانیم فیلم کذا جوائز فستیوال‌های کن و برلن و غیره را درو خواهد کرد؛   اسکار که جای خود دارد!  بالاخره مقام معظم که از «کاترین بیگلو»‌ کمتر نیستند!   به قول معروف،   «چه مردی بود، کز زنی کم بود!»  پس فیلم رهبر جمکران هم از فیلم «30 دقیقة‌ بامداد» کمتر نخواهد بود!    

فیلم کاترین بیگلو،  در تاریخ 11 ژانویه 2013،  ـ  یازدهمین سالروز افتتاح زندان گوانتانامو توسط دستگاه جرج بوش ـ  در سینماهای ینگه دنیا به نمایش درآمد.   «لو. گران.  سوار»، مورخ 12 ژانویه سالجاری مقالة ‌مفصلی به فیلم «بیگلو» اختصاص داده و می‌نویسد این فیلم  عادی‌سازی «شکنجه» است.   ولی ما می‌گوئیم،   فیلم کذا شکنجه را به ارزش گذاشته!  به عبارت دیگر طویلة مک‌کارتی در ویترین‌اش در کنار روشنفکردینی،  اسلام رحمانی و‌ آخوند مترقی،   ‌«شکنجة خوب» را هم برای فروش گذاشته.  و این است کاربرد «هنرمند  متعهد»،   یا بهتر است بگوئیم کاربرد جیره‌خواران سازمان سیا.   جالب اینجاست که فیلم «بیگلو» بر پایة سناریوی تخیلی سازمان کذا در مورد دستگیری و مرگ بن‌لادن ساخته شده.

به یاد داریم که در تاریخ اول مه 2011،  ‌ یانکی‌ها بن‌لادن را در پاکستان «نابود» کردند و جسدش را هم به دریا افکندند!   همچنین به یاد داریم که در حوزة دلار،  هیچکس صحت این خبر را مورد تردید قرار نداد.   ولی بر اساس گزارش سایت «ولترنت»،   مورخ 5 مه 2011،   اعضای شورای امنیت از سناریوی ساختگی یانکی‌ها آگاه بوده‌اند.  «ولترنت» می‌نویسد،  نمایندة  فرانسه در شورای امنیت از دیگر اعضای شورا درخواست کرد در ارتباط با مرگ بن‌لادن بیانیة  مشترکی امضاء کنند.   ولی از آنجا که این بیانیه حاوی اظهارات اوباما در مورد «مرگ اخیر دشمن شماره یک»‌ بود،  ‌ و در واقع حدود یک دهه از مرگ همین دشمن شماره یک می‌گذشت،   بیانیة‌ کذا با مخالفت اعضای شورا روبرو شد،  در نتیجه متن آن را تغییر دادند!  

سایت «ولترنت»‌،  مورخ 4 مه2011 می‌نویسد، ‌ دلیل انتشار خبر مرگ بن‌لادن این بود که واشنگتن می‌خواست با نیروهای سازمان القاعده «بهار عرب» به راه اندازد:

«[...]‌ زمانیکه نیروهای بن‌لادن به عملیات ارتش ناتو و سازمان سیا در کشورهای  لیبی و سوریه پیوستند،  انتشار این خبر الزامی شد [...]»


به این ترتیب،   با اعلام رسانه‌ای مرگ بن‌لادن،  مزدوران سازمان سیا،  یا بهتر بگوئیم «جهادیون» تبدیل شدند به «مبارزان راه آزادی» در تونس،  لیبی، ‌ مصر و ... و اگر بگوئیم این «مبارزان»‌ همانطور که در سوریه نیز شاهدیم از حمایت بی‌قید و شرط «موساد» برخوردار شده‌اند گزافه نگفته‌ایم.   برای دریافت ابعاد استعماری «بهار عرب»،   هم‌میهنان گرامی می‌توانند به سایت «ولترنت» مراجعه کنند،   که به چند زبان،  از جمله به زبان انگلیسی در دسترس است.   ما هم پیش از پرداختن به نمونه‌های تطهیر خشونت و ارائة تصویر دلپذیر از توحش و شکنجه در غرب و در جمکران،‌   یک پرانتز در مورد مسائل اخیر سوریه باز می‌کنیم.   

در پی سخنرانی بشار اسد در تاریخ 6 ژانویه 2013،  شگفتی‌هائی را شاهد بودیم.  رسانه‌ای شدن پائین‌تنة خانوادة «کینسکی» و تزلزل بنیادهای «نظامی ـ  امنیتی» آمریکا به کنار،   این سخنرانی به انفجار سالن بیلیارد در پاکستان،   هذیان‌گوئی اخضر ابراهیمی و «تصادف» زیردریائی اتمی یانکی‌ها در خلیج «همیشه» فارس و گسترش توحش حکومت جمکران نیز منجر شد.   گویا زیردریائی اتمی آمریکا برای شرکت در «نماز دشمن‌شکن جمعه» خیز برداشته بود که «شیاطین» مانع شدند.  همین شیاطین روز گذشته می‌خواستند پاپ را فریب دهند که با توحش «خواهران مومن»‌ روبرو شدند.   بله،   زنان «دین‌پرست» به مراتب از انواع مذکر وحشی‌تراند،  به همین دلیل است که طویلة مک‌کارتی به امثال زهراخانوم،  شیرین عبادی و مریم سطوت دخیل بسته.

باری سخنرانی بشار اسد،   توحش را در حوزة دلار گسترش داد!  و اینچنین بود که «صلح امام حسن» به «آخرین خبر» ایسنا تبدیل شد،   و  شیوة جادوئی نشخوار گذشته از روح‌الله خمینی تصویر «مخالف خشونت و ترور» ارائه کرد!   ولی از همه مهم‌تر،   در پی این سخنرانی شکاف میان پنتاگون و کاخ سفید آشکارتر شد!

سه روز پس از این سخنرانی،   یک مقام امنیتی آمریکا اعلام داشت همة سربازان آمریکا از افغانستان خارج خواهند شد!   ولی لئون پانه‌تا،   وزیر دفاع ایالات متحد،  پس از دیدار با حمید کرزی تأکید کرد که نیروهای آمریکا در افغانستان خواهند ماند:

«[...]‌پانيتا [...] در مقر پنتاگون طی نشست خبرى [در حضور  ژنرال ديمپسى لوى]  اعلام نمود [...] از این کشور [افغانستان] خارج شدنى نيستيم [...]»

منبع:  سایت نووستی،‌  مورخ 22 دیماه سالجاری.

با توجه به اینکه موضوع «خروج همة سربازان آمریکا از افغانستان»،  در واقع به معنای بازگذاردن دست گروه‌های اسلامگرا و تهدید مستقیم روسیه است، ‌ به صراحت می‌توان گفت که اعلام مواضع بشار اسد به مذاق بعضی‌ها خوش نیامده؛   دلیل هم روشن است! دیپلماسی بمب،   مواضع منطقی را برنمی‌تابد.   در این وبلاگ قصد بررسی سخنان بشار اسد را نداریم،  چرا که متن کامل این سخنرانی در اینترنت در دسترس است،   و اگر اخضر ابراهیمی،  سواد خواندن آن را می‌داشت،  ‌ مسلماً در مصاحبه‌اش با بی‌بی‌سی،  حرفی نمی‌زد که بعداً ناچار به پس گرفتن آن شود!

در تاریخ 9 ژانویه سالجاری،  چنین گفت اخضر ابراهیمی به بی‌بی‌سی که،   در سخنان بشار اسد «طایفه‌گرائی»‌ و یکجانبه‌گرائی دیده می‌شود!   ابراهیمی،   همچنین به سخنگوی تل موهوم «مردم» در سوریه تبدیل شد و فرمود،  «مردم می‌گویند،  40 سال حکومت برای یک خانواده خیلی طولانی است!»   بله،   ابراهیمی نیز مانند آخوندهای جمکران و آتلانتیست‌ها «در کنار مردم» نشسته و مطالبات سازمان سیا را از زبان تل موهوم «مردم» بیان می‌کند:

«[...] اخضر ابراهیمی [...] گفت:   مردم در سوریه می‌گویند این‌که یک خانواده بیش از ۴۰ سال حکومت کند خیلی طولانی است [...]‌»


نیازی نیست‌که بگوئیم،   برای اربابان اخضر ابراهیمی،  «مردم سوریه»،   همان مزدوران مسلحی هستند که از 29 کشور مختلف به سوریه اعزام شده‌اند.  یادآور شویم،   سازمان ملل که اخضر ابراهیمی را به سوریه اعزام داشته،   از طریق گزارشگران‌اش در جریان حضور مزدوران مسلح 29  کشور در سوریه قرار دارد.   در میان این 29 کشور،  همسایگان سوریه جایگاه ویژه‌ای به خود اختصاص داده‌اند!   «کنتراها» از تونس به لیبی می‌روند،   و از ترکیه وارد سوریه می‌شوند.   به گزارش سایت «ولترنت»،   مورخ 8 ژانویه 2013،  در جمع کنتراها،  اتباع ایالات‌متحد و اروپا نیز دیده می‌شوند.  خلاصه،   بساط همان است که یانکی‌ها از آغاز دهة 1980 در افغانستان،  چچنی و سپس یوگسلاوی سابق به راه انداخته بودند. می‌بینیم که طویلة مک‌کارتی در زمینة خشونت،  ابتذال،  حماقت و واژگون‌نمائی به پیشرفت‌های چشمگیری دست یافته.  این پیشرفت‌ها به ویژه در جمکران،  گل سر سبد اتحاد جماهیر نوکری،  از هر نظر شگفت‌انگیز شده!  جمکرانیان در داخل و خارج مرزها رسماً به «توجیه توحش» مشغول شده‌اند.

یکی از شیوه‌های توجیه توحش این است که حضرات ضمن برشمردن جنایات و خشونت‌های حکومت جمکران،  تأکید می‌کنند که این جنایات هیچ اهمیتی ندارد؛   مهم این است که چنین اعمالی به مخدوش شدن اخلاق و اسلام و ایمان و ... و خلاصه این نوع مزخرفات و معنویات منجر شده:

«[...] در نظامی که به نام ارزش‌ها بر پا شده [...] چه تلخ است که [...] باید رنج سقوط اخلاقی جریان مدعی اصولگرائی را هم تحمل کرد [...] جنبش سبز با همه اختلافاتی که با اقتدارگرایان دارد،  هیچگاه راضی به چنین سقوط اخلاقی در بین دشمن‌ترین دشمنان خود نیز نبوده و نیست.»


این بخشی است از مقالة وزین سایت «کلمه»،  ‌مورخ اول ژانویه 2013،  تحت عنوان‌ «شهید دزدی و شهیدسازی،  نماد بارز سقوط اخلاقی اقتدارگرایان.»  در این مطلب نیز حضرات طبق معمول بر جسد و جنازه و مرگ متمرکز شده،   بر طبل اخلاق و ارزش‌ها می‌کوبند.   تعجبی هم ندارد؛   لاشخور همیشه از جسد تغذیه می‌کند،  دوام ادیان ابراهیمی نیز همچون استعمار در گرو «مرگ» است؛   مرگ انسان و نابودی «زندگی» انسانی.   به همین دلیل است که لوطی و عنترهای سیرک عموسام پیرامون «سیاسی بودن همه چیز» به اجماع رسیده‌اند.   زمانیکه همه چیز سیاسی شد،   «همه» بالاجبار می‌باید به انتخاب بین دو سنگر حق و باطل تن دردهند!   به این ترتیب،  جبهه‌ای خشن و انسان‌ستیز گشوده می‌شود که «انسان» و حقوق انسانی را لگدمال خواهد کرد و در رأس این حقوق همان «آزادی بیان» انسان قرار گرفته.

خلاصه،  آن‌ جانوران وحشی که در پاکستان سالن بیلیارد منفجر می‌کنند،   با این سگ‌های هار که زندگی را «سیاسی» و «اخلاقی» می‌خواهند،  در یک سنگر واحد نشسته‌اند.  بله،  چه معنی دارد که در ایام سوگواری مسلمین،  سالن بیلیارد در پاکستان باز باشد؟!   این توپ بیلیارد که روی میز می‌چرخد،   اسلام و اخلاق را خدشه‌دار می‌کند و قلب حسین عین به درد می‌آید!   در «جهان اسلام»،  و به ویژه در کشور ایران بی‌خیال اوقات فراغت!  اوقات فراغت با اخلاق و ایمان در تضاد قرار می‌گیرد.   در ایران همه چیز باید سیاسی و اخلاقی باشد.   و ملایان هم که سیاست‌شان عین دیانت‌شان است؛ در نتیجه سرکوب و تاراج ملت ایران در پناه زوزه‌ روضه و ضجه و شیون شیعی‌مسلکان،‌  همة‌ نیازهای جامعه را بر آورده می‌کند.   روزی که خمینی در «نوفل لوشاتو»  یک دستمال یزدی به اندازة یک سفره نذری گرفت جلوی صورتش و هق‌هق می‌زد،‌   از خود می‌پرسیدیم،  این مردک دیوانه چرا در برابر دوربین‌ها ادا در می‌آورد؟   نگو «فعالیت سیاسی» می‌فرمودند!   

برای این جانوران وحشی زندگی در «دین» خلاصه شده؛  به همین دلیل است که سوگواری امت مسلمان «طنز» را تعطیل کرده و همزمان فغان «سیمین دو بهبهان» را از بر باد رفتن ایمان به آسمان برده:

همه این‌ها جهنم،  این خلایق،

ز مردم دین و ایمان را گرفتند


بله،  ایشان  «شاعر» هستند!   اینکه ثروت یک ملت به تاراج رفته،   و ایرانی از همة حقوق انسانی محروم شده و در فقر دست و پا می‌زند،   هیچ اشکالی ندارد!   به قول «سیمین دو بووار» جمکران،‌  «همة این‌ها جهنم!»  معنویات و «ایمان  مردم» را بردند،  ‌ چرا؟  چون این دکان «معنویات» برای اربابان  سیمین‌جان منفعت دارد.  با همین دکان پوچ‌فروشی است که آنگلوساکسون‌ها برای تهدید مسکو،  ملت ایران را به سپر بلا تبدیل کرده‌اند.  خلاصه برای تأمین همین منافع مقدس است که «دین درد» به اپیدمی تبدیل شده.   علائم این بیماری درمان‌ناپذیر فراوان است،   و همة مبتلایان به این بیماری از طرق مختلف به ستیز با مادی‌ات و آزادی بیان انسان مشغول‌اند.   جالب‌ترین روش،‌  انکار نقش استعمار غرب در «یکجانبه‌گرائی»‌ دولت‌های دست‌نشانده‌اش در ایران است.   

باید بپذیریم که کودتای کلنل میرپنج،‌  هیاهوی «ملی» کردن نفت،  کودتای 22 بهمن 1357،   اشغال سفارت آمریکا،  جنگ با عراق،  و ‌... و اینک بحران دست‌ساز هسته‌ای که سرکوب اقتصادی ملت ایران را گسترش داده و به پیشرفت‌های علی خامنه‌ای منجر شده،   مورد حمایت لندن و واشنگتن نبوده و نیست!   باید بپذیریم که تحریف اعلامیة ‌جهانی حقوق بشر از طریق صدور اعلامیة «حقوق بشر ضداستبداد» و همچنین «حقوق سعادت و آزادی بشر» از نبوغ نخبگان‌ عرصة فقر فرهنگی سرچشمه می‌گیرد،   نه از پستوی پروپاگاند طویلة مک‌کارتی!   و خلاصه باید بپذیریم که از «قضای روزگار» است که سوبژکتیویتة‌ حاجیه سیمین بهبهانی روز به روز «پیشرفت» می‌کند،  و  چیزی نمانده که به توحش حاج روح‌الله و اخلاق‌‌پرستی آورام چامسکی برسد.   

ولی ناگفته نماند که سوبژکتیویتة ایشان در ستیز با مادیت انسان و آزادی بیان هنوز به گرد پای دیگر اعضای طویلة مک‌کارتی نرسیده.  مبحث «طنز اخلاقی» به کنار،   حضرات اخیراً ضمیر ناخودآگاه را همان «نفس اماره» رویت کرده‌اند.  چه نشسته‌اید قصد کنترل آن را هم دارند!   وارد جزئیات نمی‌شویم ولی هیچکس نمی‌تواند ضمیر ناخودآگاه خود را کنترل کند،   چرا که «ناخودآگاه» بنابرتعریف در دسترس «ضمیر خودآگاه» نیست!   ولی متخصصین هدایت افکار عمومی می‌توانند از طریق رسانه‌ها،‌   «ناخودآگاه جمع»‌ را به مسیر مطلوب هدایت کرده،   نان تفنگ‌فروش‌ها را در روغن شناور کنند.   برای تحقق این هدف مقدس،  «قربانی» و‌ «اخلاق‌محوری» یعنی ایجاد ترادف میان قوانین حقوقی بین‌المللی و احکام شریعت کفایت می‌کند.  

به عنوان نمونه،   جنجال رسانه‌ای در مورد کشتار کودکان در «سندی هوک» نان صاحبان صنایع نظامی را بیشتر در روغن شناور کرد.   بزودی کودکان با جلیقه‌های ضدگلوله به کودکستان و دبستان خواهند رفت،  آموزگاران نیز مسلح می‌شوند،   و مسلماً نظامی شدن اجباری غیرنظامیان در داخل مرزهای آمریکا به این مختصر محدود نخواهد ماند.  کسی چه می‌داند،   با توجه به تبلیغات گوساله‌پسند بوق‌های عموسام،   و بسیج همزمان اوباش در مسیر «نفی و ابهام و تخریب»،  ‌ از قماش «وال‌ستریت را اشغال کنیم»،   شاید در ینگه دنیا برای خروج از خانه نیز نظامی شدن الزامی شود.   در اینصورت طرفداران دیپلماسی بمب،  یا بهتر بگوئیم پیروان حضرت ابراهیم،  «قواد اسطوره‌ها» که در هزارة‌ سوم نیز بر طبل توخالی «اخلاق» می‌کوبند،   به پیشرفت‌های چشمگیر در زمینة معنویت نایل خواهند شد.   

‌رهبر معنوی دیپلماسی بمب همین آورام چامسکی است که بوق‌های غرب او را به عنوان «مدافع حقوق بشر» به ما ملت حقنه کرده بودند.   خوشبختانه شکست کودتای هیزاکسلنسی در ایران کاسه کوزه چامسکی را در هم ریخت،  و نقاب فریب از چهره‌اش برگرفت.  معلوم شد حقوق بشر ایشان با روابط یکسویه و توحش «پیروان خط امام» از قماش پاسدار اکبر هم‌سوئی تمام و کمال دارد!   همین آورام چامسکی،   با چنین سابقة درخشانی،   طی مصاحبه با شبکة الجزیره ـ   این شبکه از سال 2005 میلادی تحت نظارت اخوان‌المسلمین قرار دارد ـ  از عدم تعهد اخلاقی اوباما زبان به شکوه گشوده و رسانه‌های جمکران نیز بدون استثناء به بازنشخوار ترهات این «روشنفکر ضداستبداد» نشسته‌اند.   بدون اینکه در نظر بگیرند رئیس جمهور آمریکا نمایندة چندملیتی‌هاست،   و تنها وظیفه‌اش پیش بردن سیاست همین شرکت‌هاست.  البته آورام چامسکی با این واقعیت بیگانه نیست؛   خودش را به خریت می‌زند چرا که به این ترتیب زمینه‌ساز گسترش حماقت و توحش و ابهام خواهد شد:
 
«چامسکی:   اوباما شخصیتی بدون محوریت اخلاقی است»             
منبع:  بوزنامه جمهوری اسلامی،  مورخ 15 دیماه سالجاری  

چامسکی حمایت آمریکا از تجاوز اسرائیل را غیراخلاقی خوانده،   حال آنکه این عمل نقض قوانین و مقررات بین‌المللی است!   به عبارت دیگر،   «مستر» چامسکی قوانین انسان‌محور در ارتباطات بین‌المللی را در ترادف با «اخلاقیات» قرار می‌دهند.  می‌بینیم که علیرغم تبلیغات رسانه‌ای و  ادعاهای غلط‌انداز،  ‌ آورام چامسکی با این اظهارات در کنار امثال علی خامنه‌ای نشسته و به قضاوت اخلاقی در مورد اوباما مشغول شده!  حال آنکه سیاست و جهان سیاست به هیچ عنوان جای «اخلاقیات» و «مبهماتی» از این دست نیست.   سیاست‌مدار برخلاف ادعای ملایان،   تقدس ندارد؛  یا به قول معروف «پسر امام حسین» نیست.   از سوی دیگر،   «اخلاق» مورد اشارة‌ چامسکی فاقد پایه و اساس حقوقی است؛   این اظهارات مبهم در واقع گنگ‌گوئی و تناقض‌پروری است.   در عرصة حقوقی،  به جرم افراد رسیدگی می‌شود،  نه همچون حکومت اسلامی به اعتقادات و اخلاق و ایمان‌شان!   فرد یا قانون‌شکن و مجرم است،  یا جرمی مرتکب نشده.   اوباما از تجاوز اسرائیل حمایت می‌کند،  ‌ چرا که حاکمیت آمریکا خود متجاوز و جنایتکار است.   

مورخین صاحب‌نام آمریکا با اسناد و شواهد این واقعیت را به ویژه در ویتنام،  کامبوج،  عراق و دیگر کشورها بر ملا کرده‌اند.  و چرا راه دور برویم؟  تبدیل افغانستان به مرکز تولید موادمخدر سیاست همین حاکمیت جنایتکار است.   امثال چامسکی با کوفتن بر طبل «اخلاق» در واقع به توهمات،  مبهمات و ارزش‌های پوچ ملایان میدان می‌دهند.   اگر چامسکی خیلی به «اخلاق» در چارچوب دمکراتیک و در مفهوم معاصر آن پایبند است،  بجای دادن درس اخلاق به اوباما،  نگاهی به عملکرد شخصی‌اش بیاندازد.  همکاری با پاسدارها،   هم‌صدائی با عوامل انگلستان در ایران،   و خصوصاً حمایت بیشرمانه از  «جنبش سبز» که برای تطهیر جنایتکارانی نظیر موسوی و کروبی به راه افتاده بود با کدام «اخلاق» توجیه می‌شود؟  البته به پاسخ این فیلسوف والامقام نیازی نداریم؛   اخلاق مطلوب محفل چامسکی،  مانند ایمان و اسلام و غیره همان دیپلماسی بمب است که از توحش و یکسویگی اخلاق ابراهیمی ملهم شده،   و بر ابهام «باورها» پای می‌فشارد.  و همین باورهاست که زمینه را برای الصاق برچسب و ایجاد سنگر حق و باطل فراهم می‌آورد.

که چنین باور تا هست ...



















...









 


Share