نفت و اهلکتاب!
«اصولاً اگر چاقوکش و لات و اوباش و نزولخور
و بردهدار و قاچاقچی را از تاریخ پرافتخار آنگلوساکسونها حذف کنیم، سیتی با خاک یکسان خواهد شد، و
نابودی همة صرافها و کهنهفروشهای نیویورک را شاهد خواهیم بود. سخن کوتاه، تمدنشان نابود میشود و میرسیم به پایان تاریخ
توحش. آنگاه وجود پلید امثال فوکویاما و دیگر
روشنفکرنمایان سازمان سیا از زمین زدوده میشود، خورشید طلوعی دوباره خواهد یافت، و ما پس از هزاران سال به فلات بلند باز خواهیم
گشت.»
ناهید رکسان
در آستانة برگزاری نشست «گروه 20» درسن
پترزبورگ، سپاه پاسداران رسماً از کشتار
فجیع پناهندگان ایرانی در اردوگاه اشرف ابراز شادمانی میکند؛ وزیر امور خارجة ملایان دیگر قربانیان نازیسم را
در پرانتز گذاشته، فقط کشتار «یهودیان» را محکوم مینماید، و رهبر
حکومت اسلامی که همچون دیگر کلفتالاسلامها،
سالهاست آمریکا را «دشمن» میخواند و عربدة مبارزه با دشمن سر میدهد، نگران ضرر و زیان همین «دشمن» دروغین شده و مرتب
به او نصیحت میکند! تو گوئی واشنگتن از نوکراناش در جمکران کسب
تکلیف میکند و «نصیحت» میپذیرد! و اما
در این محشر خر، اکبر قاتل و نوچهاش، پاسدار
اکبر گوی توحش و حماقت از سپاه پاسداران و مقام معظم ربودهاند. اولی در مسیر ارباب پارس کرده، انگشت
اتهام را به سوی دولت سوریه میگیرد، در حالیکه پاسدار اکبرگنجی، به بهانة طرفداری از بشار اسد، در
واقع سکولاریسم را هدف تهاجم قرار داده! خوشبختانه درگویانیوز، مورخ 5 سپتامبر 2013، پاسخ مناسب به لاتبازی
اکبر گنجی داده شده و ما میتوانیم بپردازیم به اکبر رفسنجانی، ارباب
پاسدار اکبر.
اکبر قاتل که شکماش را برای تکرار
سناریوی تهاجم نظامی آمریکا به عراق صابون زده بود، از هول هلیم در دیگ افتاد و دولت
سوریه را مسئول کاربرد سلاح شیمیائی معرفی کرد!
حال آنکه کاربرد سلاح شیمیائی میباید در مرحلة نخست بر اساس اسناد و شواهد
کافی مورد تأئید بازرسان سازمان ملل قرارگیرد.
سپس میباید از منظر حقوقی روشن
شود، کدام گروه ـ دولت سوریه یا تروریستها ـ از سلاح شیمیائی استفاده کرده. و اگر کاربرد سلاح شیمیائی توسط دولت سوریه به «اثبات
حقوقی» برسد، شورای امنیت سازمان ملل در مورد شیوة برخورد با
دولت سوریه تصمیمگیری خواهد کرد. و
برخلاف «بیانات» موهوم اکبر قاتل، این روند حقوقی ـ بر اساس اظهارات دبیرکل
سازمان ملل و سخنگوی بازرسان ـ مستلزم
زمان است.
به عبارت دیگر در شرایط کنونی، هیچکس
در جایگاهی نیست که بتواند کاربرد سلاح شیمیائی را به اثبات حقوقی برساند یا مشخص
کند کدامیک از طرفین چنین سلاحی را به کار برده،
بجز مقامات حکومت اسلامی و ارباباناش
در غرب که در فضای سیاست جهانی انگشت اتهام را به سوی این و آن میگیرند. به یاد
داشته باشیم که «لات» از همه چیز آگاه است! پس «بر ما واضح و مبرهن است» که اکبر بهرمانی از
جزئیات درگیریهای سوریه «آگاهی» دارد! چرا که،
همزمان با هشدار
وزارت دفاع روسیه در مورد موشکپرانیهای
اسرائیل، داسالله از شدت ترس،
ترادف
«دین» را با سوسیالیسم به «اثبات» رساند!
بله، یکبار
دیگر لات و چپنما برای نفی دمکراسی دست اتحاد به یکدیگر دادهاند، چرا؟ چون از تحولات به هراس افتادهاند:
«[...] نفی هرگونه حکومت متکی به دین و ایدئولوژی یعنی
نفی سوسیالیسم و این است آن هدف اصلی سکولاریسم دمکرات سبز انحلال طلب و لاغیر[...]»
منبع: اطلاعات
نت، مورخ 3 سپتامبر 2013
همه بدانند، نفی حکومت دین، یا نفی تحجر پدرسالاری، یعنی نفی سوسیالیسم! چرا که همزمان با جنجال بیبیسی
و رادیوفردا در مورد اظهارات ابلهانة اکبر هاشمی، حکومت ملایان ناچار شد، یواشکی خبر «موثق» کیهان در باب تجدید قراردادهای
نفتی با اربابان «سنتی» و «خودی» را رسماً تکذیب کند:
«[...] معاون وزیر نفت با رد هرگونه گفتگو با 6 شرکت
بزرگ نفتی [...] گفت: ایران از شرکتهای […] معتبر بینالمللی
برای حضور در صنعت نفت به طور عام دعوت میکند[...] منصور معظمی اخبار منتشر شده
در برخی روزنامهها مبنی بر تماس با شرکتهای نفتی شل انگلیس، توتال فرانسه، رپسول
اسپانیا، اینپکس ژاپن، او ام وی اتریش و استات اویل نروژ برای بازدید
از تاسیسات نفتی ایران با هدف گسترش همکاری ها در صنعت نفت را تکذیب کرد[...]»
منبع: واحدمرکزی خبر، مورخ 3 سپتامبر 2013
همچنانکه میبینیم،
هنوز مشخص نیست، ولی ممکن است
نفت ایران از انحصار آنگلوساکسونها خارج شود!
در نتیجه، لجنزار
احترام به ادیان برای انحراف افکار عمومی ایرانیان از «دمکراسی» و «انسانمحوری»
تمام لوطی و عنترهای خود را برای معلق زدن به صحنه آورده تا ضمن بازتولید شعارهای گوسالهپسند
سال 1357، بار دیگر نماد توحش و خشونت
یعنی آخوند و سنت را در تقابل با «نگرش چپ» به ارزش بگذارد؛ چهرة
کریه سردمداران کودتای 22 بهمن یعنی آخوند منتظری، اکبرهاشمی، علی خامنهای و
میرحسین موسوی را بیاراید و دستاوردهای علمی و شیوههای اکتسابی انسان را
«طبیعی» جلوه دهد! گذشته از تداوم جنگهای زرگری در گویانیوز، این است
دلیل «لیفتینگ» آخوند منتظری و «اهل کتاب» در بیبیسی؛ بزک
علی خامنهای در رادیوفردا؛ مظلومنمائی ملایان در فارس نیوز، و ... و همین است دلیل به راه افتادن جنگ زرگری پیرامون
«سکولاریسم» و «سانسور» و «حجاب انتخابی» قوم و قبیلة روحالله خمینی!
از «سانسور» حجاب آغاز کنیم که به یکی از عنترهای
صادراتی به فرنگ امکان داده به بهانة تکفیر نوة حاج روحالله، به «نتیجة» او درود بفرستد و دم مفصلی برای
ارباب بجنباند. مشتاقان میتوانند برای
تماشای معلق زدن عنتر برای لوطی، به سایت «اطلاعات نت»، مورخ 4 سپتامبر 2013 مراجعه کنند تا ما هم بپردازیم
به جنگ زرگری پیرامون سکولاریسم پیشنهادی اسماعیل نوریعلا. همچنانکه در وبلاگهای پیشین گفتیم، نوریعلا،
دمکراسی را با پوپولیسم ـ حکومت مردم بر
مردم ـ در ترادف قرار داده و این ترادف جادوئی چندین و چند جنگ زرگری به راه
انداخته. و از این جنگهای پرسود چندین ویراست رسمی نوین به
دست آمده که برای نفی دمکراسی میتواند مفید به فایده باشد. از آنجمله
است تأکید بر «حکومت ایدئولوژیک»، به
بهانة فقرزدائی و مبارزه با امپریالیسم و ممانعت از تجزیة کشور ایران.
رهبری این بخش از جنگ زرگری را داسالله بر عهده گرفته
تا به مخاطب چندین دورغ شاخدار را بفروشد.
نخست اینکه، حکومت
اسلامی دستنشانده آمریکا نیست؛ دیگر آنکه
آمریکا از استقرار دمکراسی در ایران حمایت میکند، و در
عراق و لیبی هم دمکراسی برقرار کرده! حال آنکه به گواهی تحقیقات مورخان صاحب نام، هدف
آمریکا و متحداناش از اوائل دهة هفتاد، استقرار
حکومت اسلامی در قفقاز و دیگر کشورهای مسلماننشین منطقه بوده. وارد
جزئیات نمیشویم، پیشتر به این اهداف استعماری اشاره کردهایم فقط
میگوئیم شاخ و شانه کشیدن داسالله برای سکولاریسم هیچ ارتباطی با نگرش انسانمحور
«مارکس» ندارد! حضرات در واقع به بازارگرمی برای همان سکولاریسمی
مشغولاند که نکوهشاش میکنند. دلیل هم
اینکه سکولاریسم کذا ـ همانطور که پیشتر
هم گفتیم در تضاد آشکار با دمکراسی قرار
گرفته، و از «حکومت مردم بر مردم» دفاع میکند. داسالله
جمکران هم به گواهی کارنامة درخشاناش همواره از توحش جمعی، سرکوب و سانسور پشتیبانی کرده. این
است دلیل حذف مطلب «خاوران، دشت عاشقان سلام» از سایت «اخبار روز»، و همین
است دلیل کشف انگیزة قتل «عطالله رضوانی» توسط سایت بیبیسی!
فرض کنیم که خبر قتل «عطاالله رضوانی» آنهم در بندرعباس
ـ این بندر توسط شاه عباس خیلی خیلی
کبیر به برادران شرلی واگذار شد ـ راست باشد.
جریان این استکه یک ایرانی در
بندرعباس به قتل رسیده و دلیل این قتل هم مشخص نیست. ولی بیبیسی،
تلویحاً و در لفافه به مخاطب چنین
القاء میکندکه آقای رضوانی به قتل رسیده، چون بهائی بوده! به
عبارت دیگر سایت بیبیسی، عطاالله رضوانی را در مقام انسان ـ موجود
فیزیکی ـ به رسمیات نمیشناسد؛ الویت
را به گرایش و تعلقات فرضی مقتول داده،
او را با تعلقات «معنویاش» شناسائی میکند.
در اینکه حکومت اسلامی وحشی و جنایتکار است هیچ تردیدی نداریم، ولی
برخلاف توهمات بیبیسی، هنوز مشخص نشده
که انگیزة این قتل چیست. به عبارت دیگر، بوق وزارت امورخارجة بریتانیا باز هم گز نکرده
جر داده! به استنباط ما جنجال بیبیسی و شاخکهایاش
پیرامون قتل «رضوانی» یک هدف مشخص را دنبال میکند؛ ایجاد
«سنگر حق» برای «آخوند منتظری» و «اهل کتاب!»
بله، این رخداد
برای بیبیسی فرصتی طلائی فراهم آورد تا ضمن تبلیغ برای آخوند منتظری جنایتکار، از
یکسو بر «الهیات» دین تأکید کند و از سوی دیگر «اهل کتاب» را به «وحدت» فراخواند:
«[...] حتی اگر دینی را بشرساخته بینگاریم [...] لزوماً
مانع از اهل کتاب به شمار آوردن پیروان آن نمیشود[...] قرآن [میگوید] بگو اى
اهل کتاب، بیائید بر سر سخنى که میان ما و
شما یکسان است بایستیم که: جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نپنداریم [...]
بر این اساس مسلمانان میتوانند، به تعبیر قرآن، بر سخنی بایستند که میان آنها و
بهائیان یکسان است و آن کلمه توحید است[...]»
منبع: بیبیسی،
مورخ 2 سپتامبر 2013
میبینیم که به ادعای بیبیسی، گویا دین «بشر ساخته»
با دین اسلام تفاوت دارد! به عبارت دیگر،
یا میباید بپذیریم که بوق وزارت امور خارجة بریتانیا هم مانند «لسلی
هزلتون» در غار کذا «حضور» داشته و شاهد عینی گپ زدن گابریل با محمد صاد بوده، یا
اینکه اصل مطلب را قبول کنیم! اصل مطلب هم چیزی نیست جز اینکه بعضیها برای «بازگشت
به گذشته» و ساختوپرداخت فضای دینخوئی در ایران له له میزنند. همان
گذشتة رویائی که شعارهای ابلهپسند «استقلال، آزادی،
جمهوری اسلامی» و عربدة دمکراسی و ملی هر دو فریب خلق است با چاشنی «درود
بر خمینی» گوش فلک را کر میکرد!
اتفاقاً یکروز پس از فراخوان بوق وزارت امور خارجة
بریتانیا برای وحدت «اهل کتاب»، معلوم شد که «استدلال» و «دارو» را خداوند
آفریده؛ روحانیت مظلوم واقعشده، و ... و لازم است اینبار بجای «درود برخمینی»، همه با
هم بگویند:
« درود بر نتیجة
امام، و شرم بر نوة امام»
منبع: اطلاعاتنت، مورخ 3 سپتامبر
به این ترتیب هم واژة گوسالهنواز «امام» دوبار تکرار
میشود؛ هم «احترام به حجاب اختیاری»
مورد تأکید شوتوپرتها قرار خواهد گرفت،
و از همه مهمتر اوباش منبع الهام
پاسدار شریعتمداری، به صورت «عادی» در
جایگاه قضاوت اخلاقی خواهند نشست، و باز میگردیم به آن روزهای خوبی که روحالله
خمینی فتوی «ناپاکی» چپ میصدورید و میگفت،
«اینها نجساند!» و حزب توده هم برای
رهبر دم میجنباند وبه قانون اساسی حکومت اسلامی رأی مثبت میداد! میبینیم
که کوفتن بر طبل «پاکی» محمد مصدق در «گویا نیوز» در واقع از لجنزار «احترام به
ادیان» و منجلاب «اهل کتاب» سرچشمه گرفته.
هدف از این تبلیغات استعماری «عادیسازی»
شعار «نه شرقی، نه غربی» دستگاه هیتلر
است. دستگاهی که برای هدایت سیل سرمایه به
مراکز تحت نظارت آنگلوساکسونها، از هیچ
جنایتی فروگزار نکرد.
و تشکل فدائیان اسلام که محمد مصدق هم «افتخار» عضویتاش
را داشت، در واقع شاخکی از دستگاه هیتلر است در کشور
ایران. بیدلیل نیست که مصدق تبدیل شده به «پاکترین» و
شریفترین فرزندان ایران. «فدائیان اسلام»، مانند
دیگر تشکلهای فاشیست، افراد پاک و نجس، مومن و
کافر، حقیر و بزرگوار، شجاع و ترسو، مردمی و ضدمردمی دارد. و خلاصه
بگوئیم، تشکل کذا یک بسته برچسب کنار دستاش
گذاشته و از صبح تا شب برچسبهای کذا را بر پیشانی این و آن میچسباند. این
روند که از سنت «اهلکتاب» سرچشمه میگیرد، هرگز از عرصة توحش لات، یعنی تکرار دورباطل فراتر نخواهد رفت. گذشته
از جنگهای زرگری در گویانیوز، این روند توحش
و «پوچسازی» را در قالب پخش خبر و تأئید و تکذیب مکرر آن به صراحت در رسانههای
رسمی حکومت ملایان میتوان مشاهده کرد.
به عنوان نمونه،
انتشار خبر تبریک حسن روحانی به یهودیان و همچنین جنجال پیرامون اظهارات اکبر
بهرمانی در مورد سوریه، یک هدف مشخص را دنبال میکند: «عادیسازی»
ابهام، یا پوچسازی «خبر» از طریق ایجاد
ترادف میان «خبر» و «شایعه!» این است نتیجه درخشان حضور اجتماعی آخوند بر
پایة تاریخی کودتای آیرون ساید. و اینک که
بیش از سه دهه از استقرار حکومت ملایان میگذرد،
حضرات برای خصوصی کردن صنایع نفت دست نیاز به سوی شرکتهای غرب دراز
کردهاند، و ایرانیان با حسرت به امکانات مدارس ابتدائی ترکمنستان
مینگرند:
«[...] اینجاست که قیاس سیستم آموزشی کشورمان با همسایه
شمالی میتواند نشانگر مشکلات بنیادیتری بوده و ثابت کند راهی که در آنیم، اشتباه انتخاب شده[...]»
منبع: تابناک، مورخ 13 شهریورماه 1392
بله، اگر مقاممعظم
به همین ترتیب در همة زمینهها پیشرفتکنند،
نه تنها «نظام رسانهای» صدراسلام
خواهیم داشت که مدارس ابتدائی ایران نیز بر
الگوی مدارس «صدر اسلام» منطبق خواهد شد، و ... و علی خامنهای میتواند تقیه را کنار
گذاشته، و برای ضرر و زیان ارباباناش در
ینگه دنیا یک شکم سیر روضه بخواند! چرا که
ارتش سوریه شهر «حمص» را هم آزاد کرد!
<< بازگشت