لات و لیفتینگ!
در آستانة هفتمین سالگرد جنگ 33 روزه، همزمان
با سفر پاپ به برزیل و جنجال رسانهای پیرامون زایمان عروس پرنس چارلز، اتحادیة
اروپا ضمن خط و نشان کشیدن برای مخالفان محمد مرسی، شاخة
نظامی حزبالله را در فهرست گروههای تروریست قرار داد. به این
امید که با ایجاد آشوب در سرزمین فراعنه، هم
مذاکرات صلح را ماستمالی کند و هم زمینة تهاجم نظامی اسرائیل را به لبنان فراهم
آورد. ولی علیرغم مانورهای نظامی ناتو در جمهوری آذربایجان،
لهستان و اسرائیل، تمام آرزوهای
پاترنوس نقش برآب شد، و پس از یک هفته تاختوتاز رسانهای، عقبنشینی
مفتضحانة اعضای ناتو با اعتراض دیرهنگام رئیس جمهور لبنان به اتحادیة اروپا، مسافرت
هولهولکی «تزیپی لیونی» به واشنگتن، سفر کاترین
اشتون به سرزمین فراعنه، و ... و از همه مهمتر سفر جیمی کارتر به کره
شمالی و تغییر سنگر پاپ آغاز شد.
پاپ در مراسم «عشا ربانی» تلویحاً به کاتولیکها تفهیم کرد
که میباید در کنار «معترضین» قرار گیرند!
به عبارت دیگر، همچون
دوران موسولینی، واتیکان مسیر باد را به درستی تشخیص داد و از «مومنان» خواست تا
در این راه گام بردارند. البته اهالی واتیکان شاید نیک ورد آورده باشند
ولی با توجه به مانور نظامی چین و روسیه،
آخوندهای کاتولیک گویا سوراخ دعا را گم کرده باشند! به گزارش چیننیوز، مورخ 29 ژوئیه 2013، این مانور
نظامی از 28 ژوئیه تا 15 اوت ادامه خواهد یافت.
و به استنباط ما این مانورها سیاستهای «سنتی» آمریکا را در کره و ژاپن هدف
گرفته. وارد جزئیات نمیشویم چرا که تحولات مصر برای ما
از اهمیت بیشتری برخورداراست، به چند دلیل. نخست
اینکه کشور مصر، همچون عراق و ایران دارای
پیشینهای است که از منظر اسطورهای و تاریخی با توحش ادیان ابراهیمی در تضاد قرار
گرفته. و به همین دلیل برتریطلبان ـ غرب و اسرائیل ـ برای
تحمیل حکومت اسلامی به ملت مصر از هیچ جنایتی فروگزار نخواهند کرد.
هدف اینان همچنانکه پیشتر هم به کرات گفتهایم ایجاد منطقة
یکدست ـ جهان اسلام ـ در راستای سیاست
استعماری «یوتوپیا» است که اسرائیل را به عنوان «کشور یهود» در جایگاه «برتر» قرار
میدهد و کشورهای مناطق مسلماننشین را همچون نمونة عربستان به یک «بازار مصرف» برای
تولیدات غرب تبدیل میکند. این سیاست که با پیوستن ترکیه به ناتو و ایجاد
دو کشور پاکستان و اسرائیل موفق شد ملت ایران را در زنجیر اسارت «فدائیان اسلام» فرواندازد،
با
هوشمندی ملت مصر به صراحت شکست خورد و این است دلیل شیون و زاری و روضه و زوزة تلویزیون
اسرائیل برای محمد مرسی و «سرنوشت» دولت «قانونی» وی!
همچنانکه شاهد بودیم، با تأئید ارتش مصر، محمد مرسی به شیوة «دمکراتیک» قدرت را به دست
گرفت و دست به قانونشکنی گام به گام زد تا قدرت را به شیوة روحالله خمینی در
انحصار اسلامگرایان قرار دهد. این دقیقاً همان
شیوهای است که در سالهای آغازین دهة 1930،
هیتلر برای سرکوب چپ و هدایت
سرمایه به سوی مراکز تحت نظارت آنگلوساکسونها به آن متوسل شده بود. و دیدیم
که هر چند «ارتش شکستناپذیر» آلمان نازی را مسکو تار و مار کرد، این پایان کار فاشیسم نبود.
سازمان ناتو با ایجاد
ارتشهای سری ـ گلادیو ـ و احزاب به
اصطلاح «سوسیال ـ دمکرات» به سرکوب چپ در
اروپا، و حمایت از «اسلام سیاسی» در
مناطق مسلماننشین پرداخت. سیاستی که در
ایران امتدادی «شوم» یافت. ساواک و سران
خود فروختة ارتش شاهنشاهی با همراهی جبهة ملی زمینة سقوط دولت شاپور بختیار را
فراهم آوردند، و اینچنین بود که کودتای 22 بهمن 1357 سازماندهی
شد.
اینک پس از گذشت 34 سال از تشکیل دولت خیابانی مهدی بازرگان، مدعیان «انقلاب» در سایت
«اخبار روز» به یاد آوردهاند که در سال 1341، مهدی
بازرگان هم در مخالفت با حقوق زنان، بیانیة
ابلهانة روحالله خمینی را امضاء کرده بود!
همچنانکه در وبلاگهای پیشین هم
گفتهایم، در پی تغییر موضع برژینسکی
پیرامون سوریه، بازار «تغییر سنگر» پر رونق شده و لات و
اوباش جمکران میکوشند همزمان با «لیفتینگ» اسطورههای اسلام، و زنگارزدائی از چهرة پلیدشان، «تصویر دلپذیر» از خشونت و توحش ارائه دهند. و در این راستا روزنامة «شرق»، بوق
نهضتعاظادی، ضمن انکار نقش روحالله خمینی در «تحمیل حجاب»، مسئولیت این قانون انسانستیز و سرکوب زنان ایران
را به گردن «مردم» انداخته. باشد که خمینی
دجال و قشر زالوصفت آخوند از این طریق «تطهیر»
شوند:
«[...] قانون حجاب دستور امام [...] نبود [...] در آن زمان
قاطبة جامعه خواستار حجاب و زمینه الزامدارنده آن بود [...] نمایندگان مجلس با
توجه به ضرورت و اقتضای زمانی [...] به تصویبش اقدام کردند [...] در آن زمان حجاب
را با مساله ایثار و شهادت و جهاد همسنگ میدانستند[...]»
سایت ایسنا، مورخ 29 ژوئیه 2013 هم این دروغهای بیشرمانة «شرق» را منتشر کرده
تا همه بپذیرند که روحالله خمینی دخالتی در سرکوب سه دهة اخیر نداشته. بله،
تحمیل حجاب را «مردم» میخواستند، مجلس
هم تصویب کرد، به همین سادگی! گویا این «مردم» خیلی چیزها میخواستند که به
تصویب آشکار و پنهان آن «مجلس» رسید:
گرسنگی، دربهدری، مهاجرت، تعطیلی دانشگاهها، قتل عام فرزندانشان در جنگ و در زندانها! جالب اینجاست که همزمان با انتشار این دروغها، خبر رسید که همین «مردم» آمریکا را خیلی دوست
دارند و خواهان کالای آمریکائی هستند! و اینبار «خواست مردم» در سایت ایران دیپلماسی، مورخ 7 مردادماه سالجاری انتشار یافته:
«[...] مهمترین دلایل تلاش برای اخذ این نمایندگی علاقة شدید
مردم ایران به خودروهای آمریکایی و اصولاً کالاهای آمریکائی است. بر اساس یک تحقیق مستند مشخص شده مردم ایران MADE IN U.S.A را بسیار میپسندند[...] آمریکائیها به این
نتیجه رسیدهاند با توجه به اشباع بازار کشورهای عربی و حاشیه خلیج فارس، بکرترین بازار ایران است. قصد دارند با خارج کردن رقبایشان جا پای خود را
محکمتر کنند[...]»
اگر این «مردم» همانها باشند که شیفتة حجاب و رهبری آخوند
وحشی و اوباش نهضتعاظادی بودند، تردیدی نداریم که «جنس» آمریکائی را هم خیلی دوست
دارند. «مردم» آخوند دوست دارند؛ کالای آمریکائی میپسندند؛ آمریکا هم «بازار بکر» ایران را خیلی میپسندد! بله، این است نتیجة مبارزات آخوند با امپریالیسم؛ سنگسار
و حجاب و قصاص، آوارگی میلیونها ایرانی،
فقط و فقط جهت افتخارفروشی اوباش، و نهایت امر تبدیل کشور ایران به بازار فروش
کالای آمریکائی! خوشبختانه آتشسوزیهای «اتفاقی» در مراکز تولید
هم به این «مبارزات» کمک فراوان میکند. جالب اینجاست که مجلس چاه جمکران همامروز با
صدور «بیانیه» ضمن هارتوپورت بر علیه «آمریکا و اسرائیل» در کنار حزبالله لبنان
نشسته!
فراموش نکنیم که حزبالله همان تشکلی است که طی جنگ 33 روزه «ارتش
شکستناپذیر» اسرائیل را به عقبنشینی واداشته! خلاصه این «مردم» که معلوم نیست که هستند و چه
هستند، هم شیفتة آمریکا شدهاند، هم طرفدار حقوق ملتهای منطقه! ولی با نگاهی به بیانیة 207 نمایندة چاه
جمکران که در فارسنیوز مورخ 29 ژوئیه سالجاری انتشار یافته به صراحت میبینیم که
حکومت «خرتوخر» جمکران نمیداند به دامان کدام امام «معصوم» پناه ببرد. هر چند
با توجه به سلب مسئولیت «شرق» از روحالله خمینی در مورد حجاب، و همچنین انتشار خبر «موثق» کتککاری در میدان
پونک مشخص شده که تمامی «بوزنامههای» جمکران جهت ارائة «تصویر دلپذیر» از توحش و
حماقت آخوند دستبهیکی کردهاند. و همین
است دلیل جنجال بیبیسی پیرامون «حقوق شهروندی!»
بر اساس «ویراست رسمی»،
یک لات مونث در میدان پونک تهران به
یک زن «بدحجاب» تذکر داده وکتک خورده. بیبیسی هم این حکایت تأسفبار را به ابزار
تحریف «حقوق شهروندی» تبدیل کرده. بله، بدون «ویراست رسمی»، امکان
سرکوب انسان و گسترش خشونت وجود نخواهد داشت.
یکی از ویراستهای رسمی «مخالفت
روحانی با پوتین» است که در سایت «دیپلماسی ایرانی»، مورخ
28 ژوئیه 2013 انتشار یافته و به جمکرانیان امکان میدهد به دوران نورانی آیرون
ساید بازگردند!
همان دورانی که بلشویکهای مسکویت دست فاشیستها را در ایران
بازگذاشته بودند. سکوت مسکو در قبال کودتاهای
آیرونساید، 28 مرداد، و به
ویژه کودتای 22بهمن 1357 که جیرهخواران لندن و واشنگتن را در جایگاه «ضدامپریالیست»
نشاند شاهدی است بر این مدعا. و پس از گذشت 34 سال از کودتای اخیر، سازمان
سیا همچنان بر طبل توخالی «تقابل ایران با غرب» میکوبد:
«[...] جمهوری اسلامی طی 8 سال گذشته با تکیه بر درآمدهای
ارزی، ناشی از صادرات نفت، اهداف سیاست
خارجی خود را در تقابل با غرب و متحدان منطقهای آن، روشنتر از پیش ساخت [...]»
منبع: رادیوفردا، مورخ 28 ژوئیه 2013
از نوابغ سازمان سیا میپرسیم، اگر حکومت جمکران با غرب در تقابل قرار
گرفته، چرا سپردههای ارزیاش را در حوزة «یورو
ـ دلار» نگهداری میکند؟! در واقع،
هیچ سند و مدرکی برای «اثبات»
تقابل جمکران با غرب وجود ندارد. سایت رادیوفردا این ادعاهای پوچ و تکراری را منتشر
میکند، تا کیهان جمکران بتواند از پای منقل همچنان به
«نبرد با آمریکا» ادامه دهد، و این امکان
برای بیبیسی وجود داشته باشد که با نشاندن زن ایرانی در جایگاه «لات»، خشونت
را به ارزش بگذارد و «حقوق شهروندی» را با توحش ادیان ابراهیمی در ترادف قرار دهد. این
پروپاگاند ابلهپسند با خبرسازی «فارس نیوز» آغاز شد؛ سگهای
هار لندن و واشنگتن در «سپاه، بسیج، ناجا و مجلس چاه جمکران» حسابی از آن تغذیه
کردند تا «خوراک مطلوب» برای ارباب فراهم آید. خوراک مطلوب چیست؟ نشاندن
«لات» در جایگاه قضاوت، جهت به ارزش
گذاشتن روابط یکسویه.
گویانیوز، مورخ 25 ژوئیه 2013، مجموعة این پروپاگاند استعماری را به نقل از
«دویچه وله» منتشر کرده:
«[...] در میدان پونک [...]یک خانم محجبه که در مورد بدحجابی،
امر بهمعروف کرده[...] با واکنش طرف
مقابل روبهرو شده و از دست او کتک خورده است[...] با انتشار این گزارش در خبرگزاری
فارس [...] نمایندگان مجلس شورای اسلامی خواستار پیگیری موضوع شدند[...] مسئوول
پرونده هم گفته [...] خانم تذکر گرفته با همان لباس به دادسرا رفته و تنها کمی
مقنعهاش جلو آمده [...]»
این پروپاگاند ابلهانه که لات مونث را در جایگاه «مظلوم» مینشاند،
در بیبیسی به ابزار «نظرسنجی» تبدیل شده،
تا یک پیام توحشگستر را به مخاطب حقنه
کند. و آن اینکه در حکومت «خدامحور» و «سنتی» هم «شهروند»
وجود دارد، و دفاع از حقوق شهروندی یعنی
کتککاری در خیابان! حال آنکه حقوق شهروندی در چارچوب قوانین «انسان
محور» تعریف میشود. این قوانین حامیان نگرش «یکسویه» را در محدودة
اجتماعی «منزوی» میکند. ولی بوق لجنزار
احترام به ادیان با حقوق شهروندی کاری ندارد؛
برای تحریف این حقوق است که بیبیسی
معرکه میگیرد تا حقوق شهروندی را با «خشونت» و روابط «غیرمنطقی» در ترادف قرار
دهد، چرا؟ چون به این ترتیب خواهد توانست واکنش غیرمنطقی یا
روابط یکسویة «نیک و بد» به خلقالله بفروشد. یعنی در برابر خشونت لفظی «لات محجبه»، خشونت فیزیکی «لات بدحجاب» را به ارزش بگذارد، و از
آن «تصویر دلپذیر»، قانونی و منطقی ارائه دهد.
خلاصه سینهزدن بیبیسی و شرکاء برای «آخوند»، آنهم در
قالب حقوقدان، فیلسوف، ادیب، هنرپیشه، هنرمند و شاعر حکمتی دارد؛ لجنزار
«اخلاقمحوری» با حقوق و آزادیهای زن بیگانه است. و به همین دلیل رهبر جمکرانیان به مادر موسی متوسل
شده تا شیمون پرز هم کوروش هخامنشی را به توحش صهیونیسم پیوند بزند، و محسن
مخملباف بتواند «دین خوب» بهائی بفروشد. به این ترتیب ملت ایران همچون دوران صدارت نکبتبار
هویدا، تحت قیمومت دولت اسرائیل قرار
خواهد گرفت. در نتیجه، توحش
آخوند بهائی، فرسایش توحش آخوند شیعه را
جبران خواهد کرد و هنرمند با «ناجی» و «پیامبر» ترادف مییابد.
همینجا بگوئیم، از
نظر ما هیچ تفاوتی بین آخوند بهائی و آخوند شیعه وجود ندارد؛ هر دو سر در آخور
استعمار دارند و ایرانیستیزند! هر دو با
انسان و سرزمین ـ منافع ملی، حقوق
شهروندی ـ و به ویژه با تاریخ و فرهنگ
ایران در تضادند. همچنانکه در وبلاگ «نفت
و خاملو» هم گفتیم «سنتگرایان» در مسیر تخریب «فرهنگ ایران» گام برمیدارند. اینان در قالب تولیدات «هنری» از قماش شعر و
فیلم و غیره در واقع تبلیغات کلیسا و مسجد و کنیسا را «بازتولید» میکنند. پایه و اساس این تبلیغات استعماری پیوند زدن
بنیانگزار امپراتوری ایران به توهمات صهیونیستها، و توجیه تهاجم تازیان به امپراتوری ساسانی است.
این
تبلیغات استعماری با الهام از مزخرفات ادیان ابراهیمی، «فساد»
دربار را دلیل فروپاشی امپراتوری ساسانی معرفی میکند!
جالب اینکه، در آثار به اصطلاح محققین غرب نیز پیروزی تازیان
«برحق» ارزیابی شده! پس تعجبی ندارد که
آخوندها نیز شکست ایرانیان را «ارادة الهی» به شمار آورند. فعله فاشیسم اهل «معنویت» و «سنت» ابراهیم قوادند. در نتیجه،
ضمن نفی فردیات، تبلیغ توحش دین میکنند و «زبان پدر» را بجای «تاریخ»
و «هنر» مینشانند؛ ابتذال «سنت» را بر
اسطورههای ایرانی تحمیل میکنند و ... و به «قضاوت» در مورد مفاخر فرهنگ ایران مینشینند:
«[...] محمدرضا سرشار [...] به اخلاقیات صادق هدایت پرداخته
[...] و نوشته [...] یکی از مشکلات شخصیتی
صادق هدایت، ابتلای او ـ از ابتدای جوانی تا پایان عمر ـ به انواع مواد
مخدر شناخته شده تا آن زمان، بود[...]»
منبع: فارس نیوز، مورخ 5 مردادماه سالجاری
وظیفة اصلی محمدرضا سرشار در همین ترهاتبافیها خلاصه شده. ایشان میباید ابتذال را به مفاخر «ادبیات
معاصر» ایران تحمیل کنند، حال آنکه
همانطور که در وبلاگ «نفت و خاملو» توضیح دادیم،
لجنپراکنی شاملو و شرکاء بر بخش
کلاسیک ادبیات ایران تمرکز یافته. ویژگی شبه شعرای لجنزار سنتگرایان این است که
شعرشان از شعور تهی است. اینان با افزودن
چند واژه به «ویراستهای رسمی» ادیان ابراهیمی به زعم خودشان شعر میگویند. ولی مزخرفاتی که به این ترتیب ردیف میشود، در واقع «تکرار» شعارهای آخوندی است. شعارهای
ابلهانهای که با هدف نفی مادیات و حرکت منطقی،
برای ایجاد ترادف میان «تاریخ» و
«اسطوره» ساخته و پرداخته شده و میکوشد «تل موهوم مردم» را تاریخساز جلوه
دهد.
و اما در بخش روحوضی تبلیغات سنتگرایان، یعنی دکان «احترام به چادر» که بهرام بیضائی هم در
آن افتخار عضویت دارد، لجنپراکنی به «نامهای»
زن ایرانی هم رایج است. برای آشنائی با این
پروپاگاند، مشتاقان میتوانند به گزارش مضحکی
که تحت عنوان «در اعماق: ناهيدهای جامعة ما» در سایت عصرنو، مورخ 29 ژوئیه انتشار یافته نیم نگاهی
بیاندازند، تا ما هم برویم به سراغ
چادرپرستی بهرام بیضائی.
ایشان که در آمریکا لنگر اندختهاند، به
بهانة واکنش به اظهارات «پروانه معصومی»، خاطرهای هم از احمدرضا احمدی نقل کردهاند
تا مزخرفات محفل احترام به ادیان را هر چه بیشتر گسترش دهند:
«[...] چادری که خانم معصومی در فیلم رگبار به سر دارند، چادر مادر من بود. هنوز
هم که این فیلم را میبینم منقلب میشوم[...]
اصلا در فیلم رگبار قراردادی مطرح نبود. همه هنرپیشگان [...] بدون قرارداد جلوی دوربین
آمدند به احترام دانش و شخصیت بهرام بیضایی[...]»
این پوچپردازیها که در کشاکش صدور برنامة مهوع «میمته»
به مریوان انتشار یافت، سرانجام در
تاریخ 20 تیرماه سالجاری با کد 158958 به شبکة ایران رسید و زمینة مناسب را برای
«تطهیر» بیضائی توسط «محمدرضا سرشار» فراهم آورد! و همین روند توحش سنتپرستی است که امام اول
شیعیان را به مدافع حقوق بشر تبدیل کرده:
«[...]امام علی برای پیرمردان مسیحی نیز حقوق بازنشستگی تعیین
میکردند[...] باید حضرت علی [...] را بانی حقوق بازنشستگان قلمداد کرد[...] ایشان
برای همه موجودات و انسانها با هر
رنگ، نژاد و دین و آئینی احترامی خاص قائل
بودند[...] متن حقوق بشری که امام علی [...] در سیره و همچنین نامه مالک اشتر بیان
کرده [...] در هیچ متن حقوقی در جهان و حتی متن منشور حقوق بشر مصوب 1946 به چشم
نمیخورد[...]»
یادآور شویم آخوند منتظری منفور در دوران صدارت شیخ مهدی رسماً
خواهان قطع حقوق بازنشستگان شده، و در رادیو جمکران اعلام داشت، «درختــــی
خشکیده را که پاش آب نیـــمیریزن!» ولی اینروزها که خدیجة «باکره و 25 ساله» در صدر
اسلام کشف کردهاند، لازم است جمکرانیان علی
«عین» را بنیانگذار حقوق بازنشستگی در جهان معرفی کنند، باشد
که در شرایط نوین از آخوندهای بهائی عقب نیفتند! در هر حال، این «حقایق»
با کد 92050603231 در سایت ایسنا، مورخ
28 ژوئیه 2013 انتشار یافته و ثابت میکند
که «دین» اصلاً با دمکراسی تضادی ندارد و به ویژه با «علم» و دانش هم سازگار است:
«[...] پلنتینگا [...] برجستهترین فیلسوف دین [...] رئیس پیشین
انجمن فلسفه امریکا و رئیس انجمن فیلسوفان مسیحی [میگوید] در خصوص سازگاری میان علم و دین معتقد به
سازگاری هستم [...]»
این اظهارات «سنتی» در مهرنیوز، مورخ 6 مردادماه سالجاری انتشار یافت؛ پیش از
عقبنشینی یانکیها و متحدانشان در مصر،
یا بهتر بگوئیم پیش از دفن ابراهیم قواد در سرزمین فراعنه!
<< بازگشت