سه‌شنبه، تیر ۲۵، ۱۳۹۲

فرعون و پاترنوس!


 

بعضی‌ها در دو سوی آتلانتیک به امید حماسه‌آفرینی محور «برلن،  آنکارا،  ‌تل‌آویو»‌،  ‌ یعنی بسیج تروریست‌های اخوان‌المسلمین و حماس برای بحران‌سازی در مصر‌ نشسته بودند!   اینان با انتشار قصة‌ «نابودی موشک‌های یاخونت توسط اسرائیل»،   باد در آستین پارة‌ «برادران» فاشیست‌شان می‌انداختند و بمب‌گزاری در عراق را «توجیه» می‌کردند.   سایت بی‌بی‌سی،   مورخ 13 ژوئیه 2013 می‌نویسد،  طی دو هفته اخیر 300 نفر در عراق کشته شده‌اند چرا که دولت شیعه از حل مشکلات اقلیت سنی عاجز است:‌                        

 

«[...] عراق [...] ‌شاهد اوج‌گیری دوبارة خشونت‌ها بوده [...] تحلیل‌گران [...] معتقدند که عدم موفقیت مقامات شیعه مذهب دولت [...] در حل مشکلات [اقلیت سنی] عامل اصلی افزایش خشونت‌ها بوده[...]»

 

به عبارت دیگر،  بمب‌گزاران «سنی مذهب‌اند»،  ‌چرا؟  چون «تحلیل‌گران» ناشناس ‌بوق وزارت امور خارجة بریتانیا بر اساس اعتقادشان چنین «تحلیل» کرده‌اند!  یکی از فواید این قماش تحلیل‌های کشکی و شکمی این است که نه به «استدلال» نیاز دارد،   نه به اسناد و شواهد!   به این ترتیب و بر اساس جفنگیات،‌  همه می‌باید چند دروغ شاخدار را همزمان بپذیرند.   نخست اینکه سنی‌های عراق تمایلات تروریستی دارند.  دیگر آنکه در این جنایات ـ‌  همچون مورد ایران ـ   لندن و واشنگتن هیچ کاره‌اند!  و در ضمن همه باید بدانند که لندن،  در مقام مرکز بین‌المللی محفل توحش احترام به ادیان،   قوم‌گرائی و قبیله‌پروری،  خواهان استقرار دمکراسی در مصر هم بوده.  حداقل از اظهارات کاترین اشتون چنین بر می‌آید:‌   

 

«[...]‌ اشتون [...]‌ گفت: اتحادیه اروپا خواهان مذاکرات واقعی میان تمام گروه‌های دموکرات در مصر است [...] مردم مصر باید سرنوشت خود را از طریق برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه و با حضور تمام احزاب تعیین کنند[...]»

منبع:  ایران دیپلماسی،  15 ژوئیه 2013

 

شگفتا!  چرا کاترین اشتون،  پیش از خانه‌تکانی‌های « قطر» در مورد دمکراسی و احزاب و غیره سکوت کرده بود؟!  حتماً چون قرار نبود یانکی‌ها با شبکة اخوان‌المسلمین وداع کنند.  و همچنین قرار نبود حاکمیت بریتانیا، ‌ رسماً خود را مخالف تجهیز جمکرانیان به سلاح هسته‌ای نشان دهد.   دیلی‌تلگراف،  بوق رسمی پاترنوس به نقل از «جان ساورز» ادعا کرده سرویس‌های امنیتی بریتانیا،   در سال 2008 تلاش ایران برای دستیابی به تسلیحات هسته‌ای را خنثی کرده‌اند!   ادعای دیلی‌تلگراف که در فارس‌‌نیوز،  مورخ 15 ژوئیه سالجاری انتشار یافته و همچنین ابراز عشق مکرر جک سترا به جمکرانیان به صراحت نشان می‌دهد که تحولات سوریه و مصر،   لندن را به «تغییر سنگر» ‌واداشته.

 

به گزارش سایت «کمیته والمی»،   مورخ 13 ژوئیه 2013،  ‌ «دومینیک دو ویلپن»،  نخست‌وزیر پیشین فرانسه طی گفتگو با «صدای روسیه» اعلام داشت،  از «مذاکره بدون پیش شرط» تمام طرف‌های درگیر در سوریه حمایت می‌کنیم.  و اینچنین بود که باراک اوباما  ـ  مدافع تهاجم به حریم خصوصی جهانیان ـ  امکان یافت با موضع‌گیری در برابر اوباشی که به شیوة ‌اسلامگرایان «دادگاه خیابانی» تشکیل داده بودند،  از سنگر «مردم نوازی» و عوام‌پرستی خارج شود!   ولی،  همه در جایگاه رئیس‌جمهور آمریکا نیستند که به سادگی از سنگر توحش «مردم» به سنگر دمکراسی و حاکمیت قانون اسباب‌کشی کنند؛  ‌ بعضی‌ها می‌باید خانه تکانی مفصل کرده و متحمل «تلفات» ‌شوند!   

 

به عنوان نمونه،  در پی تغییرات گسترده در استراتژی‌های بین‌المللی،‌  برخی سازمان‌های حقوق‌بشر اروپائی ناچار شده‌اند به شنود غیرقانونی «شهروندان» توسط سازمان سیا واکنش نشان دهند!   سپس نوبت به «محفل نوبل» رسید.   به گزارش دیلی‌میل،  «استفان اسوار فورس»،   استاد جامعه شناسی دانشگاه سوئد پیشنهاد کرده جهت «احیای» ارزش نوبل،‌   جایزة صلح نوبل به «ادوارد سنودن» اهداء شود:

 

«[...]‌ استاد جامعه شناسی دانشگاه اومئو [...] دوارد اسنودن [...] را به خاطر افشای [...] فعالیت‌های جاسوسی اینترنتی [...] نامزد دریافت جایزه صلح نوبل کرد.  [او] در نامه‌ای برای کمیته نوبل نروژ نوشت [...] ‌نامزدی اسنودن [...] به احیای ارزش‌های جایزه صلح نوبل که پیشتر به باراک اوباما رییس جمهور آمریکا اعطا شد،  کمک می‌کند[...]» 

 

همزمان با انتشار  این گزارش  ـ  در سایت نووستی،  ‌مورخ 16 ژوئیه 2013  ـ  معلوم شد،  قاتل «ناتالیا استمیروا»‌،   از مدافعان حقوق بشر روسیه در خاک فرانسه اقامت دارد!    نووستی می‌نویسد،   از مقامات فرانسه رسماً درخواست شده برای دستگیری و استرداد قاتل اقدام کنند.   یادآ‌ور شویم،  ‌ به گزارش نووستی،   مورخ 15 ژوئیه سالجاری،   آمریکا دولت روسیه را به پیگیری پروندة‌ قتل «استمیروا» و «کلبنی‌کوف»،   مدافعان حقوق بشر فراخوانده بود!  

 

به استنباط ما،  درخواست آمریکا از روسیه در واقع فرانسه را مخاطب قرار داده.   چرا که همزمان با انتشار خبر «درخواست روسیه از مقامات فرانسه»،   علاوه بر دستگیری یک تروریست نروژی،‌  از طرفداران «آندره برویک»،  آنهم در ‌‌حوزة انتخاباتی فرانسوا اولاند ـ  کورز ـ   پسر لوران فابیوس،  وزیر امورخارجه اینکشور نیز تحت تعقیب قرارگرفته.   حال از «خانه تکانی» در روسیه،  سوئد و فرانسه خارج می‌شویم و می‌پردازیم به روند «تغییر سنگر» و تغییر صورتک در  جهان سوم!

 

در مکزیک،  رئیس بزرگ‌ترین کارتل مواد مخدر،   در حوالی مرز ایالات متحد،   دستگیر شد؛‌  و در عراق هم ‌مفتی القاعده به قتل رسید و ... و از همه مهم‌تر «ایساف» طرح ترور حمیدکرزای را خنثی کرد!

 

جریان ترور رئیس جمهور «محبوب» افغانستان از این قرار بود که در پی امضاء قرارداد خط لولة «تاپی» ـ  این خط لوله گاز ترکمنستان را از مسیر افغانستان به کشورهای پاکستان و هند می‌رساند ـ  یانکی‌ها برای خروج از بن‌بست و آراستن چهرة کریه دولت دست نشانده‌شان،   بهترین راه حل را در «ترور» حمید کرزی یافته بودند.   این طرح سرشار از نبوغ به ارتش ناتو  امکان می‌داد،  پس از کرزای،   خادم دیگرش،  هاشم تاچی را هم حذف کند و با خیال آسوده به بازسازی شبکة مافیای بالکان بنشیند.

 

به گزارش ولترنت،   ‌مورخ 19 ژوئیه 2008،  مافیای بالکان از طریق محفل «برنار کوشنر» به اسرائیل و ایالات‌متحد مرتبط می‌شود.   یادآور شویم،‌   در گزارش ولترنت،‌   به تعلق «نیکولا سرکوزی» به محفل «کوشنر» نیز اشاره شده.   خلاصه همانطور که پیشتر هم گفته‌ایم،   «مافیا» مانند فدائیان اسلام و اخوان‌المسلمین،   «خانوادگی» و «سنتی» است؛   با «روابط دوسویه» در قالب دمکراسی و حزب و حقوق انسانی بیگانه است.  شیفتگی آتلانتیست‌ها به حکومت‌های «سنتی» از همینجا ریشه می‌گیرد!   ما هم از مطلب دور افتادیم!  پس بازگردیم به خنثی شدن طرح ترور کرزای که در رسانه‌های جمکران با تأخیر و به صورت «نصفه،  نیمه» منتشر شده تا پرستیژ ارباب‌شان محفوظ بماند.   

 

در بوق‌های جمکران چنین آمده که «یک ادارة امنیتی» روسیه دولت افغانستان را در جریان طرح سوءقصد،  تعداد و ترکیب گروه ترور قرار داده و برای همکاری در دستگیری شبکه ترور اعلام آمادگی کرده ولی دولت افغانستان کمک روسیه را نپذیرفته:

 

«[...] روسیه برای خنثی کردن توطئة این گروه جنایتکار استفاده از نیروی مخصوص خود را پیشنهاد کرد اما کابل از پذیرش کمک روسیه امتناع کرد[...]»

منبع:  واحد مرکزی خبر،  ‌مورخ 15 ژوئیه سالجاری

 

می‌بینیم که «دلیل» مخالفت کابل با کمک روسیه در گزارش فوق ذکر نشده!  حال اگر به سایت نووستی، ‌ مورخ  14 ژوئیه 2013‌ سری بزنیم خواهیم دید که شرط روسیه برای این کمک،   «بازجوئی» از تروریست‌ها بوده.  و نیازی نیست که بگوئیم،   در صورت بازجوئی از حضرات،  دست یانکی‌ها در همکاری با تروریست‌ها رو می‌شد.   در نتیجه،   دولت «مستقل» افغانستان به آغوش گرم «پدر» ـ  ایساف ـ  پناه برده و «پدر» هم تروریست‌ها را به قتل رساند که ارتباط‌اش با اینان «لو»‌ نرود،  به همین سادگی.   «پدر» پس از این شاهکار،  ادارة امنیت افغانستان را مأمور انتشار خبر نابودی «گروه جنایتکار بین‌المللی» فرمود:       

 

«[...] ادارات امنیتی افغانستان گروه جنایتکار انتیرناسیونالیستی به تعداد تقریباً 15 نفری را از بین برده‌اند[...] معلومات اولیه راجع به تدارک سوءقصد و تعداد ترکیب گروه جنایتکار [...] از یک اداره استخباراتی روسیه که شبکه وسیع اجنتان را در افغانستان حفظ نموده،  به کابل مواصلت ورزیده بود[...] به گفته منبع [برای] جانب روسیه [که]  جهت خنثی سازی گروه جنایتکار استفاده از قطعه خاص خود را پیشنهاد نموده بود [...] ‌این مهم بود که گرفتاری طوری صورت می‌گرفت،  تا از تروریستان باید بازپرسی می‌شد.  ولی جانب افغان از پذیرش کمک روسیه امتناع ورزید و برای گرفتاری قطعات خاص ISAF را جلب نمود.[...]»

 

این بود استنباط ما از ماجرای ترور کرزی،‌  نظر شما چیه؟! 

 

سایت بی‌بی‌سی برای «حضور جنجالی فیلمساز ایرانی در اسرائیل»،   در انتظار دریافت «نظرات شما» دقیقه شماری می‌کند.   ‌چرا که اظهار نظر در مورد «حق انتخاب آزاد»،  همچون تعیین تکلیف برای دیگران،‌  «شما» را در جایگاه لات قرار می دهد!  و به همین دلیل است که نخست وزیر اسرائیل در مورد حسن روحانی برای جهانیان فتوی صادر می‌کند تا پاسدار شریعتمداری و دیگر پاسدارن لجنزار محفل احترام به ادیان در جایگاه «قضاوت» بنشینند؛   و ضمن صدور «فتوی» برای دیگران،  به «تکرار» ویراست های رسمی مشغول شده،  جنگ زرگری به راه اندازند.   باشد که توحش «روابط یک‌سویه»،‌   برای ملت ایران به «امری عادی» تبدیل شود.  چنین است روند عادی‌سازی لات‌بازی.   

 

یک فیلمساز ایرانی برای شرکت در فستیوال بیت‌المقدس به اسرائیل می‌رود،  بلافاصله سیل نامه‌های سرگشادة مخالفان این «جنایت بزرگ» که «نگران»‌ حقوق فلسطینی‌ها هستند به سوی سایت بی‌بی‌سی و شاخک‌های متعدد آن سرازیر می‌شود.   سپس نوبت به «طرفداران» می‌رسد که به یک موضوع عادی و پیش‌پاافتاده،  یعنی حضور یک فیلمساز در یک فستیوال فیلم، «افتخار» کنند و فیلمساز مذکور را در جایگاه  «قهرمان ملی» بنشانند.   اینجاست که بی‌بی‌سی،  مست از می پیروزی،  یک‌بار دیگر برای نشاندن لات در جایگاه قضاوت فرصت را مناسب تشخیص داده،   بساط «نظرخواهی» به راه می‌اندازد تا دکان توحشی که از دوران هیتلر به عنوان «هنر سیاسی» و «هنرمند متعهد» باز کرده‌،  کساد نشود،  و «آزادی بیان» و «حق انتخاب آزاد» با عرصة‌ حماقت «توهین‌ و افتخار» ترادف یابد:‌

 

«حضور جنجالی فیلمساز ایرانی در اسرائیل؛  ‌نظر شما»

منبع:  ‌بی‌بی‌سی،‌ 15 ژوئیه 2013  

 

بله،   شوت‌وپرت‌های گرامی!  نظرتان در مورد یک موضوع عادی ـ  حق انتخاب آزاد دیگری ـ که اصولاً به شما هم ارتباطی ندارد چیست؟!   نظر دهید که از این مسیر می‌توان «جنجال» به راه انداخت،  آنهم بر سر هیچ!   نظر دهید تا اوباش بتوانند به «تکرار» و نشخوار انواع  ویراست‌های رسمی ـ   مطالبات محفل احترام به ادیان ـ  مشغول شوند.   به عنوان نمونه،   انتشار اظهارات فرضی بنیامین نتانیاهو در مورد حسن روحانی علوفة مناسبی برای تغذیة پاسدار حسین شریعتمداری و پاسدار اکبر «فراری» فراهم آورد تا ضمن تهاجم به حریم افراد و ملت‌ها،  مطالبات اربابان‌شان را «تکرار» کنند.  طی 15 روز اخیر،   وزارت امور خارجة مصر ناچار شده دوبار به جمکرانی‌ها تفهیم کند که حق دخالت در امور داخلی مصر را ندارند.  علامت تعجب هم نمی‌گذاریم؛  «لات» با روابط دوسویه بیگانه است،   و مفهوم «حریم خصوصی» و به ویژه نزاکت اجتماعی را اصولاً درک نمی‌کند.  ولی امروز روشن شده که اگر کشور مصر،  درگیرودار سیاست‌های «بهاری» لندن و واشنگتن از یک کودتای اسلامی به یک کودتای غیراسلامی پریده،   هدف از این تغییر و تحولات جز آن است که در رسانه‌ها می‌خوانیم.   همانطورکه پیشتر هم گفتیم،  هدف استعمار از کودتا در مصر،  نجات اسلام‌گرایان از فرسایش و بن‌بستی بود که دولت محمد مرسی به وجود آورده بود.   دولتی که مانند دیگر اسلام‌گرایان هیچ برنامه‌ای نداشت.

 

در قفای کودتای نخست که به استعفای حسنی مبارک منجر شد،   هدف این بود که اخوان‌المسلمین را همچون حکومت جمکران،   به عنوان «منتخب مردم» به ابزار آشوب در منطقه تبدیل کنند.  پروژه‌ای که به دلیل هوشیاری ملت مصر،  به سختی شکست خورد.  در نتیجه قرار شد اخوان‌المسلمین را با یک کودتا در جایگاه «اوپوزیسیون» دولت نظامی قرار دهند و به این ترتیب از آن یک چماق اسلامی منطقه‌ای بسازند.  و این است دلیل انتشار خبر «سرکوب رسانه‌ای» اخوان‌المسلمین توسط ارتش مصر!   این جنجال رسانه‌ای «هول» به دل جمکرانی‌ها انداخته که نکند از قافلة «انقلاب‌سازی» عموسام وامانند!   همینجا به جمکرانیان بگوئیم که این قافله اصلاً کارش بجائی نخواهد رسید؛   بیهوده برای سوار شدن بر شترهای جماز آن نوبت گرفته‌اید.   قضیه به مراتب فراتر از آن است که می‌پندارید.  مصری‌ها نیک می‌دانند که آمریکا حامی اسلام‌گرایان است.  به دلیل همین آگاهی اجتماعی،  سران جنبش «تمرد» از ملاقات با‌ ویلیام برنز خودداری کرده‌اند.  به این ترتیب،‌  سناریوی نوین یانکی‌ها نیز در مصر از هم اکنون محکوم به شکست است.

 
...