یکشنبه، تیر ۲۳، ۱۳۹۲

موش و مگس و ملا!


 

در تاریخ 13 ژوئیه 2013،‌  مانور نظامی روسیه در اقیانوس آرام آغاز شد.   به گزارش واحد مرکزی خبر،  این بزرگ‌ترین مانور نظامی روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است:

 

«[...] یکصدوشصت هزار نیروی نظامی،  یکصدوسی فروند هواپیما و هفتاد کشتی در [این]  رزمایش شرکت کردند[...]»

 

در آستانة هفتادمین سالگرد «نبرد کورسک»،   و در پی تغییر سنگر «برژینسکی» و فروپاشی سنگر توحش «اسلام سیاسی» در سرزمین فراعنه،  محفل احترام به ادیان هم تغییر «صورتک» داد تا بتواند همچنان به نفی مدرنیته ـ  ‌مادی‌ات انسان و نگرش انسان‌محور ـ ‌ ادامه دهد!  

 

محفل کذا که طی سدة اخیر،  با توسل به جنایتکار،  بمبگزار و کودتاچی موفق شده بود توحش و خشونت ادیان ابراهیمی ـ  اسلام،‌ مسیحی‌ات و یهودی‌ات ـ   را به عرصة سیاست واردکند و نفرت بفروشد،  ‌ اینک به دلیل افلاس روزافزون در سوریه و مصر،  «آموزش کودکان» را به ابزار مطالبات انسان‌ستیزش تبدیل کرده،   «عشق و محبت» می‌فروشد!   دلیل هم روشن است.   با ابزار «آموزش کودکان» نمی‌توان نفرت فروخت؛   ولی می‌توان ضمن ارائة تصویر به اصطلاح «دلپذیر» از ادیان،   به «همه» ابراز عشق کرد و دامنة توهم و توحش را با گسترش ترادف‌های کلی هر چه بیشتر وسعت بخشید.   و برای اعمال چنین «سیاستی»،  چه ابزاری بهتر از «ملاله یوسف‌زی؟!» 

 

ملاله کیست؟!   در عرصة‌ رسانه‌ای،   «ملاله» همان دختربچه‌‌ای است که طالبان می‌‌خواستند او را به  قتل برسانند،   چرا که از «تحصیل و درس و مدرسه» دفاع ‌کرده بود.   به ادعای رسانه‌ها،  «طالبان» گلوله‌ای نیز به سر ملاله شلیک کردند و ... و سرانجام پزشکان بریتانیا «ملاله» را از مرگ نجات دادند و ... و اینچنین بود که «گوردون براون»،   نخست‌وزیر پیشین بریتانیا یک دکان جدید افتتاح کرد و در تاریخ 13ژوئیه 2013،  ‌ سازمان ملل هم برای «ملاله» جشن تولد گرفت تا از زبان او به پروپاگاند محفل احترام به ادیان «رسمی‌ات» بخشد.

 

پروپاگاندی که بر محور خشونت روابط یک‌سویه،  از قماش عشق،  حقیقت،  شفقت و ... متمرکز شده،  و خلاصه در تضاد با نگرش علمی،  انسان‌محوری،  و روابط دمکراتیک حقوقی قرار گرفته.  این پروپاگاند بر توهم و دروغ‌ روایت‌پرستان و آرمان‌شهرفروشان پای می‌فشارد.   نیازی نیست که بگوئیم این جانوران وحشی که اینک صورتک «عشق» بر چهره زده‌اند،   با هرگونه استدلال،‌  یا بهتر بگوئیم با قبول موجودیت مادی‌ انسان و «علمیت» تاریخ در ستیزاند،  چرا که منافع ضدانسانی اینان در گرو تداوم چرخة‌ توحش طبیعی ـ  سنت و تعلقات و «باورها» است.   به عبارت دیگر دکان حضرات بدون شعارهای توخالی از قماش «حقیقت» و «تکرار» و «اخلاق» و خلاصه بدون «ویراست رسمی» کساد می‌شود.   به همین دلیل است که بوق‌های لجنزار احترام به ادیان،  تمام «رخدادها» و «اخبار موثق» را به ابزار گسترش پروپاگاند فاشیسم تبدیل می‌کند.

 

به عنوان نمونه،  افشای تهاجم به حریم خصوصی جهانیان توسط «ادوارد سنودن» که آمریکا و  اتحادیة اروپا را در موضع تدافعی قرار داده،  به ابزار کسب وجهه برای حکومت اوباش جمکران تبدیل شده!   حکومتی که 34 سال است،  عربدة‌ نبرد با آمریکا سر می‌دهد،  ولی جرأت نکرد، ‌ برای حفظ ظاهر «مخالف‌خوان‌اش» هم که شده،  لاف خشکه‌ای پیرامون پذیرفتن «ادوارد سنودن» بزند.  ‌همین حکومت،  می‌خواهد با انتشار مزخرفات پیرامون علی مطهری،  خود را مدعی مبارزه با «شنود» معرفی کند!  خلاصه،   از یک‌سو اعضای قبیلة لاریجانی‌ها با توسل به بوق‌های جمکران برای تغذیه از علوفة «شنود» با یکدیگر مسابقه گذاشته‌اند‌،   و از سوی دیگر انواع موش و مگس و ملا،   یعنی صاحب‌نظران بلندپایة‌ عرصة ‌پشک و پشم به «بحث» در مورد ادوارد سنودن نشسته‌اند:

 

«[...] اسنودن افشاگری نکرده [...] بلکه یک واقعیت و حقیقت را تکرار کرده است.  در گذشته مقامات مسئول ایرانی در این خصوص موضع‌گیری کرده‌اند[...]»

منبع:  دیپلماسی ایرانی، ‌ مورخ 11ژوئیه 2013 ـ 19 تیرماه

 

می‌بینیم حکومتی که دخالت در حریم خصوصی‌ ایرانیان را «حق الهی» می‌داند،  و برطبل حلال و حرام می‌کوبد،‌  با چه وقاحتی به شبیه‌سازی مشغول شده تا شیوة اربابان‌ یانکی‌اش را مورد «انتقاد» قرار دهد!   بله،  بر اساس ادعای ابلهانة جمکرانی‌ها،   ادوارد سنودن با تکیه بر اسناد واقعیت را فاش نکرد‌ه،  بلکه «حقیقت» و «واقعیت» را «تکرار» کرده!  و از آنجا که همة «حقایق» در قرآن هست،  پس مقامات قلعة‌ حیوانات هم پیش از افشاگری ‌«سنودن»، ‌ از طریق جبرئیل از «حقیقت» آگاه بودند و در مورد آن موضع‌گیری «مناسب» هم کرده‌اند!   بله،  قرآن را دستکم نگیریم که همیشه «همه چیز» برای تغذیة اوباش در آن بوده،‌  هست و خواهد بود.  و اگر اینروزها لات و لوت‌های دینفروش به بهانة انتقاد از حکومت جمکران،  به ستایش «چهرة ‌مقدس» قرآن نشسته‌اند و اوباش جمکران برای پیوند زدن «حقیقت» به «واقعیت» از هیچ حماقتی فروگزار نمی‌کنند،  حکمتی دارد.   «حقیقت»‌ از اثبات حقوقی بی‌نیاز است،  حال آنکه «واقعیت» بدون «مادیت» ـ انسان،‌  اسناد معتبر و استدلال ـ  نمی‌تواند به اثبات برسد.

 

 روشن‌تر بگوئیم،   «حقیقت» و «واقعیت» نه تنها هم‌سان نیستند،  که در تضاد آشکار با یکدیگر هم قرار دارند.  و برخلاف حقیقت،  «واقعیت» تابع مادی‌ات،  یعنی زمان و مکان و انسان است!   در وبلاگ‌هائی که پیرامون «مدرنیته» نوشته شده،  این تضاد را بررسی کرده‌ایم و از «تکرار» بی‌نیازیم!   واژة پوچ «حقیقت» فقط در «ویراست رسمی»،  یا «زبان پدر» کاربرد دارد.   زبان انسان‌ستیزی که هرگز از چرخة‌ طبیعی «تکرار» و دورباطل «تعلقات» فراتر نرفته و نخواهد رفت.   ولی خوب موش و مگس و ملا با این مسائل بیگانه‌اند؛   این جانوران وحشی می‌پندارند با تکرار و هیاهو می‌توان بین دو مفهوم متضاد ـ  واقعیت و حقیقت ـ  ترادف ایجاد کرد؛  دروغ را بجای راست نشاند و توحش و خشونت قرآن،  جامعةسنتی و حکومت دین را پنهان داشت.   ولی سخت کور خوانده‌اند!   تحولات سوریه که به شکست بهارعرب در مصر منجر شد،  و بزودی زیر پای دولت تونس را هم خواهد کشید،  مرگ «اسلام سیاسی» را نوید می‌دهد.   و این مرگ را نه با برگزاری مراسم نیایش برای جسد نلسون ماندلا می‌توان به تأخیر افکند،  و نه با «جشن تولد» و تکرار مزخرفات سنتی در سازمان ملل!

 

باری،  در تاریخ 13 ژوئیه سالجاری،   محفل احترام به ادیان با توسل به مصائب واقعی یا رسانه‌ای «ملاله»،  به تاخت و تاز در سازمان ملل مشغول بود و فراوان گردوخاک می‌کرد تا ضمن تحریف تاریخ،   و ارائة تصویر دلپذیر از توحش ادیان ابراهیمی،  پرسوناژهای معاصر را به پرسوناژهای اسطوره‌ای پیوند بزند و روابط یک‌سویه را بجای روابط دوسویه و منطقی بنشاند:‌

 

«[...] این شفقت را من از محمد،  پیامبر رحمت،  عیسی مسیح و بودا آموخته‌ام.  این میراث تحول را از مارتین لوترکینگ،  نلسون ماندلا،  محمد علی جناح به ارث برده‌ام.  این فلسفة غیرخشونت‌آمیزی‌ست که از گاندی بزرگ،  باچا‌خان و مادر ترزا یاد گرفته‌ام.  و این بخشنده بودنی‌است که از مادر و پدرم آموخته‌ام.   این چیزی‌است که روحم به من می‌گوید:  ‌صلح طلب‌باش و به همه عشق بورز [...]»

منبع:  گویانیوز،  ‌مورخ 13 ژوئیه سالجاری  

 

بله،  محمد،  پیامبر رحمت به کنار،  می‌باید به همه عشق بورزیم حتی اگر چماقدار و جنایتکار باشند،  خصوصاً زمانیکه این حضرات کشورمان را هم به اشغال خود در آورده‌اند،  حتماً ‌لازم است صلح‌طلبی پیشه کنیم و اشغالگران را دوست داشته باشیم!   سرچشمة همین مزخرفات را در رادیوفردا،   ‌مورخ 11 ژوئیه سالجاری خواهیم یافت.  آنجا که فیلسوف دلخستة کانادائی،  «استاد» جهانبگلو،  از زبان نلسون ماندلا همه را «نصیحت» می‌کنند که بچة‌ خوبی باشند و «با دشمن کار کنند» و باقی قضایا!   ایشان همچنین با توسل به ماندلا تعریف نوینی از «آزادی» برای‌مان ارائه داده‌اند:

 

«[...] آزاد بودن به معنای خلاصی از زنجير خود نيست،  که به معنای انتخاب شيوه‌ای از زندگی‌ است که به آزادی ديگران احترام بگذارد [...]»

 

چه خوب!   اگر قرار است،   هرکس به آزادی دیگران «احترام»‌ بگذارد،  پس هر کس چارچوب این آزادی را در مسیر «احترام»،  یعنی «سازگاری»‌ با سنت به شیوة خود تعیین خواهد کرد؛   و به این ترتیب همه در لجنزار توحش «احترام به ادیان» و روابط یک‌سویه تا پایان خورشید دست‌وپا می‌زنند.  در چنین لجنزار رویائی‌ای،   بی‌خیال حقوق و آزادی‌های اجتماعی زنان و آزادی بیان و هنر و ادبیات و مطبوعات.   در چنین طویله‌ای،  همه چیز می‌شود «احترام!»   ولی حقوق دمکراتیک فقط در چارچوب روابط دمکراتیک تأمین می‌شود.  به عبارت دیگر،   روابط انسان‌محور نمی‌تواند با «سنت» و «احترام به ادیان»،‌  یعنی با روابط یکسویه جایگزین شود.  از مطلب دور افتادیم،   بازگردیم به مراسم افتتاح دکان آرمان‌شهرفروشی گوردون براون در سازمان ملل.

 

فروش «یوتوپیا» را در پوشش جشن تولد ملاله برگزار کردند،  تا با یک تیر چندین و چند نشان بزنند.  از یک‌سو «محمدعلی جناح»،  پادوی انگلستان و دیگر پیروان سیاست استعماری  «یک کشور،  یک مذهب» و «نسل‌کشی» و «قوم‌پرستی» را به ارزش بگذارند،  و از سوی دیگر،   برای کودک «مسئولیت قرآنی» تعیین کنند!   به این ترتیب،  کودکان موظف به اطاعت از احکام توحش خواهند بود،‌  و «آموزش» قرآنی و مکتبی را هم به سادگی می‌توان بجای بهداشت و رفاه و مسکن و شکوفائی فرهنگی نشاند،  و واژة پوچ و مطلق «تغییر» را به «ارزش »گذاشت:

 

«[...] پاکستان کشوری مردم سالار و صلح‌طلب است [...] اسلام،  دین صلح،  انساندوستی و برادری است.   اسلام می‌گوید نه تنها هر کودکی حق بهره‌گیری از تحصیل دارد،  که تحصیل را وظیفه و مسئوولیت آن‌ها می‌داند[...] یک کودک،  یک معلم،  یک قلم و یک کتاب می تواند دنیا را تغییر دهد.  آموزش تنها راه حل است[...]»

 

البته صلح‌طلبی هیئت حاکمة دست‌نشاندة «پاکستان» درست عین صلح طلبی حکومت جمکران است؛  حداقل در اینمورد جای تردید نداریم!  ولی پاکستان ویژگی‌های «بهتری» هم دارد،  چرا که در راستای سیاست استعماری انگلستان ـ  «یک کشور،  یک مذهب»‌ ـ پاکستان را از بدنة هندوستان جدا کرده‌اند،  و این «پارة هندوستان» تبدیل شده به مرکز بحران‌سازی در جنوب غربی آسیا.  در ضمن شعار «تنها راه حل» ‌را هم از دست ندهیم.   این «راه» جادوئی که همان «تنها راه رهائی» است در عمل ما را به بن‌بست می‌رساند.   چرا که،   اگر «آموزش» تنها راه حل می‌بود،  نه اتحادیة اروپا امروز با بحران بیکاری روبرو می‌شد،  و نه اروپای شرقی که پایان بیسوادی را ده‌ها سال پیش جشن ‌گرفت،  امروز گرفتار زنجیرة فقر و خشونت می‌شد.   از این گذشته،  آموزش «راه حل» نیست،   «ابزاری» است که برحسب شرایط زمان و مکان و انتخاب فرد می‌تواند در مسیر منفی هم به کار آید!  خلاصه «چنج»،   شعار انتخاباتی باراک اوباما همچون شعارهای ابلهانة هیتلر عوامفریب است،  و ... و خلاصه به استنباط ما معرکه‌گیری سازمان ملل با «ملاله»،   در واقع ویراست نوینی است از تهاجم هیتلر به «کورسک»!

 

هفتاد سال پیش  ـ  در سپیده‌دم 13ژوئیه 1943 ـ  ارتش «شکست‌ناپذیر» هیتلر پس از چند درگیری مقطعی ـ  تهاجم گسترده به کورسک را آغازکرد:

 

«[...] این نبرد بزرگ‌ترین نبرد زرهی در تاریخ جهان است [...] در این نبرد شش هزار و سیصد تانک آلمان و شوروی [...]  2 میلیون و 240 هزار سرباز پیاده و 4400 هواپیما در برابر یکدیگر قرارگرفتند[...] 2990 تانک نابود شد؛  238 هزار کشته و هفتصد هزار مجروح برجای ماند، و هیتلر دستور عقب‌نشینی داد[...] این پایان کار نازیسم بود[...]»

منبع:  ویکی‌پدیا  

 

به گزارش «راشا تودی»،  ‌مورخ 12ژوئیه سالجاری،   هیتلر که می‌خواست ناهار را در کورسک بخورد در این منطقه حتی به خوردن شام هم نرسید!  در  هر حال،   نبرد کورسک که دو سال پس از شکسته شدن محاصرة استالینگراد آغاز شد،‌  بزرگ‌ترین نبرد زرهی تاریخ است.   البته تا زمانیکه رسانه‌های جمکران مشابه آن را در «پوچستان» اسطوره‌ها «کشف» نکرده باشند!   اینان تاکنون موفق شده‌اند در دوران باستان،‌   موارد «کودک آزاری» و جنگ جهانی اول و دوم اختراع کنند!   ولی با توجه به شگفتی‌های 14ژوئیه 2013 ، ‌ بعید به نظر می‌رسد که کشفیات آخوندی و علم‌ستیز باز هم کارساز قلعة‌حیوانات شود.   دوسال پس از انتشار کتاب «ویلهلم دتیل» در باب سرویس‌های مخفی در ایران و کشورهای هم‌سو،  گویانیوز مطلبی پیرامون الطاف ویژة ساواک به روح‌الله‌ خمینی و همکاری سازمان امنیت شاه با حکومت مرده‌شویان منتشر کرده.  حال که شاخک بی‌بی‌سی «مصلحت» دیده روابط گرم و صمیمانة ساواک آریامهری را با «انقلاب اسلامی» علنی کند،‌  به استنباط ما حکومت موش و مگس و ملا به تزلزل افتاده.

 
...