شنبه، مرداد ۱۹، ۱۳۹۲

منبر میهنی!


 

«[...] ما محتاج به ملت احمق و مطیع و منقاد هستیم [...] این دسته‌هائی که [...] دم از آزادی [...] می‌زنند [...] خطرناکه [...] نباید گذاشت که مردم [...] یوغ اسارت را از گردن‌شان بردارند [...] همیشه در این آب و خاک دزدها و قاچاقچی‌ها همه‌کاره بوده‌اند،  چون مقامات صلاحیتدار خارجی اینطور صلاح دیدند[...]‌ به نفع ماست که همین رجال سرکار بمانند [...] در اینصورت باید شعائر مذهبی را تقویت کرد [...] فقط به وسیله شیوع خرافات و تولید بلوا به اسم مذهب می‌توانیم جلو این جنبش‌های تازه را که از طرف همسایه شمالی به اینجا سرایت کرده بگیریم[...]»

صادق هدایت،  «حاجی‌آقا» ص. 55

 

موافقت دولت روسیه با تقاضای پناهندگی ادوارد سنودن،  به روند «تغییر سنگر» فاشیست‌ها پایان داد!‌   این روند همچنانکه در وبلاگ‌های پیشین گفتیم با مصاحبة‌ برژینسکی برای «سلب مسئولیت» از ایالات متحد در فجایع سوریه آغاز شد و هدف‌اش ارائة «تصویر دلپذیر» از محافل جنگ سرد بود.   شاهد بودیم که در پی مصاحبة کذا،   باراک اوباما از «تظاهرات مردم» بر علیه رأی دادگاه فاصله گرفت؛  در سوئد،  پیشنهاد اهداء نوبل صلح به سنودن مطرح شد و ... و رادیوفردا هم از این فرصت طلائی استفاده کرده،   اکبر رفسنجانی را در جایگاه والای «طرفدار دمکراسی» قرار داد!   ولی این سنگرهای دلپذیر در برخورد با «واقعیت» یکی پس از دیگری فروریخت و همزمان با ملاقات وزرای دفاع و امورخارجة دو کشور روسیه و آمریکا در واشنگتن،   از یک‌سو تضاد باراک اوباما با «حقوق انسانی» آشکار شد،  و از سوی دیگر،  هم‌سوئی کاخ سفید با قلعة حیوانات.   دلیل هم پس‌روی ارتش ناتو در ترکیه است.    

     

در تاریخ 2 اوت 2013،   سایت «حریت دیلی‌نیوز» خبر استعفای 100 خلبان نیروی هوائی ترکیه را منتشر کرد.   با توجه به عضویت ترکیه در سازمان ناتو،   در واقع نیروی هوائی ارتش ناتو در مرزهای جنوبی روسیه ابتر شده!   نیازی نیست که بگوئیم تضعیف ارتش ناتو در ترکیه،   به تضعیف دو بازوی استعمار در اینکشور،  یعنی دولت اسلام‌گرا و نظامیان کودتاچی منجر می‌شود و این تحولات پشت مرزهای ترکیه باقی نخواهد ماند!   به عبارت دیگر،  همین شرایط بر حکومت پوسیده و پوشالی جمکران نیز تحمیل خواهد شد.   حکومتی که از یک‌سو می‌کوشد،   به صورت مستقیم و واژگون،   امثال رفسنجانی،  خاتمی،  موسوی و کروبی  را در ویترین بگذارد،  و از سوی دیگر با توسل به اوباش پیرو خط امام ـ  عوامل اصلی تحمیل تحریم‌های اقتصادی بر ملت ایران ـ  به دامان ارباب در کاخ سفید متوسل شده‌.  به این امید واهی که عقب‌نشینی غیر قابل اجتناب ارباب‌اش را در کشور ایران جبران کند.

 

و اما بشنویم از بوق‌های ارتش ناتو که برای پوشش دادن به سنگر «برباد رفته» در ترکیه،  ضمن کوفتن بر طبل «جشن پایان رَمَدان»،  از یکسو با جنجال پیرامون اظهارات ابلهانة حسن فوتبال به ویژه در مراسم «ادای سوگند»،  ‌ در آستین پارة‌ رئیس انتصابی قوة مجریة جمکران فوت می‌کنند، ‌ و از سوی دیگر باد در کفن روح‌الله خمینی انداخته‌اند!

 

چه نشسته‌اید که رادیو اسرائیل هم مانند میرحسین جلاد می‌خواهد به دوران «نورانی امام» ‌بازگردد،  و به این منظور به پروفسور شاهین فاطمی تریبون داده تا چند دروغ شاخدار را به مخاطب حقنه کند.   نخست‌ اینکه حکومت جمکران هیچ وابستگی به غرب ندارد؛  «مستقل» است!  دیگر آنکه در این حکومت شخص «علی خامنه‌ای» همه کاره است و دیگران هیچ‌کاره!   و از همه مهم‌تر اینکه،   راه رهائی از این حکومت توحش پیروی از فرمایشات روح‌الله خمینی و قرار گرفتن در کنار «مردم» است:          

 

«[...] وقتی آقای خمینی می‌گوید میزان رأی مردم است [...] معنی این حرف چیست.   وقتی آقای خمینی می‌گفت پدران ما یک سیستمی درست کرده‌اند به نام مشروطیت ولی ما مجبور نیستیم از آن تبعیت کنیم معنی آن چیست؟ [...] اگر آقای خمینی می‌گوید که هر نسلی باید برای خودش تصمیم بگیرد نسل امروزی هم از این حق برخوردار است [...] مردم همه کاره هستند و اگر مردم بخواهند همه چیز را می‌توانند عوض کنند.  رژیم را می‌توانند عوض کنند، قانون اساسی را می‌توانند عوض کنند،   هیچ چیز در قرن بیست و یکم و در دنیای امروز غیر قابل تغییر نیست[...]»

 

بله همه بدانند که  در قرن بیست و یکم هیچ چیز «غیر قابل تغییر» نیست،   بجز نگرش بعضی‌ها که همچنان به «آخوند» و «مردم» ارجاع می‌دهند!   خمینی می‌گفت «مردم همه کاره هستند» و از اینجا جناب دکتر شاهین فاطمی نتیجه می‌گیرند که همة کارها به دست همان «مردم» است! حال این پرسش مطرح می‌شود که پروفسور فاطمی به چه دلیل بجای ابراز نظر شخصی پیرامون مسائل کشور،   اظهارات ابلهانة ‌یک آخوند جنایتکار را «تکرار» می‌کنند؟!  پاسخ به این پرسش روشن است.  همچنانکه در بهمن‌ماه سال 1357 نیز شاهد بودیم،   ارتش آدمخوار ناتو بدون تل موهوم «مردم» نمی‌تواند کودتا و لات‌بازی به راه اندازد!   و اگر در ایران کودتا نشود،   با توجه به عقب‌نشینی ارتش ناتو در ترکیه،  دولت مفلس اسرائیل،  مفلس‌تر از این‌ها خواهد شد!   این است دلیل مصاحبة مناشه امیر با شاهین فاطمی.  این مصاحبه در تاریخ 8 اوت 2013،  در سایت «اطلاعات. نت» منتشر شد.

 

بله 8 اوت 2013 روز خرد شدن صورتک‌هاست!   در این روز خجسته، ‌ سایت «لو.گران.سوار» به نقل از سایت «آرتیکل 19»،   متن یک نامة سرگشاده به باراک اوباما را منتشر کرد.   انجمن‌ها و نهادهای مدافع آزادی بیان در چندین کشور جهان از آمریکا و انگلستان و روسیه گرفته تا پاکستان،  ترکیه،  بحرین و آذربایجان در این نامه از رئیس جمهور آمریکا تقاضا کرده‌اند،  ضمن چشم پوشی از «تعقیب قانونی» ادوارد سنودن،  فعالیت سازمان امنیت ملی آمریکا را نیز محدود کند.   نیازی نیست بگوئیم،   هیچ نهادی از دانمارک،‌ جمکران،  امارات،  عربستان،  قطر، یمن و اسرائیل این نامه را امضاء‌ نکرده!  به عبارت دیگر،   در تاریخ 8 اوت سالجاری،  طرفداران تهاجم به حریم خصوصی،  پشت سر دولت‌های آتلانتیست ایستادند.   در شرایطی که شعارهای پوچ باراک اوباما بر پایة‌ «ما باید،   ما می‌توانیم و شاید بهتر باشد»،  و ... و همچنین تجهیز ایشان به دستگاه سنجش «میهن‌پرستی» نشان می‌دهد که با از دست رفتن برتری هوائی ارتش ناتو در ترکیه،   باراک اوباما نیز سنگر «حقوق بشر» را از دست داده،   و در کنار حاج روح‌الله و الیزابت دوم نشسته!   حال آنکه «حاکمیت آمریکا»،  و نه کاخ‌سفید،   در وضعیت متفاوتی قرار گرفته.

 

همین شرایط است که به پدر ادوارد سنودن،  ‌ نظامی ایالات متحد امکان می‌دهد که رسماً  از دولت روسیه و شخص ولادیمیر پوتین به دلیل اعطاء پناهندگی به پسرش قدردانی کند! یادآور شویم در چارچوب ارزش‌های سنتی ایالات متحد،‌  الصاق بر چسب «خیانت» به ادوارد سنودن دردسر فراوان ایجاد می‌کند،‌  به چند دلیل.  نخست‌اینکه ادوارد سنودن «داوطلبانه» به عراق رفته تا به قول خودش «مردم را از زنجیر استبداد آزادکند.»   دیگر آنکه پدر سنودن تفنگدار دریائی است و در ارتش آمریکا خدمت می‌کند.  و از این گذشته خانوادة ادوارد سنودن به ویژه در جامعة آمریکا از هر نظر یک «الگو» شمرده می‌شود.  مادر سنودن کارمند دادگاه فدرال،  ‌و خواهرش وکیل دعاوی است.  خلاصه،   اظهارات اوباما در مورد ادوارد سنودن در واقع «افکار عمومی» را به سرعت بر علیه رئیس جمهور بسیج خواهد کرد.  چرا که «تهاجم به حریم خصوصی» شهروندان نقض آشکار قانون اساسی ایالات متحد است!   به عبارت دیگر،   آنکه از منظر حقوقی «خیانت» کرده،  رئیس جمهور آمریکاست،  نه ادوارد سنودن!  و چرا راه دور برویم،  تعطیلی شرکت «لاوابایت» شاهدی است براین مدعا.

 

سایت رادیو‌فردا،  مورخ 9 اوت 2013،‌   به نقل از «گاردین» می‌نویسد،  لادار لوینسون، ‌ مدیر «لاوابایت» ناچار شده برای حفظ اطلاعات محرمانة کاربران‌اش،  به فعالیت خود پایان دهد:

 

«[...] ‌لوینسن می‌نویسد [مجبور بودم] در جرایم علیه مردم آمریکا همدستی کنم یا اینکه 10 سال کار [...] را  فراموش کرده و لاوابیت را ببندم [...] توصیه  می‌کنم هیچکس به [محرمانه ماندن] اطلاعات خصوصی‌اش در شرکتی که پیوند فیزیکی با ایالات متحده دارد اعتماد نکند[...]»

                

حال بپردازیم به کنفرانس مطبوعاتی «باراک اوباما!»   این کنفرانس پس از زمینه‌سازی سازمان سیا برای ارائة تصویر قدر قدرت از «القاعده» صورت گرفت و به اوباما امکان داد تا با توسل به «القاعده» به شیوة آخوندها دست به ارعاب بزند؛   پند و اندرز و وعده و وعید و شعار بدهد و ... و از همه مهم‌تر تهاجم به حریم خصوصی را موجه بنمایاند.   پیش از ادامة مطلب به تحرکات سازمان سیا نیم نگاهی بیاندازیم.   

 

از تاریخ 23 ژوئیه 2013،  ‌ وغ‌وغ ساهاب‌های ارتش ناتو خبر «موثق» تهاجم «القاعده» به زندان‌های چند کشور را در بوق گذاشتند.  سپس باراک اوباما،  «رابرت فورد»،‌  نوچه نگروپونته و سفیر سابق آمریکا در سوریه را برای سفارت در مصر مناسب تشخیص داد،   و ویلیام برنز برای «بازتولید» شرایط سوریه در مصر به این کشور رفت.   همزمان بمب‌گزاری‌ها در پاکستان،  عراق و ‌سوریه شدت گرفت و در گیرودار سفر «بندر بن سلطان» به مسکو،  یانکی‌ها فریاد «آی دزد» سر داده و به بهانة تهدید القاعده سفارت‌خانه‌های‌شان را در 19 کشور تعطیل کردند!   

 

و شاهد بودیم ‌که دولت بریتانیا بلافاصله در کنار هم قبیله‌ای‌ آنسوی آتلانتیک‌اش ایستاد.  ولی اینبار فقط بخشی از اعضای اتحادیه اروپا پشت سر لندن و واشنگتن قرار گرفتند!   سپس خبر لغو ملاقات «اوباما ـ پوتین» منتشر شد و نمایش تحریم ودکای روسی در بریتانیا به صحنه آمد!  در چنین شرایطی بود که باراک اوباما بالای منبر رفت و برای «آینده» وعده‌های شیرین و آبدار به شوت‌وپرت‌ها داد.   وعدة اعتمادسازی از طریق بحث علنی در یک فرایند دمکراتیک؛‌  وعدة شفافیت بیشتر و ... و این وعده‌ها در گرو «بازنگری» کنگرة آمریکاست.   همان کنگره‌ای که حتی پس از افشاگری سنودن،   در کمال وقاحت تهاجم به حریم خصوصی شهروندان آمریکا را مورد تأئید رسمی قرار داده.   باری،   رئیس جمهور آمریکا برای شفافیت بیشتر و جلب اعتماد شهروندان یک طرح چهار ماده‌ای نیز ارائه فرموده‌اند:

 

« [...] کنگره آمریکا برنامة‌ مراقبت ‌بر تماس‌های تلفنی در داخل کشور را بازبینی کند [...]‌ در جلسات دادگاه تجسس و مراقبت برون‌مرزی که به صورت مخفی برگزار می‌‌شود،  باید تضمین شود که مواضع دولت از سوی طرف مقابل مورد پرسش قرار گیرد [...] سرویس‌های مخفی باید از طریق یک وبگاه،   اطلاعات بیشتری برای افکار عمومی و شفافیت بیشتر ارائه دهند[...]‌ کارشناسان باید برنامه‌های مراقبتی را ارزیابی کنند[...]»

 

وعده‌های «خررنگ‌کن» اوباما که همچون رهنمودهای سگ‌ هزار افسار و دیگر لات و اوباش جمکران بر محور «بایدها» متمرکز شده،   در سایت دویچه وله،‌   مورخ 10 اوت سالجاری انتشار یافته.   این شعارهای پوچ را بررسی نمی‌کنیم چرا که ادعای دولت آمریکا پیرامون «تهدید امنیتی» از پایه و اساس دروغ است.  این دروغ‌ها را با هدف توجیه نقض قانون اساسی ایالات متحد و سرکوب شهروندان سر هم کرده‌اند،  ‌چرا؟ چون با فروپاشی اتحاد شوروی،   طویلة فاشیسم از «نعمت الهی» دشمن‌ محروم شده و نمی‌تواند با الصاق برچسب «کمونیست» همچنان به سرکوب و جنایت در سراسر جهان ادامه دهد.   در نتیجه،  در تبلیغات‌اش واژة «تروریست» را بجای «کمونیست» نشانده تا انسان‌ستیزی و مرزشکنی خود را توجیه کند:‌

 

«[...]یگانه هدف آژانس امنیت ملی آمریکا ممانعت از حملات تروریستی است [...]»

 

بله «دشمنی غرب با اسلام» در جمکران،   و «حملات تروریستی» در آمریکا  ابزار مناسبی است برای فعلة‌ فاشیسم تا با تکیه بر اعتقادات‌شان مخالفان را «تکفیر» کنند؛ ‌ مخالفان «بی‌دین» در طویلة جمکران،‌  و مخالفان «بی‌وطن» در ینگه دنیا:‌        

 

 «[...] ‌در پاسخ به این پرسش که ادوارد اسنودن نیز پرسش‌هائی را در مورد برنامه‌های مراقبتی و تجسسی مطرح کرده [اوباما]‌‌ گفت [...] معتقد نیستم که آقای اسنودن میهن‌پرست [باشد] اگر او معتقد است که حق با اوست،  باید به آمریکا بازگردد و در برابر دادگاه از خود دفاع کند[...]‌»

 

می‌بینیم اوباما «معتقد نیست» که سنودن «میهن‌پرست» باشد!   ولی تا آنجاکه ما می‌دانیم،  از یک‌سو،   دمکراسی و خصوصاً قانون اساسی ایالات متحد «تهاجم به حریم خصوصی» شهروندان را مجاز نمی‌داند،  و از سوی دیگر نظام دمکراتیک «انسان‌محور» است و با «پرستش»،   چه دینی و چه بومی و چه قومی در تضاد قرار دارد.  و اتفاقاً اوباما درست می‌گوید،   ادوارد سنودن «میهن‌پرست»‌ نیست.  چرا که «میهن پرست»،   ‌همچون «دین پرست» و دیگر انواع «لات»، از «تعلقات» و «توهمات» پیروی می‌کند و رفتارش فاقد انسجام منطقی خواهد بود. 

 

به عنوان نمونه نگاهی به اکبر بهرمانی می‌اندازیم.   این فرد که پیش از مراسم «تف سربالای جمعی»،   در سایت رادیوفردا تبدیل به «طرفدار دمکراسی» شده بود،   اخیراً طرفدار «واقع‌گرائی اسلامی» شده،  ‌ چرا که در کمال حماقت می‌پندارد زیر پای‌اش محکم است و می‌تواند توهمات اسلام را اینبار به «واقع‌گرائی» نیز ‌پیوند بزند:

 

«واقع‌گرائی اسلامی سکولاریسم نیست»

منبع: رادیو بین‌المللی فرانسه مورخ،  9 اوت سالجاری    

 

«واقع‌گرائی اسلامی» چیست؟   همان «واقع‌گرائی» ابراهیم قواد  است که سارا،   همسرش را به عنوان خواهر خود معرفی کرد تا جان‌اش به خطر  نیفتد؛  ‌ «واقع‌گرائی» پاسدار لاریجانی است که از برابر مشتی لات و اوباش در قم گریخت و ... و روشن‌تر بگوئیم عبارت پوچ «واقع‌گرائی اسلامی» همان «پفیوزی» و «بی‌مسئولیتی» است که با روند بازگشت به گذشته ـ  صدور فتوی و خروج از جایگاه واقعی اجتماعی ـ  پیوندی ناگسستنی دارد.   به همین دلیل است که در داخل و خارج ایران،  «سگ‌های هزار افسار» تلاش می‌کنند ملاممد خاتمی و موسوی و کروبی را به عنوان مخالف نظام در «ویترین» بگذارند. ویترین غبار گرفته و  فروپاشیدة‌ دکان «پدرفروشی» و «سلب مسولیت» استعمار:‌

 

«[...] شاید از او بپرسم آیا خانواده دارد؟  و اگر دارد به او بگویم چه خوشبخت‌اند که هنوز پدر دارند[...]»                  

برگرفته از اظهارات دختر عبدالرحمان برومند در بی‌بی‌سی،‌  مورخ 8 اوت سالجاری!