هزار افسار!
اعطای پناهندگی به ادوارد سنودن، دولت روسیه
را عملاً در جایگاه مدافع حقوق بشر قرار داد. در نتیجه،
آتلانتیستها ناچار شدند باد
بیشتری در بادبان جیرهخواران اسرائیلی و جمکرانیشان بیاندازند. این
است دلیل جنجال رسانهای پیرامون اظهارات ابلهانة حسن روحانی و بنیامین نتانیاهو، و همین
است دلیل تبلیغات احمقانة «یورونیوز» برای حسن فوتبال.
یورونیوز، مورخ 4
اوت 2013، در گزارش خود پیرامون
«انتخابات» حکومت اسلامی، با کوفتن مجدد بر طبل توخالی «استقبال گستردة
مردم ایران» از مراسم «تف سربالای جمعی»،
«محبوبیت» حسن روحانی را در بوق
گذاشت، تا اصل مطلب را پنهان دارد. اصل
مطلب این است که افشاگریهای ادوارد سنودن،
سنگر امنیتی محور آلمان، انگلستان و آمریکا را در هم شکسته.
به گزارش رادیوفردا، مورخ 3 اوت 2013، دولت آلمان در پی افشاگریهای سنودن، به
تبادل اطلاعات امنیتی با آنگلوساکسونها پایان داد. خلاصه در مهمترین کشور اروپا، روابط جنگ سرد در حال فروپاشی است و این
فروپاشی به استنباط ما آلمان را به مسکو نزدیکتر خواهد کرد. در هر حال،
به گزارش سایت فرانسه زبان نووستی، مورخ 3 اوت سالجاری، وزیر دفاع آلمان برای افتتاح دومین گورستان
نظامیان آلمان و دیدار با وزیر دفاع روسیه به این کشور رفته. ولی
مهمتر از سفر وزیر دفاع آلمان به روسیه، ملاقات پرنس «بندر بنسلطان» ـ خبر
مرگ ایشان قبلا منتشر شده بود ـ با
ولادیمیر پوتین است!
به گزارش سایت نووستی،
مورخ 31 ژوئیه 2013، رئیس سازمان
اطلاعات عربستان در کرملین با ولادیمیر پوتین دیدار و گفتگو کرد. جالب اینجاست که از این ملاقات هیچ تصویری هم
منتشر نشده، و به گزارش نووستی، رئیس سازمان اطلاعات عربستان با خبرنگاران هم
دیدار نکرده! ولی سایت تابناک «موفق» شده ضمن انتشار یک تصویر
از ملاقات آن «شهید» با ولادیمیرپوتین، روسیه
و عربستان را در کنار اسرائیل و در جایگاه «دشمن» حکومت جمکران قرار دهد. دشمنانی که نمیخواهند روابط حکومت ملایان با
غرب بهبود یابد!
بله، اینروزها حکومت «ضدامپریاس» که 34 سال پیش رهبر
دجالاش به «تقیه» روی آورده بود و ظاهراً «رابطه با آمریکا» را نمیخواست، اینک قصد
دارد با سلب مسئولیت از آن جانور وحشی و سفیر یانکیها که تهاجم به سفارت آمریکا
را سازمان داد، مسئولیت قطع رابطه با
ارباباناش را به حساب روسیه و عربستان بنویسد.
سایت تابناک، مورخ
12مردادماه سالجاری در مطلبی با کد: 336139 چنین گزارش میدهد:
«[...]لابیهای بسیاری [...] به کار افتاده [...] تا مانع
بهبود رابطه ایران و غرب شوند. صهیونیستها در آمریکا [...] و در منطقه نیز روسیه
و عربستان فعال شدهاند [...]»
همچنانکه شاهدیم، از دوران ناصرالدین شاه قجر، سگهای هار آنگلوساکسونها همواره در یک مسیر
مشخص پارس کردهاند و امروز نیز در همان مسیر وق میزنند. البته
پاسدار محسن رضائی، صاحب امتیاز سایت کذا
در این مسیر تنها نیست. گذشته از مهرنیوز
که با «پوتینهای زیادی؛ و گذاشتن پوتین
برگلو» معرکه گرفته، پاسدار اکبر گنجی هم در گویانیوز، به دم جنبانی برای آمریکا همت گماشته و مسئولیت
جنایات یانکیها و مزدوری حکومت ملایان را به دوش «یهودیان» و «شوروی» گذارده!
پاسدار اکبر ادعا میکند، آمریکا خواهان پایان جنگ ایران و عراق بود، ولی فرانسه و روسیه ـ و نه
شوروی ـ عراق را تجهیز میکردند و از آنجا
که اسرائیل هم مخالف پایان جنگ بود، در
نتیجه جنگ ادامه یافت! به عبارت دیگر خمینی دجال، خامنهای رمال و دولت میرحسین جلاد با ادامة جنگ مخالف بودهاند:
«[...] ساموئل سگو [...] در کتابی که به عبری نوشته [...]
نشان داده [...] بین آمریکا و اسرائیل
دربارة جنگ ایران و عراق از زمانی به بعد اختلاف نظر بروز کرد. آمریکا [...] به خاتمة جنگ ایران و عراق تمایل
پیدا کرد. اما خواست اسرائیل ادامة جنگ [...]
بود [...] فرانسه، روسیه و...[...] عراق را به شدت مسلح میکردند[...]»
ترهات پاسدار اکبر که در گویانیوز، مورخ
3 اوت سالجاری منتشر شده یک اشکال اساسی دارد و آن اینکه اسرائیل هرگز در جایگاهی
نبوده که با آمریکا مخالفت کند! در واقع،
پاسدار اکبر با تکرار مزخرفات امثال
«ساموئل سگو» به ارائة تصویر قدر قدرت از دولت مفلس اسرائیل و سلب مسئولیت از
حکومت جمکران مشغول شده، همان وظیفهای که
پیشتر در ایران بر عهده گرفته بود.
گذشته از فوت کردن در آستین اسرائیل و سلب مسئولیت از آمریکا
در کودتاهای بهار عرب، به ویژه در سرزمین فراعنه، ادعای مخالفت اسرائیل با اخوانالمسلمین نیز بخش
دیگری است از پروپاگاند «برتریطلبان.» و بیدلیل نیست که این پاسدار لجنزار ضمن الصاق
بر چسب «فساد» بر ارتش مصر، مطالبات
دمکراتیک مصریها را تخطئه میکند و در کمال حماقت و وقاحت به انکار خشونت بطنی در
ایدئولوژی اسلامی نشسته:
«[...] تونلی بلر در بارة اسلام [...] میگوید مسأله به بطن
اسلام باز میگردد. تخم ارتجاع و ترور
توسط گروه های افراطی مسلمان در حال کاشته شدن است [...] اسلام [...] خشونتآفرین
است[...]»
اتفاقاً اینجا را تونی بلر درست میگوید؛ ولی
فقط اسلام نیست که خشونتآفرین است،
تمامی ادیان با نفی دیگری، پای در
خشونت میگذارند. و به همین دلیل طی سدة اخیر، آنگلوساکسونها به ویژه در مسیر شاهرگهای تاراج
اقتصادی همواره، در تقابل با مسکو، از حکومتهای «سنتی» پشتیبانی کردهاند. و اینک نیز میکوشند با لیفتینگ همه جانبة این
حکومتها، در واقع محور «روسستیز» را
تقویت کنند.
کمتر از دو ماه پس از برپائی آئین «تف سربالای مردمی»، گذشته از لیفتینگ پرسوناژهای موهوم صدراسلام، چند
لیفیتنگ «تاریخستیز» را هم در قالب پروپاگاند «پراکنده» در سایتهای فارسیزبان ـ بیبیسی، گویانیوز، عصرنو، عصرایران و تابناک ـ شاهدیم. این
پروپاگاند با ارائة تصویر دلپذیر از نماد خشونت و توحش پدرسالار ـ دربار
انگلستان و دست نشاندگاناش در ایران ـ از
یکسو قرآن، مجموعة متناقض و متحجر و سرشار
از خشونت را «استبدادستیز» معرفی میکند،
و از سوی دیگر با ایجاد ترادف بین
روسیه و اسرائیل، روسیه را هم «دشمن» ایران میخواند تا بتواند
آمریکا را در جایگاه دوست بنشاند و در کمال وقاحت ادعا کند که «مردم» آمریکا هم
مانند مردم ایران از قطع رابطة دو کشور زیان دیدهاند:
«[...] در 34
سال گذشته [...] از [...]فرصتهای تغییر [...] روابط ایران و آمریکا به طور مطلوب [...]
استفاده نشده [...] و نتیجه [...] این روند عاید کسانی شده که طرفدار افراطی گری و
تشدید دشمنی بودند و همه طرفها و کشورها به جز مردم ایران و آمریکا از این تشدید
دشمنی سود بردهاند[...]»
منبع: عصرایران، مورخ 10 مردادماه سالجاری
بله، مردم آمریکا هم، درست مثل مردم ایران طی 34 سال اخیر «متضرر» شدهاند!
با این تفاوت که «مردم» آمریکا طی اینمدت
تولید ناخالص ملیشان 70 درصد رشد نشان میدهد و ملت ایران عملاً کارش به گرسنگی
کشیده! خصوصاً که «مردم آمریکا» از جنگ
استعماری ایران و عراق هم خیلی بیش از مردم ایران «زیان» دیدند! و عجیب اینجاست که میلیونها ایرانی از کشورشان
آواره شدهاند، ولی مردم آمریکا هنوز در کشورشان ماندهاند و
همینجور مرتب دارند «زیان» میبینند! این مطالب بیشرمانه و تبلیغات نوکرمنشانه در
شرایطی منتشر میشود که دولت استرالیا پناهجویان ایرانی را در قفس انداخته؛ و هر هفته خبر غرق شدن جمعی از ایرانیان آواره را
میشنویم و ... و در برابر این فاجعه،
همة حضرات مبارزان و آزادیخواهان «سکوت» کردهاند، چرا؟ چون مسائل مهمتری هست که میباید با «تدبیر» حسن
فوتبال، ثمرة «تف سربالای مردمی» در مملکت «حل و فصل» شود.
حسن فریدون که پس از بلبلزبانی در مورد «فوتبال اسلامی» و
«فضای بازسیاسی» مدتی خفقان گرفته بود، در راهپیمائی دوم اوت سالجاری، با اظهار نظر در مورد اسرائیل، یکبار دیگر حماقت و توحش و خودفروختگیاش را
به اثبات رساند تا همه بدانند که حسن روحانی با موسویان، معاون
جاسوساش هیچ تفاوتی ندارد. ولی خوب اظهارات ابلهانة حسن فوتبال، برای بوقهای فاضلاب احترام به ادیان فرصتی فراهم
آورد تا با جنجال و هیاهو پیرامون هیچ و پوچ، برای نخستوزیر مفلس اسرائیل هم امکان ابراز
وجود فراهم آورند! «حسن روحانی چنین گفت، حسن روحانی چنین نگفت، صحبتهای حسن روحانی بد تعبیر شد، و ...»
ولی ما میگوئیم حسن روحانی بیجا میکند که موجودیت قانونی کشور
اسرائیل را به زیر سئوال میبرد. مشروعیت اسرائیل کمتر از پاکستان نیست. حال باید از حسن فریدون بپرسیم، اگر ایجاد
«یک کشور، یک مذهب» ظلم و زخم تلقی میشود،
چرا به اربابانتان در لندن و واشنگتن
اعتراض نمیکنید و چرا به ترکیه و امارات و قطر،
همآخوریهای دولت اسرائیل ابراز عشق میکنید؟ بگذریم، به
استنباط ما پروپاگاندی که پیرامون اظهارات حسن فوتبال به راه افتاد، حداقل سه هدف دنبال میکرد؛ فراهم
آوردن علوفة تبلیغاتی برای دولت اسرائیل؛ بیاعتبارتر کردن رسانههای جمکران و «مهم»
جلوه دادن اظهارات تکراری و «طبیعی» حسن روحانی در حد زایمان عروس پرنس چارلز!
در فاضلاب احترام به ادیان، «زایمان» کیت میدلتون با اظهارات حسن روحانی ترادف
دارد، چرا که هر دو از «طبیعت» سرچشمه گرفته. و
همانطور که به ادعای خداوند خونخوار ابراهیم، «زنان
کشتزار مردان هستند»، ذهن و زبان «حسن روحانی» نیز در خدمت «پدر» اوفتاده! پیش از
ادامة مطلب یک مینیپرانتز ویژة سابقة درخشان حسنهولو باز میکنیم که همچون
داریوش همایون و دیگر فعلة فاشیسم، با نام
مستعار در عرصة سیاست کشور فعالیت میکند.
روحانی، هنوز از راه نرسیده، با انتساب برادرش، پای
افراد قبیله را به دفتر ریاست جمهوری بازکرده.
حسن فریدون در سال 1948 میلادی در سمنان متولد شده و تحصیلات
«مکتبی» دارد. ایشان همزمان با «تحصیل» در
حوزة علمیه قم، از دانشگاه تهران هم مدرک
کارشناسی حقوق دریافت کردهاند. پس از کودتای 22 بهمن، روحانی در مجلس جمکران
لنگر میاندازد. ایشان در سال 1995 مدرک کارشناسی ارشد و در سال 1998 دانشنامة
دکتری در رشتة حقوق اساسی را از دانشگاه کالدونیان گلاسکو دریافت میکنند. یادآور
شویم خارج از مشاغل متعدد، این فرد
از سال 1981 میلادی تا سال 2001، یعنی مدت
20 سال در پست نمایندة مجلس جمکران قرار داشته. و عجیب اینجاست که معلوم نیست ایشان با حفظ سمت
در مجلس شلم شوربای اسلامی و دیگر فعالیتهای «سیاسی ـ امنیتی» چگونه در سال 1998
از دانشگاه گلاسکو دکترا گرفتهاند! عجیبتر
اینکه هیچ دولتی حسن روحانی را برکنار نکرده؛ حتی
زمانی که معاوناش، «موسویان» به جاسوسی
متهم شد، و به دامان «پدر» پناه برد، ایشان سر جایشان باقی ماندند! در واقع،
حسن فوتبال دقیقاً ویراست دیگری
است از «حسن حبیبی»، «ولایتی» و اوباش
مشابه که جملگی پای ثابت سیاست استعماری در ایران هستند. بد نیست
بدانیم، حسن فریدون نخستین کسی بوده که خمینی دجال را
«امام» خطاب کرده. و شاید به همین دلیل باشد که تسلط وی به زبانهای
مختلف به اثبات رسانهای رسیده؛ شایعة «شکنجة ایشان» در ایران و انگلستان بر سر زبانها
افتاده و مرگ پسرش را هم «خودکشی در اعتراض به همکاری پدر با استبداد» جا زدهاند.
البته این شایعات ساختة دستگاه بیبیگوزکسازی
ساواک است که مرکز تولید و پرورش شخصیتهای برجستهای نظیر داریوش همایون، حسن فریدون و... و پیامبرانی نظیر ابوالحسن بنیصدر
است!
همین بنیصدر، در
گیرودار لیفیتنگ لجنزار «بیلدربرگ» که با انتشار متن سخنرانی الیزابت دوم در باب
جنگ جهانی سوم به اوج رسیده، به لیفتینگ چهرة کریه «قرآن» و توحش «سنت» مشغول
شده، «پیامبر منتخب» و قرآن «ضداستبداد» میفروشد:
«[...] پیامبر منتخب مؤمنان بوده [...] و خداوند به این
انتخاب رضا داده [...] قرآن [...] برای بیرون آوردن آدمیان از ترس و وهم یک قاعده
اجتماعی مهم را به آنها میآموزد و آن مرگ قدرتهای استبدادی [...] است [...] قرآن
روشی است که، با آن، آدمیان میتوانند با تحمل حداقل خسران، از دست
بزرگترین قدرتهای استبدادی رها گردند[...]»
بنیصدر با ردیف کردن این ترهات صدمنیکقاز به «مخاطب» چند پیام
میفرستد. نخست اینکه «لات» میتواند «منتخب» مردم هم
باشد! دیگر آنکه مجموعه حکایات و روایات و ادعاهای مبهم
و فرهنگستیز قبایل سامی که به صورت
«کتاب» در آمده، راه رهائی از استبداد را به ما نشان میدهد! ولی یک نکتة پیش پا افتاده، غیرقابل تردید است. و آن اینکه،
ادعای وجود «منطق» در متون دین، به
ویژه در متون ادیان ابراهیمی فینفسه عملی است ضدمنطقی. و گسترش فضای غیرمنطقی در جامعه فقط به خشونت منجر
خواهد شد. البته این خشونتگستری به بنیصدر محدود نمیماند. همزمان
با انتشار خبر اعطای پناهندگی دولت روسیه به ادوارد سنودن، سایت بیبیسی،
مورخ اول اوت 2013، با انتشار متن سخنرانی الیزابت دوم در آغاز جنگ
جهانی سوم، ضمن لیفتینگ دربار انگلستان، توحش و
حماقت روابط یکسویه «دینی ـ خانوادگی» را هم به ارزش گذارد.
جالب اینکه، سخنرانی
علیاحضرت مانند نامة منتشر نشدة احمد شاملو حاوی پیامهای سنتی و انسانستیز
فاشیسم است. الیزابت دوم، از
سخنرانی «پدر» احساس غرور میکند! چرا که فاشیستها
به نمادهای گذشته، روابط یکسویه و
«طبیعی» و «دور» چرخشی زمان زندهاند:
«[...] به مناسبت کریسمس [...] خانوادة کشورهای مشترکالمنافع
را در شادی خانوادهام و خودم سهیم دانستم [...] اینک[...] کشور شجاع ما [...] برای
حفظ و بقای خود آماده میشود[...] من هرگز [...] غرور آن لحظهای را از یاد نمیبرم
که [...] در سال ١٩٣٩ خواهرم و من در کنار رادیو نشسته [...] و به کلمات الهامبخش
پدرم گوش میدادیم[...]»
در ادامه، همین فرد مفتخر به پدر، برای نظامیان بریتانیا که از خانواده دور شدهاند، «نگران» شده،
چرا؟ چون پسرش در عملیات نظامی شرکت دارد! به عبارت دیگر،
ریشة «نگرانی» «طبیعی» است نه
انسان دوستانه. اگر پسر ایشان در عملیات
کذا شرکت نداشت، مسلماً جای نگرانی هم نبود:
«[...] همسرم و من در نگرانی همه خانوادهها [...] برای
پسران و دختران، همسران و برادرانشان که
برای خدمت به کشورشان، از کنارمان دور شدهاند
سهیم هستیم زیرا پسر عزیزم، آندرو[...] در عملیات نظامی شرکت دارد [...] ما برای
سلامت او و سلامت تمامی زنان و مردان نظامی خود در داخل و خارج از کشور دعا میکنیم
[...] پیوند نزدیک خانوادگی باید موثرترین وسیله دفاعی ما در برابر ناشناختهها
باشد [...]»
بر اساس سطور فوق، از
یکسو، پیوند خانوادگی ابزار دفاعی شمرده
میشود، و از سوی دیگر آنها که در بریتانیا به خدمات
درمانی، اداری، فرهنگی و... مشغولاند، به کشورشان خدمت نمیکنند! خلاصه
متن سخنرانی ملکه بریتانیا فرهنگستیزی و توحش «سنت» را بخوبی بازتاب میدهد. حال
اگر نیم نگاهی به «کلاس تابستانه» در «اطلاعات نت»، مورخ 2
اوت سالجاری بیاندازیم، همین فرهنگستیزی
و توحش «لات» را باز مییابیم. لات، توحش «تکرار سنت» را بر علم و فرهنگ مقدم میشمارد:
«[...] سالياني است كه ماه رمضان به تابستان افتاده [...] به
حرمت اين ماه اعتنا نميكنند و دانشآموزان را به مدرسه ميكشانند. نتيجه
اين ميشود كه بسياري از بچهها روزه نميگيرند[...] تو گويي هيچ ديواري كوتاهتر
از ديوار دين نيست [...]»
بله سطور فوق در راستای همان توحش و حماقت سخنرانی الیزابت
دوم تنظیم شده. توحشی که عرصة تکرار و تعلقات را بر تحرک و
پویائی و شکوفائی جامعه تحمیل میکند. نتیجه هم در بریتانیا در برابر ماست: کاهش بودجة بهداشت، فرهنگ و خدمات اجتماعی، گسترش فقر و ... و افزایش
توحش و وقاحت حاکمیتی که انسان «صالح» را بجای انسان نشانده:
«[...] سخنرانی ملکه [...] با این جمله خاتمه مییابد: در
حالیکه همراه یکدیگر برای شکست این شرارت جدید در تلاشیم، بیایید
برای کشورمان و انسانهای صالح در همه جای جهان دعا کنیم[...]»
خلاصه ماجرای ادوارد سنودن و پیامدهای آن باعث شد لجنزار بیلدربرگ
یک گام دیگر به حکومت جمکران نزدیک شود. و
اینچنین بود که جنگ زرگری پیرامون «مستند رضاشاه»، در
سایت گویانیوز توفان بپا کرد، تا حضرات
بتوانند ضمن ماستمالی نقش بریتانیا در کودتای میرپنج، ایشان را طرفدار «مدرنیته» معرفی کنند. بله، «نویسندگان
بزرگ» کشور ایران، تاریخ را نه با اعتنا به فلسفة تاریخ و گزارشها و اسناد و شواهد، که با توجه به مستند بازاری رضاشاه بررسی میکنند؛
یاد بگیرید! وارد
جزئیات نمیشویم، مطالعة وبلاگ «کاظمخان»
برای دریافت ابعاد این تبلیغات حماقتگستر کفایت میکند! ولی در میانة این میدان، از همه جالبتر، ارتباط
«داسالله» است با عالم غیب!
مرگ محمود استادمحمد،
خراط «شهر قصه»، فرصتی فراهم آورد تا یکبار دیگر چپنمایان و فدائیان
اسلام در کنار یکدیگر قرار گیرند، و
اینبار برای فروش بهشت! ابتدا فریبرز رئیسدانا سری به «بهشت» زد و به
چشم دید که استادمحمد با چخوف آنجا نشسته. سپس نوبت به داش اکبر رفسنجانی رسید که به «غیر
مسلمانان» اجازه دهد وارد بهشت شوند! و اینچنین بودکه همزمان با مراسم روضه و زوزة
پسر کروبی برای «پدر»، فیروزآبادی،
ملیجک مقام معظم، یا همان سرلشکر جنگ ندیده علی خامنهای را به
خدائی رساند تا افلاس دولت اسرائیل جبران
شود:
«[...] ولایت همان توحید است [...] همان خدای متعال است که
در نبوت ظاهر میشود و نبوت محصولش ولایت است[...]»
هذیانگوئی فیروزآبادی به نقل از سایت «روز» در سایت نووستی، مورخ اول اوت 2013 انتشار یافت. در این
گیرودار، کنگرة آمریکا هم بیکار ننشست و
با تصویب تحریمهای خارج از چارچوب حقوقی قطعنامههای شورای امنیت در واقع یک
استخوان دندانگیر دیگر برای نوکراناش در حکومت اسلامی پرتاب کرد تا ملایان جمکران
بتوانند چند صباحی به حکومت نکبتبارشان ادامه دهند. باشد
که مذاکرات صلح ماستمالی شود و ملایان هم به بمبشان برسند. در این راستا، از یکسو دولت اسرائیل «آرماگدون» را از خشتک «پدر»
بیرون کشیده، ضمن رجز خوانی در باب «برتری یهودیان»، بمب داداش کوچیکه را به مسکو «نشان» میدهد، و از سوی دیگر حکومت جمکران با توسل به سناریوی
فرسودة نیکولاس براون، میکوشد یک «لشکر دشمن» به فرماندهی علی خامنهای
در برابر حسن فوتبال «معتدل و با تدبیر» قرار دهد. به این امید که همچون دوران ملاممد خاتمی، زمینة بحرانسازی و لاتبازی فراهم آید و دکان روپرت
مرداک اسلام پناه رونق گیرد. در خرتوخر جمکران، اگر علی خامنهای شخصاً ریاست قوة مجریه را در
دست گیرد، باز هم به عنوان رهبر با رئیس جمهور اختلاف نظر
خواهد داشت!
و اما در این میانه،
شرایط علی خامنهای از همه تماشائیتر
است. مقام معظم همچون «سگ هزار افسار» در
میانة میدان تلوتلو میخورند، و هرکس به دلخواه، با
کشیدن یک یا چند افسار مقام رهبری، «فتوی
مطلوب» را از ایشان دریافت میکند. از آنجمله است،
واکنش ایشان به پارس قبیلة
لاریجانی: «رهبران جنبش سبز عذرخواهیکنند!»
البته با این لاتبازیها حکومت ملایان میخواهد زیر پایاش
را محکم کند، ولی سوراخ دعا را گم کرده! اگر رهبران جنبش سبز جرمی مرتکب شدهاند، میباید در دادگاه پاسخگو باشند، نه در برابر
رهبر و در رسانهها. واقعیت این است که میرحسین موسوی و مهدی کروبی را
بدون محاکمه در «ویترین» گذاشتهاند، تا
ایندو جانور وحشی را به «قهرمان» تبدیل کنند. چرا که،
بیرودربایستی بگوئیم، به دولت حسن فوتبال امیدی نیست. شرکت
مقامات اخراجی افغانستان، ترکیه و پاکستان ـ کرزی، اوغلو
و زرداری ـ در مراسم تحلیف حسن فریدون
نشان میدهد که ایشان بر شنهای روان ایستادهاند!
<< بازگشت