پشکِ پاک!
بنیامین نتانیاهو در داووس میگوید، روحانی
«فریبکار» است، حال آنکه متن سخنرانی حسن
روحانی، در راستای منافع اسرائیل ـ تداوم بحران منطقهای ـ تنظیم شده بود، و نخستوزیر اسرائیل نیز این واقعیت را نیک میداند. منتهی
مصلحت لجنزار احترام به ادیان چنین ایجاب میکند که، هم
نتانیاهو و هم روحانی نعل وارونه بزنند! به عبارت دیگر، جهت تداوم تاراج و سرکوب ملتها لازم است جنگ
زرگری بین دو طویلة اسلامی و یهودی «رایش» تداوم یابد. باشد
که ایندو طویله، همچون واتیکان و کلیسای آنگلیکن، همچنان به محافل
زنستیز ـ ضدلائیسیته ـ خدمت کنند. محافلی که از آشوب، مرگ و تخریب ـ پوپولیسم ـ تغذیه میکنند، و برای
دستیابی به اهدافشان لازم است «تعصبات و تعلقات» بر علم، سیاست،
ورزش و ... و خصوصاً بر عرصة هنر حاکم شود. «دعوت»
از شیخ حسن روحانی برای شرکت در نشست «داووس» نیز از همین الزام محفلی سرچشمه
گرفته.
حسن روحانی به «داووس» احضار شد، تا ضمن
تبلیغ برای حکومت اسلامی، تلویحاً بر شعار
استعماری «نبرد با اسرائیل» نیز تأکید کند.
نبرد حکومت زالممد رایش با دولت اسرائیل،
همچنانکه طی 35 سال اخیر شاهد بودیم و هستیم، با هدف پشتیبانی از گسترش جنگ و بحران در منطقه، و ممانعت
از بازگشت اسرائیل به مرزهای سال 1967 سازمان یافته! به
عبارت دیگر، این «نبرد» نیز، همچون جنگ 8 ساله با عراق، غوغا بر سر غنیسازی اورانیوم، و ... و از همه مهمتر «نبرد با آمریکا»، جز تأمین منافع آتلانتیستها هیچ هدف دیگری
نداشته، ندارد و نخواهد داشت. این است دلیل ستایش «واشنگتنپست» از اظهارات
ابلهانة شیخ حسن روحانی. ستایشی که در راستای سیاست استعماری «تشویق
حماقت و توحش» صورت گرفته و رسانة رسمی حکومت زالممد رایش، ایرنا را ذوق زده کرده:
«[...] واشنگتن پست از روحانی به عنوان رییس جمهوری گشادهرو
یاد کرد که به چند زبان مسلط است و فلسفة سیاسی خود را در سخنرانی روز پنجشنبه
داووس اعتدال مدبرانه خواند. به نوشته
واشنگتن پست روحانی با این ویژگیها میخواهد وجهه بینالمللی ایران را بازسازی
کند[...]».
منبع: ایرنا، مورخ 24 ژانویه 2014
بله قرار است حسن فوتبال که در کارنامهاش جز توحش و تقلب و
جنایت و مبهمبافی هیچ ندارد، پرستیژ
جهانی «ایران» را بازسازی کند! طبل زدن
بوقهای فارسیزبان آتلانتیستها و شاخکهای جمکرانیشان برای وراجیهای حسن
روحانی در «داووس» فقط برای پنهان داشتن دلیل اصلی حضور هیئت جمکران در نشست
کذاست. واقعیت این است که حسن روحانی و همراهاناش هر
یک صدها هزار یورور حق و حساب پرداخت کردهاند تا بتوانند در «داووس» با اربابانشان
پشت درهای بسته «قراردادهای محرمانه» منعقد کنند.
یادآور شویم حداقل مبلغ پرداختی
برای شرکت هر فرد در این «گردهمائی» 115 هزار یورو است، ولی
برای انعقاد قراردادهای «فوق محرمانه»، پرداخت 389 هزار یورو الزامی میشود. در مورد نرخ زدوبندهای «داووس»، سایت
لوموند، مورخ 21 ژانویه 2014 نیز گزارشی منتشر کرده.
باری پیش از انتشار ترهات واشنگتنپست، شیرین نشاط، کنیزالاسلام صادراتی جمکران به
فرنگ نیز پس از دریافت جایزه «کریستال» در داووس،
ضمن حذف ایرانیان غیرمذهبی، و بازنشخوار پیام روحالله خمینی در باب «وحدت
کلمه»، به تعیین تکلیف برای «هنرمند» و «روشنفکر»
مشغول شده، از حسن روحانی خواست تا ایران را به الگوی صلح
و دمکراسی در جهان تبدیل کند:
«[...]شیرین نشاط [خطاب به حسن روحانی میگوید] ایرانیان [...]
دچار تفرقه شدهاند. به آنها اتحاد و
دموکراسی را نشان بدهید. نشان بدهید که ما علیرغم طبقات اجتماعی و مذاهبی
که داریم، خواه مسلمان، خواه مسیحی و خواه یهود، همه ایرانی هستیم. یک تصویر جدید از کشور ارائه بدهید که بتواند
الگویی برای صلح و دموکراسی و عدالت باشد[...] این وظیفه هنرمندان است که از تغییر،
اتحاد و صلح دفاع کنند[...]»
منبع: گویانیوز، مورخ 24 ژانویه سالجاری
همچنانکه میبینیم حاجیه «شیرین نشاط»، ضمن بازتولید
شعارهای ابلهانة «فاشیستها» در باب «وظیفه و تعهد» روشنفکر و هنرمند، دمکراسی را هم با «وحدت کلمه» در ترادف قرار داده، و برای
انکار حمایت لندن و واشنگتن از سرکوب ملت ایران،
دولت دستنشاندة غرب را قدرقدرت و
همه کاره جا زده. به عبارت دیگر،
ایشان باهدف «سلب مسئولیت» از غرب
در فجایع ایران، و تأکید بر هنر «ارزشی» و
بازنشخوار «نصایح» روحالله خمینی به شیرین زبانی و زبانریزی اوفتادهاند. و نیازی
نیست بگوئیم که، برای گام برداشتن در مسیر این توحش و حماقت، شیرین نشاط به بوق وزارت امور خارجه بریتانیا، «بیبیسی»
اقتداء کرده بود. بیبیسی که در آخرین روز دیماه سالجاری ـ 20 ژانویه 2014 ـ به دلیل ناکامی بریتانیا و متحداناش در سوریه، به فروش
«هنر ارزشی» و پروپاگاند «ضدالمپیک سوچی» روی آورده!
بله، آخرین روز دیماه، همزمان
با انتشار خبر «لغو بخشی از تحریمهای اقتصادی» که برای تحکیم پایههای حکومت
ملایان توسط غرب بر ملت ایران تحمیل شده بود،
«دیوید روزنبرگ»، خبرنگار بیبیسی با انتشار تصویر «دو توالت فرنگی»
درکنار یکدیگر، به «عجایب» تأسیسات المپیک
«سوچی» اشاره میکند و شبکههای آتلانتیست نیز تا حد امکان از گزارش مستند «روزنبرگ» تغذیه مینمایند، بدون
اینکه در نظر بگیرند، دو توالت کذا از آن مکان «هجرت» کردهاند! در واقع،
گزارش روزنبرگ از مکانی تهیه شده بود که در دست بازسازی بوده! ولی
شاید روزنبرگ ترجیح میداد از این «واقعیت تلخ» آگاه نشود، و به تبعاولی دیگران را هم در جریان قرار ندهد! دلیل
روشن است؛ آشکار شدن واقعیت، پروپاگاند «ضدالمپیک سوچی» حضرات را ابتر میکرد.
دردسرتان ندهم آتلانتیستها تمام امکاناتشان را برای «تحریم»
این المپیک به کار گرفتهاند. از شایعه پراکنی و جنجال پیرامون نقض حقوق همجنسگرایان
در روسیه و فساد مالی «فرضی» و اسراف در سوچی گرفته، تا انفجار بمب در «ولگوگراد»، همه و
همه به وسایلی تبدیل شده که «هدف» محفل احترام به ادیان را توجیه میکند، و بیبیسی
هم شیپور همین فاضلاب ارزشهاست. فاضلابی که در آن «حقیقت، انسان صالح، روشنفکر متعهد،
هنرمند روشنفکر و فیلسوف انقلابی و ... و هنر اصیل» یافت میشود:
«[...] نمایشگاه هنر لندن؛
از هنر اصیل تا هنر بازاری»
منبع: بیبیسی، مورخ 20 ژانویه 2014
بله، بوق وزارت امور
خارجه بریتانیا با انتشار چنین ترهاتی، تلویحاً به مخاطب میگوید، «هنر بر دو نوع
است، اصیل و بازاری!» حتماً خودشان هم «نوع» آن را تعیین میکنند. میبینیم که حکومت زال ممدرایش، «هنر
مکتبی» و مزخرفات مشابه را از کدام فاضلاب استخراج کرده. در واقع شیپور لجنزار احترام به ادیان، برای بازتولید تبلیغات نازیها ـ هنر منحط و هنر مجاز ـ ابتدا دست به کار آراستن این تبلیغات میشود.
خلاصه بگوئیم، برای به ارزش گذاردن پروپاگاند فاشیسم لازم است محفل
«احترام به ادیان»، که جهان حقیرش از روابط یکسویه و ارزشهای «والا» و مبهم
«لات» ـ حقیقت، شهادت، اصالت، برتری، پاکی و... ـ پای فراتر نمیگذارد، شعارهای خشونتطلبانهاش را در «پوشش نوین» بازتولید
نماید. در راستای همین «بازسازی» است که بوقهای
تبلیغاتی لندن و واشنگتن، «محیط زیست و نمایشگاه نقاشی» را به ابزار تبلیغ
تروریسم و برتریطلبی تبدیل کردهاند، و چپنمایان و چپستیزان جمکران از طریق «نشخوار
گذشته»، پیرامون «پاک» به اجماع رسیدهاند. از
آنجمله است، «هوای پاک پونک، اندیشة
پاک پویان، اندیشة پاک چه گوارا و ... » دلیل هم اینکه واژة کذا، هم به
ایران باستان و آموزههای زرتشت ـ پاکی برونی و اندیشه و گفتار و کردار نیک ـ ارجاع
میدهد، هم به پِشکزار «پاک»، جولانگاه توحش «آخوند» شیعی مسلک.
به همین دلیل است که پس از سخنرانی حسن روحانی در داووس، رسانة
رسمی حکومت زالممد رایش هم برای ارائة تصویر دلپذیر از نماد توحش و زنستیزی، یک
کشور ایران اختراع کرده که از 5000 سال پیش
در آن حجاب رایج بوده:
«[...] حجاب زن ایرانی 5 هزار ساله شد [...] البسه کشف شده
از پوشش مردان و زنان شهر سوخته نشاندهنده جایگاه ویژه حجاب زن ایرانی در پنج هزار
سال قبل است [...] این پوشش در عصر حاضر و در جامعه اسلامی کنونی نیز قابل استفاده
است [...] فطرت انسان گرایش به پاکی، نجابت و حفظ حریم شخصی دارد و مردم ایران از
هزاران سال پیش تاکنون در رعایت این فطرت پیشگام بودهاند و دین اسلام نیز بر این
مهم تأکید فراوان کرده است[...] مروجان بیحجابی حتی در کشورهای غربی اندک هستند[...]»
منبع: ایرنا، مورخ
5 بهمنماه 1392، کدخبر: 81009652
جفنگیاتی که مشتی لاتولوت و دستاربند جیرهخوار استعمار
پیرامون به قول خودشان «حجاب» در ایران به راه انداختهاند کارش خیلی بالا گرفته. اگر به
این اوباش رو بدهیم کورش و داریوش را هم «ختنه» میکنند! همچنانکه
بالاتر گفتیم، این تبلیغات ابلهانه، تداومی است بر سخنرانی حسن روحانی در «داووس.» حسن فوتبال در نشست «داووس»، ضمن خودستائی و تبلیغ اسلام، برای
صدور «اعتدال و تدبیر» ایرانی به سراسر جهان اعلام آمادگی کرده، و ضمن
نفی موجودیت قانونی دولت اسرائیل، خواهان «صلح» بر پایة «دین باوری» شده! سخنرانی
سرشار از تناقض حسن فوتبال که با «بسمالله...» و به زبان عربی آغاز میشود،
نه تنها توحش و حماقت، که افلاس حکومت زالممد رایش و اربابان
آتلانتیستاش را بخوبی بازتاب میدهد. رئیس قوة مجریه حکومت زالممد رایش مدعی شده که
«اعتدال» را از «اسلام» آموخته، و به همین دلیل در «انتخابات» شرکت کرده تا «اعتدال
و تدبیر» را به عنوان رمز موفقیت «ایرانیان» در سراسر جهان به اجرا درآورد!
بله، زالممد، همچون
اربابان غربیاش برای خود «مأموریت جهانی» قائل است، و برای
اجرای «مأموریت» کذا ناچار شده خشتک فرسودة محمد صاد را به «تاریخ ایرانیان» پیوند
بزند تا زیانهای ارباب را جبران نماید:
«[...] دیدگاهِ من نسبت به مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، دیدگاه اعتدال است و این درسی است که از اسلام
آموخته و در زندگیِ سیاسی خود نیز عمیقاً تجربه کردهام [...] بر همین مبنا بود که
تصمیم به حضور در انتخابات ریاست جمهوری گرفتم، تا بتوانم اعتدال و تدبیر را، که ویژگی بارز ایرانیان
و رمز موفقیت آنان در طول تاریخ بوده، در
سطح کشور و منطقه و جهان، در حد توانم جاری کنم [...]»
منبع: تابناک، مورخ 23 ژانویه 2014
پیشتر سران حکومت مرده شویان برای صدور «انقلاب اسلامی» به
سراسر جهان وقوق میزدند، اینک که دکان شیعیمسلکی کساد شده، برای
آراستن توحش و تحجرشان دست به دامان «ایرانیان»
و «تاریخ ایران» شدهاند. آنهم ایرانیانی «موهوم» که هیچ ارتباطی با
موجودیت تاریخی و واقعی ایران و ایرانی ندارند!
این ایرانیان موهوم از حدود
پنجهزار سال پیش در مراکز تمدنی «نیست در جهان» سکونت داشتهاند. مراکزی
که فقط در تبلیغات «آرته»، شبکة مشترک «آلمان
ـ فرانسه» و مزخرفات مهرنیوز و ایرنا و غیره یافت میشود. رمز
موفقیت این ایرانیان «نیست در جهان» نیز در مجموعة مبهم و پوچی بوده به نام «تدبیر
و اعتدال!» همان پوچی و ابهامی که در حکومت اسلامی، و به
ویژه در دولت حسن فوتبال «منتخب» و مردمی بخوبی مشاهده میشود!
گذشته از چپنمایان و چپستیزان که ضمن نشخوار گذشته، بر «پائین تنة» فیدل کاسترو؛ «اندیشة پاک» چهگوارا؛ «زبان و هویت «پاک» ایرانیان و مزخرفات مشابه
متمرکز شدهاند تا روابط یکسویه و «ایدئولوژیک» را به ارزش
گذاشته و بر طبل «برتریها» بکوبند، هذیانات
حسن فوتبال، در واقع مکمل پروپاگاند ابلهپسند
دیگری است که برتری «اعراب بر ایرانیان» را به اثبات رسانده!
یک «پروفسور آلمانی»، بدون در نظر گرفتن شرایط واقعی و سوابق تاریخی، به صورت شکمی به مقایسة اعراب و ایرانیان پرداخته
و چندین و چند نتیجة «منطقی» نیز گرفته. نخست اینکه کودتای میرپنج و کودتای 22 بهمن 1357
انقلاب بوده! دیگر آنکه اعراب طی 70 سال موجودیتشان خیلی بیشتر
از ایرانیان پیشرفت کردهاند، و ... و این
«قانون طبیعت» است که رنگ و لعاب قوانین بینالمللی به آن زدهاند:
«[...] استاد آلمانیام [...] میگوید شما ایرانیها [...] به
تاریخ تان میبالید [...] اما هرگز [نشده
که] ازخودتان حرف بزنید و بگوئید حداقل در
همین 100 سال اخیر چه کردهاید؟ [...]کمی به اوضاع خودتان چه قبل از انقلاب رضاخان چه قبل از
انقلاب خمینی و چه حالا نگاه کنید[...] اعراب امروز در دنیا پیشرفتهتر، آبرودارتر،
دوستتر، همراهتر و موفقتر هستند [...] یادتان نرود که
بشر همیشه در حال فتح کردن است. اگر نتوانید دفاع کنید و خودتان را نشان بدهید دیگرانی
هستند که داشتههای شما را ببرند و این قانون طبیعت است که حالا با پروتوکلها و
کتابهای قانون بینالمللی رنگ و لعاب شده[...]»
منبع: اطلاعات.نت،
مورخ 20 ژانویه 2014
اظهارات منتسب به «استاد آلمانی» را بررسی نمیکنیم چرا که مقایسه
ملتها با یکدیگر عملی است بیهوده. ملتها با زمینههای فرهنگی، جغرافیائی، و تأثیراتی که طی سدهها از ارتباط با همسایگان
و جنگها و تجربیات تاریخیشان گرفتهاند،
در مسیرهای متفاوتی حرکت کردهاند.
مقایسة آنها با یکدیگر به معنای مطلقگرائی و نادیده گرفتن شرایط واقعی ـ حرکت ملتها در زمان و مکان مشخص ـ است. و فرمایشات «پروفسور» در واقع «تکرار» پیامهای
ابلهپسند محافل ضدلائیسیته و برتریطلب است،
همانها که «آینده» را در تکرار گذشتة موهوم ـ سنت پدران ـ میجویند.
همین محافلاند که پس از جنگ جهانی
دوم ابتدا «دین ضداستبداد» فروختند، و پس از فروپاشی اتحاد شوروی، دکان فروش «انقلاب رنگی و اصلاحطلبی و جنبش
سبز، و بهار عرب» بازکردهاند.
ولی خوشبختانه در سوریه ناکام ماندند.
مهمترین پیامد این شکست ستراتژیک، جریمة «کلییر ستریم» وابسته به بورس فرانکفورت است. یادآور
شویم کلییر ستریم، یکی از شاخکهای بورس فرانکفورت است که از سال
1983 ـ آغاز حکومت زوج خامنهای و
میرحسین موسوی به حمایت از «اقتصاد زیرزمینی» مشغول بوده. «کلییر
ستریم» هم با «مناتپ»، بانک میکائیل کودورکووسکی همکاری نزدیک داشته، هم با «جی.
پی. مورگان» و موسسة «کارلایل» و باند نیکولا سرکوزی و دومینیک شتروسکان و شرکاء! سایت
انگلیسیزبان ویکیپدیا در مورد فعالیتهای تبهکارانة «کلییر ستریم» مفصلاً
توضیح داده. ولی مهمترین بخش فعالیتهای بنگاه کذا به همکاریاش
با «آمبروزیانو»، بانک واتیکان مربوط میشود. بانکی که
در پی رسوائی لژ ماسونیک «پ.2»، ـ «شهید بهشتی» در این لژ عضویت داشت ـ در سال
1982 اعلام ورشکستگی کرد! خلاصه بگوئیم جریمة «کلییر ستریم» که به «بانک
بانکها» شهرت داشته، نشان میدهد که یک محفل سیاسی آلمان که از طریق
کارلایل و جیپیمورگان به ایالات متحد، دولت
لائیک فرانسه و همچنین به واتیکان و اولیگارکهای روس متصل بوده، و
تحریمهای شورای امنیت بر حکومت جمکران را از طریق تشویق «صنعت» قاچاق و پولشوئی «دور
میزده»، در حال فروپاشی است! جریمة
شرکت توتال به جرم پرداخت رشوه به حکومت ملایان ـ 29 ژوئن 2013 ـ رسوائی شبکة گولن که ارتباط القاعده با ترکیه و
جمکران را بر ملا کرد، و همچنین افشاگری کلوزر که به حضور «والری
تریرویلر»، عضو وابسته به محفل «آلمان ـ
فرانسه» در کاخ الیزه پایان داد، و رئیس جمهور سوسیالیست فرانسه را در واتیکان ـ 24 ژانویه 2014 ـ به «حامی آزادی ادیان» در سوریه تبدیل کرد، پیش در آمد همین فروپاشی بود!
شاید محفل رایش میپندارد، فروپاشی به همین مختصر محدود خواهد ماند، ولی با
نیمنگاهی به تغییر سنگر فوکویاما ـ سایت
نووستی، مورخ 17 ژانویه 2014 ـ و اظهارات «میت رامنی»،
رقیب باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحد در تمجید از پوتین
برای ممانعت از تهاجم نظامی به سوریه و تأکید بر امنیت المپیک سوچی ـ نیویورک پست،
مورخ 24 ژانویه 2014، به نقل
از شبکه ان.بی.سی ـ و همچنین «خودکشی»
رئیس سابق دفتر سناتور «لامار الکساندر» ـ
بی بیسی، مورخ 25 ژانویه سالجاری ـ ، باید بگوئیم که محفل رایش خیلی کور خوانده؛ این تازه اول کار است!
<< بازگشت