سگ و سوچی!
در تاریخ 5 فوریه 2014، رضا پهلوی طی مصاحبه با رادیو بیییسی، هم ساخاروف، دانشمند ناراضی اتحاد شوروی را مورد تأئید قرار
داد، و هم کاسپاروف، آشوبطلب مخالف پوتین را. به این ترتیب روشن شد در چارچوب سناریوئی که
بریتانیا برای ایران تنظیم کرده از تکرار دور باطل «شیخ وشاه» فراتر نخواهیم رفت. به عبارت دیگر، در
صورت نشستن «شاه بجای شیخ»، سیاست کشورمان می بایست همانند دوران پهلوی اول و دوم، با «انسان محوری»، چه در
قالب دمکراسی، و چه در چارچوب سوسیالیسم، سرستیز
داشته باشد. برگزاری مصاحبة کذا در تاریخ
5 فوریه حکمتی داشت!
برای ایرانیانی که حمایت علنی دستگاه جیمی کارتر از روند
«خود براندازی» پهلوی دوم را شاهد بودهاند، میعاد 5 فوریه از اهمیت خاصی برخوردار است. چرا که
35 سال پیش در چنین روزی، روحالله خمینی، در شرایطی که شاپور بختیار قانوناً نخستوزیر
ایران بود، شیخ مهدی بازرگان را به عنوان نخستوزیر «انقلاباش»
تعیین کرد و به این ترتیب روند براندازی پهلوی دوم تکمیل شد. به
عبارت دیگر، در تاریخ 5 فوریه 1979، یعنی دو
سال پس از انعقاد قرار داد «کارترـ
توریخو» در مورد «کانال پاناما»، شاهد مرحلة دوم تبدیل کشور ایران به پشت جبهة
«طالبان» بودیم. «نظامیان» در کنار «مردم»
نشستند و «قیام شاه و مردم»، یا بهتر
بگوئیم کودتای 28 مرداد 1332، تبدیل شد به «انقلاب شیخ و امت!»
بلافاصله بساط «حجاب» به راه افتاد. و پس
از برپائی «رفراندوم» نفی دمکراسی ـ «جمهوری
اسلامی،آری یا نه» ـ تهاجم چماقداران ساواک به دفاتر روزنامهها، گشودن قلادة رهبرکبیر این «انقلاب» را الزامی
کرد، و ایشان فتوی دادند که «قلمها خودشان را اصلاح
کنند!» چرا که «خواست مردم» این بود! سپس در
هر گام، بنا بر نیازهای اربابان غربی
حکومت آخوندی، خواستههای
دیگر «مردم» از صندوقچة امام خمینی بیرون کشیده شد. در
ادامه این روند بود که درمیعاد 4 نوامبر 1979 ـ دقیقاً یکسال پس شنیدن صدای انقلاب مردم توسط
پهلوی دوم ـ سناریوی اشغال سفارت آمریکا به
اجرا در آمد و ... و دستگاه جیمی کارتر توانست با گسترش دکان «تحریم اقتصادی
ایران»، هم پایههای حکومت آخوند را استحکام بخشد، هم در مرزهای
جنوبی شوروی، در اعمال سیاستی که هدف
واقعیاش صرفاً تهاجم به مسکو بود، با
توسل به این ترفند، از ایالاتمتحد سلب مسئولیت
نماید.
اینک، 35 سال پس از اجرای این سناریوی استعماری، محفل «کارترـ
برژینسکی» برای بازگشت به گذشته خیز
برداشته. جنجال تبلیغاتی رسانههای غرب بر علیه «المپیک
سوچی»، شاهدی است براین مدعا. روز 5 فوریه،
این تبلیغات ابلهانه کار «یورونیوز»
را عملاً به سانسور تصاویر «ورود مشعل المپیک به سوچی» کشاند! دلیل
هم اینکه ورود مشعل به «سوچی»، توسط شخص
دبیرکل سازمان ملل صورت گرفت:
«[در چارچوب دوی امدادی برای حمل مشعل 22 امین دور بازیهای
المپیک زمستانی سال 2014 میلادی] توماس
باخ، رئیس کمیته بینالمللی المپیک [...] روی
پل رودخانه سوچی، مشعل خاموش بان کی مون
را روشن کرد [ این مراسم را بوسه آتش میخوانند]»
منبع: نووستی، مورخ 6 فوریه سالجاری
به جنگ تبلیغاتی آتلانتیستها بر علیه المپیک سوچی نمیپردازیم، چرا که
بارها و بارها در وبلاگهای پیشین محور اصلی این پروپاگاند ابلهانه را بررسی کردهایم. پروپاگاندی که در چارچوب توحش برتریطلبی اسطوره
فروشان با ایجاد یوتوپیا ـ یک کشور، یک نژاد، یا یک
مذهب ـ و بر محور «اقلیتزدائی» شکل گرفته. این
روند توحشگستر که در اروپا با «یهودستیزی»،
سرکوب «کمونیستها» و تصفیة «کولیها»
توأم بود، پس از پایان جنگ دوم جهانی به ایجاد دو کشور
اسرائیل و پاکستان انجامید. اسرائیل محل زندگی قوم برگزیدة موسی شد، و
پاکستان هم کشور «پاکها»، در تقابل با
هندیهای «ناپاک!»
شاهد بودیم که با کودتای 22 بهمن 1357، توحش
دستگاه ژنرال ضیاءالحق به کشور ایران صادر شد و در افغانستان نیز طالبان را به قدرت
رساندند. و اینک پس از گذشت 35 سال، محفل «کارتر ـ
برژینسکی» برای استقرار طالبان در کشمیر، و صدور طالبان به کشورهای سابقاً شورائی خیز
برداشته. این است دلیل تقارن فرمایشات گهربار رضاپهلوی و
تجلیل علیاکبر ولایتی از سیاست «باراک اوباما» در بیبیسی، با انتشار اظهارات ابلهانة علی مطهری پیرامون «برتری مردم سوئیس بر مردم ایران» و ...
و خصوصاً برگزاری جشن «خودمختاری کشمیر» در شهر مشهد!
مطلب را با خودمختاری کشمیر ادامه میدهیم. سرکنسول
پاکستان در مشهد برای خودمختاری کشمیر جشن گرفته،
پیام رئیسجمهور پاکستان را نیز
برای مشتاقان روخوانی کرده. بوق رسمی حکومت اسلامی هم با انعکاس این خبر، رسماً به حمایت حکومت اسلامی از دخالت آشکار
حکومت دستنشاندة پاکستان در امور هند مهر تأئید زده:
«[...] قاضی حبیبالرحمان،
سرکنسول پاکستان در مشهد، امروز
در این جشن در جمع خبرنگاران گفت [...] دولت و مردم پاکستان در پنجم فوریه در
سراسر جهان همبستگی خود را با مردم کشمیر اعلام میکنند و هدف از این اعلام همبستگی
که همزمان در پاکستان نیز انجام می شود اعلام حمایت مردم کشورمان از آرمان های
عدالتخواهانه مردم جامو و کشمیراست [...] محرومیت و خشونت به بدترین شکل برای
مردم کشمیر با نادیده گرفتن حق خودمختاری آنان ادامه دارد[...]»
منبع: ایسنا،
مورخ 5فوریه 2014
شاید حکومت اسلامی که
با خوشرقصی برای اربابان یانکیاش، ارتش عراق را به خاک ایران دعوت کرد، اینبار نیز برای «جنگ سازی» در منطقه به زمینهسازی
مشغول شده، شاید هم مانند بعضیها در لندن
لاف میزند و گزافه میبافد! در هر حال،
میعاد 5 فوریه، نه فقط به قرارداد «کارترـ توریخو» و انتصاب
نخستوزیر خیابانی «انقلابشان»، که به
همبستگی حکومت پاکها با «مردم مسلمان»کشمیر نیز ارجاع میدهد. به
عبارت دیگر، زدوبند «جیمی کارتر»، مدعی
حقوق بشر با کودتاچیان پاناما که در کشور ایران به کودتای 22 بهمن و ظهور طالبان در
ایران و افغانستان انجامید، خودمختاری کشمیر را نیز شامل میشود. به
همین دلیل بیبیسی به «ولایتی»، جیرهخوار
محفل «کارتر ـ برژینسکی» تریبون داده تا ایشان به عنوان پامنبری، ضمن ابراز
نارضایتی از حضور ارتش آمریکا در افغانستان،
به ستایش سیاستهای «عقلانی» باراک اوباما بنشینند:
«[...] اوباما [...] برنامهای را برای خروج نیروهای آمریکایی
از افغانستان اعلام کرد و آقای ولایتی این تصمیم را عاقلانه دانسته [...] مشاور
امور بینالمللی رهبر ایران [...] گفته همسایگان
افغانستان از حضور نظامی آمریکا راضی نیستند[...]»
منبع: بیبیسی، مورخ 5 فوریه سالجاری
همچنانکه میبینیم، علیاکبر ولایتی بجای «همسایگان افغانستان» اظهار
نظر میکند؛ لات همیشه در جایگاه دیگران مینشیند؛
دلیل هم اینکه اوباش جماعت با «مسولیت» و «پاسخگوئی»
بیگانه است، و برای خود «برتری» قائل میشود.
و از نظر برتریطلبی، لاتهای جمکران حتی از انواع پاکستانیشان هم پیشی
گرفتهاند. پس از 35 سال استقرار حکومت
«عدالت علفی» در کشورمان، اوباش حکومتی «برتری»
مردم سوئیس بر مردم ایران را به زبان الکن خویش به اثبات میرسانند!
در برابر حماقتنوازی آتلانتیستها، حکومت اوباش جمکران نیز وظیفه دارد، ضمن ستایش از «مردم» غرب، خود را
برتر از ایرانیان به شمارآورد! به عنوان نمونه علی مطهری، با توسل به
نشخوار گذشته و ضمن ابراز تأسف از رفتار ناشایست «مردم» در صف، به این نتیجه رسیده که فرهنگ این مردم، با مردم سوئیس تفاوت دارد:
«[...] ما همه فرهنگ مردم را میدانیم[...] یک سال در دولت
مهندس موسوی در عید قربان اعلام شد که گوسفند در مکانی خاص ارزانتر توزیع میشود. بعد از
این اعلام صفهای طولانی تشکیل شد و خیلی جاها کار به چاقوکشی کشید [...] با
توجه به این تجربه این نوع شیوه توزیع درست نیست[...] زمانی ما برای مردم سوئیس
برنامهریزی میکنیم [...] طبیعتا آن برنامه با برنامهریزی برای مردم خودمان فرق
دارد [...]»
منبع: ایسنا، مورخ 5 فوریه 2014
بله، 35 سال پس از معرفی
نخستوزیر خیابانی، توسط آن وحشی
بیابانی، تولة آخوند مطهری نه تنها «فرهنگ» مردم ایران، که «فرهنگ»
مردم سوئیس را هم مثل کف دستاش شناسائی کرده،
و از برتری «این مردم بر آن یکی»
آگاه شده! و به همین دلیل پیشنهاد کرده، آنچه جمکرانیان «سبدکالا» میخوانند «به درب
خانه ها تحویل داده شود!» به عبارت دیگر برای دریافت «سبدکالا»، داشتن
خانه با «درب» الزامی است:
«[...] دولت باید در نحوة توزیع سبد کالا دقت میکرد و آن را
به شکل دیگری همچون تحویل در درب منازل اقدام میکرد[...]»
همان منبع
علی مطهری که با زدوبند و لاتبازی در جایگاه نمایندة مجلس
جمکران لنگر انداخته، اگر بجای اظهار فضل
پیرامون شیوة برخورد متفاوت مردم سوئیس با «تحویل سبد کالا»، نگاهی
به کارنامة درخشان خود وبه ویژه سوابق پدرش میانداخت شاید متوجه میشد، نمایندة مجلس حکومتی که در یکی از ثروتمندترین
مناطق جهان، صدهاهزار «شهروند» را برای دریافت
مواد غذائی وارداتی به «صف» میکند، بهتر است «درباش» را بگذارد! بله،
توله آخوندی که پدرش یارغار احسان نراقی و «پارة تن خمینی» بود، و خودش نیز از جمله منتفعان حکومت نوکرپرور و
لاتنواز زالممد به شمار میرود، مصلحت دیده،
بجای نکوهش حکومت
توحشگستر، کاسه کوزه را بر سر ایرانیان بشکند.
به یاد داریم که ملاممدخاتمی، چماقدار محفل کیهان هم میخواست «رئیس جمهور» یک
کشور پیشرفته مثل سوئد باشد! یادآور شویم، این شکرخوریها در وبلاگ «رئیسجمهور
سوئد» بررسی شده.
ولی ریشههای این تبلیغات برتریطلبانه را در مجلس «دعا و
ثنا و فتوی» حکومت زالممد رایش نمیتوان یافت؛
این تبلیغات از بوقهای لجنزار آتلانتیسم
در غرب سرچشمه میگیرد. در این رسانههاست
که گذشته از جنگ تبلیغاتی بر علیه المپیک
سوچی، پروپاگاند را در قالب ارائة تصویر «قدرقدرت» و
«مردمی» از پوتین، انتساب «پدوفیلی» سازمان یافتة واتیکان به
مسیحیان غیراروپائی ـ ساکنان آسیا و
آفریقا ـ و ایجاد ترادف میان کوروش
هخامنشی و اسکندر مقدونی، و از همه مهمتر
«تعیین جنسیات» برای پرندة افسانهای «سیمرغ» مشاهده میکنیم!
بله، آتلانتیستها که در عرصة واقعیت به تبلیغ «نفی
جنسیات» مشغولاند، در زبان فرانسه به
نام موجود افسانهای ایران باستان، «سیمرغ»، یک حرف تعریف مؤنث افزودهاند و در یک چرخش قلم
سیمرغ افسانهای را به اسم عام مونث «لاسیمرغ» تبدیل کردهاند! البته این عمل ابلهانه توسط لوتی و عنترهای
جمکرانی صورت گرفته، و محافل مطلقگرا در کشور فرانسه، مانند دیگر مطلقگرایان غرب، وظیفه دارند در راستای سیاست تشویق حماقت، از آن ستایش هم به عمل آورند. در اوج
این لجنپراکنی به فرهنگ ایران است که در میعاد 5 فوریه، ترهات اقوام سامی در باب حکم الهی «نابودی بابل»
نیز به حساب عملیات کوروش کبیر گذاشته شد!
تعجب نکنید! یکی از بوقهای فرانسه
زبان تأکید کرد که «سپاهیان پارس به دستور کوروش کبیر بابل را با خاک یکسان کردند!» و از قضای روزگار این شوخی خنک نیز در آستانة 5
فوریه از کانال 5 تلویزیون فرانسه پخش شد!
این مختصر را محض اطلاع رضا پهلوی
گفتیم که در مصاحبهاش از پیوند سابقة تاریخی ایران با رعایت حقوق بشر یاد کرد، بدون اینکه نیم نگاهی به اوضاع فرانسه و خرتوخر حاکم بر این کشور
بیاندازد!
شاید این خرتوخری در ناکامی دولت سوسیالیست فرانسه جهت «بازتولید»
سناریوی دوران ریاست جمهوری میتران ـ زمینه
سازی برای راست افراطی ـ ریشه داشته باشد، و دلیل هم روشن است. سیاستهای
دوران جنگسرد را نمیتوان در شرایط کنونی اعمال کرد؛ در آن
دوران، کاخ سفید و سازمان ملل در کنار
واتیکان از «فتوی» و روابط یکسویه حمایت میکردند. ولی اینک
سازمان ملل که خود یکی از مهمترین نمادهای فساد اداری و مالی در سطح بینالمللی
است، و جز «نورچشمیها» کسی را در دفاترش
نمیبینیم، جهت تأمین حاشیة امن برای خود،
ناچار شده حسابش را از بساط «سنتی» و
تاریخی واتیکان، یعنی کودکآزاری و روابط
یکسویه جدا کند.
در پنجمین روز ماه فوریه 2014 ، گزارش «تند» سازمان ملل تحرکات «فرهنگی»
واتیکان، یعنی حمایت از روابط یکسویه ـ تهاجم
به حریم خصوصی و مخالفت با حق انتخاب آزاد انسانها را مورد نکوهش شدید قرار داد. در این
گزارش دو اصل اساسی به واتیکان تفهیم شده. نخست
اینکه تجاوز کشیشها به کودکان و نوجوانان در سراسر جهان، «جنایت
است، نه انحراف اخلاقی.» به عبارت
دیگر، «ارشاد» و «خلع لباس» و نکوهش
«جنایتکار» آنهم این قماش جنایتکار کافی نیست! دیگر
آنکه کلیسای کاتولیک دیگر نمیتواند به حمایت از خشونت بر علیه حقوق اجتماعی زنان
و اقلیتهای «غیرسنتی» ادامه دهد.
یادآور شویم واتیکان با حمایت محافل «احترام به ادیان»، از یکسو تشکل چماقداران «پرولایف» را به راه
انداخته، و با ترور پزشکان و تخریب کلینیکهائی که در آنها
سقط جنین انجام میشود، به حساب خود از
«حق زندگی جنین»، به عنوان «حق طبیعی» و الهی حمایت به عمل میآورد! و از
سوی دیگر، «گرایش جنسی» افراد بالغ را به ابزار تبلیغات
نفرتفروشی تبدیل کرده. باشد که محافل «ضدلائیسیته» که با فروپاشی اتحاد
شوروی، و فرسایش دولت اسرائیل و حکومت جمکران از سکوهای پرش سنتیشان ـ طویلة رایش، دکان سرزمین موعود، استبداد پرولتاریا، و محور طالبانسازی نوکران «آزاد و مستقل» در
پاکستان، افغانستان و ایران ـ محروم
شدهاند، بتوانند این «پردة پاک» را از
تهران تا واشنگتن «بازتولید» کنند، و در
یک چشم بهم زدن، منطقه را به دوران جیمی
کارتر بازگردانند.
از اینرو پس از انتشار گزارش سازمان ملل در مورد واتیکان، شبکة
«آی. 24 نیوز» ـ شبکه فرانسه زبان اسرائیل
ـ با یک موضعگیری عجیب و «نامربوط» اعلام
داشت، مبارزه با «کودکآزاری» در آفریقا و آسیا خیلی خیلی برای واتیکان مشکل خواهد
بود. در ضمن همجنسگرایان
در روسیه سرکوب میشوند! اتفاقاً سایت بیبیسی هم دست در دست بوق اسرائیل،
گزارش سازمان ملل را به ابزار پروپاگاند
علیه روسیه و بازیهای سوچی تبدیل کرده.
بله امسال روسیه میزبان المیپک زمستانی است و این مطلب باعث
ناخشنودی عمیق «عزاداران جنگ سرد» ـ آتلانتیستها ـ شده. افسوس که اتحاد شوروی فروریخت و جیمی کارتر
منفور نمیتواند، امسال نیز همچون سال
1979، فتوی تحریم بازیهای ورزشی بصدورد! باری، فروپاشی اتحادشوروی آتلانتیستها را به عزاداران
حسینی «جنگ سرد» تبدیل کرده و هر چه به میعاد المپیک «سوچی» نزدیکتر میشویم، بوقهای
ضدلائیسیته، علاوه بر تبلیغات نژادپرستانه و ایرانستیز، پروپاگاند «تحریم المپیک» را نیز گسترش میدهد.
«مه فشاند نور، و سگ عوعو کند»، حکایت المپیک سوچی است و
وقوقساهابهای آتلانتیست با یک تفاوت مهم. و آن اینکه عوعوی سگ به نورماه «انگیزة
اقتصادی» ندارد! حال آنکه لجنپراکنی حضرات به «سوچی» ریشة مادی دارد. گذشته از تأسیسات ساختمانی سوچی که دیگ حسادت
خیلیها را به جوش آورده، از منظر جغرافیائی، «سوچی» به سواحل دریای سیاه و کوههای قفقاز نزدیک
است! و
این ویژگی، به تنهائی برای تخته
کردن دکان مراکز به اصطلاح «لوکس» و مخروبة تفریحات زمستانی سوئیس و اتریش کفایت
میکند!
در واقع «تحریم المپیک» سوچی نیز مانند، جنجال یانکیها
و حکومت زال ممد رایش در مورد «تغییر نقشه خاورمیانه توسط پوتین» و ... از حماقت و
افلاس محافل فتوی سالار سرچشمه میگیرد. در عرصة واقعیت، کانال پاناما با بحران بودجه روبرو شده، و جشن همبستگی پاکستان با کشمیر هم آزمایش نخستین
موشک بالیستیک مافوق صوت هند را در پی آورده!
در نتیجه، و با
در نظر گرفتن اینکه در تاریخ 5 فوریه 2014، خبر پایان مأموریت رابرت مکفال، سفیر آمریکا در روسیه هم انتشار یافت، اعلیحضرت رضا پهلوی حتی اگر امکان بازگشت به کشور
برایشان فراهم شود، نمیتوانند با تکیه
بر قانون اساسی پوسیدة دوران قاجار، دولت
را در ایران همچون دولت تونس به ساختار «دینپناه» تبدیل کنند.
<< بازگشت