چهارشنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۹۳

حشرات و عتبات!




چه کسی فکر می‌کرد،   روزی «ارتش ناتو» آنچنان به افلاس افتد که کودتای خود را در ترکیه محکوم کند.  آنهم کودتائی که زمینه‌ساز «دیپلماسی بمب» در منطقه بود،   و از قضای روزگار با سلطنت بئاتریس در هلند و دوران طلائی واتیکان تقارن زمانی داشت!    
 
بر اساس «پیشگوئی»‌ یکی از به اصطلاح «دانشمندان» بریتانیا،   قرار بود روز اول ماه ژوئن سالجاری دنیا به پایان برسد!   خوشبختانه از آنجا که علم با «رمالی» هم‌سوئی ندارد،  پایان جهان فرا نرسید،   و ما توانستیم طی 18 روز اخیر شاهد گسترش افلاس آتلانتیسم و جیره‌خواران‌اش در حوزة «یوروـ دلار» باشیم!   افلاسی که سناتور مک‌کین را به بازاریابی برای حکومت زال‌ممد واداشته؛   به پاکستان تفهیم کرده که می‌باید «مذاکره با طالبان» را فراموش کند؛   دولت ترکیه را ناچار کرده کودتای ارباب و عاملان آن ـ کنعان اورن،  رئیس جمهور پیشین ترکیه،  و تحسین شاهین‌کیا،   فرماندة کل نیروهای هوائی اینکشور ـ  را محکوم کند؛  و ... و از همه جالب‌تر در این میانه افلاس حکومت زال‌ممد است که ضمن دم جنبانی برای اربابان یانکی‌اش به چند شاخة «بازگشت به گذشته» تقسیم شده!

شاخة مصباح یزدی ضمن بازنشخوار اظهارات روح‌الله خمینی ـ  اقتصاد مال خر است ـ  به بازاریابی برای دوران «شاه» نشسته:

«[...] اگر قرار بود مشکل اصلی ما،  اقتصاد و مادیات باشد،  که در این صورت اگر انقلاب نمی‌کردیم، بهتر بود [...] در آن زمان نه تحریمی دامن‌گیر ملت ایران بود و نه مشکل انرژی هسته‌ای داشتیم و الآن در وضعیت پیشرفته‌تری بودیم [...]»
منبع:  ایسنا،  مورخ 18 ژوئن 2014 ،‌ کدخبر:‌  93032815439

اظهارات آخوند مصباح از «بررسی» بی‌نیاز است،   چرا که «لات» همواره به پشت‌سر ـ  به دوران پدر ـ می‌نگرد و آینده را در گذشته می‌جوید.   فقط به کسانی که دوران شاه را ندیده‌اند،  یادآور شویم،   پیشرفت‌های آن دوران رویائی را فقط گوساله‌های ننه حسنی از قماش مصباح یزدی درک کرده بودند و بس!   در عرصة واقعیت شرایط اسف‌باری بر کشورمان حاکم بود.   وارد جزئیات نمی‌شویم چرا که در مورد دوران پهلوی دوم به ویژه طی 13 سال صدارت نکبت‌بار امیرعباس هویدا که مسجدسازی،  آخوندنوازی،  ساده‌زیستی و سینه‌زنی و کلاهبرداری‌های کلان رونق گرفته بود و ما به افتخار ژاندارمی خلیج فارس نائل شده بودیم،  به تفصیل نوشته‌ایم.   و جای تعجب نیست که آخوند مصباح‌یزدی به «پیشرفت‌های» این دوران نکبت‌بار اشاره کرده باشد.  موش‌های فاضلاب مطلق‌گرائی می‌پندارند که همچون دوران پهلوی،   اینبار هم «شاه» می‌تواند برای «شیخ» و ارزش‌های متحجرانه‌اش از جمله «تعدد زوجات و حجاب» بازاریابی به راه اندازد!   بی‌دلیل نیست که سازمان مفلس سیا برای ایجاد گله‌های «مسیح» دکان «آزادی یواشکی» باز کرده!   

به محض افتتاح دکان کذا،  آخوند‌های جمکران به هتاکی و فحاشی روی آوردند و گوسفندالله هم به بهانة اعتراض به جمکرانیان،  با شعار «ما همه مسیح هستیم» به میدان آمد تا مسیح کذا هم که سایت «زنانه ـ مردانه» تابستانی به راه انداخته بتواند ضمن ادای احترام به پدر و مادر و حجاب مادر و خواهرش،  خواهان احترام ایران به شخص خود شود: 

«[...]علی‌نژاد [...] در مصاحبه با صدای آمریکا گفته است [...] نام بردن از من در یک گزارش کاملا جعلی شوک‌آور بود.   اولین چیزی که به آن فکر کردم احساس پدر و مادرم بود [...] پس از پخش این گزارش [...]‌ فردی صفحه‌ای را با عنوان ما همه مسیح هستیم راه‌اندازی کرده [...] مخالفانش ادعا می‌کنند که علی‌نژاد برای تبلیغ حرفه خود،  تصاویر را جعل کرده [...] علی‌نژاد می‌گوید:  مادر و خواهر من باحجاب هستند.  من به آن‌ها احترام می‌گذارم. می‌خواهم ایران به من احترام بگذارد[...]»
 منبع:  سایت نووستی، ‌مورخ 20 خردادماه سالجاری        

همچنانکه می‌بینیم پروپاگاند انسان‌ستیز «ادای احترام به پوشش سنتی زن مسلمان» که با لات‌بازی‌های مجیدتوکلی و سرداران جمکران در دانشگاه تهران آغاز شده بود،  در گیرودار حضور ژوئل هانتر،   مشاور «معنوی» باراک اوباما در ایران به نحو چشمگیری گسترش یافت و حقوق و آزادی زن ایرانی را به حاشیه راند.   پیام‌های این پروپاگاند ابله‌پرور که آزادی را به پنهانکاری تقلیل داده،   عبارت است از «ما همه مسیح هستیم؛  مسیح نگران احساسات پدر و مادرش است،  و به حجاب خواهر و مادرش احترام می‌گذارد،   و ایران هم باید به چنین تحفه‌ای احترام بگذارد.»   به عبارت دیگر،   حکومت زال‌ممد بجای بازگشت به محمد و قرن هفتم میلادی به دوران عیسی «مسیح» بازگشته.  ما هم از لنگر انداختن ژوئل هانتر در جمکران بیش از این‌ها انتظار نداریم!   اگر اوضاع به همین منوال پیش رود،  ‌ بزودی شاهد پروپاگاندی با پیام‌های «ما همه موسی هستیم؛  موسی به احساسات پدر و مادر و حجاب مادر و خواهرش احترام می‌گذارد،  و ... و ایران باید به موسی احترام بگذارد» خواهیم بود!   به این ترتیب همه تبدیل می‌شوند به موسی و مسیح و محمد و موجودیت تاریخی ملت ایران به زیر سم پیروان ادیان قواد خلیل‌الله می‌افتد و نگرانی واتیکان و محفل «جک لانگ» هم بر طرف می‌شود!  حال مطالبات سازمان سیا و بازاریابی برای «حجاب» و پدر و مادر و قوم و قبیلة قواد خلیل‌االله را رها کنیم و بپردازیم به دیگر تحرکات محافل ضدلائیستیه در ایران و ایالات‌متحد!

در ایالات‌متحد،   سناتور مک‌کین تمام تلاش خود را برای پاسداری از ضدامپریالیسم رسانه‌ای حکومت زال‌ممد به کار گرفته و اصرار دارد تا از جیره‌خواران عموسام تصویر واژگونه ارائه دهد.   جالب اینکه،   پافشاری ابلهانة مک‌کین در حزب جمهوریخواه شکاف انداخته.   چرا که لیندسی گراهام،   از هم‌حزبی‌های مک‌کین برای حل بحران عراق،  خواهان همکاری حکومت زال‌ممد با آمریکا شده،‌   ولی سناتور مک‌کین حاضر نیست دکان ضدامپریالیسم زال‌ممد را تعطیل کند:
 
«[...] یک روز پس از آن‌ که لیندسی گراهام،  سناتور جمهوری‌خواه آمریکا،  از لزوم همکاری میان ایران و آمریکا برای مقابله با گروه داعش سخن گفت،  جان مک‌کین [با صدور بیانیه‌ای] با این نظر به‌شدت مخالفت کرد [...] وی در این بیانیه [می‌گوید]‌ واقعیت این است که منافع و اهداف ایالات متحده و ایران در عراق هم‌سو نیست [...] تعامل با ایران می‌تواند منجر به تشدید تنش‌های فرقه‌ای شده و تقویت داعش را به دنبال داشته باشد[...]»
منبع:  رادیوفردا،‌  مورخ 17 ژوئن 2014 

البته سناتورجان مک‌کین از گسترش تنش‌های فرقه‌ای هیچ نگرانی‌ای ندارد؛  ‌ نگرانی ایشان این است که حکومت زال‌ممد به تلة عراق بیافتد و پوزه‌اش به خاک بمالد و دیگر نتواند مانند 35 سال گذشته از راه‌های چپاول آتلانتیسم پاسداری کند.   ولی از آنجا که حکومت زال‌ممد از «شهادت در راه آتلانتیسم» هیچ ابائی نداشته و ندارد،  پیش از اظهارنظر سناتورهای یانکی،  حسن فوتبال برای زدوبند به ترکیه شتافت؛  چند هزار بسیجی راهی عراق شدند؛  و سردار قاسم سلیمانی هم برای اثبات ارادت به یانکی‌ها سر از بغداد در آورد!   ولی از آنجا که دولت ترکیه به دلیل تحولات سوریه و مصر در موضع ضعف قرار گرفته،  ناچار به عقب‌نشینی است،   در نتیجه نمی‌تواند آنطور که باید و شاید از جمکرانیان حمایت کند.   به همین دلیل امروز حسن فوتبال ناچار شد سروپابرهنه به خرم‌آباد برود و از سوی ملت ایران و ساکنان لرستان و کردها و شیعیان و سنی‌های عراق به ارباب اطمینان دهد که در هر حال «از اماکن مقدس شیعیان» دفاع خواهد کرد:

«[ در واکنش به تحولات اخیر عراق [...] حسن روحانی [...‌] در جمع مردم لرستان [اظهار داشت] به همه ابرقدرت‌ها و مزدوران آدم‌کشان و تروریست‌ها اعلام می‌کنیم ملت بزرگ ایران برای حراست از عظمت عتبات مقدسه کربلا،  نجف،  کاظمین و سامرا از هیچ کوششی دریغ نخواهد کرد [...] مردان و زنان لرستان [...] در مسیر ایستادگی [...] و حمایت از فرهنگ دینی اسلام عزیز و اهل بیت[...] هر آنچه داشتند در کف اخلاص گذاشتند[...] مردم تومارهای فراوان نوشته‌اند [...] تا اینکه بروند و از حرم ائمه اطهار دفاع کنند و تروریست‌ها را سر جای خود بنشانند[...] ایثارگران و فداکاران از شیعه و سنی و کرد در سراسر عراق فراوان و آماده ایثار و فداکاری هستند [...] و این گروهک‌های تروریست و پشتیبانان آن‌ها در برابر اراده ملت بزرگ عراق و مسلمان این سرزمین چیزی نیستند[...]»
منبع:  ایسنا، ‌ مورخ 18 ژوئن 2014،‌  کد خبر: 93032815550

بله «ملت بزرگ و مسلمان عراق» را از دست ندهیم،  چرا که تروریست‌های «داعش» هم کلیساهای عراق را به همین منظور ویران می‌کنند.   در واقع گروه داعش،  دولت نوری المالکی و حکومت زال‌ممد،  حشراتی‌اند که به فاضلاب «یک کشور،  یک مذهب» تعلق دارند.  و همچنانکه پیشتر هم به کرات گفته‌ایم،   ویژگی این فاضلاب،  جمع‌گرائی و روابط یک‌سویه است.   به همین دلیل حسن روحانی،   رئیس دولت «تف و تکفیر» به خود اجازه داده از سوی ملت عراق هم «سخنرانی» کند!   ولی اظهارات ابلهانة حسن روحانی به پای ابراز احساسات گوسفندالله ساواک نمی‌رسد!   

ساواک جمکران تصاویری از روحانی در حال تماشای مسابقه فوتبال به دست «مردم» داده که روی آن نوشته شده «رئیس‌جمهور ورزشکار دوستت داریم»:               

«[...] در دست تعدادی [...] از مردم [...] عکس‌هائی از [حسن روحانی] در هنگام تماشای مسابقه بین ایران و نیجریه در جریان مسابقات جام جهانی فوتبال مشاهده می‌شد که در آن نوشته شده بود رئیس جمهور ورزشکار دوستت داریم[...]»
همان منبع

بله در اینروزها هرکس بر صفحة تلویزیون مسابقة فوتبال را تماشا کند،   «ورزشکار» هم می‌شود و مسلماً ملت می‌باید به او افتخار کند و «احترام» بگذارد!  ‌چرا که باد انداختن در آستین فوتبال و رئیس‌جمهور «محبوب» دلیل دیگری دارد.   روز 18 ژوئن،  روز افلاس سازمان ناتو است!   در چنین روزی،   دادگاه ترکیه ـ  کشور عضو ناتو ـ  ناچار شد،  کودتای این سازمان را در ترکیه «جرم» به شمار آورد،   و عاملان این کودتا را به حبس‌ابد محکوم کند:

«[...] کنعان اورن و تحسین شاهین‌کیا به جرم دست داشتن در کودتای سال 1980 میلادی به حبس‌ابد محکوم شدند[...]»
منبع:   فرانس‌پرس،‌  مورخ 18 ژوئن 2014

برای دریافت اهمیت حکم دادگاه ترکیه،   لازم است در مورد رخدادهای اینکشور طی دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر یک پرانتز باز ‌کنیم.   دو ماه پس از آنکه جیمی کارتر، طی اظهارات «بشردوستانه»،   حقوق بشر را به ابزار کودتاسازی در ایران تبدیل کرد،   در کشور ترکیه حذف فیزیکی چپ‌گرایان در دستور کار قرار گرفت.   در تاریخ اول ماه مه 1977،   تهاجم گروه‌های شبه نظامی به مراسم روز جهانی کارگر 27 کشته برجای گذاشت. در تاریخ 19 دسامبر 1978 ـ   چند روز پیش از سفر کارتر به تهران ـ  ‌111 تن از علویان در شهر «ماراش» قتل‌عام شدند.  و کم‌تر از یکسال پس از کودتای 22 بهمن 1357 در ایران ـ  ماه نوامبر 1979ـ   شاهد سفر پاپ،   ژان پل دوم به ترکیه بودیم.   6 ماه پس از دیدار پاپ ـ  از ماه مه تا ژوئیه 1980 ـ  کشتار چپ‌گرایان و علویان هر روز شدت بیشتری گرفت و در تاریخ 12 سپتامبر 1980 کودتای نظامی به بهانة برقراری «نظم» سازمان یافت.   بد نیست بدانیم که 5 روز پس از کودتای ترکیه،   صدام حسین توافق‌ الجزایر را در برابر دوربین‌ها پاره کرد و جنگ ایران و عراق رسماً آغاز شد.   در واقع،   بدون کودتای سپتامبر 1980 در ترکیه،  علیرغم وق‌وق‌های روح‌الله خمینی و آتش‌افروزی باند «مجاوران» ایرانی‌نما در نجف و کربلا زمینة مساعد برای جنگ ایران و عراق هرگز فراهم نمی‌آمد.  

اینجاست که اهمیت صدور حکم زندان ابد برای کنعان اورن روشن می‌شود!   در واقع،   دولت ترکیه ناچار شده کودتائی را محکوم کند که سازمان ناتو با تکیه بر آن یک جنگ‌سازی منطقه‌ای را سازمان داده بود!   کودتائی که علاوه بر جنگ ایران و عراق،  زمینة کودتا در مصر،‌  عملیات نظامی عربستان در افغانستان،   و همچنین تجزیة لبنان و قبرس و سرکوب فلسطینیان را فراهم آورد.   خلاصه بگوئیم،   گذشته از بیدار شدن دولت پاکستان از خواب خوش مذاکره با طالبان،  ‌ تحولات ترکیه نیز خواب خوش جمکران و اسرائیل را سخت آشفته کرده.    زوزة حسن فوتبال برای «حفاظت از عتبات عالیات»،  و همچنین نفس‌کش‌طلبی دولت اسرائیل به بهانة گم شدن 3 جوانک اسرائیلی،   در واقع واکنش‌هائی است مزبوحانه به تحولات غیرقابل اجتناب در منطقه.   تحولاتی که شیخک‌ قطر را به طرفداری از صلح در سوریه واداشته!
   
به گزارش یورونیوز،   مورخ 9 ژوئن سالجاری،    «قطر» خواهان آتش‌بس در سوریه شده!  به این ترتیب اگر در کشور سوریه جنایات تروریست‌ها متوقف شود،‌  «بشریت» نیز مدیون شیخک قطر،   پیشخدمت لندن خواهد بود!   به همچنین،   اگر صلح در فلسطین و اسرائیل برقرار شود،‌   جهانیان می‌باید دست‌وپای حضرت پاپ را ببوسند،   چرا که،   ایشان نیز برای صلح دست به دعا برداشته بودند،  البته به اتفاق شیمون‌پرز و محمود عباس!   و اما در صورتیکه خلیج فارس به دریای مدیترانه و اقیانوس‌های آرام و اطلس و غیره وصل شود،   و صلح و ثبات به کشورهای منطقه بازگردد،   می‌باید بدانیم که این پیوند فرخنده بدون تلاش‌های بی‌وقفة ‌کارگزاران تروریسم بین‌الملل یعنی حسن فوتبال و عبدالله گل امکان‌پذیر نمی‌شد!

بله،   حسن فوتبال به ترکیه رفت تا با اینکشور که رسماً عضو سازمان ناتوست،   شورای عالی همکاری  تشکیل دهد،  و به قول خودش صلح و ثبات را بر کل منطقه و به ویژه بر سوریه حاکم کند:

«[...]در نشست خبری مشترک [حسن روحانی و عبدالله گل در آنکارا] روحانی  گفت[...] درباره تروریسم و افراطی‌گری گفتگو کردیم [...] درباره سوریه و مصر هم بحث کردیم [...] برای ثبات و امنیت در ایندو کشور،  حاکمیت مردم و پایان جنگ و خونریزی در کل منطقه، توافق‌هائی [...] صورت گرفت [...] نظرهای مشترکی درباره مسائل ایندو کشور و دیگر کشورها داشته‌ایم در گذشته هم همفکری‌هائی وجود داشته [...]»
منبع:  ایریب،   مورخ 9 ژوئن 2014  

همچنانکه می‌بینیم رئیس دولت تف و تکبیر و تکفیر با عبدالله‌گل،  رئیس جمهور اسلام‌گرای ترکیه در مورد صلح و ثبات،   به ویژه در سوریه به توافق رسیده!   و جالب اینجاست که ترکیه و جمکران از دشمنان سرسخت لائیسیته هستند،   و دولت سوریه هم تنها دولت لائیک منطقه است!   به همین دلیل ارتش آدمخوار ناتو برای سرنگونی دولت سوریه از هیچ جنایتی فروگزار نکرده.   حال ترکیه،   عضو رسمی ارتش ناتو «تغییر سنگر» داده و خواهان ثبات در سوریه است؟!   این «تغییر سنگر» خنده‌دار،   در کنار تغییر سنگر شیخ قطر،   پیامدانقلاب‌های کبیر و اخیر فرانسه است که با امضاء قرارداد زرین گاز میان چین و روسیه آغاز شد و همچنان ادامه دارد!

پیش از ادامه مطلب به عنوان «شاهد عینی» یک پرانتز در مورد شرایط فرانسه باز می‌کنیم.  پس از انتخابات شهرداری‌ها و در آستانة انتخابات پارلمان اروپا که با تهاجم به موزة‌ یهودیان بروکسل تقارن زمانی یافت،  وق‌وق‌ساهاب‌های ارتش ناتو پیرامون چند دروغ شاخدار ـ اسطوره ـ  به اجماع رسیدند.   ابتدا محبوبیت «مردمی» فاشیست‌ها و نبرد فرانسوا اولاند با جهادیست‌ها در رسانه‌ها به اثبات رسید!   سپس الجزیره و ایریب مخالفت محفل «برنار هانری لوی» با افراط‌گرائی را در بوق گذاشتند،   و پس از برگزاری 70 امین سالگرد تهاجم متفقین به سواحل نرماندی،   همزمان با  جنجال رسانه‌ای محفل هانری لوی و لوپن‌ها چند دروغ شاخدار دیگر نیز به مخاطبان حقنه شد.    مخالفت مارین لوپن،   رهبر کنونی ویشی‌ست‌ها با یهودستیزی،   و از همه مهم‌تر مخالفت خنده‌دار پدر ایشان با «ویراست رسمی» فرصتی فراهم آورد،   تا بنیانگزار جبهة نفرت‌فروش «ملی» از خود تصویر مدافع آزادی بیان ارائه دهد و صبیه‌شان هم بتوانند جبهة ملی را از یهودستیزی مبری فرمایند!

البته این بساط «شستشو» به فرانسه محدود نمی‌شود.   در اسپانیا نیز خوان کارلوس به منظور زدودن نکبت فرانکیسم به نفع پسرش استعفا داد!   پاپ هم در ساختار مالی واتیکان دست به اصلاحات زده و خلاصه اسطوره‌فروشان غرب برای آراستن چهرة پلیدشان از هیچ کوششی فروگزار نکرده‌اند!   ولی به قول معروف با این بزک دوزک‌ها اهداف‌شان را نمی‌توانند پنهان کنند.   در پس رخدادهای اخیر عراق،  که با اشک تمساح جمکرانیان و جنگ زرگری در حزب جمهوریخواه آمریکا همراه شده،  سناریوی آتلانتیسم برای تجزیة عراق،  جهت ایجاد «خاورمیانة بزرگ» و تأمین برتری منطقه‌ای برای اسرائیل به صحنه آمده.   سناریوئی که به استنباط ما راه بجائی نخواهد برد.