شنبه، تیر ۰۷، ۱۳۹۳

فوتبال فرزانه!




آنگلوساکسون‌ها که طی سدة اخیر برای سازمان دادن به کودتا به مجموعة مسئولیت‌گریز و نظم‌ستیز «لات و آخوند» متوسل می‌شدند،  ‌ در دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر موفق شدند با نفرت فروشی ـ  تکیه بر روضه و زوزه و زندانی سیاسی و شهید و غیره ـ  اجماع خیابانی» ایجاد کرده،   دولت خیابانی شیخ را بجای دولت قانونی شاپور بختیار بنشانند.   اینک که ابزار جادوئی‌ کودتا فرسایش یافته و بساط روضه وزوزه هم دیگر خریداری ندارد، شیپورهای آتلانتیسم برای تکرار دورباطل «شیخ وشاه»،   مسابقات جام جهانی فوتبال را به ابزار ایجاد «اجماع خیابانی» تبدیل کرده‌اند.  برای دستیابی به این اجماع خیابانی،  ‌کافی است مسابقات جام جهانی را از جایگاه واقعی اجتماعی‌اش خارج کنیم و آن را در عرصة تعلقات و تعصبات «اکثریت» قرار دهیم!

اعضای اتحادیة اروپا،‌   به استثناء بریتانیا و مجارستان،   «ژان کلود یونکر» را به ریاست کمیسیون اروپا برگزیدند!   به این ترتیب،   در صورت موافقت پارلمان اروپا با ریاست  «یونکر» ـ  این فرد در پی افشای ارتباط‌اش با شبکة تروریستی «گلادیو» ناچار شده بود از نخست وزیری ابدمدت لوکزامبورگ استعفا دهد ـ   بریتانیا تلاش خواهد کرد تا با حفظ امتیازات و منافع اقتصادی‌اش،  ظاهراً از  اتحادیة اروپا خارج شده،  آلمان و فرانسه را،   البته تحت نظارت آمریکا،  به عنوان حافظان منافع لندن در اتحادیة کذا جاسازی کند!   ولی این رویای شیرین لندن،   با توجه به شکافی که در هیئت حاکمة  ایالات‌متحد به وجود آمده،   امکان دارد به کابوس تبدیل شود!

شکاف ایجاد شده در هیئت حاکمة ایالات‌متحد که پیشتر جنبة نمایشی و ایدئولوژیک داشت،   اینک ابعاد «مادی» به خود گرفته و انتشار اعتراض ریاست اتاق بازرگانی آمریکا به تحریم روسیه  ـ   نیویورک تایمز،  مورخ 24 ژوئن 2014  ـ  آنهم همزمان با امضاء قرارداد «روسیه ـ اطریش» جهت احداث خط لولة «ساوت ستریم» نشان می‌دهد که تحریم‌های یکجانبة کاخ سفید بر علیه روسیه در واقع به انزوای باراک اوباما منجر شده!   به عبارت دیگر،   برخلاف گذشته‌های خوب و نورانی و شیرین که با کودتای میرپنج شیرین‌تر هم شد،‌   کاخ سفید دیگر نمی‌تواند دست در دست لندن از طریق یکجانبه‌گرائی و فتوی‌سالاری به باج‌گیری و مفت‌خوری ادامه دهد!   و این است حکمت حذف دلائل مادی جنگ اول جهانی،  توسط بوق تبلیغاتی وزارت امور خارجة بریتانیا!

بنگاه پوچ‌پراکنی بی‌بی‌سی،  که پیشتر مسابقة فوتبال ایدئولوژیک ساخته بود،  امروز ـ  28 ژوئن 2014 ـ  موفق شد «معنویت» جنگ جهانی اول را هم به اثبات «شکمی» برساند!  خلاصه،   لازم آمده تا همة شوت‌وپرت‌ها یک دروغ شاخدار را باور کنند و آن اینکه جنگ جهانی اول به دلیل «شهادت» فرانسوا فردیناند به راه افتاد،   نه به دلایل اختلاف امپراتوری‌های اروپا بر سر مواد خام،   شاهرگ‌های ارتباطی و غیره!   حداقل بی‌بی‌سی چنین ادعائی دارد:

«28 ژوئن 1914؛  روزی که دنیا را تغییر داد»
منبع:  بی‌بی‌سی،  مورخ 28 ژوئن 2014  

بله،   صد سال پیش در چنین روزی ـ  28 ژوئن 1914 ـ  ولیعهد اطریش در سارایوو به قتل رسید،   و این ترور طلائی برای تفاله‌های قبیلة قوادخلیل‌الله که جز «تخریب» هیچ سیاستی نشناخته و نمی‌شناسند،   بهترین ابزار «اقلیت‌زدائی» شد!   به همین دلیل اعلان جنگ «شادی مردم» در خیابان‌های اروپا را در پی آورده بود:

«[...] وقتی که در ماه اوت 1914 میلادی جنگ اعلام شد،   میلیون‌ها تن از مردم شادمان در خیابان‌های شهرهای مهم اروپا شروع به رقص و پایکوبی نمودند [...]»
منبع:  ویکی‌پدیا 

جالب است که ابراز احساسات خیابانی «مردم»،  به ویژه طی سدة اخیر،  همواره به رونق دکان آنگلوساکسون‌ها منجر شده.   از اینرو حکومت زال‌ممد از سه سال پیش،  یعنی همزمان با اجرائی شدن توطئة «بهار عرب»،   طرح ابله‌نواز «نشاط معنوی» را به صحنه آورد،   به این امید که یک جهان اسلام یکدست به راه خواهد افتاد و نان دولت اسرائیل در روغن فراوان شناور خواهد شد:

«[...] معاون فرهنگی سازمان اوقاف گفت:  طرح تابستانی نشاط معنوی از 5 تیرماه در 751 امامزادة کشور آغاز می‌شود [...]»
منبع:  مردم‌سالاری،   مورخ 14 ژوئن 2011

ولی افسوس و صدافسوس و هزار افسوس که در آخرین جمعة ماه ژوئن،   همزمان با اعلام آمادگی وزیر امورخارجة اسرائیل برای همکاری با کشورهای اسلامی «میانه‌رو» در زمینة مبارزه با تروریسم ـ  سایت نووستی،  مورخ 27 ژوئن 2014 ـ   پلیس ایتالیا «بهار عرب» را در ‌دریای مدیترانه به «شهادت» رساند!   در این خجسته روز،   بیش از 42 تن حشیش توسط پلیس ایتالیا توقیف شد.  و به گزارش سایت لوموند،   مورخ 27 ژوئن سالجاری،  این محمولة حشیش که بیش از یکصد میلیون یورو ارزش دارد،   در مسیر دریائی «تونس ـ ایتالیا» کشف شده!   ولی به استنباط ما،   کشف 42 تن حشیش در واقع تداوم «منطقی» عملیاتی است که با همکاری پلیس آمریکا و اروپا آغاز شده بود.   این عملیات مشترک،   به گزارش صدای روسیه،  مورخ 23 ژوئن سالجاری چند روز پیش نیز در یونان به توقیف بیش از 2 تن هروئین انجامید!   خلاصه،   با نیم نگاهی به عناوین اخبار سایت بی‌بی‌سی‌ پیرامون سابقة‌ صد سالة مبارزات پلیس آمریکا با مافیای ایتالیا؛   عملیات اخیر پلیس ایتالیا؛  و به ویژه ژست‌های آبدوغ خیاری واتیکان؛  و همچنین با در نظر گرفتن شکست کلان ستراتژیک غرب در سوریه،   باید بگوئیم حضرات ناچار شده‌اند حساب خود را از شبکة سنتی مافیا،   پایه و اساس فتوی‌سالاری جدا کنند و در سنگر برنده بنشینند!   ولی در عرصة واقعیت،   حداقل با توجه به آنچه در اتحادیة اروپا می‌گذرد ـ   رسمیت یافتن روسپی‌خانه‌داری و درآمدهای ناشی از برده‌داری و قاچاق مواد مخدر و همچنین عدم مجازات کشیش‌های پدوفیل ـ  مشکل می‌توان پذیرفت که حضرات با مافیا مبارزه ‌کنند!

در هر حال،   دسترسی به اسناد و شواهد این مبارزات برای ما امکانپذیر نیست،   ولی با در نظرگرفتن آخرین چشمه از مبارزات «بی‌امان» واتیکان با یکی از کشیش‌های پدوفیل که از قضای روزگار نورچشمی و هم ولایتی گوساله زرین ـ  پاپ لهستانی ـ  هم بوده،  به صراحت می‌توان دریافت که واتیکان همان مسیر صد سال گذشته را ادامه می‌دهد:

«[...] ژوزف وسلوفسکی،   سفیر ژان پل دو در جمهوری دومینیکن درپی اتهامات پدوفیلی به خلع لباس محکوم شد[...]»
منبع:  فرانس‌پرس،  ‌مورخ 27 ژوئن 2014      

یادآور شویم،   واتیکان با محاکمة‌ «وسلوفسکی» در جمهوری دومینیکن،  محل ارتکاب جرم مخالفت کرده!   دلیل هم اینکه ژوزف وسلوفسکی از نوچه‌های پاپ لهستانی بوده.   و ارتباط ایندو را سایت انگلیسی‌زبان ویکی‌پدیا در دسترس عموم قرار داده.   باری،   عالیجناب «وسلوفسکی» که مانند بسیاری از همپالکی‌های‌ مکتبی و متعهدشان به کودکان علاقه خاصی داشته‌اند،   پس از محاکمه خلع لباس شده و به گزارش فرانس‌پرس،   از این پس می‌توانند در بخش «لائیک» واتیکان فعالیت کنند!   از این نام‌گزاری موهن،   می‌توان به ژرفای نفرت پیروان قواد خلیل‌الله از لائیسیته،   انسان‌محوری و روابط دمکراتیک،   و خصوصاً به شیفتگی پاترنوس به «معنویات» و ایدئولوژی و فتوی و شعار پوچ پی‌ برد!   پس از «مدرنیته»،  ‌تمام موفقیت‌های «پاترنوس» در تاراج ملت‌ها در گرو گسترش همین شعارهای پوچ بوده.   بدون این ابزار جادوئی امکان تحمیل «سیاست» بر عرصة اجتماعی،  ‌یعنی بسیج «مردم» بر محور هیچ جهت گسترش خشونت وجود ندارد.   و به همین دلیل است که رادیوفردا می‌کوشد  محمد مصدق را «ضدخشونت» معرفی کند!  چرا که،    مصدق با شعار پوچ استقلال و حفظ منافع ملی در واقع زمینه‌ساز تحمیل تحریم‌های اقتصادی و کودتا بر ملت ایران شد.   البته رادیوفردا برای طرح اثبات ادعای پوچ‌اش از «دمب» خود،  یعنی‌ رامین جهانبگلو استفاده کرده،   تا ایشان ضمن تکرار مطالبات سازمان سیا در باب اسلام رحمانی و مزخرفات مشابه،  یک برچسب «خشونت‌پرست» هم بر پیشانی کارل مارکس الصاق کنند:

«[...] من مصدق را به عنوان [...] یک شخصیت خشونت‌پرهیز در سیاست معاصر ایران معرفی کرده‌ام [...]‌ یکی از انتقادها به [...] اسلام [...] هست که اسلام یک دین خشن است و از تویش شخصیت‌های خشونت‌پرهیز در نمی‌آیند [...] جواب من این بوده که [...] ‌همکاران نزدیک گاندی [...] هر دو خشونت‌پرهیز بودند[...]»
منبع:  رادیوفردا،  مورخ 3 تیرماه سالجاری  

یادآور شویم طی دوران نکبت‌بار صدارت مصدق بود که مدارس ابتدائی مختلط ممنوع شد،‌ چرا که وزیر «فرهنگ» دولت مصدق با اختلاط کودکان مخالف بود!   در هر حال،   در ادامة مصاحبه،‌ رامین جهانبگلو در مورد یکی از آثارش به زبان انگلیسی «مقدمه‌ای بر عدم خشونت»،  توضیح می‌دهد که در این اثر «تاریخی ـ فلسفی» علاوه بر عدم خشونت ادیان،  به مخالفت مارکس با «عدم خشونت» هم پرداخته:  

«[...] این یک کتابی است که به ویژه به صورت تاریخی نوشته شده و فلسفی.   من از اولین مکاتب و اولین ادیانی که به این موضوع خشونت پرهیزی [...] پرداخته‌اند مثل [...] ادیان شرقی [...] شروع می‌کنم [...] و البته یک فصلی هم در مورد منتقدان عدم خشونت مثل مارکس[...] و دیگران هم دارم[...]»
 همان منبع
همچنانکه می‌بینیم،   سازمان سیا بالاخره پس از اینهمه «صغراکبری‌های» ایدئولوژیک حرف آخرش را از حلقوم نوچة خوب و فرمانبر و پارسای خود یعنی رامین جهانبگلو بیرون کشید؛   «مارکس خشونت پرهیز نبوده!»  و بر اساس آنچه پس از انقلاب اکتبر در جهان گذشته،  می‌باید اذعان داشت که جماعت سازمان سیا و نوچه‌های‌اش با بلشویسم و مخالفان بورژوازی و دشمنان دمکراسی هیچ مشکلی ندارند.  بله،  مشکل اینان در واقع با «کارل مارکس» است که همچون دیگر متفکران مدرنیته،   انسان را «محور» بررسی‌های خود قرار داده!   همین محور «مادی» است که کک به تنبان عموسام انداخته،   و نوکران جمکرانی‌اش را چنان به افلاس کشانده که هر روز «تغییر سنگر» می‌دهند!  

به عنوان نمونه علی مطهری که هفتة‌ گذشته ضمن عربده‌جوئی بر علیه بدحجابان،  خواهان حذف این «تعداد قلیل» و غرب زده شده بود،  ‌ روز جمعه مدافع آزادی بیان از آب درآمده،   و کشف کرده که حذف مخالفان سیاسی حتی در دوران خمینی هم «اشتباه» بوده:

«[...] رویه حذف مخالفین چه در زمان حضرت امام [...] و چه پس از آن اشتباه بوده [...]»
منبع:  ایسنا،‌  مورخ 6 تیرماه سالجاری،  کد خبر: 93040603470

نیازی نیست که بگوئیم در قاموس تولة آخوند مطهری،  واژة «مخالفین» به امثال آخوند منتظری،  شیخ کروبی و میرحسین موسوی محدود می‌شود!   به عبارت دیگر،   تروریست‌های جمکران،  با غوغا و هیاهو قصد دارند هم‌آخوری‌های‌شان را به زور در جایگاه «مخالف» بنشانند،   تا سنگر مخالفت با این حکومت قرون وسطائی به دست طرفداران لائیسیته نیفتد.   بی‌دلیل نیست که اظهارات ابلهانة علی مطهری با مصاحبة رامین جهانبگلو هم‌سوئی نشان می‌دهد.   عموسام و جیره‌خواران‌اش از نظم لائیک هراس دارند،‌  چرا که انسان محوری راه تاراج و سرکوب‌شان را مسدود می‌کند.   به همین دلیل است که همزمان با هیاهوی بوق‌های لجنزار سکون پیرامون برگزاری مراسم بزرگداشت «ترور» ـ  پرده برداری از مجسمة گاوریلو پرینسیپ در سارایوو ـ   ‌رادیوفردا از راهپیمائی «ده‌ها هزار تن» از مجاهدین خلق در فرانسه برای‌مان قصه می‌گوید!  دراکولا از آفتاب گریزان بوده،  از اینرو تصویرش در آینه منعکس نمی‌شد!   این نوع راهپیمائی‌های میلیونی هم مانند تصویر دراکولا فقط در آینة سازمان سیا «انعکاس» پیدا می‌کند!   این شیپورهای سازمان سیاست که راهپیمائی «ده‌ها هزار نفری» مجاهدین را ‌همچون دیگر تظاهرات «مردمی» در کشورهای بهارعرب در بوق می‌اندازد تا هدف مطلوب یعنی جایگزین کردن شغال با دمش به اطلاع عموم برسد!   

در هر حال،   افسوس که والری ژیسکار در کاخ الیزه نیست،   و دولت فرانسه هم ناچار شده این راهپیمائی فرضی و این جمعیت «میلیونی» را محکوم کند!   بد نیست،   به مسئول محترم رادیوفردا یادآوری کنیم که علاوه بر قرارداد زرین چین و روسیه،   و همچنین قرارداد اخیر «روسیه ـ اتریش»،   شرکت بریتیش پترولیوم هم یک قرارداد با شرکت «روس‌نفت» امضا کرده ـ   صدای روسیه،  مورخ 27 ژوئن 2014 ـ   و خلاصه با مجاهدین و بی‌مجاهدین دوران طلائی تحریم و جنگ‌سرد دیگر به پایان رسیده.   در نتیجه دولت فرانسه حتی اگر بخواهد نیز نخواهد توانست سیاست دوران جنگ‌سرد را ادامه دهد.  ولی شرایط نوین در ارادة «آهنین» وزارت امور خارجه بریتانیا جهت گسترش حماقت و خشونت هیچ تزلزلی ایجاد نکرده.  و «معنویت» یافتن جنگ جهانی اول شاهدی است بر این مدعا.

حال ببینیم چگونه می‌توان به جنگ جهانی اول ابعاد ایدئولوژیک و خصوصاً «معنوی» بخشید.   کافی است با قطع ریشه‌های مادی این جنگ،‌   آن را از جایگاه واقعی اجتماعی‌اش خارج کنیم.   همان کاری که بی‌بی‌سی با مسابقات جام جهانی فوتبال انجام می‌دهد!   به این ترتیب جنگ جهانی هم مانند مسابقة فوتبال «خانوادگی» می‌شود،  ‌ و در چارچوب «تعلقات» قرار می‌گیرد!

جالب اینکه،  در هم‌سوئی با وزارت امور خارجه بریتانیا،  حکومت ملایان جمکران و مخالف‌نمایان‌اش هم توانستند با خارج کردن مسابقات جام جهانی فوتبال از زمینة‌ واقعی‌اش «شادی و مسابقة ورزشی» را به ابزار سرکوب ایدئولوژیک تبدیل کنند.  این روند پوچ‌سازی با انتشار گزارش ابلهانة بی‌بی‌سی در مورد «شادی» مردم و مقامات جمکران از «شکست تیم ملی» در برابر آرژانتین آغاز شد.  و در ابتدای امر با یک «توجیه» شبه‌روانشناسانه ـ   نیاز مردم به شادی ـ  آن را آراستند،   و در گام بعد،  ‌ پس از شکست از بوسنی و حذف تیم ملی ایران از مسابقات مذکور،‌   این شادی ابعاد «عقیدتی» گرفت و خلاصه معلوم شد بدون «ایمان و اعتقاد» نمی‌توان در فوتبال پیروز شد:

«[...] شاید ما،  خبرنگارها هم به این تیم باور نداشتیم [...] ما [...] در برزیل بودیم [...] به توانائی این تیم ایمان نداشتیم [...] اگر داشتیم ساعتی قبل از بازی برابر بوسنی [...] چمدان‌هایمان را نمی‌بستیم و منتظر معجزة کی‌روش و فوتبال [...] می‌ماندیم [...] کسی به این تیم باور نداشت تا بزرگترین افتخار فوتبال ایران برای همیشه آن بازی درخشان برابر آرژانتین و ستاره‌هایش باشد [...] روزی که دنیا به فوتبال ایران احترام گذاشت[...]»
منبع:  ‌ایسنا،  مورخ 26 ژوئن 2014،  کدخبر:  93040502953   

بله،  قصة امام حسین است و کربلا؛    با این تفاوت که نقش حسین مظلوم و آن 72 تن را به ترتیب تیم ملی فوتبال و «مردم» ایفا می‌کنند و «داور» مسابقه تبدیل شده به «دشمن» و ملت ایران هم در جایگاه دستگاه ظلم و ستم معاویه و یزید و مردم کوفه و غیره قرار گرفته!  بله،  داور «صرب» دشمنی کرد،  ‌پنالی را نگرفت،   به آرژانتین باختیم و خیلی هم شادی کردیم! در مسابقة بعدی آنحضرت را «باور» نکردند؛  گل خورد و شهید شد و کار به وداع تلخ کشید! اگر خبرنگارها به این تیم «باور» داشتند،   تیم فوتبال ایران برنده می‌شد و حکومت زال‌ممد هم می‌توانست «مردم» را دوباره برای «شادی» به خیابان‌ها هی ‌کند!   برای این جماعت آنچه اهمیت دارد این است که اوباش خیابان‌ها را اشغال کنند.   مهم نیست لشکرکشی خیابانی با چه انگیزه‌ای صورت می‌گیرد؛   اصل و اساس،   تاخت و تاز جمع هیجان‌زده در فضاهای شهری است!   چرا که،   به این ترتیب می‌توان فضای اجتماعی را به فضای خانوادگی تبدیل کرد!   و هر کجا خانواده باشد،  ‌ الزاماً یک «پدر» هم سر و کله‌اش پیدا می‌شود،   تاجدار یا عمامه‌دار چه تفاوتی دارد؛  عملکرد تاج و عمامه یکسان است؛   به سرکوب انسان سازمان می‌دهد.   

ولی فراموش نکنیم،  براندازی به «اجماع خیابانی» نیاز دارد،   و این اجماع را،   هم شیخ و هم شاه می‌توانند با معنوی کردن «فوتبال» ایجاد کنند.   ای کسانیکه نمی‌دانید؛  بدانید که عبارت مسخرة «رهبر فرزانه»،   نه در دوران حکومت جمکران که به مناسبت 25 امین سالگرد سلطنت پهلوی دوم ساخته و پرداخته شده بود:

ای رهبر فرزانة وطن بر کشتی ایران تو ناخدا
ربع قرن اگر شاها،  شهریار ایرانی
برقلوب این ملت،   تا ابد تو سلطانی!                 

خلاصه اگر به همین ترتیب دامنه حماقت و خشونت گسترش یابد،  کار به «فوتبال فرزانه» می‌کشد!  یادآور شویم در گیرودار «اثبات» شکمی «بی‌ایمانی به تیم ایران» در سایت ایسنا،  سایت نووستی،  مورخ 26 ژوئن 2014 از ورود ناوگان جنگی روسیه به کانال مانش خبر داد!

حال باید دید این کفار روس‌ که به ناوگان‌شان هم ایمان ندارند،  چگونه در کانال مانش به انگلستان پنالتی زده‌اند؟