ناسیونال فوتبالیسم!
همزمان با تجمع وزرای امورخارجة آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان ـ کشورهای توطئهگر گوادالوپ ـ در وین،
دمجنبانیهای بنیامین نتانیاهو برای
اربابان آتلانتیستاش به اوج رسید. نخستوزیر
اسرائیل با اشاره به بحران خاورمیانه و «جنگ شیعه و سنی»، رسماً مخالفت خود را با توافق هستهای اعلام
داشت:
«[...] اگر ایرانیها [...] ظرفیت غنیسازی داشته باشند تا
بتوانند بمب تولید کنند، و در عین حال
اعتماد بازرسان را نیز جلب کنند، چنین
توافقی بسیار بد است [...] چنین توافقی بدتر از عدم توافق است [...]»
منبع: رادیوفرانس انترناسیونال، 13 ژوئیه 2014
بله نتانیاهو حق دارد؛
این توافق بسیار بد است. چرا که اهرمهای سرکوب ملت ایران و تهدید اتمی
مسکو را از چنگ آنگلوساکسونها و نوکران جمکرانیشان خارج میکند، و اسطورة نبرد رسانهای حکومت ملایان با اربابان
غربیاش را فرومیپاشاند. از همه مهمتر، پس از
این توافق «بد»، مذاکرات صلح خاورمیانه نیز در دستور کار قرار خواهد
گرفت و تمام دستاوردهای درخشان آتلانتیسم،
به ویژه در اسرائیل و اوکراین بر باد
میرود! ولی نخستوزیر اسرائیل بجای اینکه به صراحت این
موضوع را مطرح کند، بیثباتی را بهانه
کرده تا مخاطب را در ابهام قرار دهد، چرا
که ابهام پایه و اساس فاشیسم است. در ابهام است که میتوان «اجماع» ایجاد
کرد.
آنچه در اوکراین میگذرد، همان
روند «اقلیتزدائی» است که «مرگالله» آن را با اخراج یهودیان از آلمان آغاز کرد، و پس
از جنگ دوم جهانی با اخراج فلسطینیان از سرزمینشان ادامه داد. و همین
اقلیتزدائی است که در اوکراین از حمایت ناتو برخوردار شده. برخلاف
تبلیغات شیپورهای ناتو و به ویژه تبلیغات بیشرمانة «ایریب»، شاخک
اسلامی این سازمان که ساکنان جنوب و شرق اوکراین را «شورشیان مسلح» معرفی میکند، مطالبات مردم این مناطق از «خودمختاری» فراتر
نمیرود. ولی وغوغساهابهای ناتو با واقعیت کاری
ندارند. وظیفة اینان زمینهسازی برای ارائة تصویر دلپذیر
از جنایات آتلانتیسم، جهت ایجاد اجماع
رسانهای بر علیه مخالفان این جنایات است.
به همین دلیل، گذشته
از کشتار سازمانیافتة خبرنگاران خارجی، تهاجم
به دفاتر روزنامههای بیطرف در اوکراین، قتل روزنامهنگاران مخالف یورومیدان، و به ویژه سفارش قلب و کلیه و کبد زندانیان «دنباس»
به سکوت برگزار شده، تا عرصه ابهام مخدوش نشود:
«[...] اولگا ویبر، جراح آلمانی به سرگئی ولاسنکو، نمایندة مردمی فراکسیون میهن اوکراین، 17 قلب، 50 کلیه، 35 کبد [...] و 5 ریه [...] سفارش داد [...] »
منبع: نووستی، مورخ 10 ژوئیه 2014
سطور فوق بخشی است از مقالة مفصل «یوری گوردوننکو»، متخصص امور سیاسی اوکراین پیرامون شیوة برخورد
دولت آلمان با بحرانی که در اینکشور به وجود آمده. یکروز
پس از انتشار این مقاله، دامنة افشاگری در داخل مرزهای آلمان نیزگسترش
یافت. داگمار هن، یکی از نمایندگان «دی لینک» ـ تشکل چپگرای آلمان ـ در مورد همدستی دولت آلمان با فاشیستها در
یوگسلاوی و اوکراین مقالهای نوشت و این مقاله به زبانهای انگلیسی و فرانسه در
سایتهای «ولترنت» و«کمیته والمی» انتشار یافت.
خلاصه، گذشته
از مشکلات اقتصادی و گسترش فقر در آلمان، دولت ائتلافی اینکشور، به
ویژه پس از موضعگیری بیشرمانة آنجلا مرکل ـ حمایت رسمی از کشتار غیرنظامیان فلسطینی توسط
ارتش اسرائیل ـ متزلزل شده و از آنجا که
امکان بازگشت به میعاد نورانی 14 ژوئیه 1933 ـ رسمیت یافتن پوپولیسم ـ وجود ندارد، مافیای فیفا جام جهانی فوتبال را به تیم آلمان اهداء
کرد تا از این طریق به همان اجماع جادوئی ناشی از ابهام تحقق یابد!
در تاریخ 14 ژوئیه 1933 «مرگالله» فعالیت تمام احزاب، بجز حزب نفرتفروش نازی را در کشور آلمان ممنوع کرد، و همه
موظف شدند از «رهبر»، و شعار نفی ایشان، یعنی همان شعار «نه شرقی، نه غربی» اطاعت کرده، خود را
«نژادبرتر» بدانند! بقیة قضایا هم که از توضیح بینیاز است. باری، این
روزها که چنین امکانی فراهم نیست، دولت آلمان میباید از یکسو ژست «ضدآمریکائی»
بگیرد، و از سوی دیگر احساسات و تعصبات و
برتریطلبی و غیره را بر «فوتبال» متمرکز کند. به این
ترتیب است که فوتبال میتواند جایگزین بسیار مناسبی برای «ناسیونال سوسیالیسم» باشد، و همین بود دلیل «پیشگوئی» دقیق ما در مورد
پیروزی آلمان!
برای نشاندن «فوتبال» بجای حزب نازی کافی است فوتبال را از
جایگاه واقعی اجتماعیاش خارج کنیم و آن را به عرصة ابهام تعصبات و تعلقات دینی و
بومی پیوند دهیم. به این ترتیب یک ورزش تبدیل میشود به ابزار عوامفریبی
و سرکوب انسان! رفت و آمد پیگیر آنجلا مرکل در خط «آلمان ـ برزیل»، آنهم از
آغاز مسابقات جام جهانی بیحکمت نبود! حضرات
میخواهند ناسیونال سوسیالیسم بربادرفته را با ناسیونال فوتبالیسم جایگزین کنند. حال بد نیست یک پرانتز «مفرح» برای فینال جام
جهانی فوتبال بازکنیم.
داور مسابقه ایتالیائی بود و همچون موسولینی نظر لطف به
هیتلر داشت. میگویند داور چند بار خود را به کوری زد تا
خطای تیم آلمان را نبیند، چرا که نازیها پس از اینکه دریافتند تیم
آرژانتین قرار نیست مثل تیم برزیل جاخالی بدهد،
شروع به لگدپرانی و لاتبازی کرده بودند؛
در نتیجه داور «کور» شد! همچنین آوردهاند که بازیکنان تیم آرژانتین، به
ویژه شخص «لیونل مسی» چند امکان گل مسلم را از دست دادند، چرا که
کوری داور و رحم و شفقت پاپ فرانسوا مسلماً از طریق چک بانکی به آنان نیز سرایت
کرده بود. خلاصه، تیم آرژانتین «چشم بسته» شوت میکرد؛ دلش نمیآمد
دل تیم آلمان را بشکند! از قدیم گفتهاند «تا توانی دلی به دست آور!» توپ طلائی هم به لیونل مسی تعلق گرفت، چرا که «دل» آنجلا هیتلر را به دست آورده بود! حال از بخش مفرح وبلاگ خارج شده، باز میگردیم به عرصة واقعیات «تلخ» و بدون
ابهام.
در عرصه واقعیت رئیسجمهور آرژانتین در مسابقات فینال حضور
نیافت؛ گروهی از طرفداران تیم آرژانتین
از شکست گریستند، عدهای برای حضور تیمشان
در فینال جام جهانی آنهم پس از 24 سال جشن گرفتند، و از
همه مهمتر لاتولوتهای فرصتطلب برای غارت مغازهها خیز برداشتند و از آنجا که پلیس
ضدشورش مانع این امرخیر بود، پلیس را مورد تهاجم قرار دادند. خلاصه 13 ژوئیه، روز پرماجرائی
بود!
در این روز نمایندة آخوند سیستانی در اوکراین از سوی «شیعیان
کییف» برای مبارزه با داعش اعلام آمادگی کرد!
شوخی هم درکار نیست! مشتاقان میتوانند به گزارش فارسنیوز، مورخ 22 تیرماه سالجاری باکدخبر: 13930421000098
مراجعه کنند! بله، هر کجا
فاشیستها حضور داشته باشند، آخوند شیعیمسلک
هم التزام رکاب دارد. ولی مهمترین خبر 13 ژوئیه، هدف
گرفتن مناطق مسکونی روسیه توسط ارتش اوکراین بود.
این عملیات که به ویرانی یک خانه
منجر شد و یک کشته و یک زخمی بر جای گذاشت، با
انکار ارتش اوکراین روبرو شد و تعجبی هم ندارد!
برنامة «یورومیدان» از همان ابتدا مشخص
بود؛ واداشتن روسیه به دخالت نظامی در
اوکراین! همان سناریوئی که در دوران ریاستجمهوری جیمی
کارتر برای کشاندن ارتش سرخ به افغانستان،
و صدور تروریسم به قفقاز به صحنه
آمد و آنروزها با موفقیت کامل به اجرا گذاشته شد.
اینبار هم شرایط فراهم است!
ایران، عراق، سوریه،
لبنان، مصر و لیبی در بحران فروافتادهاند، اسرائیل هم کشتار غیرنظامیان فلسطینی را از
سرگرفته و در همسایگی روسیه، ارتش اوکراین از طریق کشتار و تخریب، به «پاکسازی» مناطق روسزبان مشغول شده و در
دریای سیاه هم ارتش ناتو مانور نظامی به راه انداخته. در این
شرایط، وزیر امورخارجه اوکراین با فوگ
راسموسن، دبیرکل ناتو دیدار میکند ـ سایت ایریب،
مورخ 12 ژوئیه 2014 ـ و یکروز پس از این ملاقات «پربار» صدور روند کشتار
غیرنظامیان جنوب و شرق اوکراین به خاک روسیه عملی میشود، و همزمان
«یهودستیزی»، هم در اظهارات رئیسجمهور
«منتخب» مطرح میشود: « به خاطر یک یهودی یک ملت را نابود میکنند» ـ فارسنیوز
مورخ 21 تیرماه سالجاری ـ و هم در حضور
رهبر حکومت زالممد «رسمیت» مییابد.
بله «مداحان» حکومتزالممد که به گزاف ادعای شاعری دارند، پای
منبر رهبرشان نشسته و سرودههای شکمیشان را که از آیات «کشکی ـ آسمانی» ملهم شده «تلاوت»کردهاند:
«[...] لهجة عبری و لحن عربی، مکتبشان
نیل را تا به فرات، آنچه که بود، آتش زد[...]
شک مکن، ما همه را
مکر یهود آتش زد
[...]
زان که از این قوم، بدی میجوشد
[...]»
منبع: فارسنیوز، مورخ 13 ژوئیه سالجاری
این «ک... شعرها» نتیجة 35 سال تبلیغات آخوند در کشوری است
که بزرگترین گنجینة ادبیات جهان را دارد!
بله، سرانجام معلوم شد حکومت زالممد
برخلاف ادعاهای ابلهفریباش با «صهیونیسم» هیچ مشکلی ندارد؛ در
واقع از «یهودی» متنفر است. همانطور که ارتش اسرائیل هم با اوباش حماس کاری
ندارد، غیرنظامیان فلسطین را هدف گرفته، تا
برای دارودستة اسمعیل هنیه «سنگرحق» بسازد و در افکار عمومی جهان از این تشکل دستنشانده، وحشی و انسانستیز تصویر دلپذیر ارائه دهد! برای
تحقق این هدف «الهی» لازم است چهرة پلید رهبران جنایتکار حماس را در پس پردة
ویرانهها و اجساد قربانیان پنهان دارند. وظیفهای که ارتش اسرائیل بخوبی انجام میدهد. اینهم
یکی دیگر از شیوههای گسترش ابهام و ایجاد اجماع است.
تهاجم وحشیانة ارتش اسرائیل به غیرنظامیان فلسطین که با «ابتکار
عمل» حماس آغاز شد در واقع تداوم همان سناریوی استعماری است که در سال 1946 ـ یکسال پس از پایان جنگ دوم جهانی ـ با سیاست «مهار مسکو» آغاز شد و به تشکیل دو
یوتوپیا ـ اسرائیل و پاکستان ـ انجامید؛ نتیجة این کلان سیاست را هم امروز به ویژه در
عراق و ایران به صراحت میبینیم.
در تاریخ 12 ژوئیه 1943،
«نبرد پروکوروفکا»، اسطورة
شکستناپذیری ارتش آلمان نازی را فروپاشاند و همچنانکه شاهد بودیم، جنگ
دوم جهانی با تسلیم بیقید و شرط آلمان نازی در تاریخ 8 مه 1945 پایان گرفت. و از
قضای روزگار 3 سال پس از پایان این جنگ، در تاریخ 12 ژوئیه 1948، فرمان
اخراج فلسطینیان توسط «بن گوریون»، نخستوزیر اسرائیل صادر شد و ... و خلاصه بگوئیم،
آتلانتیسم آدمخوار میعاد 12 ژوئیه را برای
جبران ناکامی آلمان نازی برگزید. برگزاری راهپیمائی «حجاب» و انعکاس خبر «پیروزی»
چشمگیرحکومت زالممد رایش در این میعاد خاص حکمتی دارد! این
پیروزی بزرگ و پوشالی عبارت است از صدور حکم دادگاه لاهه به محکومیت یانکیها در
برابر حکومت ملایان! بله، دادگاه کذا که برای خود مشروعیت بینالمللی قائل
شده، 30 سال پس از شکایت جمکرانیان از اربابشان، موفق
شده «حکم» صادر کند:
«[...] دیوان داوری میان دعاوی جمهوری اسلامی ایران و ایالات
متحده آمریکا [...]در شهر لاهه [...]پس از گذشت 30 سال از طرح شکایت ایران مبنی
بر نقض بیانیه الجزایر توسط آمریکا در سال 1359، ایالات متحده را مقصر شناخت و واشنگتن را موظف
به پرداخت کلیه هزینههای حقوقی این پرونده کرد[...]»
منبع: بی بیسی، مورخ 12 ژوئیه 2014
مسلماً انتشار این خبر خیلی خیلی مهم و کشکی دلیل
داشته. گویا آتلانتیستها ترجیح دادهاند
در سنگر «شکست» لنگر اندازند، تا از این مفر نانی برای پادوهای جمکرانیشان
به تنور بچسبانند. این سیاست مزورانه همان
است که آنگلوساکسونها در دهة 1930 ـ دوران
نورانی هیتلر ـ نیز اعمال کردند تا پادوی
وفادارشان را «قدرقدرت» جلوه دهند. روندکار این است که سگ زرد و شغال برای کشتار
غیرنظامیان، «جنگ زرگری» به راه میاندازند، و یکی
از طرفین به نفع دیگری جاخالی میدهد. شاهد بودیم که در دوران نفسکشطلبی هیتلر نیز، بریتانیا پس پس میرفت تا اینکه ارتش سرخ محاصرة
لنینگراد را شکست و آنگلوساکسونها دریافتند که برادران نازیشان «شکستناپذیر»
نیستند! اینچنین بود که بریتانیا به
ناچار از سنگر فاشیسم بیرون پریده، مخالف
فاشیسم شد!
پیشتر در مورد «تغییر سنگر» آنگلوساکسونها به تفصیل توضیح
دادهایم و نیازی به تکرار مکررات نمیبینیم.
آنچه برای ما اهمیت دارد، «جنگ
زرگری» سگ زرد با شغال است که برای احیاء محور سنتی نازیسم، یعنی ارائة
تصویر «مستقل» از تهران و برلن به راه افتاده.
همچنانکه در وبلاگ فوتبال هستهای هم گفتیم، ژستهای
خندهدار و مردمپسند دولت آنجلا مرکل بر علیه آمریکا ـ این ژستها
مسلماً مورد تأئید کاخسفید بوده ـ همچون
بسیج اصولگرایان جمکران برضد «محمد خاتمی و بدحجابی» بخشی است از روند احیاء
فاشیسم که با کودتای سوم اسفند 1392 اوکراین،
تهاجم «داعش» به عراق، و به ویژه با موشکپرانیهای حماس به مناطق
مسکونی اسرائیل وسعت یافته و فعالتر شده. موشکپرانیهای حماس در واقع ارسال کارت
دعوت برای ارتش اسرائیل جهت بمباران غیرنظامیان فلسطینی است. به این
ترتیب، دولت اسرائیل و دارودستة اسمعیل هنیه میتوانند
«شرایط ویژه» را بر ساکنان اسرائیل و غزه حاکم کنند، و
همزمان دامنة بحران منطقه را گسترش دهند تا مذاکرات هستهای، بحران عراق، و به
ویژه تاختوتاز قبیله بارزانی در کردستان به حاشیه رانده شود.
نیازی نیست که بگوئیم منافع این وحشیگریها، همچون دوران نورانی هیتلر، به بانکهای لندن و واشنگتن سرازیر میشود، و به
همین دلیل است که همزمان با عملیات قهرمانانة ارتش اسرائیل ـ بمباران غیرنظامیان غزه ـ توپخانة ارتش کییف هم چند روزی است خاک روسیه
را هدف گرفته و ... و با در نظر گرفتن حمایت آنجلا مرکل از عملیات وحشیانة دولت
اسرائیل، و همچنین تغییر سفرای جمکران در کییف و برلن، به نظر
میرسد که احیای فاشیسم در محور «اوکراین ـ اسرائیل ـ ایران» در دستور کار آتلانتیسم قرار دارد. و به
استنباط ما تحرکات مضحک حکومت ملایان برای اوپوزیسیونسازی با محمد خاتمی و
میرحسین موسوی، جز تحکیم پایههای همین
سیاست «نفی و ابهام» هیچ هدف دیگری دنبال نمیکند. کافی است نیم نگاهی به وقوقیة جمعه و به ویژه، ارائة
تصویر «آخوندپرست» از شاپور بختیار بیاندازیم تا همسوئی محفل «شیخوشاه» را به
صراحت ببینیم.
پیش از بررسی وقوقیه جمعه به دروغپردازی با توسل به شاپور
بختیار میپردازیم که در سایتهای فارسی زبان،
از جمله در گویانیوز در دسترس
همگان قرار گرفته.
حضرات از اعلام مواضع شاپور بختیار، یعنی
برگزاری رفراندوم و امکان برقراری جمهوری فاکتور گرفتهاند، تا او
را با شیخ مهدی بازرگان روی یک سکو بنشانند! بله، 35 سال
پس از کودتای «مردمی» ارتش ناتو در ایران،
لازم است دوران نخستوزیری شاپور بختیار را فراموش کنیم و به یاد داشته
باشیم که خواست بختیار تشکیل یک حکومت ملی بود که مطیع روحانیون باشد:
«[...] پیش از اعلام نخستوزیری [...] و پنج روز پیش از عزیمت
دکتر سنجابی به پاریس[...] دکتر بختیار از لزوم تشکیل یک دولت ملی سخن میگوید[...]
دکتر شاپور بختیار، عضو هیات اجرائی جبهه
ملی در مصاحبه با کیهان گفت: جبهه ملی به
وظایف خطیر خود در برابر ملت ایران آگاه است [...] ما تشکیل یک حکومت ملی را تنها
راه حل فوری میدانیم [...] این حکومت استقرار حاکمیت ملی و گشودن راه آزادی را
باید نخستین هدف خود قرار دهد و بدون همکاری و مشارکت و راهنمایی روحانیت کوچکترین
گامی برندارد[...]»
منبع: گویانیوز، مورخ
12 ژوئیه 2104
نفی مواضع صریح بختیار در دوران نخستوزیریاش، یا بهتر بگوئیم «تحریف تاریخ»، محصول جنگ زرگری سگ زرد و شغال پیرامون
«جبهة ملی» است. جبههای که پس از برگزاری انتخابات مجلس شورای
ملی ساخته و پرداخته شد، تا زمینة تاختوتاز
و لاتبازی محمد مصدق و فدائیان اسلام را فراهم آورد. همچنانکه
پیشتر هم گفتیم جبهة کذا همچون دارودستة ملاممد خاتمی، جز آشوبسازی و هیاهو و به ویژه کوفتن بر طبل
توخالی «قانون اساسی» جهت سازمان دادن به تاراج و کودتا هیچ برنامهای نداشت. منتهی در دوران جنگسرد، اوباش
محفل «شیخوشاه» برای کودتا به سکوت مسکو و دخالت بیگانگان نیاز داشتند؛ پس از فروپاشی اتحاد شوروی، شرایط عوض شد.
مسکو دیگر از کودتا حمایت نمیکرد.
در نتیجه، محفل
شیخوشاه در مسیر دیگری قرار گرفت. مسیر آشوبسازی، و گسترش سرکوب، بدون براندازی!
این روند در دورة محمد خاتمی آغاز
شد. از 18 تیرماه دانشگاه در آشوب فرو رفت، و پس
از اینکه «هوبر ودرین»، وزیرامور خارجه فرانسه از «دولت قانونی ایران»
حمایت کرد، حکومت جمکران ناچار شد لشکرکشی
23 تیرماه را به راه اندازد؛ حسن روحانی هم تغییر سنگر داد و یک سخنرانی
ابلهانه ایراد کرد:
«[...] اینها خیلی پستتر و حقیرتر از آن هستند که بخواهیم
نسبت به آنها تعبیر حرکت براندازی را مطرح کنیم.
در کجای دنیا [...] آشوب، تخریب و بر هم زدن نظم جامعه، تحمل میشود [...]
این صبر و متانت، در یکی دو روزه برای این
بود که ماهیت این چند صد نفر اوباش بخوبی برای مردم ما روشن میشود[...]»
منبع: فارسنیوز، مورخ 23 تیرماه سالجاری، کدخبر: 13930422001573
بله حکومت زالممد «صبرومتانت» به خرج داد تا ببیند اجازة
کودتا صادر میشود یا خیر؛ ولی در هر حال مزاحمتی برای محمد خاتمی، صحنهگردان این آشوبها ایجاد نشد. همین نمایش مهوع را یکبار دیگر با توسل به
مراسم تف سربالای مردمی و اعلام پیروزی میرحسین موسوی در سال 1388 تکرار کردند، و باز هم
نتیجة مطلوب به دست نیامد. در نتیجه،
علی خامنهای که یک هفته در خفقان
فرو رفته بود، و به قول حسن فوتبال
صبرومتانت به خرج میداد، ناچار شد حساباش را از میرحسین موسوی جدا کند و
باز هم شاهد بودیم که مزاحمتی برای محمد خاتمی ایجاد نشد.
دلیل هم اینکه، محفل فاشیسم بینالمللی به محمد خاتمی لطف دارد! این
فرد برای «واگذاری» حکومت شاه به شیخ مورد استفاده قرار گرفت و اینک نیز میباید
حکومت شیخ را به شاه تحویل دهد. از اینرو
سازمان تبلیغات اسلامی برای ارائه تصویر دلپذیر از دارودستة شیاد اردکان، چنین القا میکند که مدافعان سیاسی شدن دانشگاه از
آزادی پوشش زنان طرفداری میکنند! ساتاس در کمال حماقت چنین میپندارد که به این
ترتیب مخالفان «تحمیل حجاب» در کنار اصلاحطلبان و میرپنج پرستان قرار خواهند گرفت
و سنگر توحش «اسلام سیاسی» مستحکمتر میشود!
البته ابله در مرز پرگهر فراوان
است. طرفداری از دولت اسرائیل، «از لج» حکومت اسلامی شاهدی است بر این
مدعا، و تبلیغات ساتاس هم برای ابلهان
تنظیم میشود:
«[...] احمد جنتی در خطبههای این هفته نمازجمعه تهران با اشاره به
سالروز حمله مأموران شاه به مسجد گوهرشاد [...] اظهار کرد: حجاب نقش اثر گذاری در
جامعه دارد و تنها مسئلهای شرعی نیست؛ چرا
که حجاب فلسفهای دارد که جلوی حرامزادگی را میگیرد و پاکدامنی را حفظ میکند[...]»
منبع: ایسنا، مورخ، 11 ژوئیه 2014، کد خبر: 93042011650
باری جکی پس از تأکید مکرر بر اهمیت «حجاب»، زبان
به نکوهش دارودستة اصلاحطلبان میگشاید و به این ترتیب بیحجابی را به دانشگاه
سیاسی «وصله» میکند:
«[...] باید ستادی مقتدر برای بررسی مسئله حجاب به وجود آید [...]
خطیب جمعه [در ادامه افزود] فتنهگران با چراغ سبز و کلمه اعتدال امیدوار شدهاند [...]
و در دانشگاه ها فعال شدهاند[...] شاهد انتصاب افرادی هستیم که در غائله 18 تیر
78 و فتنه 88 تأثیرگذار بودهاند[...]»
همان منبع
همچنانکه میبینیم پس از انتقاد از «بدحجابی»، جنتی
آناً به سراغ اصلاحطلبان و طرفداران میرحسین موسوی میرود و با حضور آنان به ویژه
در دانشگاه مخالفت میکند! اینهمه به این امید که به مخالفان حکومت توحش
جمکران «بباوراند» که اوباش پیروخطامام و بنیانگزار سلطنت پهلوی با بیحجابی و
بدحجابی کاری نداشتهاند! حال آنکه سیاسی کردن پوشش زن، چه در قالب «کشف حجاب»، و چه به
صورت «تحمیل حجاب» دو روی سکة فاشیسم است. و شاید
به همین دلیل حکومت زالممد، 12 ژوئیه را «روز حجاب و عفاف» نامیده:
«[...] همزمان با 21 تیرماه سالروز کشف حجاب توسط رضاخان و
نامگذاری این روز به نام روز عفاف و حجاب، راهپیمایی با حضور خواهران بسیجی و محجبه [...] برگزار
شد[...]»
منبع: فارسنیوز، مورخ
21 تیرماه سالجاری
طی سالهای گذشته،
در میعادهای پیروزی ارتش سرخ بر ارتش آلمان نازی، حکومت اسلامی پیشرفت میکرد و موشک و هواپیمای
بدون سرنشین «فوق مدرن» به نمایش میگذاشت،
اینک که کفگیر به ته دیگ خورده، ستاد
کل نیروهای مسلح به عنوان کمکوقوقیه،
بیانیه میصدورد، و «چادرسیا» را به
عنوان «نماد» پیشرفت تکنولوژی «نظامی ـ
هستهای» زالممد به ارزش میگذارد!
<< بازگشت