نماز و نازیسم!
پنجمین روز ماه ژوئیه با «یوتوپیا»
پیوندی ناگسستنی برقرار کرده! در تاریخ 5 ژوئیه 1940 دولت بریتانیا که در
ایران حکومت طرفدار هیتلر را به قدرت رسانده بود، روابط دیپلماتیکاش را با دولت ویشیست فرانسه
قطع کرد! 10 سال بعد،
در تاریخ 5 ژوئیه 1950، حدود یکسال
پس از خیمه شب بازی انتخابات مجلس شورای ملی و زمینهسازی آتلانتیسم برای ایجاد
تشکل جبهة ملی، طرح بازگشت یهودیان به سرزمین موعود در «کنست»
به تصویب رسید و ... و بازار صدور فاشیستهای یهودی به اسرائیل رونق گرفت. و از قضای روزگار در سال 1977 میلادی ـ آغاز
ریاست جمهوری جیمی کارتر ـ کودتای اسلامگرایان پاکستان هم در میعاد 5 ژوئیه سازمان یافت، و اینک
شاهین بخت میعاد 5 ژوئیه بر شانة دولت آلمان نشسته!
احضار سفیر آمریکا به وزارت امورخارجه
آلمان برای توضیح در مورد جاسوسی، از آندسته اخبار «مفرحی» است که از قضای روزگار
در میعاد 5 ژوئیه 2014 منتشر شده، و برای تقویت «توهم» قدرت و استقلال سیاسی اهالی
ژرمانی مفید است. قدرتی که اخیراً در
زمینة فوتبال هم با پیروزی تیم آلمان بر فرانسه به «اثبات» رسید! خلاصه دولت
آلمان که از هر نظر «مردمپسند» شده، اینک وظیفه دارد در سنگر مردمپسند «ضدامپریالیست»
هم لنگر اندازد تا غیرخودیها این سنگر «مردمی» را اشغال نکنند و نان آتلانتیسم
آجر نشود! به عبارت دیگر،
دولت آلمان که در اوکراین از
فاشیستهای مورد حمایت یانکیها پشتیبانی میکند،
همزمان میباید نقش ضدامپریالیست هم
ایفا نماید! و همین سیاست متناقض و فاقد انسجام است که همسوئی
دولت آلمان را با حکومت ملایان جمکران نشان میدهد.
در واقع تحرکات اخیر وزارت امورخارجه آلمان
برمحور تلاش جهت بازسازی محور ضددمکراتیک «تهران
ـ برلن» صورت میگیرد. محوری که در فردای جنگ جهانی اول، با کودتای سوم اسفند محفل «شیخوشاه»، و «کانون تبلیغات اسلامی» در ایران فعال شد و در
سال 1978 میلادی، پس از کودتای
اسلامگرایان پاکستان، همچنانکه شاهد
بودیم، زمینة کودتا بر علیه دولت قانونی شاپور بختیار را هم فراهم آورد. در تاریخ 3 ژوئیه 1979، یعنی حدود 18 ماه پس ازکودتای
آتلانتیسم در ایران، جیمی کارتر فرمان
صدور «کمکهای ویژه» به افغانستان را صادر کرد و همزمان با آغاز «جهاد» تروریستهای
عرب و افغان با «کمونیستها»، شاهد جنگ ملایان جمکران بر علیه «کفار» بعث، و همچنین تجاوز وحشیانة دولت اسرائیل به لبنان بودیم. پس از گذشت 35 سال، در میعاد سوم ژوئیه، سناتور مککین راهی افغانستان شدند، ولی در
فردای ورود ایشان، تانکرهای حامل سوخت ارتش ناتو مورد تهاجم قرار
گرفت و در واقع سر دوستان تروریستشان بیکلاه ماند! اصلاً ماه ژوئیة امسال برای محفل مککین با
ناکامی و مصیبت و رسوائی آغاز شد!
به عنوان نمونه در تاریخ اول ژوئیه
2014، همزمان با تغییر سنگر ناگهانی یورونیوز ـ پخش
مستقیم سخنرانی ولادیمیر پوتین در جمع سفرای روسیه ـ نیکولاسرکوزی،
رئیس جمهور سابق فرانسه را بازداشت کردند
و فیگارو که دو دستی به سرکوزی چسبیده بود و با تکیه بر آمار کشکی ادعا میکرد
اکثریت مردم فرانسه طرفدار سرکوزی هستند، ناگهان دریافت که اکثریت مردم فرانسه هیچ علاقهای
به سرکوزی ندارند! البته به دلایل بازداشت سرکوزی دسترسی نداریم، ولی به
استنباط ما این بازداشت جنجالی پیامد مستقیم تحولات لیبی است!
این تحولات که با دستگیری پرسروصدای متهم
به قتل سفیر آمریکا در لیبی آغاز شد، در واقع به سناریوی «بهارعرب» در اینکشور پایان
داد. و روشن است که مبتکران این سناریوی استعماری در
اروپا ـ نیکولا سرکوزی و دیوید کامرون ـ نیز نمیتوانند از پیامدهای چنین پایان تلخی در
امان بمانند. در بریتانیا حکم زندان برای «اندی کولسون»، مشاور دیویدکامرون صادر شد، و در فرانسه هم یقة نیکولاسرکوزی را گرفتند که
در شرایط فعلی هیچ مسئولیت سیاسی ندارد!
در آمریکا نیز حامیان رسمی بهارعرب بینصیب
نماندهاند! پس از دیدار معاون بارزانی با
جوبایدن ـ فرانس پرس، مورخ 3 ژوئیه 2014 ـ کاخ سفید رسماً با استقلال کردستان عراق
مخالفت کرد و این مخالفت در سایت رادیوفردا انتشار یافت. هر چند بیبیسی آن را تا به حال نادیده گرفته؛
و دلیل هم روشن است. ایجاد لجنزار
یوتوپیا ـ کشورسازی بر اساس اسطوره و تعلقات قومی و نژادی ـ استراتژی امپراتوری بریتانیا بوده، هست و خواهد بود. «استقلال» کردستان عراق هم بخشی است از همین
استراتژی گسترش حماقت و توحش. در هر حال
برای «جبران» مخالفت کاخ سفید با استقلال کردستان عراق بود که گاردین، تونی بلر
را به عنوان مشاور ژنرال السیسی معرفی کرد!
و به این ترتیب پس از استعفای پادشاه اسپانیا ـ خبر این استعفا در تاریخ 2 ژوئن انتشار یافت ـ تکلیف
جبلالطارق و کانال سوئز روشن شد. و با
توجه به تمرکز مقامات حکومت زالممد بر دانشگاه، مدارس، و
به ویژه بر «فساد»، باید اذعان داشت که با
تعیین تکلیف «تنگة هرمز» نیز چندان فاصله نداریم!
اگر نیم نگاهی به تاریخ شروع سلطنت خوان
کارلوس بیاندازیم ـ 2 2 نوامبر 1975
ـ خواهیم دید که با آغاز آشوبها در ایران
ـ مارس 1977 ـ کمتر از دو سال فاصله دارد! به عبارت دیگر آتلانتیسم پس از بزک فرانکیسم در
اسپانیا، دستی هم به سروگوش محفل هفتاد سالة «مرگالله»
در ایران کشید! ابراز علاقة علیخامنهای
به غیرسیاسی شدن «دانشگاه» حکمتی دارد! کافی است سایت بیبیسی موضع ظاهراً «منطقی» به
خامنهای نسبت دهد، تا همه با آن مخالفت
کنند! بله نفرت،
همچون عشق با نگرش منطقی بیگانه
است، در نتیجه برای چپاول و سرکوب ملتها، آنهم
از طریق ایجاد «اجماع خیابانی» کارآئی دارد. طی سدة اخیر، کارآئی «نفرتفروشی» جهت ایجاد «اجماع خیابانی» بر
علیه نگرش «انسانمحور» در کشور ایران به اثبات رسیده، و هیچ
دلیلی ندارد که آتلانتیسم این ابزار جادوئی را رها کند. خلاصه جای
تعجب نیست که ابراز مخالفت ظاهری با سیاسی شدن دانشگاه بر عهدة علی خامنهای گذاشته
شود. آنهم در شرایطی که حکومت زالممد به
پیروی از دارودستة رجوی روند توحش «دشمنشناسی»
را به مدارس ایران آورده و میخواهد «دانشآموزان» را نیز در برابر یکدیگر قرار
دهد:
«[...] زنگ نماز در تمام
مدارس کشور الزامی است، اما حضور دانشآموز
اختیاری خواهد بود و هیچ نمرهای از آنها بابت عدم حضور در نماز کسر نخواهد شد[...]»
منبع: ایسنا، مورخ 14 تیرماه
139سالجاری، کدخبر: 93041407637
بله نمرة هیچکس کم نمیشود، ولی
فضای دوقطبی و ایدئولوژیک بر مدارسکشور حاکم خواهد شد و حکومت ملایان پای هیتلر را
به مدارس ایران هم باز میکند! ولی جالبتر
از سربازگیری در مدارس و اظهارات ابلهپسند علی خامنهای، پاسخ وزارت علوم ملایان به تأکیدات رهبر، و ارسال
نامة سرگشادة استادان دانشگاه در حمایت از وزیر علوم است!
وزارت علوم ملایان به رهبر اطمینان
داده که ضمن ممانعت از سیاسی شدن دانشگاه، دانشجویان را با مناظره و عقلانیت و نقد
و انتقاد و غیره آشنا میکند:
«[...]این وزارت خانه[...] با اعتقاد به لزوم تامین فضای فرهنگی و
علمی مناسب در دانشگاهها [...] در عین باور به ضرورت رشد فهم و مشارکت سیاسی
دانشجویان، گفتمان اعتدال و عقلانیت را
سرلوحه کار خود قرار داده [...] نباید از آزادی ترسید و از مناظره گریخت و نقد و
انتقاد را به کالای قاچاق یا امری تشریفاتی تبدیل کرد [...] نباید بجای آزادی به
دام جدال و هتاکی و مسئولیت گریزی افتاد[...]»
منبع: رادیوفردا، مورخ 13 تیرماه سالجاری
در واقع وزارت علوم جمکران برای گسترش لجنزار
«اسلام سیاسی» خیز برداشته و میخواهد دانشگاه را به میدان آزادی و مناظره و نقد و
انتقاد تبدیل کند، حال آنکه دانشگاه در جوامع بهنجار کاربرد دیگری
دارد! جالبتر از ترهات وزارت علوم
ملایان، متن نامة سرگشادة استادان دانشگاه
«امام زمان» است که به توهم خودبزرگبینی هم دچار شدهاند:
«[...]دانشگاه تهران به
عنوان نماد جامعه علمی و دانشگاهی کشور همواره در طول تاریخ معاصر در همه عرصههای
علمی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور تأثیر بسزایی داشته و طلایهدار
دانش و دانشمندان این مرز و بوم بوده [...] مدیریت و رهبری چنین نهاد مهم و نافذی
باید از مقبولیت، وجاهت و توانمندی علمی و عقلانی بالا [...] در بین
همه دانشگاهیان کشور برخوردار باشد[...]»
منبع:
ایسنا، مورخ 5 ژوئیه 2014
یادآور شویم هیئت «علمی» همین دانشگاه «تحصن»
فرموده بود تا «شاه برود و خمینی بیاید!» با توجه به نشستن جامعة «علمی» دانشگاه
کذا در سنگر استعمار، میباید اذعان کنیم که این دانشگاه در همة عرصههای
علمی و اجتماعی و فرهنگی و غیره «تأثیر بسزائی» داشته، چرا که کارساز سرکوب استعماری بوده. در
واقع، باید به تأثیر منفی دانشگاه کذا اشاره کنیم. ولی
خوب از آنجا که جماعت مرگالله در لجنزار تعصبات و تعلقات دست و پا میزند، مسئولیت توحش خود را نخواهد پذیرفت، و به
مصداق ارث خرس به کفتار میرسد، لات هم مسئولیتگریزی
قوادخلیلالله را به ارث برده! به همین
دلیل است که وزیر ارشاد حکومت جمکران، در
جایگاه الهی نشسته و فساد حاکمیت را به حساب «جامعه» گذاشته! بله، تولة
آخوند جنتی کشف کرده که دروغ بر جامعه حاکم شده:
«[...]علی جنتی،
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی [...] خطاب
به منتقدان [...] دولت حسن روحانی گفت[...] نگرانی شما این است که چرا یک خانم
جوراب ساپورت پوشیده [...] اما دولت نگرانیهای عمیقتری دارد و آن سقوط اخلاقی
جامعه است [...] جامعه ما دچار دروغ و جوسازیهای بیجهت شده [...] اینها مایه
نگرانی است. هرکسی میتواند از ما سئوال
کند که پس از ۳۵ سال چه کار کردهایم
[...]»
منبع: رادیوفردا،
مورخ 4 ژوئیه 2014
به عبارت دیگر، همه
باید بپذیرندکه حکومت ملایان و به ویژه شخص علی جنتی از «دروغ» مبری است!
و از آنجا که توله آخوند جنتی از
دروغ مبری تشریف دارند، بجای اینکه به حیطة
شغلی خود ـ وزارت ارشاد ـ بپردازد، به ابراز نگرانی برای اقتصاد نشسته:
«[...] ما نگرانیهای عمیقتری
داریم. نگران آینده کشور، وضع اقتصاد، و نگران میلیونها جوان بیکار هستیم که نمیتوانند
ازدواج کنند و مسکن بخرند[...]»
همان منبع
مسلم بدانیم که در حکومت زالممد، وزیر
اقتصاد هم برای مسائل فرهنگی به سوگ نشسته و «نگران» شده! لات هرگز در جایگاه واقعی اجتماعیاش قرار نمیگیرد،
چرا که برخلاف گلهسازی و کوفتن بر طبل
توحش حقوباطل، قرار گرفتن در جایگاه
واقعی اجتماعی «مسئولیت» دارد! جالب
اینجاست که ترهات علی جنتی در واکنش به نقد سیاستهای هستهای دولت «تف و تکفیر» ردیف
شده:
«[...] سخنان آقای جنتی [...] در همایشی با عنوان دلآرامیم
بیان شده [...] همایشی که [...] در واکنش به نشست اردیبهشتماه گروهی از محافظهکاران
در نقد سیاستهای هستهای دولت روحانی با عنوان «دلواپسیم» برگزار شده[...]»
همان منبع
همچنانکه میبینیم بر اساس گزارش رادیوفردا، پوشش
زنان ایران در حکومت جمکران به مسائل هستهای مرتبط میشود! در هر حال، نخستین
روزهای ماه ژوئیه نه تنها در جمکران و آلمان که در دیگر نقاط جهان هم شگفتیهای
فراوان داشت! از آنجمله است رفع تحریمهای
یکجانبة ژاپن بر علیه کره شمالی، همزمان با سفر رئیسجمهور چین به کرة جنوبی ـ 3 ژوئیه 2014 ـ و اهداء آب زرشک به سناتور مککین در هند!
سناتور مککین پس از حمایت ویدئوئی از عیال مسعود رجوی، دوان
دوان راهی هند شد تا چند فروند هواپیما و دیگر اسقاطیهای ارتش آمریکا را به هندیها
قالب کند. قرار بود سناتور مککین یک نشست خبری هم داشته
باشند که وزارت امورخارجه هند با احضار سفیر آمریکا در ارتباط با جاسوسی، بساط ایشان را بر هم ریخت و این سناتور دلسوخته
گریان و نالان راهی افغانستان شد تا در امور «انتخابات» وساطت فرماید:
«یک هیات آمریکایی
به ریاست سناتور جان مککین وارد کابل شده و با اشرف غنی احمدزی و عبدالله
عبدالله، نامزدان ریاست جمهوری
افغانستان، دیدار کردند. در این دیدارها دو طرف بر تامین شفافیت در
انتخابات و حل بحران از مجاری قانونی تاکید کردند[...]»
منبع: بیبیسی،
مورخ 3 ژوئیه 2014
بدنیست بدانیم که همزمان با ماجراهای مککین، جوزف بایدن هم با رجب اردوغان تماس گرفت ـ فرانس
پرس، مورخ 3 ژوییه سالجاری ـ و اینچنین
بود که نخست وزیر ترکیه برای رفع تحریم گمرکی ارمنستان ابراز آمادگی کرد! و
همزمان با جشنهای استقلال آمریکا، سایت
ایریب هم این خبر خوش را به اطلاع همگان رساند:
«[...] گمرک مرزی علیجان که از سال 1993 میلادی در پی
اختلافات میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر سر قره باغ [...] تعطیل شده از ماه
ستپامبر بازگشایی میشود[...]»
منبع: ایریب، مورخ
4 ژوئیه سالجاری
بله، در واقع ارتش ناتو پس از دریافت توسری «کلان
ستراتژیک» ناچار شده تحریم غیرقانونی ارمنستان را که از دوران یلتسین و درگیرودار
بحرانسازی آمریکا و نوکراناش در عراق آغاز کرده بود،
به تعلیق در آورد. حال که
به عراق رسیدیم بد نیست به مواضع نظامیان جمکران نیم نگاهی بیاندازیم تا ابعاد
افلاس حکومت ملایان را بهتر ببینیم. حکومت
جمکران که قادر نیست امنیت مرزهایاش را با کشورهای همسایه تأمین کند، قصد
دخالت نظامی در عراق دارد:
«[...] روز دوشنبه حسین دهقان وزیر
دفاع دولت روحانی[اعلام داشت] ایران اسلامی خواهان عراق یکپارچه، متحد، امن
و پیشرفته میباشد و از هر گونه اقدامی در این راستا حمایت میکند[...] همزمان
سردار جزایری، معاون ستاد کل نیروهای
مسلح نیز به طور تلویحی از احتمال ورود نظامی جمهوری اسلامی به عراق سخن گفته[...]»
منبع: نووستی، مورخ 12 تیرماه سالجاری
خنده دار اینجاست که همزمان با این
اظهارات، امیر عبداللهیان، معاون
وزارت امور خارجه هم در مورد «عدم اعزام نیرو» به عراق تأکید کرده! با این وجود،
بیبیسی و رادیوفردا، مورخ 5 ژوئیه 2014
ـ با توسل به انتشار خبر مرگ یک
خلبان ایرانی در عراق تلاش میکنند به مخاطب بباورانند که جمکرانیان در عملیات
نیروی هوائی عراق شرکت دارند! به عبارت دیگر،
لندن و واشنگتن باج مذاکرات هستهای میطلبند و با پرتاب جسد خلبان کذا در
دیگ پلو در واقع «اناشریک» میگویند! روشنتر بگوئیم آتلانتیسم میخواهد با
نشاندن حکومت ملایان شیعی مسلک در جایگاه
«داور منطقهای» به منافع استعماری خود تداوم بخشد. ولی زمینة این سیاست در عراق از دست رفته و بیاعتنائی
نوری المالکی به جیغ و فریاد آخوند سیستانی شاهدی است براین مدعا. در
نتیجه، حکومت بیاعتبار و منفور ملایان
ایران هم نمیتواند با تکیه بر نفوذ فرضی امثال آخوند سیستانی یا قدرت موهوم مقتدی
صدر وارد عراق شود.
در پایان یادآور شویم طی دوران جنگ
سرد، بساط جاسوسگیری در آلمان کاربرد
سرکوب چپ داشت. به عنوان نمونه جهت کشیدن
زیرپای «ویلی برانت»، نخستین صدراعظم سوسیال
ـ دمکرات آلمان پس از سالهای 1930، رسانهها
جاسوسی معاون وی برای آلمان شرقی را به اثبات رساندند، درنتیجه ویلی برانت استعفا
داد. اگر ویلی برانت در قید حیات میبود، شاید تأئید
میکرد که اینک نیز بساط جاسوسگیری دولت آلمان و قدرتنمائی برای یانکیها به
تحکیم جایگاه راستگرایان منجر میشود و بزودی بازمیگردیم به دوران «نه شرقی، نه
غربی» دستگاه هیتلر و محور نازنازی «آلمان ـ ایران!» کافی است جام جهانی فوتبال را به آلمان اهداء
کنند!
<< بازگشت