جمعه، بهمن ۱۵، ۱۳۹۵

افلاسکو!




پس از مادر ترزا،   نخست‌وزیر انگلستان،  نوبت رسید به آنجلا مرکل،  صدراعظم ابدمدت آلمان که به دیدار رجب اردوغان بشتابد،   و وی را به رعایت آزادی بیان و «غیره» فراخواند! جالب اینجاست که دولت مرکل نه تنها دست سازمان سیا را برای جاسوسی از شهروندان کشورش بازگذاشته که به شنود مکالمات تلفنی مقامات آلمان توسط کدخدا هم اعتراض نکرده!   البته این روابط «ارباب ـ رعیتی» در سراسر بروکسل‌ستان رایج است؛   به آلمان محدود نمی‌شود!   ولی خوب،   رجب اردوغان که محتاج پیرزن‌های پری پیکر و ماه سیمای عموسام  شده،   در جایگاهی نیست که بتواند به این مسائل «پیش‌پاافتاده» اشاره‌ای داشته باشد؛ کودتای ناکام 15 ژوئیه،   و بعد هم «افلاسکو»،   علاوه بر حکومت زال‌ممد،   سلطان رجب را نیز بدجور زمین‌گیر کرده!   

یادآور شویم،  پروژة «افلاسکو» یک مجموعه است که فاز اول آن 4 روز پیش از مراسم ادای سوگند دونالد ترامپ با سقوط یک هواپیمای باری ترک در بیشکک آغاز شد.   هواپیمای مذکور از  بندر هنگ‌کنگ ـ  حیات خلوت بریتانیا ـ  به ترکیه می‌رفت و در قرقیزستان توقف داشت.   البته معلوم نیست بار این هواپیما چه‌ها بوده،  ولی با در نظر گرفتن مبداء و مقصد و محل توقف آن،   و با توجه به پیامد فوری سقوط هواپیمای کذا در واشنگتن و تهران ـ   زوزة باراک اوباما بر علیه ترامپ،  و شلیک ضدهوائی در مرکز شهر تهران ـ  شاید،  «انگلیسای چش‌چپ»  بار ویژه‌ای در این هواپیما گذاشته بودند، که «کج» بود و به مقصد نرسید! 

با اینهمه «انگلیسا» پشتکارشان خیلی خوب است،   از اینرو سه روز پس از سقوط «بارکج»،  رفتند به سراغ خواهر مریم رجوی،  ‌کشتزار سابق «برادر» مهدی ابریشمچی،‌  که چند سال پیش «وقف» فلاحت مسعود رجوی «راحل» شده بود!   البته انگلیسا خودشان سراغ کشتزار وقفی نرفتند،   طبق معمول فرانسوی‌ها را جلو انداختند.  و اینچنین بود که روز 18 ژانویه، مریم رجوی سروکله‌اش در مجلس شورای ملی فرانسه پیدا شد،   و «دوستداران مقاومت» دم ایشان را حسابی در پشقاب گذاشتند و ... و عکس و تفصیلات این دیدار «تاریخی» هم در توئیتر مریم رجوی در دسترس عموم قرار گرفت!   فردای همان روز،  ساختمان پلاسکو،‌  ملک حبیب‌الله القانیان،  قربانی حکومت جنایتکار اسلامی منفجر شد.

بوق‌های جمکران از صدها قربانی «آتش‌سوزی»،   از جمله ده‌ها آتش‌نشان خبر دادند،  و ... و همانطور که در وبلاگ «دولت تدبیر و تحریق» گفتیم، حکومت ملایان هم تلاش کرد، جنایت‌اش را به حساب عملیات تروریستی بگذارد و در جایگاه قربانی بنشیند؛  ولی نتوانست.  در عوض بخوبی توانست با روضه و زوزه و عرعر و شعار از پرداخت خسارت‌ مالی به بازماندگان قربانیان جنایت‌اش خودداری کند:

«[...] فقط نصف حقوق قربانیان را به عنوان مستمری به بازماندگان پرداخت می‌کنند[...]»
منبع:  گویانیوز،  ‌مورخ 26 ژانویه 2017

البته جای تعجب نیست؛  ‌ همچنانکه بارها در این وبلاگ گفته‌ایم حکومت اسلامی،  یک مجموعة جنایتکار و تاراجگر است که از نخستین روز موجودیت،   «خدمات‌اش» به نام الله، و به کام آتلانتیسم بوده،   و از اینرو،   طی 38 سال اخیر،   لطف و عنایت ارباب به صورت «زیرجلکی» شامل حالش شده و می‌شود.  در نتیجه،   هیچ دلیل ندارد که از یک حکومت تروریست انتظار داشته باشیم به قربانیان جنایات‌اش، خسارت بپردازد.   وظیفة این حکومت تبدیل کشور ایران به عربستان «شیعی» است.   و این هدف «الهی» در زمینة اجتماعی با تحمیل احکام توحش اسلام به ملت ایران،   و همزمان تخریب و تکفیر هر آنچه بر تازیان «تقدم تاریخی» دارد محقق می‌شود.  کار این سیاست استعماری،  همزمان با سفر مادر ترزا به ینگه‌دنیا ـ  27 ژانویه سالجاری ـ   به تکفیر زرتشتیان ایران، و تحریم «جشن سده» نیز کشید: 
  
«[در نماز جمعه تفت گفته شد] این کارها [برپائی جشن سده]  به جز آنکه چهرة شهرستان را مخدوش کند و منافقان و سلطنت‌طلبان از آن سوءاستفاده کنند فایدة‌ دیگری برای شهرستان ندارد[...]»
منبع:  رادیوفردا، ‌ مورخ 29 ژانویه 2017 

بله روز جمعه 27 ژانویه،   همچنانکه در وبلاگ «ترامپ‌الله» هم گفته بودیم با همة جمعه‌ها تفاوت داشت،   به همین دلیل برای پارس‌کردن آخوند به آئین‌های ایرانی بسیار مناسب بود و   طویلة مشروعه هم از این فرصت استفاده کرد تا دم مفصلی برای قوم و قبیلة روتچیلد بجنباند و  غم «افلاسکو» را تاحدودی از دل‌شان بزداید!   خلاصه «افلاسکو» را دستکم نگیریم،  چرا که در آلمان و فرانسه تحولات گسترده‌ای ایجاد کرد،   و سفر مادر ترزا به واشنگتن را جلو انداخت!   در واقع پس از دیدار بوریس جانسون با داماد دونالد ترامپ،  قرار شده بود،   سفر «مادر ترزا» به واشنگتن طی ماه فوریه صورت گیرد!  ولی روز 23 ژانویه،  این برنامه منتفی شد!

در این روز «جادوئی»،   دادگاه عالی بریتانیا از خواب خوش «برکسیت ایز برکسیت» پرید،  و با تقاضای مادر ترزا برای دور زدن پارلمان جهت اجرای مفاد برکسیت «مخالفت» کرد!   در آلمان نیز اشتاین‌مایر،  وزیر امور خارجه بی‌سروصدا استعفا داد،  و زیگمار گابریل،   وزیر امورخارجه جدید شتابان به مسکو دوید؛  کلیپ انفجار ساختمان پلاسکو را هم «بعضی‌‌ها» روی یوتوب گذاشتند!  جالب‌تر اینکه،  همزمان با سفر «فرانسوا فیون»،  نامزد پست ریاست‌جمهوری فرانسه به برلن،  همان «بعضی‌ها» پیرامون سوءاستفاده‌های مالی وی و خانواده‌اش دست به افشاگری زدند!

خلاصه بگوئیم،   پس از اخراج اشتاین مایر،   به سر بریدة فرانسوا فیون و برچیدن بساط حزب جمهوریخواه فرانسه نیاز فراوان احساس می‌شد،  ولی گویا اینهم کفایت نمی‌کرد!   در نتیجه، پس از سفر مادر ترزا به واشنگتن و آنکارا،   ناوجنگی بریتانیا وارد دریای سیاه شد؛   اوکراین گلوله باران مناطق شرقی را از سر گرفت،‌   و در مانوور ارتش ناتو در دریای سیاه شرکت نمود!  سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز یکی از همان «آزمایش‌های موشکی» عموسام‌پسند صورت داد،   باشد تا زمینة مناسب برای نفس‌کش‌طلبی اربابان‌اش در واشنگتن و تل‌آویو فراهم آید!   ولی موشک کذا در آستانة سفر وزیر امورخارجه فرانسه به ایران،  در آسمان منفجر شد،   و یانکی‌ها را ماتم‌زده کرد!   و مهم‌ترین پیامد این ناکامی،  انتشار تصویر احمدی‌نژاد در کنار شهروندان «قاچاقچی» ایتالیا بود!

گویا حضرات ایتالیائی از سال 2011 به لیبی و جمکران سلاح و تجهیزات می‌فروخته‌اند و هیچکس هم روح‌اش از این قاچاق «خبر» نداشته!    وارد جزئیات نمی‌شویم، ‌ چرا که هدف این افشاگری‌ها «تطهیر» مسئول اصلی قاچاق اسلحه،  یعنی مقامات سازمان ناتو است!  یادآور شویم،   کشور ایتالیا مهم‌ترین پایگاه هوائی ناتو در اروپا به شمار می‌رود؛   دولت‌اش توسط بانک گلدمن‌ساکس تعیین می‌شود،   و مافیا در اینکشور مستقیماً تحت نظارت یانکی‌ها فعالیت می‌کند.   خلاصه،  در چنین کشور «گل‌وبلبلی» قاچاق اسلحه،   آنهم در چنین ابعادی نمی‌تواند نتیجة شیرینکاری «چند شهروند ایتالیا و محمود احمدی‌نژاد» باشد!   «افشاگری» کذا فقط نشان می‌دهد که مچ گاوچران‌ها را مسکو سخت گرفته،  و حضرات جهت تطهیر خود،   ناچار شده‌اند پتة خادمان‌شان،   یعنی احمدی‌نژاد و چند دلال ردة پائین را بر آب بیاندازند.   در ابعاد داخلی نیز «به آب دادن بند» احمدی‌نژاد هدفی جز عوام‌فریبی ندارد؛  به صورت غیرمستقیم به عوام حالی می‌کنند که قاچاق کار احمدی‌نژاد است،  نه «آخوندهای» عزیز و درستکار!  در هر حال،   موضوع این وبلاگ روابط دیرین و زیرجلکی یانکی‌ها با کنیزمطبخی‌ انقلابی‌شان نیست؛  موضوع «افلاسکو» است.   

افلاسکو که از قضای روزگار با سفر 3 روزة یک هیات از حزب کمونیست چین به جمکران،   آنهم به دعوت مجمع تشخیص مصلحت،‌  تقارن زمانی نشان می‌دهد ـ  سایت رسمی چین،  مورخ 16ژانویه 2017 ـ   سرانجام حسن روحانی را از رجب اردوغان جدا کرد و او را به سنگر «مخالف ترامپ» انداخت.                  

همانطور که شاهدیم،   خارج از دولت‌هائی که مرز شکن نیستند و «دخالت در امور دیگر دولت‌ها» را حق مسلم خود نمی‌دانند،   «فرمان» دونالد ترامپ مبنی بر ممنوعیت موقت ورود اتباع 7 کشور به خاک آمریکا، ‌ اردوگاه آتلانتیسم را به دو گلة‌ «ستایشگر و معترض» تقسیم کرده!   در داخل مرزهای ایالات متحد،  رهبری سنگر معترضان را «جهادی» اوباما بر عهده گرفته،  یعنی همان کسی که در سال 2011،  دقیقاً مشابه همین فرمان را صادرکرده بود!   در خارج مرزهای ایالات‌متحد،   به صورت غیرمستقیم،  شاهد مخالفت پرنس چارلز،   و به صورت مستقیم شاهد مخالفت دولت سوسیالیست فرانسه،  شخص آنجلا مرکل،  و حکومت جمکران هستیم،  یعنی همان‌ها که گویا همگی در سال 2011،‌  زمانیکه اوباما همین فرمان را صادر کرد،‌ کور و کر و لال شده بودند!   

حال دو پرسش منطقی مطرح می‌شود.   نخست اینکه چرا 5 سال پیش، رسانه‌ها «فرمان» باراک اوباما را نادیده گرفتند و ولیعهد انگلستان و سران اروپا و گروه‌های حقوق بشر فروش و هولیوودی‌ها و جمکرانی‌ها به این فرمان اعتراض نکردند؟  دیگر آنکه،   به چه دلیل دستگاه دونالدترامپ برای پایان دادن به این جنجال مسخره،  به این نکتة‌ «پیش‌پاافتاده» اشاره نمی‌کند که «فرمان» کذا 5 سال پیش توسط باراک اوباما صادر شده بود؟!   پاسخ به ایندو پرسش‌ روشن است؛  سیاستی که از دونالد ترامپ حمایت می‌کند،  به دلیل شکست کودتاهای‌اش در ترکیه،   و سپس در ایران به شدت تضعیف شده،  و در داخل و خارج مرزها به جنجال‌سازی و به راه‌انداختن خردجال و آفرینش بحران‌ نیاز پیدا کرده.  خلاصه،   این سیاست خود را به هر دری می‌کوبد تا چند رأس «مخالف‌نما» را به میانة میدان بکشاند!

وارد جزئیات بحران‌سازی‌های درونمرزی ترامپ نمی‌شویم،  فقط به سناریوی اخیر محافل حامی وی در کالیفرنیا اشاره‌ای می‌کنیم.  این محافل با هدف افزایش شهریة دانشگاه و ارائه تصویر دلپذیر «مدافع آزادی بیان» از شخص دونالد ترامپ،  دانشگاه را به طویله ـ  محل درگیری‌های محفلی و سیاسی ـ  تبدیل کرد‌ه‌اند.  جریان از اینقرار است که دانشجویان جمهوریخواه از فردی که به نژادپرستی و افراط‌گرائی شهرت دارد،  ‌ برای سخنرانی در دانشگاه برکلی دعوت می‌کنند.   دانشجویان طرفدار حزب دمکرات ـ  اینان هیچ اجباری برای شنیدن سخنرانی فرد مذکور ندارند ـ   دانشگاه را به صحنة اعتراض تبدیل می‌نمایند،  و با استفاده از این «خرتوخر»،   محافل حامی ترامپ نیز مشتی اوباش را به عنوان «دانشجویان نقاب‌دار» و مخالف ترامپ جهت تخریب به دانشگاه اعزام می‌کنند:

«[...]‌ ییانوپولوس را که به زن‌ستیزی و نژادپرستی شهره است،  دانشجویان جمهوری‌خواه [...] برای سخنرانی دعوت کرده بودند[...] ‌پیش از شروع برنامه شمار زیادی از دانشجویان مخالف او تظاهرات مسالمت‌آمیزی به‌راه انداختند[...] این حرکت اعتراضی پس از مدت کوتاهی به خشونت کشیده شد[...] مسئولان دانشگاه گفته‌اند ‌حدود 150 دانشجوی نقاب‌دار اقدام به شکستن‌ شیشه‌های سالن دانشگاه و پرتاب کوکتل مولوتف کرد‌ه‌اند[...]»
منبع:  صدای آلمان،‌   مورخ 2 فوریه 2017

پس از اینکه خردجال مدعیان مخالفت با زن‌ستیزی و نژادپرستی زمینة حضور اوباش و کاسورها را در دانشگاه فراهم آورد،   نوبت رسید به دونالد ترامپ!   ایشان نیز با ارسال یک توئیتر در جایگاه مدافع «آزادی بیان» نشستند و موضوع قطع بودجة دولتی دانشگاه را مطرح فرمودند:

«[...] ساعاتی پس از این اتفاق [...] ترامپ در اکانت توئیتر خود نوشت:  وقتی دانشگاه برکلی کالیفرنیا از آزادی بیان جلوگیری می‌کند[...] بودجة ‌دولتی‌اش نباید قطع شود؟[...]»
همان منبع

نیازی نیست که بگوئیم اگر این لات‌بازی ادامه یابد و بودجة دولتی برکلی قطع شود،‌  شهریه‌ها افزایش خواهد یافت،  و بسیاری از دانشجویان ناچار می‌شوند یا تحصیل را رها کنند و به خیل بیکاران و کارگران ارزان‌قیمت ملحق شوند،  و یا وام بیشتری بگیرند و پول بیشتری به جیب بانکدارهای «نزول‌خوار» سرازیر کنند.   در هر دو حالت،  دونالد ترامپ به عنوان مدافع آزادی بیان جایگاه والائی برای خود دست‌وپا می‌کند!  خلاصه اجرای این سناریو،  هم برای بانک‌ها و کاخ سفید «منفعت» دارد،  هم برای فاشیست‌ها که فردیت و آزادی بیان و حریم خصوصی را نفی می‌کنند،  و انسان‌ها را در خدمت «ایدئولوژی» می‌خواهند.   هدف از به راه انداختن تظاهرات در مخالفت با زن‌ستیزی و نژادپرستی در دانشگاه برکلی در واقع تقویت جبهة فاشیسم  ـ  تشویق مرزشکنی ـ  است.   و مدعیان مخالفت با ترامپ از جمله حسن فوتبال که پشت سر جهادی اوباما و پرنس چارلز ایستاده‌اند سر در همین آخور دارند!           
       
حسن فوتبال می‌باید به پیروی از برنامة جهادی اوباما،   نقش «مخالف‌نما» ایفا کند و در آستانة بساط «انتخابات صحرائی»،  با یک تیر چندین و چند نشان بزند.  هم خود را مخالف دونالد ‌ترامپ نشان دهد،  و با الصاق برچسب طرفدار ترامپ،‌  مخالفان‌ را منزوی نماید؛   و هم از خود تصویر واژگون «انسان‌دوست» ارائه کند و ... و از این مفر چند سالی برای آتلانتیست‌ها و حکومت زوزه و روضة‌ آخوند «زمان» بخرد!