ترزالممد!
«[...] دیروز وقتی دکتر به اصغر دیوانه [...] از
قدیمیترین و دوستداشتنیترین دیوانگان خودش قرص اعصاب میداد، اصغر فریاد زده بود، "امپریالیسم آمریکا را شکست میدهیم، از این باغچة استعماری به بهشت برین میرویم، به سرزمین موعود و کربلا میرسیم! زنده باد امام حسین [...]"»
منبع: سعید سامان، «آقای سخاوتمند»، ص. 185
در رمان «آقای سخاوتمند» چند گروه پرسوناژ میبینیم، از جمله
گروه درونتیمارستانی که شامل کادر «علمی ـ اداری» و دیوانگان میشود! دیوانگانی
که به دلیل خروج دکتر سرفراز
ـ پرسوناژ چپگرا ـ از جایگاه واقعی اجتماعیاش، و حمایت وی از «رهبری دیوانهترین بر دیوانگان»،
سیاستزده هم شدهاند و دست به جنایت میزنند.
نهایت امر پرسوناژ چپگرا که
جانشین رئیس تیمارستان میشود، به ناچار
رهبری «دیوانهترین» و بوی فرندش، احمدجونجونی را نیز بر کل امور تیمارستان میپذیرد
و به قول معروف تاوان «زرنگیاش» را میپردازد!
طی سدة اخیر،
در عرصة واقعیت نیز، سفلهپروری و گلهنوازی و برتریطلبی، یا بهتر بگوئیم تحمیل باورها و اعتقادات بر
عرصة علمی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی به دو جنگ جهانی منجر شد؛ جنگ
سوم هم چندسالی است به صورت «نیابتی» در سراسر جهان به راه افتاده! ظاهراً این جنگ که در منطقة خاورمیانه با هدف
تجزیة یمن و سپس عربستان، و ایجاد محور
آشوب ـ هلال شیعی ـ به راه افتاده بود، وآتلانتیستها و کشورهای اسلامزده را در برابر
روسیه قرار میداد، با سفر اخیر دونالد ترامپ به عربستان، پشتجبههاش را از دست داده!
قرارداد 110 میلیارد دلاری که عربستان با آمریکا به
امضاء رساند، تعهدی بود از جانب آمریکا
برای تأمین ثبات نظامی و اطلاعاتی در منطقه.
به همین دلیل نیز اعتراض شدید
حکومت ملایان و اربابان اروپائی و برخی محافل آمریکائی را در پی آورد. در منطقه،
ابتدا شاهد عربدهجوئی علی خامنهای، رهبر ملایان بودیم. در گام
بعد، شاهد روضهخوانی بنیصدر برای «فرصت از دست رفتة» بهبود
روابط زالممد با دستگاه جهادی اوباما شدیم. سپس قلادة «ائمة جمعه» را گشودند تا وکیل مدافع
«اموال مردم عربستان» شوند و به صورت گروهی به دولت عربستان پارس کنند و ... و این
روند مسئولیتگریزی و جنگپرستی و خروج از جایگاه واقعی اجتماعی، سرانجام به حسن روحانی نیز امکان داد تا در
جایگاه وکیل مدافع خودخواندة «ولی فقیه» بنشیند!
بله طی سدة اخیر در طویلة مشروعه، همه از
جایگاه واقعی اجتماعی خود خارج میشوند و به حریم مسئولیت دیگران پای میگذارند، به این ترتیب ضمن تداوم بحران، به آشوب و بینظمی هم دامن میزنند. اگر هیچیک
از مقامات ظاهراً مسئول جمکران در جایگاه خود قرار نمیگیرد و به اموری که در حیطة
مسئولیتاش قرار گرفته نمیپردازد، دلیل
دارد؛ در حاکمیت فاشیسم استعماری، نمیباید هیچگونه نظم و قانونی وجود داشته باشد.
فاشیسم یک هرج و مرج تمام عیار و توأم با سرکوب است. و این
هرج و مرج را در تمامی سطوح جامعه مشاهده میکنیم. تجربة تاریخی نیز نشان داده که با ایجاد هرج و
مرج زمینة سرکوب نوین را فراهم میآورند.
این دور باطلی است که طی سدة اخیر باکودتای
میرپنج و با تکیه بر احکام تحجر اسلام ـ اعلامیة من حکم میکنم ـ بر
ملت ایران حاکم شد، و تا به امروز تکرار آن را به صور مختلف شاهد
بودهایم. البته موضوع این وبلاگ بررسی دوران پهلوی نیست؛ فقط
بگوئیم بدون تکیه بر احکام توحش اسلام،
امکان تاراج و سرکوب ایرانی فراهم نمیشود.
به عنوان نمونه، برای
وارد کردن گوشت قرمز و ضربه زدن به تولید کنندة داخلی، ابتدا کاهش
قدرت خرید مردم و شایعة «تبکریمه کنگو» را در بوق میگذارند، و آن را
به حساب تولیدکننده داخلی مینویسند. سپس دولت
حسن روحانی به بهانة «ماه مبارک»، به امت همیشه در صحنه بشارت میدهد که بشتابید،
گوشت مرغوب از استرالیا ـ منطقة نفوذ بریتانیا ـ وارد
کردهایم:
«[...]به دلیل گرانی قیمت گوشت قرمز و کاهش قدرت خرید
مردم تقاضا تا اندازهای افت کرده بود [...] با بروز بیماری [...] تب کریمه کنگو [...]
تقاضای خرید [...] کم شده [...]گوشت استرالیائی از کیفیت بالائی برخوردار است و
عرضه آن میتواند [...]موجب متعادل شدن قیمتها شود [...]»
منبع: ایرنا، مورخ 9 خردادماه سالجاری، کدخبر: 82549805
بله خدا سایة استرالیا را از سر مسلمین کم نکند که در
این ماه مبارک به آنان غذا میرساند؛ کاش این استرالیا در صحرای کربلا هم به حسینعین
آب رسانده بود و ایشان شهید نمیشدند! ولی در واقع سقوط قدرت خرید ایرانیان، پیامد منطقی حیفومیل سازمان یافتة حکومت اسلامی
است. وارد کردن گوشت با «کیفیت عالی» از مناطق نفوذ
بریتانیا، هم جیب اربابان آخوند را پر میکند،
هم تولیدکنندة داخلی را به زیر ضربه میاندازد. نتیجهاش هم روشن است. با ضربه خوردن تولیدکنندة داخلی باز هم قدرت
خرید ملت کاهش خواهد یافت و ملایان میتوانند تمام دارائیهای ایران را صرف واردات
«گوشت با کیفیت عالی» از مناطق نفوذ لندن بکنند و پورسانتاژ بگیرند. و این است دور باطلی که اقتصاد وابسته و دولت
دستنشانده طی یکصدسال برای ملت ایران به ارمغان آورده. دولت «تف
و تکفیر» روحانی از منطقة نفوذ بریتانیا گوشت وارد میکند، امت
همیشه در صحنه نیز میتواند به تماشای جنگ زرگری مقامات رسمی و غیررسمی حکومت
اوباش پیرامون «حصر رسانهای» دو مزدور جنایتکار استعمار، و یا شایعة تحویل قاسم سلیمانی ـ پاانداز سازمان
سیا ـ به آمریکا بنشیند!
از اینرو در گیرودار انتشار خبر «بیاهمیت» واردات گوشت قرمز، مقامات
جمکران با تکیه بر «معنویات»، دامنة لاتبازی
را حسابی گسترش دادند. روند این است که
با انتشار شایعه در رسانهها، دوقطبی
کاذب بر فضای سیاسی تحمیل کنند. یعنی «رسانه» از جایگاه واقعیاش ـ اطلاعرسانی
ـ خارج شود، و مطالب صدمنیک قاز و معنوی
منتشر کند. به عنوان نمونه، به انتشار مهملات اخیر ـ تحویل
قاسم سلیمانی به آمریکا ـ و واکنش مزورانة وزارت امورخارجة جمکران نگاهی
بیاندازیم.
این وزارتخانه بجای توسل به روند حقوقی ـ تقاضای
پیگرد قانونی شایعهپراکنان ـ از جایگاه واقعی اجتماعیاش خارج شده، پای به میدان «یکی به دو» و تکذیب شایعه گذارده!
و به این ترتیب تلویحاً هم روند شایعه پراکنی را مورد تأئید قرار داده، و هم شایعه را با خبر موثق در ترادف گذارده و
به آن رسمیت سیاسی و تشکیلاتی بخشیده! البته وزارت امور خارجه در عرصة گسترش ابهام و
توحش تنها نیست؛ از همراهی قوة قضائیه و وزارت دادگستری نیز
برخوردار میشود. از اینرو مقامات «مسئول» عرصة حقوقی که با هدف
بازارگرمی برای خشونتطلبان «سبز و اصلاحطلب» این روزها همگی به خشتک شجریان دخیل بستهاند، در
مورد شایعهپراکنی «رسمی» سکوت میکنند. جالب اینجاست که ممجواد ظریف، مقام
ظاهراً مسئول وزارت امور خارجة طویلة مشروعه،
ادعای مخالفت با «عرصة تکرار» هم دارد! یا حداقل
بوق کهنهفروشان نیویورک به صور مختلف میکوشد از این چماقدار اسلامفروش، تصویر
متمدن ارائه دهد. ممجواد که دوران سربازیاش را هم در نیویورک و در
«جبهة نبرد با صدامیان کافر» گذرانده، افاضاتاش
در تریبون نیویورک تایمز ـ سپوتنیک، مورخ 26 مه 2017 ـ انتشار یافته و مشتاقان میتوانند به آن مراجعه
فرمایند تا ما هم نگاهی بیاندازیم به تلاشهای مادر ترزا برای توجیه سرکوب آزادی
قلم و ارائة تصویر «متمدن» از تحجر و توحش اسلام!
مادر ترزا، نخستوزیر
«گرفتار» بریتانیا، که پایتختشان در شامگاه 3 ژوئن سالجاری، مورد تهاجم تروریستی قرار گرفت، بالای
منبر رفته و ضمن تمجید و ستایش از احکام تحجر اسلام، خواهان
اعمال سانسور بر شبکة مجازی شدهاند!
خلاصه مادام «می» هم مانند جمکرانیها میخواهند اینترنت را ببندند! توگوئی «شبکة مجازی» در سالن کنسرت منچستر بمب
گذاشته بود، و یا عملیات 3 ژوئن را وبلاگ
نویسان سازمان داده بودند! باری، مادرترزا پس از آنکه مسئولیت عملیات تروریستی را
به حساب فعالیت «گروههای» تندرو
در شبکة مجازی گذاشتند، یک شکم سیر مجیز اسلام را گفتند و مخالفان بردهداری
و پدوفیلی را با «شیطان» در ترادف قرار داده،
به صورت «علمی» ثابت کردند که برای حفظ تحجر و توحش اسلام از هیچ کوششی
فروگزار نخواهند کرد:
«[...] ترزا می [...]تاکید کرد باید تلاشهائی برای
کنترل شبکههای مجازی تندروها صورت بگیرد [...] همچنین گفت: حملات اخیر با یک ایدئولوژی
شیطانی که تأکید دارد ارزشهای غربی با اسلام ناسازگار است، عجین شده است [...]»
منبع: ایسنا، مورخ
4 ژوئن 2107 به نقل از خبرگزاری رویترز
خلاصه به ادعای نخستوزیر بریتانیا، آنها که میگویند آداب و رسوم قبائل قرن 7
میلادی با فرهنگ معاصر ـ انسانمحوری
ـ ناسازگاری دارد، جملگی «ایدئولوژی شیطانی» میسازند! یکی از «برکات» بیانات گهربار مادرترزا این خواهد
بود که مخالفان حکومت اسلامی با شیطان در ترادف قرار گیرند، و
تلویحاً ترور و سرکوبشان توجیه شود. با توجه
به تهاجم چماقداران پاکستانی به «دانشجویان کافر»، شاهد نخستین
پیامدهای فرخندة بیانات نخستوزیر بریتانیا هستیم. به نظر
میرسد مادر ترزا، برای ارعاب و ترور
طرفداران دمکراسی، به پادوهای سنتی لندن
چراغ سبز خوبی نشان دادهاند! حال ببینیم
چرا نخستوزیر بریتانیا که در داخل مرزها از
برکسیت ـ بسیج اکثریت فرضی بر علیه
اقلیت فرضی ـ دفاع میکند، پس از عملیات تروریستی لندن، مجیزگوی اسلام و اسلام فروش شده؟!
پاسخ روشن است؛
نخستوزیر بریتانیا از جایگاه
واقعی اجتماعیاش خارج شده و در جایگاه «مدافع اسلام» نشسته! البته
این نخستین بار نیست که دولت بریتانیا به «توحش و تحجر و تروریسم» احترام میگذارد!
ولی فروپاشی دیپلماسیهای شکمی خلیجفارس
و قطع رابطة 7 کشور ـ مصر، لیبی، یمن، عربستان، امارات، بحرین و مالدیو ـ با قطر
به صراحت نشان میدهد که آب در لانة آتلانتیسم این سوی آتلانتیک اوفتاده. و اگر چه این دعواها «خانوادگی» است،
باید بگوئیم طی سدة اخیر، «امت
اسلام» و دینسازی و مذهببافی و آخوندپرستی نان بعضی محافل انگلستان را به تنور
چسبانده، و این سیاست هم در روسستیزی ـ
حمایت از بلشویسم ـ ریشه داشته، و هم
در ایرانستیزی. ولی به استنباط ما علیرغم
حمایتهای جانانة مادر ترزا از ملابازی و اسلامنوازی و «احترام به تحجر»، دیگر آب
رفته به جوی بریتانیا باز نخواهد گشت! اگر «اصغر دیوانه» مانند انقلابیون جمکران،
شیفتة باورها و بیبیگوزکهای صحرای کربلا شده بود، مادر ترزا به هیچ عنوان دچار توهم نیستند؛ بوی
نفت و گاز رایگان ایشان را از «خودبیخود» کرده:
دیروز وقتی دکتر به مادر ترزا، از قدیمیترین و دوستداشتنیترین آتلانتیستهای
بریتانیا قرص اعصاب میداد، ترزا فریاد
زده بود: «امپریالیسم آمریکا را شکست میدهیم،
از این جزیرة استعماری به بهشتبرین میرویم، به سرزمین موعود و قفقاز میرسیم! زنده باد هیتلر، زنده
باد امام حسین!
<< بازگشت