8 مارس و همهمۀ سوداگران
به روز جهانی زن ـ 8 مارس ـ در امریکا و اکثر کشورهای اروپای غربی ـ به استثناء فرانسه ـ چندان اهمیتی نمیدهند! ولی در روسیه، روز
جهانی زن تعطیل عمومی اعلام شده، و در این
روز به همه زنان تبریک میگویند و به آنان گل هدیه میدهند. در ایران
اسلامزده نیز نیازی نیست به روز جهانی زن اشاره کنیم؛ اسلام
زنستیز است و حکومت اسلامی و کلیۀ مخالفنمایاناش هم از این روند مستثنی نیستند.
پیش از ادامة مطلب یادآور شویم واژۀ «زن»، از منظر حقوق معاصر به «انسان آزاد» از زنجیر
تعلقات و تعصبات دینی و بومی ارجاع میدهد. بیدلیل نیست که حکومت نئاندرتالهای شیعی برای
خود یک روز «زن مذهبی» ـ زن نسبی ـ اختراع کرده،
باشد تا کنیز و بردة مرد و باورها و اعتقادات تازیان قرن هفتم میلادی با
تکیه بر این نوع «زن» به ارزش گذاشته شده،
ابزاری شود جهت تحکیم حاکمیت مشتی لاتواوباش و آخوند! البته
اشتباه نکنیم، زن نسبی الزاماً نماد
بردگی بر سر ندارد؛ میتواند بیحجاب و حتی برهنه هم باشد، از قبیل انواع متفاوت زنان بیحجاب دوران پهلوی!
در هر حال زن نسبی، با حجاب و بیحجاب، در جوامع بدوی از حقوق بیشماری برخوردار است: حق به اجاره رفتن، حق ازدواج در کودکی، حق کتک خوردن، حق مورد تجاوز قرار گرفتن، حق همسریابی برای «آقا»، خصوصاً حق
«نصف مرد» بودن و محبوس شدن در خانه، و حق مطلقه شدن و محرومیت از حضانت فرزندان و ... خلاصه، رشتۀ این «حقوق ضدانسانی» سر دراز دارد. از اینرو مخالفنمایان حکومت آخوند و در رأسشان
کشتزار تقی محمدی و چند فروند زندانی رسانهای دیگر تلاش دارند، با
توسل به عبارت مبهم «آپارتاید جنسیتی»، نقش احکام توحش اسلام در سرکوب سازمانیافتة زن
ایرانی را به حاشیه رانده، با پرروئی و
دریدگی خود را «مدافع حقوق زن» جا بزنند! پیش از ادامة مطلب نیم نگاهی داشته باشیم به
سرکوب زن ایرانی پس از انقلاب اسلامی «سیا!»
پس از پیروزی «انقلاب سیا»، همانطورکه شاهد بودیم شیخ مهدی بازرگان ـ نوچة آخوند طالقانی در سازمان تبلیغات اسلامی ـ دولت موقت تشکیل داد و تلویزیون هم تحت نظارت
صادق قطبزاده قرار گرفت. ایشان یکی از
اراذل صادراتی آریامهر به آمریکا بودند و همچون روحالله خمینی مورد حمایت
سفارتخانهها قرار داشتند. شغل ایشان، به
گفته خودشان «انقلاب کردن» بود! در هر حال این انقلابی حرفهای که در هفته نامة
فکاهی آهنگر ـ چلنگر سابق ـ به «قفلزاده» معروف شده بود، بلافاصله «احترام برومند»، قصهگوی محبوب کودکان را به دلیل مخالفتاش
با آن تکه پارچه که زن ایرانی را به کنیزآخوند و استعمار تبدیل میکند، اخراج کرد.
در پی عملیات قهرمانانة «قفلزاده»، زوزة اشراقی و خمینی و دیگر اعضای «ثقتیکلاب»
بر علیه زن به آسمان برخاست و یک دسته از هالوها و خوشخیالها که «انقلاب»
باورشان شده بود، جهت اعتراض به بساط حجابپرستی، در
برابر کاخ دادگستری و نخست وزیری ـ نهادهای تحت نظارت حکومت اوباش ـ تجمع کردند!
نهایت امر شاهد راهپیمائی تاریخی
زنانی بودیم که برای اعتراض به این شرایط ضدانسانی، روزجهانی زن ـ
8 مارس ـ را برگزیدند.
این تظاهرات، همانطور که در وبلاگهای پیشین نیز بهکرات
اشاره کردهایم، با خفقان گروههای به
اصطلاح «مترقی» در جبهههای چپ و راست و لالمانی شعارسرای شهیر شیعیها ـ سیمین
بهبهانی ـ و به ویژه اعتراض پرسوناژهای
محفلکی از قماش هما ناطق ـ ایشان گویا
متخصص تاریخ دوران مشروطه در دانشگاه تهران بودند ـ روبرو شد.
بله، سرکار خانم «دکتر» هما ناطق با زمینة تخصصیشان
یعنی «تاریخ مشروطه» بعداً سروکلهشان در پاریس پیدا شده، به یکباره تبدیل شدند به استاد ادبیات در
سوربن! در هر حال این شخصیت همه فن حریف
در اواخر عمر، و پس از دریافت حکم
بازنشستگی از وزارت آموزشعالی فرانسه، ضمن انتساب زبان ابتذال آخوند به صادق هدایت، از خوشرقصیشان
در راه تأمین منافع استعمار در ایران ابراز ندامت فرمودند! ابلهان هم ابراز ندامتاش را حسابی باور کردند!
باری تظاهرات 8 مارس 1979 که از
دانشگاه تهران آغاز شد و تا میدان شهیاد ادامه یافت، چند ویژگی داشت. نخست اینکه وزارت کشور دولت شیخ مهدی بازرگان
با چراغ سبز سفیر آمریکا و استقبال سفرای اروپائی و ماشاالله قصاب و زهراخانوم، اراذل و
اوباش را برای «همراهی» با تظاهرکنندگان در پیادهروهای دو طرف خیابان آیزنهاور
بسیج کرده بود! دیگر آنکه فاصلة جماعت لات
و اوباش با زنان 8 مارس زنجیرة دفاعی مردان غیرمسلح بود، و از
همه مهمتر اینکه خبرنگاران خارجی که در پاترولهای سفیدرنگ کمیتههای انقلاب «سیا»
در سمت چپ خیابان آیزنهاور حرکت میکردند به «احترام اسلام و سازمان سیا» نه تنها
هیچ گزارشی از این شرایط اسفبار منتشر نکردند که پس از قرائت قطعنامه پایانی
تظاهرات، تهاجم لات و چاقوکشهای وزارت کشور دولت شیخ
مهدی بازرگان به زنان بیدفاع را نیز نادیده گرفتند. از همه جالبتر اینکه، دکان
خبرسازی آسوشیتدپرس با انتشار یک تصویر «نیست در جهان» به ملتهای «متمدن» غرب اطلاع
داد که روز 8 مارس 1979، در تهران برف میبارید! حال آن که آنروز آسمان تهران آبی بود.
از آنجا که «مدفوعات» غرب برای شیعیها
مرجعیت الهی دارند، کیهان تهران ـ داداش کوچیکة کیهان کودتای 28 مرداد 1332 در
لندن ـ که آنزمان توسط «رحمان هاتفی»، از اعضای داسالله اداره میشد، بارش
برف 8 مارس را در تهران مورد تأئید قرار داد! ولی علیرغم این خوشخدمتیها تاواریش هاتفی که
سوراخ دعا را عوضی گرفته بود، دست در دست
دیگر «رفقا» پس از مدتی دستگیر و اعدام شدند، و جایشان را آورام یزدی و شرکاء، اتباع
آمریکا و پادوهای وفادار سازمان سیا گرفتند.
اینک که 45 سال از تظاهرات 8 مارس در
تهران میگذرد، مقامات وزارت امورخارجة حکومت «مسجد ـ روسپیخانۀ»
شیعی خودشان کارشناس حقوق زن شدهاند، و
اسرائیل را به نقض حقوق زن متهم میکنند!
از سوی دیگر، سفارتخانههائی که
45 سال پیش تظاهرات 8 مارس و سرکوب وحشیانه و آشکار زنان ایرانی را نادیده گرفتند، اینک ذکر 8 مارس گرفته و روزجهانی زن را به زبان
فارسی تبریک میگویند! منبع
توئیتر رادیوفردا، مورخ 8 مارس سالجاری
با اینهمه، تصویر
موهوم آسوشیتدپرس از روز برفی 8 مارس 1979 در تهران، علاوه
بر کیهان لندن ـ داداش بزرگة کیهان
جمکران ـ در سایت فارسی زبان رادیو فرانسه همچنان پا برجاست! آنهم
به عنوان زینتبخش یک بیبیگوزک کودکستانی که راوی آن آغاز تظاهرات را از درون
دانشگاه تهران به مقابل دانشگاه آورده؛ تعداد
تظاهرکنندگان را افزایش داده، لگدی هم نثار نخستین تظاهرات 8 مارس در ایران
کرده. تظاهراتی که از منظر تاریخی بر
انقلاب سیا و قلع وقمع انجمنها و سرکوب رسانهها و اهل قلم توسط دستگاه کودتای
سوم اسفند ـ میرپنجایسم ـ تقدم تاریخی دارد:
«[...] در سال 1300 خورشیدی، مراسمی به مناسبت روزجهانی زن در گیلان برگزار
شد که در آن گروهی از زنان ایرانی و زنان مهاجرآذربایجان شوروی شرکت داشتند.»
منبع: رادیوزمانه، مورخ 8 مارس 2024
یادآور شویم راوی بیبیگوزک کذا
ظاهراً یک فروند «پژوهشگر و روزنامهنگار» مونث است که تلاش دارد با نقل حدیث و
روایت از زبان دیگر «خواهران»، تظاهرات 8 مارس 1979 را به حساب همه، از جمله چپگرایانی که در آن روزها لالمانی
گرفته بودند، و خصوصاً گلة کنفدراسیونیهائی
بگذارد که اکثراً به بوسیدن نعلین روحالله خمینی مشغول بودند. اینهمه برای اینکه کودتای دستگاه جیمی کارتر
را به عنوان «انقلاب» به مخاطب حقنه کند:
«انقلاب که شد همه در تدارک برگزاری 8
مارس بودند [...] تعدادی از آنها را
بخوبی میشناختم که اعضای کنفدراسیون دانشجویان بودند و برخی هم از گروههای
وابسته به گروههای کوچک سیاسی چپ بودند [...]»
منبع: سایت فارسی رادیو بینالمللی فرانسه، مورخ 8
مارس 2024
حال ببینیم «انقلاب که شد» چه بوده؟! آخوندی پدوفیل و خرفت و دریده از برکت سیاست اوباشپروری دربار پهلوی به شخصیت سیاسی
تبدیل شده، با حمایت غرب در رأس دستگاه کودتائی 28 مرداد
1332 نشسته و ملت ایران را سرکوب میکند، و این«پژوهشگر شیعی» کشف کرده که «انقلاب شد!» مسلماً
اگر روزی کشتزار تقی محمدی نیز که همچون کشتزار رضا خندان، در
راستای همان نوع سیاستهای اوباشپروری به شخصیت سیاسی تبدیل شدهاند، در رأس
دستگاه کودتائی 22 بهمن 1357 قرار گیرند، همین خواهر پژوهشگر کشف خواهد کرد که «انقلاب»
شده است! خوشبختانه همانطور که شاهدیم، شیعیها
از «تفکر» و شناخت تاریخ ایران بینیازند!
کافی است بوقهای غرب آروغی برایشان بزنند تا همه طوطیوار آن را تکرار کنند، و به
آن زنگوله و منگوله بیاویزند! چه نشستهاید
که حضرات این کودتای استعماری را در ایران با «انقلاب فرانسه» هم طاق زدهاند! حال که به «انقلاب فرانسه» رسیدیم، بد
نیست نیمنگاهی بیاندازیم به قلمفرسائی یک فروند شیعی دیگر در گویانیوز ـ که عزیزی
از دست شده آن را «مستراح گویا» میخواند:
قلمزن گویانیوز با اشاره به تصمیمات
دولت فرانسه در مورد زنان ـ گنجاندن حق سقط جنین در قانون اساسی فرانسه ـ خواستار حق سقط جنین برای زنان ایرانی هم
شده! با این «خیرخواهی» نمایشی، هم خیزش «زن، زندگی، آزادی» را که در پی قتل مهسا امینی رخ
داد بجای 8 مارس نشانده، و هم اهداء جایزۀ محفلی نوبل به کشتزار تقی
رحمانی را به حساب «صحه گذاشتن جهان بر اهمیت مبارزات زنان» نوشته:
«صحهگذاشتن جهان
براهمیت مبارزات زنان با برنده شدن جایزۀ صلح نوبل توسط نرگس محمدی [...]»
منبع: گویانیوز، مورخ 8
مارس سالجاری!
بله،
ماچه نئاندرتال شیعی که گویا در
لندن لنگر انداخته، میپندارد محفل اسلامپرست
نوبل مدافع «حقوق زن» است! ولی برای
آشنائی بیشتر با میزان شارلاتانیسم این نئاندرتاله، بد نیست
نیمنگاهی بیاندازیم به «مبارزات» نرگس محمدی.
فراموش نکردهایم که در مرحلۀ نخست، عضویت وی در دکان آمریکائی«حقوق بشر» حاجیه شیرین
عبادی به ثبت رسید. یادآور شویم این دکان
توسط دولت آمریکا در ایران افتتاح شده؛ دولتی که کنوانسیونهای بینالمللی منع خشونت و
تبعیض علیه زنان و کودکان را امضاء نکرده،
و منطقاً و به گواهی عملکردش، به
ویژه در کشور ایران، «دشمن حقوق انسانی» است!
باری پس از عضویت در دکان کذا، تظاهر
به بیماری و ناتوانی و ایفای نقش زینالعابدین بیمار، و خصوصاً عکسگرفتن با «واکر» برای وی الزامی
میشود! درگام بعد،
وارد مرحلۀ اهداء جایزه حقوق بشر به حسینعلی منتظری، آخوند پدوفیل و دو کشتزاره میشویم که در واقع مهمترین
بخش «مبارزات» نرگس محمدی جهت تأمین حقوق زن میباید تلقی گردد! در مرحلة چهارم لنگر انداختن ایشان در جایگاه
دلپذیر «زندانی زینتی» است. البته این زندانی زینتی و رسانهای از امکانات
فراوانی برخوردار است؛ افتتاح دکان نگارش نامههای سرگشاده به جهانیان؛
شرکت فعال در بساط رأیگیری حکومت ملایان
در زندان، و حمایت از نامزدی آخوند ساواکی
به نام حسن روحانی!
یادآور شویم «نرگسجان»، خواهرزادۀ شیخ مهدی بازرگان، تا
همین چندی پیش در زندان اوین، دستدردست یکی دیگر از کنیزالاسلامهای سرشناس، به حسن
روحانی رأی داده بود! به عبارت دیگر، کشتزار تقی محمدی هیچ مشکلی با حکومت زنستیز
آخوند و معرکهای که تحت عنوان «انتخابات» به راه می اندازند نداشته و ندارد. جریان از این قرار است که شرایط تغییر کرده، و در پی
این تغییرات حکومت ملایان ناچار شده برای این تحفۀ نطنز یک جایزۀ صلح نوبل ابتیاع
کند، باشد تا در مرحلة پنجم، تحفۀ کذا بتواند با تحریم بساطی که حکومت
ملایان به عنوان «انتخابات» به راه میاندازد توسط محافل آخوندپرست اروپا و آمریکا
به عنوان «مدافع دمکراسی» پای به میدان سیاست کشور بگذارد.
جالب اینجاست که کشتزار تقی رحمانی که
حمایت بیقید و شرط غرب از توحش اسلام را نادیده گرفته، هرگز
احکام توحش اسلام ـ بردهداری، پدوفیلی، تعدد زوجات و قیمومت مرد بر زن را محکوم نکرده، و با
توسل به عبارت مبهم «آپارتاید جنسیتی»، تلاش میکند هم
آخوندجماعت را در حاشیه امن قرار دهد، هم
توحش اسلام را:
«آپارتاید جنسیتی در رژیم جمهوری اسلامی
[...] با توسل به اصول حکومتهای دینی، فرودستی و تبعیض علیه زن را عمق میبخشد و
تشدید میکند.»
منبع: بیبیسی،
مورخ 8 مارس سالجاری
بله در سطور فوق همچنانکه میبینیم هیچ
اثری از آخوندنوازی استعمار، و ماهیت ضدانسانی دین اسلام و ... وجود ندارد! فقط
«آپارتاید جنسیتی» که اخیراً توسط کنیزالاسلامهای مخالفنما سر هم شده به چشم میخورد
که گویا با توسل به اصول حکومتهای دینی ـ و نه با تکیه بر احکام توحش اسلام ـ فرودستی و تبعیض علیه زنان را تشدید کرده! و همه باید بدانند که آپارتاید کذا در دیگر
کشورهای مبتلا به طاعون اسلام، از قماش ترکیه و عراق و فاکستان و مصر و ... که بدون
استثناء تحت اشغال علنی و زیرجلکی ارتش آمریکا روزگار میگذرانند وجود خارجی
ندارد! چرا که طبق فرمایشات حاجیه شیرین
عبادی، نخستین تحفۀ برگزیدة محفلک نوبل، «اسلام
با دمکراسی هیچ تضادی ندارد!» مسلم بدانیم
نوچة عبادی هم جز این نخواهد گفت، و جهت
به ارزش گذاردن اسلام و «احترام به احکام توحش اسلام» است که محافل غرب او را به
عنوان «مدافع دمکراسی» شناسائی کردهاند؛ همان محافلی که پیشتر در جبین یک پدوفیل
روانپریش، یعنی روحالله خمینی که رسماً
جیرهخوار دربار پهلوی بود، «رهبر ضداستبداد» رویت کرده بودند.
<< بازگشت