مینیژوپ، موسولینی، 7 دلاور!
در آخرین جمعة فروردینماه سالجاری، وزرای امورخارجة گروه 7 ـ گروه مذکور اخیراً به کشورهای محور و در رأسشان
بلاد موسولینی سخت دل بسته ـ با صدور یک
بیانیة مشترک، ضمن مخالفت با عملیات نظامی «تمام عیار» ارتش اسرائیل
در رفح، از تعداد غیرقابل قبول قربانیان غیرنظامی
فلسطینی نیز «با نگرانی» یاد کردهاند:
«[...] ما از تلفات جانی غیرنظامیان ابراز تأسف میکنیم
و با نگرانی از تعداد غیرقابل قبول غیرنظامیان کشته شده از جمله هزاران زن، کودک و افراد آسیبپذیر، یاد میکنیم.»
منبع: رادیوفردا،
مورخ 19 آوریل 2024
«ابراز تأسف از تلفات جانی غیرنظامیان»، همانطور
که میدانیم عین مینیژوپ در دوران سلطنت مری کوانت و آندره کورژ «مد روز» شده.
آن روزها، «همه» میخواستند مینیژوپ بپوشند، این روز و روزگار نیز «همه»، از جمله «هفت دلاور» عرصۀ سیاست برای تلفات
غیرنظامیان اشک تمساح میریزند. شانس
آوردیم، هنوز ویراست هفتدلاور با مینی
ژوپ به صحنه نیامده! باری اگر هفت دلاور
عرصۀ سیاست میخواهند مینیژوپ بپوشند، چه اشکالی دارد؟ میخواهند تصویر دلپذیر و غلطاندازِ «مخالف
خشونت» از خود ارائه دهند.
ولی اشکال اینجاست که به گواهی تاریخ معاصر، تنها سیاستی که سردمداران گروه کذا ـ لندن و واشنگتن ـ طی سدۀ اخیر اعمال کردهاند، از اسلامنوازی، جنگ افروزی و بحرانسازی، یا بهتر
بگوئیم نابودی ملتها فراتر نرفته. تصاویر
جشن پرشکوه آمریکائیها به مناسبت دیدار مارشال پتن از نیویورک، ملاقات آیزنهاور با اخوانالمسلمین در کاخ
سفید و پذیرائی شاهانۀ الیزابت دوم از عبدالله گل و کشتزارش در کاخ باکینگهام، و ... همگی در دست است. تصاویری که هنوز با کمک «هوش مصنوئی» دستکاری نشده! خلاصه برخلاف
تصور بعضیها، این روز و روزگار هر کسی نمیتواند مینیژوپ
«مخالفت با خشونت» بپوشد!
در دوران پهلوی هم مینیژوپ مد شده بود و همة خانمها
از پیروجوان به آئین مقدس مینیژوپ گرویده بودند.
البته به قول معروف «تو سر مال نزنیم»، ولی از
یکسو، هیکل علیامخدرهها برای مینیژوپ آنقدرها مناسب
نبود، و از سوی دیگر، حضرات مینیژوپپرست که اکثرأ به سفره نذری و
شرکت در مراسم روضهخوانی عادت داشتند، با
آداب نشستن روی مبل و صندلی و این حرفها هم آشنا نبودند. نهایت امر، با توجه به زنستیزیای که دربار پهلوی به راه
انداخته بود، و لاتسالاریای که شهربانی کلکشور بر جامعه
حاکم کرده بود، خیابانهای پایتخت برای زن
«ناامن» بود. در نتیجه، خروج از خانه با
مینیژوپ «دل شیر» میخواست! و از آنجا که
در تهران، تعداد «شیردلان» رو به افزایش
داشت، به ارادة خداوند خونخوار ابراهیم، و در
سایة «اوباشپروری» سازمان یافتة دربار پهلوی،
سر وکلۀ روح الله خمینی پیدا
شد. وی ابتدا در جایگاه «مخالف شاه» نشست و
با هزینۀ دربار راهی عراق شد، بعد هم در میعاد 6 اکتبر 1978، او را به فرانسه صادر کردند، تا با «انقلاب سیا» تبدیل شود به «رهبر انقلاب
اسلامی!» پیش از ادامة مطلب، برای آنها
که شاهد این روند شیرین و استعماری نبودند، یک مینیپرانتز باز کنیم.
خمینی به محض پیروزی کودتای 22 بهمن 1357، به زن ایرانی اعلان جنگ داد و دولت شیخ مهدی
بازرگان و رسانههای غرب هم تهاجم اوباش به تظاهرات 8 مارس 1979 و سرکوب سازمان
یافتة زنان ایران را به خفقان برگزار کردند،
و خلاصه «کنیزالاسلام» جانشین «زن
ایرانی» شد. سپس با برگزاری یک «ضدرفراندوم»
توسط دولت خودفروختة شیخ مهدی بازرگان، این
بساط استعماری «رسمیت» قانونی نیز یافت. از آن زمان،
احترام به توحش و تحجر عین مینیژوپ مدروز شد! و غربیها تحت رهبری آنگلوساکسونها برای
پوشیدنآن با یکدیگر مسابقه گذاشتند، تا جائی که «بنیاد هانریش بل» اوباش اصلاح
طلب را به برلین دعوت کرد و محفل نوبل هم یک
جایزۀ صلح هم به کنیزالاسلام شیرین عبادی داد تا جارچی اسلام شود و طوطیوار تکرار
کند: «اسلام با دمکراسی هیچ تضادی ندارد!» سپس شاهد سیرک سیار «پاسدار اکبر» بودیم.
شبکۀ رسانهای آنگلوساکسون ابتدا یک برچسب «مخالف نظام»
بر پیشانی پاسدار اکبر چسباند و به عنوان «زندانی رسانهای» وی را در مسیر اهداف کارفرمایاناش
«سرکار» گذارد. سپس سناریوی فرسودۀ اعتصاب غذا و بیماری وی به
صحنه آمد و ... و سرانجام اکبر نابغه سر
از آمریکا درآورد و هزاران صفحه «مشق سیا» در ستایش آخوند منتظری قلمی کرد و
هزاران جایزه هم دریافت نمود! در گام بعد،
چامسکی و پاسدار اکبر را میبینیم
که دستدردست یکدیگر برای حمایت از میرحسین موسوی و کودتای «سر» سایمون گس به
خیابان آمدهاند، و نهایت امر،
لندننشینها تلاش کردند با روند
«مصدقسازی»، میرحسین موسوی، نخست
وزیر علی خامنهای را در جایگاه مخالف «علی خامنهای» بنشانند!
بله، کسی که طی 8 سال صدارت، علاوه بر تبدیل نمادبردگی زن به «قانون» و حمایت
از بازار سیاه و تجارت زیرزمینی، کشتار
جمعی زندانیان سیاسی را نیز در کارنامهاش به ثبت رسانده، مانند محمد مصدق در جایگاه «قربانی» لنگر
انداخت و به اتفاق کشتزارش، زهرا خانوم به صورت رسانهای در «حصر» نشست. ولی خوشبختانه
اینبار دکان زبالهپروری و تبدیل جنایتکار به «قربانی» بیرونق ماند. از اینرو پس از جنبش «زن، زندگی،
آزادی»، در همان میعاد معروف 6 اکتبر، حکومت
ملایان مجبور شد یک جایزۀ نوبل صلح هم برای نرگس محمدی، خواهرزادة
شیخ مهدی بازرگان و پامنبری آخوند منتظری ابتیاع کند. ولی واکنش آمریکا به شکست ضدحملة ارتش اوکراین
ـ در واقع ارتش 50 کشور ـ بر علیه ارتش روسیه، باز هم حسابها را بر هم زد!
در این میعاد بود که پادوهای آمریکا، به ترتیب قد، از طریق
«خودزنی و مظلومنمائی» وارد میدان بحرانسازی و جنگ افروزی شدند. ابتدا
«خودزنی اسرائیل»، سرور «اتحاد جماهیر
نوکری» را شاهد بودیم که با تهاجم 7 اکتبر
به کنسرت، و لشکرکشی به غزه آغاز شد! این عملیات،
مخالفان دولت نتانیاهو را «موقتاً»
ساکت کرد، و کنیزالاسلامهای برگزیدة محفل
نوبل ـ شیرین عبادی، نرگس محمدی و ملاله یوسف زی ـ نیز جملگی خفقان مرگ گرفتند! کنیزان محفل نوبل نه
تهاجم به کنسرت را محکوم کردند، نه مجازات
جمعی ساکنان غزه توسط ارتش اسرائیل را!
در گام بعد، فاکستان و جمکران بساط موشکپرانی به راه
انداختند و از آنجا که این موشکپرانیها نتیجة مطلوب واشنگتن را به بار
نیاورد، آنگلوساکسونها نشست امنیتی
مونیخ را به دلیل قتل الکسی ناوالنی به صحنة تظاهرات بر علیه ولادیمیر پوتین
تبدیل کردند. نهایت امر، پرزیدنت زین العابدین فایزر به احترام اسلام، نماز جماعت «رمدان» را به صورت کربلائی در سالن
کنسرت «کروکوس» برگزار نمود. در تداوم راه
ارباب، رجب اردوغانِ کودتازده نیز دهها
نفر را در یک دیسکوتک استانبول زندهزنده کباب کرد و «ضیافت افطار» برگزار نمود، تا به
جهانیان اعلام دارد که «کنسرت و دیسکوتک و ... و خلاصه زندگی انسانی»، توهین
و بیاحترامی به «دین مبین» است و عایدی ناندانی لندن و واشنگتن را مخدوش میکند.
باری واشنگتن با ممانعت از مذاکرات «مسکو ـ کییف»، و همچنین وتوی قطعنامههای آتشبس در غزه، به تلاشبرای تداوم ویرانی و کشتار ادامه داد و
نهایت امر برنامۀ «ستریپتیز» بیبی و علی نیز الزامی شد!
ابتدا «خبر» رسید که در شامگاه اول آوریل، ارتش
اسرائیل 6 فرماندۀ سپاه پاسداران دلار را در کنسولگری ملایان در دمشق به قتل
رسانده! بلافاصله قلادة علی روضهخوان را گشودند، تا
«حمله به خاک ایران» را محکوم کند، و با
وعدة «انتقام سخت» روزنة امیدی برای دولت نتانیاهو بگشاید.
روزها طول کشید تا حکومت ملایان با ارائة خدمات «جنسی ـ
ایدئولوژیک» در عمان، توانست مجوز «انتقام
سخت» را از واشنگتن دریافت دارد، و ضمن هشدارهای مکرر به ساکنان اسرائیل، چند
«موشک مشتیممدلی» از خاک ایران برای «بیبی» بفرستد. اینهمه به این امید که مخالفان بیبی و مردم
ایران از این موشکهای قراضه و پاسخ به آنها بترسند. بعد هم
نوبت رسید به دولت بیبی تا در گیرودار جشنهای مذهبی، به
عنوان هدیة تولد، با
پیام «شابات شالوم»، چند پهپاد حامل انواع پیتزا ـ کاشر و حلال ـ برای علیروضه خوان ارسال کند. پیتزاهای اهدائی بیبی، همانطور که شاهد بودیم، مستقیم
به سراغ سامانة «اس ـ 300» رفتند و به
این ترتیب، در نظام رسانهای یانکیها و با
تکیه بر حمایتهای ملا و خاخام توانستند ضربة «سرنوشتسازی» به ولادیمیر پوتین و
سامانهاش وارد آورند!
اینچنین بودکه کنگرة
آمریکا، به برکت خودزنی حکومت ملایان در
دمشق، و بحران جنگ رسانهای «تهران ـ تل
آویو»، موفق شد با تصویب بودجة 95 میلیارد دلاری کمک
نظامی به اوکراین و اسرائیل و تایوان، فرخنده میلاد با سعادت «آدولف هیتلر» ـ صورتک
دربار بریتانیا در جرمانی ـ را جشن بگیرد و با گسترش دامنة مرگ و ویرانی و
آوارگی، هم ریاست جمهوری غیرقانونی زلنسکی
را ماستمالی کند، هم زمینة مناسب برای «انتخابات»
ریاست جمهوری ایالات متحد فراهم آورد!
پیش از ادامۀ مطلب یادآور شویم، دوران ریاست جمهوری زلنسکی در تاریخ 31 مارس سالجاری
به پایان رسیده، ولی دلقک محبوب دربار
بریتانیا، با برخورداری از کوری مصلحتی رسانههای
غرب، همچنان به عنوان رئیسجمهور منتخب
اوکراین اینوروآنور میدود و با جماعت ماچوبوسه دیپلماتیک میکند! و به
همین دلیل جنایاتاش در مورد مردم اوکراین،
روس زبانها و ... ـ منبع سایت
فیگارو مورخ 30 آوریل سالجاری ـ از چشم تیزبین
دیوان بینالمللی لاهه، دانشجویان بسیار
با شعور و فهمیدة دانشگاههای آمریکا و هنرپیشگان
دلسوز و انساندوست هولیوود و کنگرة رسوای آمریکا پنهان مانده است. و از
آنجا که موضوع این وبلاگ جنایات مترسک لندن و واشنگتن در اوکراین نیست، ما هم بازمیگردیم به صحنهسازی پاشنهآهنیها
در آستانة انتخابات ریاست جمهوری آمریکا.
اینان، درکشوری
که همه از «حق تشکیل حزب و تجمع و تظاهرات و داشتن رسانه» برخوردارند، مکان علمی ـ دانشگاه ـ
را برای فعالیت سیاسی مطلوبشان، یعنی به ارزش گذاشتن توحش و تحجر اسلام و عادیسازی
فاشیسم و یهودستیزی در اروپا و آمریکا مناسب تشخیص دادهاند! چرا که
پاشنهآهنیها به این ترتیب میتوانند همزمان
از ستریپتیز و دعایخیر علی روضهخوان،
رهبر حکومت ملایان و رقص شکم جوجه دانشجویان جمکران نیز حظ وافر ببرند!
به همین منظور، حضرات جیرهخوارانشان را با شعارهای «مرگ بر
اسرائیل و درود بر حماس و ما همه حماس هستیم و ...» به دانشگاهها هیکردهاند، تا ضمن
ایجاد ترادف میان مکان علمی و طویله، دانشجو را به سیاهیلشکر فاشیسم تبدیل کنند؛ ورود
پلیس را به دانشگاه توجیه نمایند، و ... و
خلاصه جهت توجیه تروریسم، و به ویژه پاسداری از میراث ضدفرهنگی موسولینی و هیتلر، دست در
دست لندن، از تهران تا واشنگتن یک جبهة جهانی بگشایند. ناگفته
نماند که در کشور اسرائیل، تظاهرات بر علیه «ادامة جنگ و دولت نتانیاهو» آزاد
است؛ در خیابانهای شهر برگزار میشود و
احدی هم نمیتواند به تظاهرکنندگان اسرائیلی برچسب «یهود ستیزی» الصاق کند. شاهدیم
که حتی کنیزمطبخی آمریکا در ایران که 45 سال است با شعار «نبرد با آمریکا و
اسرائیل»، و در واقع با حمایت آمریکا و جنگطلبان اسرائیل به کشتار و غارت ملت ایران مشغول
شده نمیتواند تظاهرات اسرائیلیها را به حساب ضدیت با اسرائیل و حمایت از توحش
اسلام بگذارد.
با در نظر گرفتن زحمات شبانهروزی علی روضهخوان و پاپ
و اسقف و...و انواع و اقسام خاخام و عملۀ خداپناه و دینفروش برای پاشنهآهنیهای
ینگهدنیا، در همین فرصت پیشنهاد میکنیم، به
مناسبت فرا رسیدن « روز کارگر»، از این
عزیزان و دیگر «کارگران» زحمتکش و فداکار پاشنهآهنیها نظیر موسولینی و هیتلر تجلیل
به عمل آید.
<< بازگشت