جمعه، اسفند ۱۲، ۱۳۸۴


هشتم مارس 1979!
...

روز هشتم مارس، روز تجمع در دانشگاه تهران بود برای راهپیمائی. جمعیت قلیلی در دانشگاه تهران حضور یافته بود. دست‌هائی نامرئی هم درها را بسته بود و اجازه خروج به همین عده اندک نمی‌داد. بیش از یک ساعت به مذاکره با مسئول محترمی گذشت که مامور بود و معذور. تا بالاخره، اجازه خروج صادر شد و از زندان آزادی بیرون آمدیم. قرار بود تا میدان شهیاد راهپیمائی کنیم و بیانیه‌ای خوانده شود.

پس از خروج از دانشگاه، از میدان بیست و چهار اسفند گذشته وارد خیابان آیزنهاور شدیم. هر چه جلوتر می‌رفتیم، بر انبوه جمعیت افزوده ‌می‌شد. نه جمعیت تظاهر کنندگان، جمعیت ضد تظاهر کنندگان. تظاهر کنندگان حرفه‌ای ساواک که همیشه در صحنه حضور فعال دارند. آنروزها هنوز تظاهر کنندگان حرفه‌ای سفارتخانه‌های حقوق بشر وارد صحنه نشده بودند، از چماق و ساطور خبری نبود. برای «متقاعد» کردن حدود دویست نفر زن طاغوتی احتیاجی به کمک ماشاالله قصاب نبود. ساواک به تنهائی قادر بود نظم را برقرار کند.
گروهی سنگ و شیشه شکسته در دست، با تعارفات ادیبانه بازار و حوزه، ما را همراهی می‌کردند. یک عده از آقایان هم به دور صف ما «ضد انقلابیون»، زنجیر امن تشکیل داده بودند که زیر سم ستوران ساواک له نشویم. در سمت چپ خیابان آیزنهاور پاترول‌های سپید با ماموران ساواک در لباس مبدل مواظب بودند، کسی به تظاهرکنندگان حمله نکند، چون خبرنگاران خارجی مشغول فیلمبرداری بودند.

وقتی به میدان شهیاد رسیدیم و بیانیه خوانده شد، خبرنگاران خارجی رفتند و پاترول‌های سپید ناپدید شدند. ما بودیم و «انقلابیون» مسلح به سلاح سرد. برنده این رویاروئی ما نبودیم. همان اراذلی بودند که امروز آزادیخواه شده‌اند. به سایت‌هائی که امروز عکس تظاهرات زنان را در هشتم مارس 1979 منتشر می‌کنند، باید یادآوری ‌شود که این تظاهرات بر ضد حجاب بود، و در آن تاریخ، کسی با روسری و چادر در آن شرکت نداشت.

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت