...
صافی گلپایگانی، که گویا آیتالله هم هست ـ چون در این روز و روزگار آیتالله شدن ساده شده ـ روز پنجشنبه یازده اسفند در ایرنا فتوی داده که «استفاده از مواد محترقه برای تفریح از مصادیق لهو و اسراف است.» حتما ادامه داده که در صدر اسلام هم استفاده از مواد محترقه برای تفریح جایز نبوده و ایرنا برای حفظ آبروی صافی، بقیة مطلب را منتشر نکرده.
به نظر من، اصولا برای تفریح، استفاده از همه چیز اسراف به شمار میآید. مثلا اگر برای تفریح، قهقهه هم بزنید، در مصرف انرژی خود اسراف کردهاید و خنده شما را به حساب لهو و اینجور چیزها مینویسند. ولی اگر برای آدمکشی، قهقههای بزنید یا از مواد محترقه استفاده کنید، «مستحب» است و «منع شرعی» ندارد. به همچنین از مواد محترقه میتوان برای عزاداری استفاده کرد. مثلا درمجالس روضه خوانیهای آیتالله صافی میتوانید ترقه مفصلی به همراه داشته، وقتی همه به اوهو اوهو کردن مشغولاند، حسابی حالشان را بگیرید. به عبارت دیگر میتوانید برای استفاده «حلال» از مواد محترقه، چهارشنبه سوری را در عاشورا برگزار کنید. به این ترتیب لهو و اسراف مرتکب نمیشوید و آیتالله صافی هم از شما راضی خواهد بود.
استفاده از مواد محترقه هنگام سنگسار نیز منع شرعی ندارد، به جای سنگ میتوانید به سر محکوم ترقه و فشفشه پرتاب کنید که برق از چشمانش بپرد. غسل همراه با مواد محترقه نیز «بلااشکال» است؛ هر غسلی باشد فرق نمیکند. فقط برای تفریح چهارشنبه سوری است که مواد محترقه «مکروه و حرام» و اینجور چیزهاست. شاید بهتر است مراسم چهارشنبه سوری را هنگام غسل میت به جای آورید که اسراف هم نکرده باشید و آن مرحوم هم نوری به قبرش ببارد.
مورد دیگری که میتوان از مواد محترقه استفاده کرد، هنگام حمله به مجالس دراویش است. چهارشنبه سوری هنگام حمله به مراسم دراویش را به یاد داشته باشید. صافی در این باره نیز اظهار نظر فرموده و افکار صوفیان و مدعیان عرفان را انحرافی توصیف کرده. البته صافی در مورد افکار «انحرافی» صوفیان و مدعیان عرفان توضیحی نداده، چون در این مورد هیچ نمیداند. ولی دلیل واقعی انحراف افکار صوفیان این است که صافی نشدهاند، چون از قدیم گفتهاند: «صوفی نشود صافی، تا می نخورد کافی.»
ولی اخیراً گروهی که صوفی نیستند، مثل اینکه دمی به خمره زده و نه تنها صافی نشدهاند که به پرت و پلاگوئی افتادهاند. این گروه بیانیه صادر کرده و از آزادی بیان دفاع مبسوطی نمودهاند. منظور بیانیهچیها از آزادی بیان، همان کاریکاتور کذا چاپ قریه دانمارک بوده. در میان بیانیهچیها نام مدافعان کبیر آزادی بیان مانند سلمان رشدی، برنارد هانری لوی و فیلیپ وال به چشم میخورد. سلمان رشدی که اخیرا در نیویورک تایمز «مینویسد» چندی پیش از دموکراسی در افغانستان هم دفاع جانانهای به عمل آورد. تا قبل از این فرمایشات، فکر میکردم، سلمان رشدی آدم است، ولی مثل اینکه اشتباه کرده بودم.
به نظر من، اصولا برای تفریح، استفاده از همه چیز اسراف به شمار میآید. مثلا اگر برای تفریح، قهقهه هم بزنید، در مصرف انرژی خود اسراف کردهاید و خنده شما را به حساب لهو و اینجور چیزها مینویسند. ولی اگر برای آدمکشی، قهقههای بزنید یا از مواد محترقه استفاده کنید، «مستحب» است و «منع شرعی» ندارد. به همچنین از مواد محترقه میتوان برای عزاداری استفاده کرد. مثلا درمجالس روضه خوانیهای آیتالله صافی میتوانید ترقه مفصلی به همراه داشته، وقتی همه به اوهو اوهو کردن مشغولاند، حسابی حالشان را بگیرید. به عبارت دیگر میتوانید برای استفاده «حلال» از مواد محترقه، چهارشنبه سوری را در عاشورا برگزار کنید. به این ترتیب لهو و اسراف مرتکب نمیشوید و آیتالله صافی هم از شما راضی خواهد بود.
استفاده از مواد محترقه هنگام سنگسار نیز منع شرعی ندارد، به جای سنگ میتوانید به سر محکوم ترقه و فشفشه پرتاب کنید که برق از چشمانش بپرد. غسل همراه با مواد محترقه نیز «بلااشکال» است؛ هر غسلی باشد فرق نمیکند. فقط برای تفریح چهارشنبه سوری است که مواد محترقه «مکروه و حرام» و اینجور چیزهاست. شاید بهتر است مراسم چهارشنبه سوری را هنگام غسل میت به جای آورید که اسراف هم نکرده باشید و آن مرحوم هم نوری به قبرش ببارد.
مورد دیگری که میتوان از مواد محترقه استفاده کرد، هنگام حمله به مجالس دراویش است. چهارشنبه سوری هنگام حمله به مراسم دراویش را به یاد داشته باشید. صافی در این باره نیز اظهار نظر فرموده و افکار صوفیان و مدعیان عرفان را انحرافی توصیف کرده. البته صافی در مورد افکار «انحرافی» صوفیان و مدعیان عرفان توضیحی نداده، چون در این مورد هیچ نمیداند. ولی دلیل واقعی انحراف افکار صوفیان این است که صافی نشدهاند، چون از قدیم گفتهاند: «صوفی نشود صافی، تا می نخورد کافی.»
ولی اخیراً گروهی که صوفی نیستند، مثل اینکه دمی به خمره زده و نه تنها صافی نشدهاند که به پرت و پلاگوئی افتادهاند. این گروه بیانیه صادر کرده و از آزادی بیان دفاع مبسوطی نمودهاند. منظور بیانیهچیها از آزادی بیان، همان کاریکاتور کذا چاپ قریه دانمارک بوده. در میان بیانیهچیها نام مدافعان کبیر آزادی بیان مانند سلمان رشدی، برنارد هانری لوی و فیلیپ وال به چشم میخورد. سلمان رشدی که اخیرا در نیویورک تایمز «مینویسد» چندی پیش از دموکراسی در افغانستان هم دفاع جانانهای به عمل آورد. تا قبل از این فرمایشات، فکر میکردم، سلمان رشدی آدم است، ولی مثل اینکه اشتباه کرده بودم.
از سلمان رشدی که بگذریم میرسیم به برنارد هانری لوی، صهیونیست مزدبگیر حاکمیت فرانسه. این روشنفکر بیمایه مانند دیگر «روشنفکران دولتی» فرانسه، از مدافعان سرسخت اسرائیل، تهاجم نظامی به یوگسلاوی، به افغانستان و به عراق است. نام این ریزهخواران دستگاه حاکمیت آمریکا هر حرکتی را آلوده میکند. حال از ایرانیانی که همصدا با عوامل شناخته شده امپریالیسم، مدافع آزادی بیان شدهاند باید پرسید، با کافران چه کارت گر بت نمیپرستی؟!
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت