یکشنبه، اسفند ۱۴، ۱۳۸۴


خیانت عموسام به روحانی!
...
حجت الاسلام یا آیت‌الله روحانی، نماینده مقام معظم رهبری در شورای امنیت، اظهار داشته:

دخالت نتایج انتخابات در مذاکرات هسته‌ای قابل قبول نیست!

ویژگی «انتخابات» حاکمیت ایران را همه می‌شناسند. «انتخاباتی» در کار نبوده و نیست. آنچه دست اندرکاران، «انتخابات» نام گذاشته‌اند، تصمیم نهائی ارباب است که می‌باید به صورت «آراء مردمی» از صندوق‌ها بیرون کشیده شود. و معمولا چند روز فعلة ساواک را، البته آنها که سواد نوشتن دارند، به نوشتن مشق سیاه «آراء مردمی»‌مشغول می‌کند.

از نفوذ استعمار در تعیین نتیجه انتخابات حکومت ایران آگاه بودیم، ولی جدیداً، یعنی همین امروز، متوجه شدیم که «نتایج انتخابات» فرمایشی ارباب هم مانند خود ارباب، قدرت و نفوذ یافته، در امور مملکت دخالت هم می‌کند! و دخالت‌اش هم برای سرسپرده‌گان ایجاد نارضایتی می‌کند! به قول سردبیر روزی‌نامه بازار تهران، رسالت، «این امر "پاردوکسیکال" است و در "پارادایم" قرار نمی‌گیرد. لذا می‌بایست "آلترناتیو" مناسبی برایش یافته شود.»

اگر «انتخابات» مطلوب باشد، نتایجش هم باید مطلوب باشد و در «مذاکرات هسته‌ای» هم دخالت نکند! ولی در این دوره و زمانه که همة مفاهیم واژگون شده، «نتایج انتخابات» به اموری دخالت می‌کند که اصلا ارتباطی به ‌او نداشته و ندارد، یعنی «مذاکرات هسته‌ای». همانطور که می‌دانید، امورهسته‌ای ارث پدری آقای روحانی است و فقط می‌تواند «وقف» آمریکا و اروپا شود. خارج از این، طبق فتوای صافی گلپایگانی، مانند استفاده از مواد محترقه برای چهارشنبه سوری، «از مصادیق لهو و اسراف» می‌شود و «جایز نیست».

طفلک این روحانی، نماینده مقام معظم، تا روز پنجشنبه، سه دقیقه به ساعت هجده، هنوز امیدی به «مذاکرات» با اروپا داشت. قدرت هارت و پورتی در خود می‌دید، در زمینه حق و حقوق سخن می‌گفت و «جرمشناسی» می‌کرد و دم از «استقلال» و اینجور چیز‌ها می‌زد:
"جرم ما این است که اعتراف می‌کنیم خداوند ملت ما را هوشمند آفریده و می خواهیم روی پای خود بایستیم."

نمی‌دانم روحانی چطور «اعتراف» می‌کند، آن ‌هم اعتراف دروغ؟! اعتراف به اینکه خداوند ملت ما را هوشمند آفریده! نمی‌دانم، نماینده مقام معظم، از کجا هوشمندی ملت ایران را دریافته؟ به ایشان وحی شده؟ نمی‌دانم، روحانی، چطور مالک ملت هم شده؟ فکر کرده ملت هم سرجهازی مادرش است، «ملت ما!». و نمی‌فهمم چطور روحانی، ناغافل هوس ایستادن روی پای خودشان را کرده‌اند، چون ایشان و شرکاء، بیست و هفت سال است، در مقابل غرب زانو زده، زمین ادب می‌بوسند.

.هرچه این اصحاب استعمار بیشتر سخن می‌گویند، بیشتر پرت و پلاگوئی می‌کنند. بعد از ناله و زاری و اعتراف به جرم، ناگهان روحانی، کشف می‌کند که فشار «دشمنان» از روی ترس است:
"فشاری که دشمنان امروز به ما می‌آورند، از ترس و وحشت آن‌ها نسبت به منطقه و اسلام است!"

پس جرم ما این است که دشمنان از منطقه و اسلام ترسیده‌اند! عجب! دشمنان از منطقه ترسیده اند؟ روحانی عزیز، حکام منطقه که همه سرسپرده استعمارند، اسلام هم که بیست و هفت سال است، تنوراستعمار را گرم نگاهداشته، پس منظورت از «دشمنان»، کیست؟ ارباب جدیدی پیدا شده؟ به نظرم همینطور باشد ارباب غربی دارد جایش را به «دشمنان» می‌دهد و شما هم «استقلال» طلب شده‌اید! از همان استقلال‌ها که «آزادی و جمهوری اسلامی» به همراه داشت! یعنی استعمار غرب!

چه می‌شود کرد؟ ارباب پیر و فرسوده شده، دیگر زورش نمی‌رسد تا از نوکران مستقل و ضد امپریالیستش حمایت کند. اختصاص بودجه هفتاد و پنج میلیون دلاری به اپوزیسیون، آن هم با این هیاهو، ریشه در همین ناتوانی دارد. از این به ‌بعد، هرکس دم از مخالفت با حاکمیت ایران بزند، بی‌آبرو و رسوای دهر می‌شود، ‌چون بلافاصله با چند میلیون دلار اهدائی مرتبط‌اش می‌کنند! و آن‌ها که بیست و هفت سال است طعم سکوت مزورانه رسانه‌های "حقوق بشر" در مورد حاکمیت طالبان ایران را چشیده‌اند، روی خوشی به مخالفان نشان نخواهند داد!

چه روزگاری شده نماینده مقام معظم رهبری! نه تنها آمریکا ناچار شده دکان اپوزیسیون را تعطیل کند، بلکه در وزارت امور خارجه‌اش هم ناچار شده دفتر جدیدی مخصوص کشور ایران باز کند. اگر مقام معظم رهبری ندانند، شما که می‌دانید، تا چند روز قبل، در وزارت امورخارجه آمریکا، یک دفتر واحد برای کشور‌های حوزه خلیج فارس وجود داشت که ایران را هم شامل می‌شد. ولی حالا دیگر ایران جزو کشورهای حوزه "دریای خزر" شده. یعنی همسایه روسیه! این را هم شما حتما می‌دانید، ولی نمی‌خواهید بگوئید، به قول معروف «پاد‌آگاهی» می‌دهید. نمی‌دانم چرا آخوند‌‌ها جرات نام بردن از روسیه را هم ندارند؟ شرم حضور که نیست، جناب روحانی؟

شما آخوندها که گستاخی و وقاحت را در همه زمینه‌ها از حد گذرانده‌اید، چرا وقتی صحبت از ارباب جدید می‌شود، شرم و حیا اجازه نمی‌دهد نامش را به زبان بیاورید؟ از همسایه شمالی می‌ترسید؟ این کمونیستا، ووی ووی ووی!

البته نگران نباشید، نماینده مقام معظم رهبری! شما در این هول و هراس تنها نیستید، وبلاگ بعضی‌ها سه چهار روز روی جنایات استالین دچار ایست قلبی شده بود! از بیست و ششم فوریه تا اول مارس. بعد رفت سراغ فضائل خاتمی در مقایسه با خباثت شریعتمداری. که البته هر دو ساواکی و سرپرست کیهان بوده‌اند، و این یکی هنوز شغل شریفش را دارد،‌ کلیات سعدی را سانسور نکرده و با فرهنگ و اینجور چیزها هم کار زیادی ندارد. برای وبلاگ مصیبت‌زده، یک پیام هم فرستادم،‌ گفتم ملت ایران فراموشی نگرفته، ولی از شدت پریشانی، سانسورش کرد. پس از شوک شدید، معمولا مدتی طول می‌کشد تا حواس آدم جا بیاید!

بله می‌گفتم، روز جمعه، پس از اینکه مسلم شد، کلنل پوتین، اروپا را از مذاکرات هسته‌ای بیرون انداخته، و جک استراو هم با تمارض، از جلسه مذاکرات وین قهر کرده، نماینده مقام معظم رهبری، چنان دستخوش ناامیدی شد که مثل احمدی نژاد و دیگر فرهیختگان حاکمیت به پرت و پلا گوئی افتاد و فرمود:
"قدرت‌های بزرگ همواره به ما خیانت کرده‌اند."

آخوند جماعت، مسائل اتمی را هم، مانند بقیه مسائل مهم، در چارچوب پائین‌تنه بررسی می‌کند. معمولا وقتی دو نفر باهم ازدواج می‌کنند، قول وفاداری می‌دهند، و اگر یکی از طرفین به قول خود پایبند نماند، متهم به "خیانت" می‌شود. یا اگر کسی طبق قانون تعهد به دفاع و حمایت از کسی داشت و به تعهدش عمل نکرد، متهم به "خیانت" می‌شود. تا آنجا که ما می‌دانیم، قدرت‌های بزرگ با آقای روحانی و شرکاء، ازدواج نکرده‌اند. اگر چنین باشد که جرمشان سنگسار است و جای نگرانی نیست. گودال‌ها را آماده کنید، «خیانتکاران» خودشان را دست بسته تحویلتان می‌دهند! چون شما هم «اسلام» هستید هم «منطقه» و خیلی ایجاد وحشت می‌کنید.
قدرت های بزرگ، به دلیل «استقلال جمهوری اسلامی»، تعهد حمایت از روحانی و دارو دسته‌اش را هم، نداده‌‌اند. پس استفاده از این واژه «خیانت» چه معنائی می‌تواند داشته باشد؟ ارباب را ناچار به خیانت به شما کرده‌اند؟ می‌خواهید بگوئید، کسانی توانسته‌اند، ارباب را مجبور کنند دست از حمایت از شما برداشته از تعهداتش عدول کند؟ این‌ها چه کسانی هستند که به خداوندان شما هم زور‌می‌گویند؟! طفلک این سرسپردگان استعمار، قدرت ارباب را ابدی تصور می‌کنند، مانند خداوند، ارباب را قادر و توانا می‌بینند، ضعف آمریکا و انگلیس به ذهن آخوند خطور نمی‌کند! اگر «آمریکا» ناچار به «خیانت» شده، به این دلیل است که زورش نرسیده به حمایت از شما علف‌هرز‌های «ناکجا آبادی» ادامه دهد. به کشور «دوست و برادر»، پاکستان هم ناچار شده «خیانت» کند. رئیس جمهور آمریکا مجبور شده عکس مسیر معمول را طی کند، اول به هند رفته و بعد به پاکستان. چه می‌شود کرد؟ نماینده مقام معظم رهبری! جنگ سرد تمام شده، و آفتاب بخت و اقبال اربابان شما هم در منطقه رو به افول است. این بیست و هفت سال حاکمیت ضد "امپریالیستی ـ طالبانی" شما هم، با کودتای هویزر «خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود».

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت