...
میگویند، گاری که در سربالائی میافتد، قاطرها یکدیگر را گاز میگیرند! این یکی از اصول غیر قابل انکار جهان است، که به گفتة خاتمی، مانند «مبداء هستی، امری قدسی است»! دعوای پرویز مشارف و حمید کرزائی هم در راستای همین اصل بررسی میشود. در ابتدا قرار بود، همزمان با رئیس جمهور تاجیکستان، کرزائی تشریف بیاورند ایران. ولی به دلیل بدی هوا، فقط رئیس جمهور تاجیکستان به تهران آمد! و آقای کرزای به پاکستان مشرف شدند، تا به ژنرال مشارف بگویند، بهتر است پایگاههای القاعده را، که سیا به راه انداخته، کمی جمع و جور کند!
پس از این مسافرت برادرانه، ژنرال مشارف سری به چین زد. هند هم چند موشک بالیستیک آزمایش کرد. ولی بر خلاف معمول، اینبار آمریکائیها به پاکستان موشک مشابه ندادند که آزمایش کند! در این گیرودار، کاریکاتور محمد هم به یک رسانه افراطی صلیبی سفارش داده شد، و جهان اسلام حسابی برضد صلیبیون تظاهرات کرده، «اتحادش» را ثابت کرد! و بعد، به عنوان تشکر و قدردانی از ارباب، به چاقوکشهای مقتدی صدر سفارش انفجار اماکن مقدسه در سامرا داده شد، تا بحران در عراق تشدید شده، «دموکراسی بمب» در عراق زیر پایش محکمتر شود. یکی ازآخوندهایعراقی هم انفجار را به بعثیهای طرفدار صدام حسین نسبت داد. و به دنبال کشتار و سرکوبی که در عراق به راه افتاد، به پرزیدنت احمدی نژاد، که هنوز، به دلیل «بدی!» هوا، نمیتواند وارد خوزستان شود، اجازه داده شد، خیمه و خرگاهش را به مالزی ببرد.
چند روز پیش روی سایت مهر نیوز، به دنبال گزارش تصویری مسافرت پرزیدنت به مالزی بودم، جایتان خالی، همسر پرزیدنت با چادر سیاه در نقش «خیمه»، و شخص پرزیدنت در نقش «عمود خیمه»، به حضور پادشاه و ملکه مالزی شرفیاب شده بودند و پادشاه و ملکه چنان به این موجودات نگاه میکردند که مطمئن شدم، در زندگیشان، هیچگاه سریال «عصر حجر» را ندیدهاند.
نه، اشتباه میکنید، از قاطرها دور نشدهایم. این مطلب در امتداد قاطرهای همانگاری در سربالائی است. بله، ژنرال مشارف، ظاهراً از چین دست خالی بازگشت. و جرج بوش هم اول راهی هند شد و بعد یواشکی سری به پاکستان زد. در کنفرانس مطبوعاتی با ژنرال مشارف هم ناگزیر شد بگوید، قراردادهائی که با هند بسته شد با پاکستان منعقد نخواهد شد! بعد هم همانطور که خاتمی قبلاً اعلام کرده بود «منشاء هستی، امری قدسی است!» کاندی رایس هم بر این امر تأکید کرد که احتیاجات هند و پاکستان با هم تفاوت دارند!
به دنبال همین اظهارات بود که مشارف در مصاحبه با «سیانان» به یار دیرین خود کرزائی حملهور شده، گاز محکمی ازکپلش گرفت و گفت «اطلاعات کرزائی کهنه بوده!» پرزیدنت حمید کرزائی هم که نقش شهردار منطقه اعیان نشین کابل را به عهده دارد، متقابلاً گازی از لپ آویزان ژنرال مشارف گرفته اعلام داشت: «سران طالبان در پاکستان مستقر شدهاند.»
پس از این مسافرت برادرانه، ژنرال مشارف سری به چین زد. هند هم چند موشک بالیستیک آزمایش کرد. ولی بر خلاف معمول، اینبار آمریکائیها به پاکستان موشک مشابه ندادند که آزمایش کند! در این گیرودار، کاریکاتور محمد هم به یک رسانه افراطی صلیبی سفارش داده شد، و جهان اسلام حسابی برضد صلیبیون تظاهرات کرده، «اتحادش» را ثابت کرد! و بعد، به عنوان تشکر و قدردانی از ارباب، به چاقوکشهای مقتدی صدر سفارش انفجار اماکن مقدسه در سامرا داده شد، تا بحران در عراق تشدید شده، «دموکراسی بمب» در عراق زیر پایش محکمتر شود. یکی ازآخوندهایعراقی هم انفجار را به بعثیهای طرفدار صدام حسین نسبت داد. و به دنبال کشتار و سرکوبی که در عراق به راه افتاد، به پرزیدنت احمدی نژاد، که هنوز، به دلیل «بدی!» هوا، نمیتواند وارد خوزستان شود، اجازه داده شد، خیمه و خرگاهش را به مالزی ببرد.
چند روز پیش روی سایت مهر نیوز، به دنبال گزارش تصویری مسافرت پرزیدنت به مالزی بودم، جایتان خالی، همسر پرزیدنت با چادر سیاه در نقش «خیمه»، و شخص پرزیدنت در نقش «عمود خیمه»، به حضور پادشاه و ملکه مالزی شرفیاب شده بودند و پادشاه و ملکه چنان به این موجودات نگاه میکردند که مطمئن شدم، در زندگیشان، هیچگاه سریال «عصر حجر» را ندیدهاند.
نه، اشتباه میکنید، از قاطرها دور نشدهایم. این مطلب در امتداد قاطرهای همانگاری در سربالائی است. بله، ژنرال مشارف، ظاهراً از چین دست خالی بازگشت. و جرج بوش هم اول راهی هند شد و بعد یواشکی سری به پاکستان زد. در کنفرانس مطبوعاتی با ژنرال مشارف هم ناگزیر شد بگوید، قراردادهائی که با هند بسته شد با پاکستان منعقد نخواهد شد! بعد هم همانطور که خاتمی قبلاً اعلام کرده بود «منشاء هستی، امری قدسی است!» کاندی رایس هم بر این امر تأکید کرد که احتیاجات هند و پاکستان با هم تفاوت دارند!
به دنبال همین اظهارات بود که مشارف در مصاحبه با «سیانان» به یار دیرین خود کرزائی حملهور شده، گاز محکمی ازکپلش گرفت و گفت «اطلاعات کرزائی کهنه بوده!» پرزیدنت حمید کرزائی هم که نقش شهردار منطقه اعیان نشین کابل را به عهده دارد، متقابلاً گازی از لپ آویزان ژنرال مشارف گرفته اعلام داشت: «سران طالبان در پاکستان مستقر شدهاند.»
دعوای مشارف و کرزائی در چارچوب آن اصل مقدس گاری در سربالائی، کاملا منطقی است. آمریکا در سربالائی افتاده و قاطرهایش به گاز گرفتن یکدیگر مشغولند. ولی در مورد ایران و اوپوزیسیون خارج نشین، مسئله به این صورت نیست. اپوزیسیون از چپ افراطی تا راست «پهلوی پرست»، قرآنهایشان را بر سر نیزه کردهاند که حاکمیت غرب را تضعیف نکنند! از دو حال خارج نیست، یا حاکمیت ایران به سرآشیب سقوط افتاده و قاطرها به جای گاز گرفتن یکدیگر، به بوس و کنار و مغازله مشغول شدهاند، تا از سقوط گاری شکسته استعمار جلوگیری کنند، که چنین امری بعید بنظر میرسد، چرا که در سرازیری، قاطرها دور برمیدارند و سرعت گاری افزایش مییابد. فرض دیگر اینکه: اصولاً اوپوزیسیونی در کار نیست، و گاری آمریکا در ایران «تکقاطری» است. بیجهت نیست که سایت «فرهنگی» جوجه پاسدارهای تهران، به سایت سردار در تبعید «لینک» میدهد، و چپ مترقی داس و چکش را عمود خیمة اسلام کرده!
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت