...
در گاهشمار زرتشتیان، سیزدهمین روز از ماه فروردین، تشتر یا تیر نام دارد. در اسطورههای اقوام ایرانی، تشتر، ایزد باران بوده. ایرانیان باستان، از بامداد روز تشتر در ماه فروردین، سفرة نوروزی را بر میچیدند، سبزهها را با خود به دشت برده به آب روان میسپردند. و با نیایش، آرزوی سالی پر باران و مملو از شادی میکردند. نیایش تشتر این چنین آغاز میشود:
تشتر را میستائیم، که آبهای ایستا، که آبهای روان، چشمهساران و جویباران، همه چشم به راهاند او را ... چه هنگام، نیکو چشمه ساران، روانة دشتها خواهد شد ... (تیر یشت، 42ـ41)
ایرانیان آب را گرامی میداشتهاند، و مهرداد بهار در کتاب اساطیر ایران میگوید: «در بندهش، آب از آن خرداد است. و چون سرچشمة هستی از آب است، خرداد، سرور ماهها و سالها و روزهاست.»
میگویند، ناهید، ایزد بانوی آبها، بزرگ است. بزرگ، به اندازة همه آبهای روان. میگویند، ناهید هزار دریاچه دارد و هزار رود. میگویند، که هر یک از رودها، هفت اقلیمِ زمین را سیراب کند. میگویند، که هر دریاچه و هر رود، به درازای چهل روز راه سوارکاری تیزتک است.
میگویند، که شاید ناخجستگی روز تشتر در ماه فروردین، از آن باشد، که یادآور روز تشتر از ماه تیر است. همان روز که آرش، جان در چلة کمان نهاد:
تشتر را میستائیم که شتابان به سوی دریای فراخکرت تازد ... شتابان همچون تیر آرش ... (تیریشت 38ـ37)
از جشن تیرگان، افسانههای بسیار برجای مانده، همة افسانهها، این روز را پایان هفت سال جنگ و خشکسالی میشناسند. میگویند، چون منوچهر بر اورنگ شهریاری نشست، کودکی بیش نبود. پس افراسیاب، پیمان شکست، با بزرگترین سپاه ایران زمین را هفت سال در محاصره داشت. این مرزشکنی، سپندارمذ، فرشتة نگهبان سرزمین و مرزها را سخت آزرد. به فرمان اهورا مزدا، سپندارمذ، به منوچهر پیام داد تا با پرتاب تیر، مرز دو کشور استوار گردد. آرش، تیراندازی ورجاوند، نیکوترین تیرانداز آریائی، از فراز کوه تیر را پرتاب کرد، و جان به جانآفرین باز نهاد، پس آنگاه، اهورا مزدا باد را فرمان داد، که در تیر پرتابی دمد. پس آنگاه، اهورا مزدا، امشاسپندان و میترا را فرمان داد، راه برایش هموار کنند. و میترا سوار بر گردونة خویش، تیر را تا جایگاه فرودش، تا ریشه درخت گرگان در فرغانه، همراهی کرد. پس آنگاه بود که جنگ پایان یافت. همان هنگام، باران به باریدن شتاب کرد.
از افسانه های باستان چنین برمیآید که، ایرانیان روز تشتر فروردینماه را، گذشته از نیایش ایزد بارانها، در پیوند با روز تیرگان، نیز گرامی میداشتند.
پس سیزدهمین روز فروردین، همزمان بر دو اسطوره استوار است. سیزده فروردین را دوبار گرامی داریم.
منابع:
داستان گرشاسب و تهمورس و جمشید، ترجمه کتایون مزداپور، انتشارات آگاه. تهران 1378
جشن های ایرانی، دکتر پرویز رجبی، انتشارات فرزین 1375
تشتر را میستائیم، که آبهای ایستا، که آبهای روان، چشمهساران و جویباران، همه چشم به راهاند او را ... چه هنگام، نیکو چشمه ساران، روانة دشتها خواهد شد ... (تیر یشت، 42ـ41)
ایرانیان آب را گرامی میداشتهاند، و مهرداد بهار در کتاب اساطیر ایران میگوید: «در بندهش، آب از آن خرداد است. و چون سرچشمة هستی از آب است، خرداد، سرور ماهها و سالها و روزهاست.»
میگویند، ناهید، ایزد بانوی آبها، بزرگ است. بزرگ، به اندازة همه آبهای روان. میگویند، ناهید هزار دریاچه دارد و هزار رود. میگویند، که هر یک از رودها، هفت اقلیمِ زمین را سیراب کند. میگویند، که هر دریاچه و هر رود، به درازای چهل روز راه سوارکاری تیزتک است.
میگویند، که شاید ناخجستگی روز تشتر در ماه فروردین، از آن باشد، که یادآور روز تشتر از ماه تیر است. همان روز که آرش، جان در چلة کمان نهاد:
تشتر را میستائیم که شتابان به سوی دریای فراخکرت تازد ... شتابان همچون تیر آرش ... (تیریشت 38ـ37)
از جشن تیرگان، افسانههای بسیار برجای مانده، همة افسانهها، این روز را پایان هفت سال جنگ و خشکسالی میشناسند. میگویند، چون منوچهر بر اورنگ شهریاری نشست، کودکی بیش نبود. پس افراسیاب، پیمان شکست، با بزرگترین سپاه ایران زمین را هفت سال در محاصره داشت. این مرزشکنی، سپندارمذ، فرشتة نگهبان سرزمین و مرزها را سخت آزرد. به فرمان اهورا مزدا، سپندارمذ، به منوچهر پیام داد تا با پرتاب تیر، مرز دو کشور استوار گردد. آرش، تیراندازی ورجاوند، نیکوترین تیرانداز آریائی، از فراز کوه تیر را پرتاب کرد، و جان به جانآفرین باز نهاد، پس آنگاه، اهورا مزدا باد را فرمان داد، که در تیر پرتابی دمد. پس آنگاه، اهورا مزدا، امشاسپندان و میترا را فرمان داد، راه برایش هموار کنند. و میترا سوار بر گردونة خویش، تیر را تا جایگاه فرودش، تا ریشه درخت گرگان در فرغانه، همراهی کرد. پس آنگاه بود که جنگ پایان یافت. همان هنگام، باران به باریدن شتاب کرد.
از افسانه های باستان چنین برمیآید که، ایرانیان روز تشتر فروردینماه را، گذشته از نیایش ایزد بارانها، در پیوند با روز تیرگان، نیز گرامی میداشتند.
پس سیزدهمین روز فروردین، همزمان بر دو اسطوره استوار است. سیزده فروردین را دوبار گرامی داریم.
منابع:
داستان گرشاسب و تهمورس و جمشید، ترجمه کتایون مزداپور، انتشارات آگاه. تهران 1378
جشن های ایرانی، دکتر پرویز رجبی، انتشارات فرزین 1375
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت