سه‌شنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۸۵


برژینسکی، نوروز و چهل تکه پوسیده استعمار!
...
چند روز پیش، برژینسکی، معاون جیمی کارتر در امور امنیت ملی، از «تنهائی» و افول قریب الوقوع آمریکا، به ناله و فغان افتاده، و تلویحا دست به دامان هم‌پیمانان قدیم «ایرانی» شد. برژینسکی چنان ناله و زاری سر داده بود، که دل نازک «هموطنان» "ملی ـ مذهبی" به درد آمد و یاد بدبختی‌های ملت ایران کرده بودند! آقای امیرانتظام، سخنگوی دولت بازرگان، بلافاصله در پیام نوروزی خود، با توسل به شعار، به توضیح واضحات پرداخته، شرایط هشت دهه استعمار را دردهای سال گذشته عنوان می‌کنند: «سفره‌های خالی از نان ... هیچ نصیبی از ثروت ملی نبردند ... میلیاردها دلار از ثروت ملی به چهار گوشه دنیا گریخت و ... »

آقای امیر انتظام در پیام خود سریال گنجی را نیز از نظر دور نداشتند. گنجی و گنجی‌ها، که به گفته ایشان، «از میان سلول‌های آهنی و دیوارهای بتنی لرزه بر اندام غاصبان کشور انداختند و جهان فریاد آزادیخواهان ایران را با تمام وجود شنید!» عجبا! عجب از نظام «غاصبان» که زندانی سیاسی‌اش چنین آزدی بیانی دارد! آزادی بیانی که، در بیرون زندان نیز برای ایرانیان وجود نداشته و ندارد! به راستی این گنجی کیست که چنین معجزاتی دارد؟ خودش از درون زندان اوین به خامنه‌ای نامه سرگشاده می‌نویسد و برای برکنار کردن وی از خودش استفتاء می‌کند! این آقای گنجی، همسرشان نیز، گویا ویژگی‌های شگفت آوری دارند و آقای امیر انتظام ایشان را "شیرزن" لقب می‌دهند! حتما اتلاق این نام به همسر گنجی، همچون دیدار با ژنرال هویزر، دلیلی دارد، که آقای امیر انتظام مصلحت ندیده‌اند با هموطنان در میان گذارند. این لقب افتخار آفرین نصیب سیمین بهبهانی هم شده، چون «اسب و قبا» را ایشان برای گنجی فرستاده‌ بودند، البته در شعر...

به این ترتیب است که سیمین بهبهانی و "عیال گنجی!" تبدیل به شیرزنان می‌‌شوند، البته در شعارهای آقای امیر انتظام! همین آقای امیر انتظام که، در مقام سخنگوی دولت، و در پاسخ به تظاهرات زنان بر ضد حجاب، در مصاحبه رادیو تلویزیونی فرمودند: «اگر امام بفرمایند، خانم‌ها باید حجاب را رعایت کنند»، اکنون شیرزنانی یافته‌اند. شیر زنانی که «به همت و غیرت خود عشق را پاس داشتند»، ‌کدام عشق؟ این را مشخص نکرده‌اند! شیرزنانی که به گفته آقای امیرانتظام، برای دفاع از شرف و حقوق انسانی خود و همسرانشان پنجه در پنجه لشگر جهل و کین انداختند»، رابطة شرف و حقوق انسانی را باید از خود آقای امیر انتظام پرسید. چون واژه شرف به سنت مردسالار فئودال ارجاع میکند، و «حقوق انسانی» در چارچوب این سنت جائی ندارد. بگذریم. متاسفانه بسیاری از هموطنانمان، خصوصاً سیاست‌بازان، واقعا نمی‌دانند چه می‌گویند!

چندی پیش یکی از وبلاگ‌های معروف دست راستی، آشوب و هرج مرج مقدم بر کودتا در ایران را آزادی نامیده بود. و یکی از هواداران چپ نیز، اعمال قانون از سوی پلیس فرانسه را «سرکوب» می‌نامید، دیالوگ با ایشان هم طبق معمول به جائی نرسید! هر‌چند برای ایشان توضیح داده شد که، قانون‌شکنی، آزادی نیست و در یک کشور دموکراتیک پلیس موظف است جلوی قانون شکنی را بگیرد، در جواب، بر لائیک بودن فاشیست‌ها تاکید شد! در مورد پیام آقای امیر انتظام هم نمی‌توان بیش از این انتظاری داشت. ایشان معتقدند که عیال گنجی و سیمین بهبهانی «پرچم افتخار را بر بلندترین قله مبارزات مردم ایران به اهتزاز در آوردند.» اگر می توانید خلافش را ثابت کنید.

می‌گویند ملانصرالدین میخ طویله‌ای بر زمین کوفت و گفت اینجا مرکز زمین است! یکنفر پرسید، از کجا معلوم که این جا مرکز زمین باشد؟ ملا در جواب گفت: تو ثابت کن نیست!

وقتی آقای امیرانتظام می‌گویند، «جهان لب به تحسین شفیعی‌ها و بهبهانی‌ها گشود»، ما باید ثابت کنیم که چنین نبوده! امری که مانند حکایت میخ طویلة ملانصرالدین اثباتش‌ ممکن نیست. ما تنها می‌توانیم ثابت کنیم که، اگر جنایتکاری چون ابراهیم یزدی، هوادار گنجی شده، اگر معاون وزارت امورخارجه آمریکا، گنجی را نماینده ملت ایران می‌خواند، اگر شیرین عبادی گنجی را قهرمان ملت ایران می‌خواهد، و اگر بنیاد جهانی ناشران، که مقرش در پاریس است، گنجی را به عنوان برنده قلم طلائی آزادی برگزیده، برای استعمار، امروزگنجی همان است، که خمینی در سال پنجاه و هفت بود. تصویر«قهرمان جدید» با ریش امام گونه را بی جهت انتشار نداده‌اند! اگر استعمار در پی آفرینش قهرمان نوین برای ملت ایران است، اگر هدف استعمار فرسوده، جایگزین کردن «قهرمان» قدیم با قهرمان جدید است، این بار ملت ایران، امکان نفس تازه کردن به استعمار را نخواهد داد. لحاف چهل تکه گنجی، امیرانتظام و شرکا، دیگر کارساز نمی‌تواند باشد. چهل تکه را از تکه پارچه‌های نو سر هم می‌کنند، نه از برقیچی‌های پوسیده و نخ نما.

آقای امیر انتظام! ملت ایران دیگر فریب "ملی ـ مذهبی‌های" رسوا را نخواهد خورد. شما و دوستان بهتر است دست برژینسکی و اربابانش را بفشارید، که به برکت خیانت شما، بیست و هفت سال است، هرروزشان نوروز است. اگر امسال سال تعیین سرنوشت ملت ایران باشد، سرنوشت خیانتکاران به ملت ایران نیز رقم خواهد خورد.

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت