...
پس از این که نسیم «پایان تاریخ» فوکویاما بر گروهی از «دانشمندان و متفکران جهان» وزیدن گرفت، «اهل علم» بدون آنکه بدانند، فوکویاما چه میگوید، پنداشتند که «علمیت» تاریخ به سر رسیده و حال میتوانند، هرچه دل تنگشان میخواهد، بگویند.
ابتدا، دفتر بخش فارسی بیبیسی در واشنگتن، روز پنجشنبه، ششم آوریل به وقت گرینویچ، به «طریق علمی!» ثابت کرد که یهودا در ازای دريافت سی سکه نقره، محل اختفای عيسی مسيح را نزد ماموران امپراتوری روم فاش نکرده! و اعلام کرد که با گذشت بيش از ۲۰۰۰ هزار سال، يهودا در دفاع از خود برخاسته است. سپس، متفکر کبیر، احسان نراقی، با تکیه بر اسطورههای انجیل، واقعیت تاریخی و دلائل یهودستیزی را به جهانیان «ثابت» کرد، و آقای رحمانی، از فضلای صاحب نام آکادمی ابتذال، با توسل به تورات، به اهالی «بازار تهران» و دیگر کرات آسمانی ثابت کرد که ایرانیان خود قربانی «نسلکشی» بودهاند! ولی گام سرنوشت ساز را بنگاه معاملات و اجارة خبر، ایرنا برداشت که پا را از همگان فراتر نهاده، به اسطورههای دیگر ادیان اعتبار سند تاریخی داد، و پیامبر مسلمانان را «پیامبر موعود همه پیامبران» خوانده، مینویسد: در كتب آسماني اديان الهي و گفتار رهبران ديگر اديان، به تولد و بعثت ايشان بارها اشاره شده است. به ادعای ایرنا که براهین و مستنداتش را هم از روایات دیگر ادیان میگیرد، در کتب زرتشتیان، هندوها، یهودیها، مسیحیها و ... به آمدن پیامبر مسلمانان اشاره شده! در كتب مقدس "هندوان "از قبيل "خند" ، "پارو" ، "آدهيا" ، "شالوك "در باره نبوت "حضرت محمد" (ص) چنين گفتگو شده است: "يك ملاجا (كسيكه به زبان بيگانه سخن ميگويد و يا نماينده كشور بيگانه است) ميآيد كه او مربي روح است". ..."بودا " از كسيكه به جهان شرف ميبخشد، چنين ميگويد : "اين مرد كه در زبان "پالي "، "ماتهيا" و در زبان سانسكريت "مائي تريا" و در زبان بورما "آرميديا" ناميده ميشود ، "خوش قلب "، و" رئوف بوده" و انسانها را به راه راست دعوت خواهد كرد.
پس از آنکه رسالت و نبوت پیامبر اسلام توسط بودا، به اثبات رسید، ایرنا از شدت خوشحالی، تقدم تاریخی عیسی، مزدک و مانی بر محمد را نیز فراموش میکند، و مدعی میشود که در کتب مقدس هندو، «کسی که به زبان بیگانه سخن میگوید ... خوش قلب و رئوف بوده و انسانها را به راه راست دعوت خواهد کرد» همان محمد است! از براهین مستدل ایرنا چنین بر میآید که عیسی، مزدک و مانی «خوشقلب و رئوف» نبوده و «انسانها را به راه راست دعوت» نمیکردهاند! پس از این استدلالات محکم، ایرنا سراغ تورات و انجیل میرود و به آیاتی متوسل میشود که انکارش دل شیر می خواهد:
در آيات عهد قديم و جديد كتاب مقدس "تورات" نيز نشانههاي پيام آور اسلام با آياتي بيان شده است ... در آيه دیگری از كتاب مقدس" انجيل برنابا" ...آمده ...
به عنوان اعتبار مطالب کتب مقدس مسیحیان، یادآوری میشود که برتراند راسل همیشه به این نکته اشاره میکرد که در انجیل، خرگوش جانوری است، نشخوار کننده!!!
البته هیچ اهمیتی ندارد، چون اگر چنین مسئلهای عنوان شود، بلافاصله، برادر بزرگتر ایرنا، یعنی بیبیسی، به کمک اخوی شتافته «توجیه علمی» نشخوار کردن خرگوش را به شما ارائه میدهد. بنگاه بیبیسی در توجیه اینگونه امور سابقه فراوان دارد. چندی پیش توضیح داده بود که راه رفتن عیسی مسیح روی آب واقعیت داشته و بعد از قول یکی از این پروفسورها که، روی سکوی دم در بنگاه دست به سینه نشسته و آماده خدمتند، چنین گفته بود: يک تحقيق علمی میگويد که احتمال دارد در پی برخی از تحولات جوی نادر، سطح دريای جليله يخ بسته و عيسی بن مريم توانسته باشد روی سطح دريا راه برود. طبق اين بررسی بين ۱۵۰۰ تا ۲۶۰۰ سال پيش در منطقهای که امروز جزو اسرائيل است، دورهای از سرما مسلط شده است. به احتمال قوی دمای زير صفر، لايهای يخين روی درياچه ايجاد کرده که پيامبر مسيحيت توانسته روی آن گام بردارد.
این تحقیق «علمی» را هم پروفسوری انجام داده که استاد اقیانوس شناسی دانشگاه فلوریداست. پروفسور به خبرگزاری رویتر میفرمایند، "اگر از من بپرسيد، میگويم که باور نمیکنم کسی بتواند روی آب راه برود، اما فکر می کنم يک پديده طبيعی می تواند اين وضع را پيش آورده باشد." گاهی در سطح دريا تکه های شناور يخ که به "يخ بهاری" معروف هستند، شکل می گيرند، اما ناظری که در کنار درياچه ايستاده آنها را نمی بيند. به این ترتیب، عیسی، تکه یخها را نمیدیده! حتی وقتی پای مبارک را هم روی یخ گذاشته متوجه نشده! پیامبری این مسائل را هم دارد! ولی آنچه در سخنان پروفسور اهمیت دارد، این است که نه تنها از نزدیک، که از دور هم کسی چنین معجزه علمی را نمیتواند ببیند: به گفته پرفسور نوف: "اگر کسی روی تکه يخ شناور بايستد، از دور چنين می نمايد که او در حال راه رفتن روی درياست." منظور این است که عدهای «راه رفتن علمی» حضرت روی آبهای جلیله را از دور و نزدیک دیده ولی قادر نبودهاند، یخهای بهاری را ببینند. و البته عیسی هم که روی یخ ایستاده بوده نه میدیده، و نه میفهمیده که روی یخ ایستاده. شاید هم فهمیده و نخواسته به کسی بگوید! حتما مصلحتی در کار بوده! مصلحتش این بوده، که دوهزار سال بعد پروفسوری از فلوریدا، فتوا دهد که "بر اهل علم واجب است که چنين پديده هايی را با دقت بررسی کنند." به عبارت دیگر، در راستای تلاش خاتمی برای "معرفی اسلام طرفدار عقل در مقابل اسلام رادیکال"، «اهل علم» وظیفه شرعی دارند، که برای اسطورههای سامی توجیه «علمی» یافته و در «گفتگوی توهمات» شرکت فعال داشته باشند.
در خاتمه به عزیزان اهل علم یادآوری میشود، که اگر فوکویاما «پایان تاریخ» را مطرح کرده، منظورش، جایگزین کردن تاریخ با اسطوره نبوده. آنها که هول برشان داشته که به هر قیمت، حتی روی کاغذ، از «جامعه سنتی به دموکراسی گذار کنند»، بدانند این راه به جامعه «کشکی» ختم میشود.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت