چهارشنبه، مهر ۰۴، ۱۳۸۶

پساکلمبیا!
...
همانطور که در وبلاگ دیروز گفتیم، دعوت از احمدی‌نژاد برای سخنرانی در دانشگاه کلمبیا، آغازی است برای عادی سازی روابط بین ایالات متحد و پادوهای‌اش در جمکران. هنوز مرکب جنجال نیویورک تایمز و دیگر روزی‌نامه‌های غرب پیرامون سخنان مضحک احمدی‌نژاد در دانشگاه کلمبیا خشک نشده بود که همة داش‌مشتی‌ها و کلاه مخملی‌های حکومت جمکران،‌ فدائی «ادب»، «نزاکت»، «تمدن» و «آزادی بیان» شدند. اکبر رفسنجانی و هاشمی شاهرودی به پیگیری جنجال در کلمبیا پرداختند و از «بی‌نزاکتی» در حق «مهرورزی» انتقاد کردند، و چند سر از روسای دانشگاه‌های جمکران به رهبری غلام سفارت، لاریجانی نیز، جهت «قدردانی» از رئیس دانشگاه کلمبیا یک «دعوتنامة» رسمی برای وی فرستادند تا با همپالکی‌هایش جهت دریافت «حقایق» به ایران سفر کند! تلویحاً گفته‌اند، «کرم‌نما و فرودآ که خانه خانة توست!» و متن این «دعوتنامه» در «مهر نیوز»، مورخ سوم مهرماه سال‌جاری منتشر شد. بله، 8 تن از نخبگان فقرفرهنگی ضمن گله و شکایت از «گفتار خارج از نزاکت آن همکار» با احمدی‌نژاد، تأکید کرده‌اند که «مهرورزی» در «انتخابات آزاد» به ریاست جمهوری برگزیده شده، و «همة مردم» با «همة گرایش‌های سیاسی» نیز در این انتخابات شرکت داشته‌اند! شاهد اینان هم برای اثبات چنین ادعای مضحکی حتماً «دم مبارک‌‌شان» است، یعنی همان گزارشاتی که خبرنگاران آمریکائی از انتخابات ژوئن 2005 ارسال کرده‌اند! واقعاً، جهت تأئید «مردمی» بودن حکومت جمکران، چه کسانی قابل اطمینان‌تر از خبرنگاران آمریکائی؟ اگر این حکومت‌های «مردمی» نباشند، آن خبرنگاران آمریکائی هم باید بجای غذا، «مک دونالد» سق بزنند. و این روسای دانشگاه‌های فقر فرهنگی هم باید مانند رهبر فرزانه و دیگر حکومتی‌ها، کار شرافتمندانه‌ای پیشه کنند.

بله، وقتی خبرنگاران غربی زبان به تأئید حکومت پوشالی جمکران می‌گشایند، «حق» دارند و «حقیقت» می‌گویند، اشکال زمانی بروز می‌کند که خبرنگاران آمریکائی، شلاق و قصاص، سنگسار و تعدد زوجات را محکوم کنند، و احیاناً از عدم رعایت حقوق بشر مطلبی بنویسند. آن‌ هنگام است که فرمول جادوئی روح‌الله به کار می‌آید، و همة ریزه‌خواران غرب در حکومت اسلامی از جمله اکبر رفسنجانی، حداد عادل و علی خامنه‌ای، ‌به این نتیجة درخشان می‌رسند که، غربی‌ها از «پیشرفت» و «ترقی» اسلام به هراس افتاده‌اند! و هرچه غربی‌ها می‌گویند، خلاف‌اش درست از کار در می‌آید! و اصلاً هرچه غربی‌ها بگویند، می‌باید خلاف‌اش را انجام دهیم! این «فرمان» یک ماده‌ای، مهم‌ترین نشانة هوش و ذکاوت روح‌الله بود که در این 28 سال، تا پیش از سخنان وزیر دفاع انگلستان کاربرد خود را حفظ کرده بود.

از دیروز که وزیر دفاع انگلیس به سینه زنی زیر علم طالبان و اسلام پرداخته، حکومت امام زمان با یکی از بزرگترین مشکلات حیات ننگین خود روبرو شده. «دز براون»، وزیر دفاع انگلستان اظهار داشته، انگلیس در افغانستان «تعهد» دارد، بنابراین افغانستان از زنجیر توحش اسلام و طالبان نمی‌تواند رها شود. و این خمینی دجال نیست که «اسلام، اسلام» می‌گوید، این وزیر دفاع کشوری است که دهه‌ها است از «برکت» اسلام، منطقه را چپاول می‌کند، و می‌داند اگر «اسلام» نباشد، منافع استعمار،‌ به ویژه استعمار انگلیس، تا چه حد خدشه‌دار خواهد شد. وزیر دفاع انگلیس طی سخنانی که در سایت رعایای الیزابت دوم مورخ 25 سپتامبر بازتاب یافت، چنین می‌گوید:

«هرگونه تلاشی که در آینده برای حل بحران افغانستان صورت می‌گیرد، باید ریشه در قوانین اسلامی داشته باشد[...] طالبان باید بخشی از روند صلح باشند [...] نمی‌توان تفکرات طالبان را در این کشور [افغانستان] نادیده گرفت[...] بعید بنظر می‌رسد اندیشة طالبان در افغانستان پدیده‌ای گذرا باشد[...] تعهد بریتانیا در افغانستان ممکن است تا چند نسل طول بکشد[...] تعهد الزام به معنای حضور نظامی نیست.»

با توجه به این سخنان، آشکارا مشاهده می‌کنیم که منافع کدام گروه‌ها به اسلام گره خورده! و چرا قانون اساسی ملت‌های منطقه باید مبتنی بر دین «مبین» باشد، تا نان استعمارگران آجر نشود! جالب اینجاست که سخنان وزیر دفاع انگلیس در جانبداری از قوانین «اسلامی» هنگامی مطرح شده، که حداد عادل ادعا کرده بود، «سکولاریسم» خواسته غربی‌هاست! و البته مشخص نیست که مقصود ایشان کدام «غربی‌ها» بوده‌، که خواستار «سکولاریسم» در ایران شده‌اند؟ همانطور که گفتیم برای شناخت پریشانگوئی فعلة فاشیسم، ‌ می‌باید امتداد «منطقی» سخنان‌شان را بررسی کرد. و اگر سخنان حداد عادل را یک مرحلة منطقی به پیش برانیم، خواهیم دید که بر اساس منطق «حماقت» حداد، اکثریت مردم ایران هم «غربی» به شمار می‌روند! چرا که اگر بر مبنای سخنان ایشان، «سکولاریسم» خواست غربی‌ها باشد، باید بپذیریم که ایرانیان طرفدار «سکولاریسم» نیز غربی هستند! و هر کس چنین ادعائی داشته باشد، در حماقت یا مزدوری‌اش تردیدی نخواهیم داشت. از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به نامة روسای دانشگاه‌های جمکران به رئیس دانشگاه کلمبیا!

هشت ‌سر نخبة جمکران، در «پرسشنامه ـ دعوتنامة» خود ادعا کرده‌اند، که «آزادی بیان» را به رسمیت می‌شناسند، ‌و از رئیس دانشگاه کلمبیا گله کرده‌اند که چرا آزادی بیان برای «مهرورزی» رعایت نشده! ویژگی فعلة فاشیسم این ‌است که، از حقوق و آزادی‌ها استفاده می‌کنند، تا بتوانند دیگران را از همین حقوق و آزادی‌ها محروم کنند! امثال لاریجانی که بی‌شرمانه دم از «حقوق بشر اسلامی» می‌زنند، و قصاص و سنگسار را در چارچوب همین حقوق توحش قرار می‌دهند، امروز ‌مدافع «آزادی بیان» هم شده‌اند! و با تکیه بر همین «آزادی بیان»، ده پرسش مضحک نیز به درگاه رئیس دانشگاه کذا ارسال کرده‌اند، که بیشتر جهت رد گم کردن مطرح شده. پرسش نخست، جهت واژگونه جلوه دادن تمایل حاکمیت آمریکا بر حضور «مهرورزی» در دانشگاه کلمبیا است. نخبگان هشتگانه می‌پرسند، چرا رسانه‌های آمریکا نمی‌خواستند احمدی نژاد در کلمبیا سخن‌رانی کند؟! البته احتیاج به توضیح نیست که، خواست حاکمیت آمریکا، حضور احمدی نژاد در کلمبیا را امکانپذیر کرده، و برخلاف پریشان‌گوئی «جان بولتون»، و دروغ‌پراکنی رسانه‌های شرکاء در اسرائیل، این عمل «خیر» فقط به دلیل «حسن‌نیت» دولت آمریکا محقق شد!

در این «دعوتنامه»، نخبگان جمکران با تکیه بر پرسش‌هائی انحرافی، همزمان بر کلیة تبلیغات استعماری در مورد تاریخ معاصر ایران هم «مهر» تائید زده‌اند. اینان ادعا کرده‌اند، کودتای 28 مرداد علیه شخص مصدق بوده، و نه علیه ملت ایران؛ ادعا کرده‌اند، آمریکا در جنگ استعماری بین ایران و عراق، فقط از عراق حمایت می‌کرده و نه از ایران و عراق همزمان؛ اینان، سپس، ضمن تحریف تاریخ، و ادعاهای بی‌پایه و مضحک، مسائل ایران را رها کرده به بررسی امور دیگر کشورها می‌‌پردازند! و پرسش‌هائی مطرح می‌کنند که، مرغ پخته را هم به خنده می‌اندازد. «هشت سر» نخبه می‌پرسند، چرا ایالات متحد با عربستان روابط دوستانه دارد؟ چرا که، به زعم نخبگان جمکران، آمریکا با منافع اقتصادی خود نباید کاری داشته باشد، و از آنجا که فقط به «بیماری» شیفتگی برای دموکراسی مبتلا شده، نمی‌باید با حاکمیت عربستان که از نظر نخبگان جمکران «شدیداً غیر دموکراتیک» است رابطه برقرار کند! گویا برخلاف عربستان، حکومت جمکران، هم «شدیداً دموکراتیک» است، و هم صدالبته، آمریکا با این حکومت که الگوئی کامل از «دمکراسی باغ‌وحش» ارائه می‌دهد، هیچ گونه «ارتباطی» ندارد! بله، «ارتباط» که ندارد، فقط نفت چپاول می‌کند، و بجایش بنزین صادر می‌کند! «هویزر» هم فقط آمد که بر رفتن شاه نظارت کند، بعد هم کشور ایران را در مرز اتحادجماهیر شوروی به دست ملایان سپرد و رفت سر کارش! تا همانطور که دیدیم، ذکاوت روح‌الله و حماقت ابراهیم یزدی، استبداد 2500 ساله را سرنگون کرده، «تمدن» درخشان اسلامی را به جهانیان معرفی کند!

یکی دیگر از ایرادات نخبگان جمکران به ایالات متحد این است که، «حکومت‌های شدیداً غیردموکراتیک» منطقه، «رژیم مطلقة سلطنتی» دارند! می‌باید چنین نتیجه بگیریم که، اگر عربستان مانند جمکران «ولایت مطلقه» داشت، حتماً عین دموکراسی می‌شد، و نخبگان جمکران کوچکترین اعتراضی هم نمی‌کردند! مضحک‌ترین پرسش گروه لاریجانی این است که، «چرا آمریکا با همه‌پرسی در فلسطین مخالفت می‌کند؟!» مسلماً رئیس دانشگاه کلمبیا می‌تواند به نخبگان فقر فرهنگی پاسخ دهد، به همان دلیل که آمریکا و نوکران‌اش در ایران هم، با «همه‌پرسی» مخالف‌اند! نخبگان، در ادامه می‌پرسند، «چرا بن لادن پیدا نشده»، «چرا خانوادة بوش با قبیلة بن‌لادن همکاری می‌کند»، و چرا «جرج بوش اجازه تحقیق در مورد وقایع 11 سپتامبر را نمی‌دهد»، و اینکه، چرا «آمریکا از مجاهدین خلق حمایت می‌کند»، و بالاخره چرا «آمریکا به عراق حمله کرد»؟ البته این پرسش‌ها جهت بازکردن سر صحبت است، در غیر اینصورت، رئیس دانشگاه کلمبیا برخلاف نخبگان جمکران نمی‌تواند از همة مسائل امنیتی آگاه باشد! می‌دانیم که «آگاهی» و «شناخت» در «همة زمینه‌ها»، از هنگام حکومت اسلام و امام زمان، با رهبری روح الله در ایران رایج شد، و همان بیماری مزمنی است که به دیگر فعلة فاشیسم سرایت کرده. و خارج از قلمرو حکومت «امام زمان»، نه رئیس دانشگاه، و نه هیچ فرد دیگری، در جایگاهی قرار نمی‌گیرد که همة مسائل امنیتی و راهبردی را با چنین حماقتی به سرعت بررسی کند. در پایان پرسش‌های «دهگانه»، نخبگان جمکران از رئیس دانشگاه کلمبیا و همکاران، و همة هیئت‌های علمی «جستجوگر حقیقت» دعوت کرده‌اند که سری به ایران زده، از نزدیک با «حقایق» در بارة دولت و ملت ایران آشنا شوند! البته از نظر دور نداریم که، این گونه «حقایق»، ‌ فقط حین ملاقات با روشنفکران و نخبگان حکومتی «روشن» خواهد شد! نه در ملاقات با فروشندگان کلیه، کارتن‌خواب‌ها، زندانیان، و خصوصاً مخالفان! چرا که در باغ وحش «امام زمان»، کسانی که کلیه می‌فروشند تا زندگی کنند، یا کسانی که در کارتن‌ها شب را به صبح می‌رسانند، هرگز نمی‌توانند «حقایق» عمیق حکومت مردمی جمکران را بشناسند! اینان، بر خلاف نخبگان «هشت‌گانه»، که موجودیت خود را مرهون وجود ایالات متحد‌اند، و در نتیجه از چاپلوسی و بادمجان دورقاب چینی برای یانکی‌ها دقیقه‌ای فروگذار نمی‌کنند، قادر به میهمان نوازی «سنتی» هم نخواهند بود. اینگونه میهمان‌نوازی‌ها فقط شامل حال میهمانانی می‌شود که از بلاد غرب به دیدار ریزه‌خواران سفرة استعمار آمده باشند! همان‌ نخبگانی که صرف موجودیت‌شان، خود شاهدی است بر «بی‌نزاکتی» استعمار در رفتار با ملت ایران!



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت