جمعه، شهریور ۳۰، ۱۳۸۶

استقلال معنوی!
...

امروز در راه‌بندان عظیم میدان کنکورد پاریس گیر افتادم، و حدود نیم ساعت، ‌ «تام، تام» موزیک از مرسدس بنز یک «شهروند» بسیار «بافرهنگ» جهان سوم،‌ که از «ارزش‌های اصیل» نیز مسلماً حمایت می‌کند،‌ مانند چکش بر سرم فرود‌ آمد. «شهروندان» جهان سوم، به مصداق «چاردیواری، اختیاری»، اتومبیل خود را هم «چاردیواری» فرض کرده، ‌ فراموش می‌کنند که خیابان‌های شهر ارث پدرشان نیست، و حق ندارند برای دیگران ایجاد مزاحمت کنند. بله، متأسفانه بعضی‌ها لات‌بازی و ایجاد مزاحمت برای دیگران را به حساب «آزادی» می‌گذارند. همانطور که بعضی‌ها در ایران، دانشگاه را مقر «احزاب» می‌دانند، نه محل آموزش و کسب علم! همانطور که پیشتر گفته شد، دانشگاه‌های ایران، قبل از براندازی سال 57، به مراکز تولید انبوه الله‌کرم‌ها تبدیل شده بود. و هر کس در «فعالیت‌های» مضحک و ظاهراً سیاسی این الله‌کرم‌ها شرکت نمی‌کرد، به افتخار دریافت لقب «سوسول» نائل می‌آمد! خلاصة مطلب این فضاسازی‌های کاذب که زیر نظر ساواک صورت می‌گرفت کار را به آنجا رسانده بود که، بعضی‌ خانواده‌ها، ناچار می‌شدند، عملاً ‌فرزندان‌شان را از شرکت در کنکور محروم کرده، جهت ادامة تحصیل آنان را به دیار «کفر» روانه کنند.

نویسندة این وبلاگ می‌پنداشت که در هزارة سوم، فرزندان دلیر و بی‌باک این مرز پر گهر متوجه شده‌اند که، دانشگاه جای فعالیت سیاسی و لات‌بازی نیست. ظاهراً «خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم». چرا که‌، هنوز بعضی از پیروان آخوند شریعتی و روشنفکری «دینی»، زبانشان خوب دراز است و به دانشجویان غیرسیاسی دشنام هم می‌دهند. باید از آخوندهای ملبس به کت و شلوار پرسید مگر در سه یا چهار ماه فاصله، میان اخذ دیپلم دبیرستان و ورود به دانشگاه، چه حادثة مهمی پیش می‌آید، که یک جوان هفده یا هجده ساله، بتواند بر مسائل سیاسی و اقتصادی کشور «اشراف» یافته، دانشگاه را به مقر فعالیت سیاسی تبدیل کند؟ و اینکه، مگر بعضی‌ها فراموش کرده‌اند که تاکنون در ایران، فعالیت سیاسی دانشجو جز مرگ و فاجعه پیامد دیگری نداشته؟ شاید سرکوب و بازداشت و اعدام دانشجویان،‌ برای بعضی‌ها «نعمت الهی» است، ‌ و «اجر معنوی» هم می‌برند که اینچنین بر فعالیت سیاسی دانشجو اصرار دارند! بله، جهان «معنویات» اگر برای ملت ایران جز فاجعه به بار نیاورده، برای دکان عوامفریبان حتماً سود فراوان داشته!

ویژگی جهان معنوی این است که هر چه در آن بگذرد، از دید پنهان می‌ماند و پیامد ملموسی هم نخواهد داشت. به زبان ساده‌تر، جهان «معنوی»، ‌همان هیچ و پوچی است، ‌ که در کتب مقدس ادیان ابراهیمی به خورد مشتی شوت و پرت می‌دهند. و دلایل طرفداری آخوند جماعت از معنویات ریشه در همین «پوچی» معنویت‌شان دارد. و همانطور که «همه ‌چیز» در قران موجود است، همه‌چیز هم در ظرف بی‌درو پیکر «معنوی» اینان می‌تواند وجود داشته باشد. در این راستا، «جامعة معنوی»، همان ویژگی‌های جادوئی «جامعة دینی» را پیدا می‌کند. به این ترتیب که در جامعة دینی، مانند حکومت پرافتخار اسلامی، واقعیات دزدی، چپاول و بی‌عدالتی‌ها، همه و همه نادیده انگاشته می‌شود. چرا که چارچوب‌های «واقعیات»، یا عملکرد مستدل انسان در زمان و مکان فرو می‌ریزد، تا راه بر استقرار دروغ یا «حقیقت الهی» گشوده شود.

به این ترتیب است که می‌توان در قالب «دفاع از صلح»، عملاً به سفسطه و طبل زدن برای «معنویت» پرداخت! «جمعیت زیتون»، در بیانیه‌ای از کشورهای ژاپن و سوئیس به عنوان «الگوهای صلح» یاد کرده! شاید اعضای محترم «کانون صلح‌جویان ایران» فراموش کرده‌اند که ژاپن جهت حمایت از اشغالگران، به عراق نیرو و تجهیزات اعزام کرد، و سوئیس، نه تنها مرکز پول‌شوئی مافیاها، که یکی از تولیدکنندگان سلاح‌های نظامی جهت صادرات است، و مانند کشور ژاپن، تحت الحمایة ایالات متحد! بنابراین ارتباط میان «صلح» و کشورهای سوئیس و ژاپن را بهتر است به صورتی واضح‌تر مشخص کنند. اگر کسانی «نگران» جنگ شده‌اند، بدانند که ایالات متحد، بدون توافق با روسیه و چین نمی‌توانست افغانستان و عراق را اشغال کند. و بر پایة همین منطق، تهاجم نظامی به کشور ایران نیز بدون توافق با چین، و به ویژه با روسیه نمی‌تواند صورت گیرد. و تا آنجا که نویسندة این وبلاگ آگاهی دارد، روسیه رسماً اعلام کرده که از تصویب قطعنامه بر علیه ایران در شورای امنیت حمایت نخواهد کرد، گزافه‌گوئی ‌و دم جنبانی‌های سیاست‌پیشگان فرانسه در هفتة جاری ریشه در همین واقعیت دارد. واقعیتی که بر توانائی نظامی روسیه پای می‌فشارد، و نه بر معنویت‌ها و صلح‌طلبی‌های فرضی و بی‌پایه. در واقع، تأمین صلح بدون توانائی نظامی امکانپذیر نیست. هیچ کشوری نمی‌تواند بدون تکیه بر نیروی نظامی خود یا متحدان‌اش، «صلح طلب» شود! بنابراین جمعیت‌های محترمی که می‌پندارند با «فریاد صلح» می‌توان به مقابله با جنگ برخاست، سخت دراشتباه‌اند! ولی باید بدانند که با این هیاهوها دیگران را نمی‌توانند به دام اشتباه خود گرفتار کنند! صلح،‌ تنها در عالم واقعیت وجود دارد، نه در جهان معنوی! آن جهانی که گویا پر از معنویت است، و «جمعیت زیتون» در آرزویش آه می‌کشد، در واقع نه جنگ دارد و نه صلح! جهان معنوی چیزی جز «هیچ» ‌ندارد. از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به فواید «معنویت»!

«معنویت»،‌ استخر شنای دستاربندان و عوامفریبان است. و با تکیه بر همین معنویت است که گورکن‌ها هر لحظه به رنگی در می‌آیند. پاسداراکبر که برای استاد «مطهری» و «روشنفکر دینی» سینه می‌زند، امروز طرفدار حقوق اقلیت‌ها شده! چون چماقدار اعزامی سرداراکبر به فرنگ، تنها کسی است که در جهان معنوی، جهت سخن‌گفتن از«حقوق بشر» شرایط لازم و کافی را داراست! مهم‌تر از همه اینکه، می‌تواند هر لحظه به رنگی در آید. همانطور که پیشتر هم گفتیم، افراد و مفاهیم در جهان فعلة فاشیسم، چارچوب ندارند. به عنوان نمونه، «تحریم اقتصادی»‌، بنا بر منافع استعمار، گاه خوب است و گاه بد! هفتة گذشته، در خطبه‌های علفزار، «رهبر فرزانه» زبان به ستایش «تحریم‌ها» گشوده بود و ادعا می‌کرد که تحریم‌های ایران در گذشته باعث «پیشرفت» در همة زمینه‌ها شده بود. این هفته، به دلیل موضع‌گیری رسمی روسیه و چین بر علیه قطعنامة شورای امنیت،‌ گورکن‌ها موقتا از «پیشرفت» چشم پوشی کرده، به انتقاد از تحریم‌های ایالات متحد پرداخته‌اند! بله، همانطور که می‌بینیم، در جهان معنوی، زمانی که فرانسه یا همان چرخ پنجم سیاست آمریکا، گزافه گوئی می‌کند، علی خامنه‌ای، به مداحی از تحریم‌ها می‌پردازد. و زمانی که پس از تهدید نظامی روسیه، دولت فرانسه، حرف‌اش را پس می‌گیرد، و بالاخره جرج بوش هم ناچار می‌شود از حل دیپلماتیک بحران ایران حمایت کند، ‌ ناگهان «تحریم‌ها» در خطبه‌های علفزار مورد «انتقاد» قرار می‌گیرد! این «تحریم‌ها»، همانطور که به صراحت می‌بینیم،‌ بر اساس مطالبات استعمار غرب در هر مقطعی «تعریف» می‌شوند. همچنان که «استقلال» نیز در قاموس گورکن‌ها بنا بر منافع عموسام تعریف خواهد شد.

رحیم صفوی نیز، که پس‌از «استعفا» از فرماندهی سپاه، جایگاه واقعی خود را در کنار علی‌خامنه‌ای، رهبر اوباش پیدا کرده، امروز، در نقش پامنبری خطبه‌های علفزار از «استقلال» عراق برای‌مان سخن‌پرانی می‌کند! بله، کشور عراق از هنگامی که رسماً به اشغال ارتش ایالات متحد در آمده، «استقلال» دارد! همچنان که حضور «روح‌الله» و دیگر اراذل در رأس هرم قدرت در ایران، «استقلال» تلقی می‌شود. یا اینکه، ترکیه، که تا پیش از افتضاح انتصاب عبدالله گل به مقام ریاست جمهوری، در کلام و تبلیغات حکومت اسلامی، پایگاه غرب به شمار می‌رفت، امروز ناگهان «مستقل» و اسلامی شده. حال‌ آنکه زیر ساخت‌های «اقتصادی ـ نظامی» ترکیه از امروز به فردا کوچکترین تغییری نکرده‌. امروز کشور ترکیه، مانند حکومت اسلامی «مستقل» است،‌ چرا که، سیاست آمریکا از فاشیست‌های اسلام‌گرا در این کشور حمایت می‌کند. و به همین دلیل گورکن‌های اصلاح طلب، که 28 سال شعار مرگ بر آمریکا می‌دادند، اخیراً با «جان‌کری» ملاقات کرده، جهت کسب چند قطره «استقلال» از بارگاه حزب منفور دموکرات آمریکا کاسة گدائی به دست گرفته‌اند. البته در نماز علفزار هم از این کار «ناشایست» انتقاد شد. ولی مهم‌ترین موضوعی که در خطبه‌های علفزار این هفته مطرح شده، تأئید «شعار مرگ بر آمریکا» بود. در واقع، با خطبه‌های نماز جمعة این هفته، هرچه اکبر رفسنجانی، پس از نبش قبر روح الله و در خاطرات فرضی خود رشته بود، پنبه کردند! احمد خاتمی، ضمن بر شمردن جنایات آمریکا در عراق، پا را از روح‌الله فراتر گذاشته می‌گوید، شعار «مرگ بر آمریکا»، مورد تأئید قرآن است:

«[...] شعار مرگ بر آمريكا و مرگ بر اسرائيل در راستاي خشم مقدس و نفرت نسبت به دشمنان بوده و اينگونه شعارها مورد تاييد قرآن كريم است.[...]»

و چه کسی می‌تواند از این پس ادعا کند که خمینی با شعار مورد تائید «قرآن کریم» مخالفت کرده؟! هیچکس‌! از این پس گورکن‌هائی که مانند مهدوی کنی و رفسنجانی، از طریق نبش قبر «خاطره» نقل می‌کنند، تا برای اربابان آنگلوساکسون دمی بجنبانند، دیگر نخواهند توانست خاطرات خود را به تائید «روح» خمینی برسانند. اینان باید خاطرات خود را به تائید قرآن برسانند! و در قرآن، همه چیز هست، جز روح‌الله!


0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت