شنبه، شهریور ۲۴، ۱۳۸۶

آزادی‌خواران!
...
پیش از پرداختن به مطلب امروز، ‌باید یادآور ‌شویم که، نویسندة این وبلاگ با توقیف رسانه‌ها و بازداشت روزنامه نگاران در هر صورت کاملاً مخالف است، حتی اگر مطالبی که در رسانه‌ای منتشر می‌شود، با قوانین و مقررات جاری در تخالف آشکار قرار گیرد. در هر صورت، اگر هم تخلفی از قوانین صریح صورت می‌گیرد، هنجارهای دموکراتیک را در برخورد با رسانه‌ها و روزنامه نگاران بهترین نوع برخورد با قلم می‌دانیم، و در همین چارچوب، در صورت اثبات تخلف از قوانین صریح، جریمة مالی و معذرت‌خواهی رسمی می‌تواند کفایت کند. اما در حکومت اسلامی، نه قوانین صریح وجود دارد و نه هنجار دموکراتیک. این حکومت، تحت نظارت استعمار غرب، و بر اساس آیات متحجر قرآن و مقررات «مدرن» و ابلهانة مشتی دستاربند بر پا شده، و پر واضح است که، «اوپوزیسیون» چنین حکومتی نیز دقیقاً در چارچوب تأمین منافع استعمار فعال شود. در نتیجه طبیعی است که عملکرد قوة قضائیة در چنین حکومتی، در تقابل با منافع ملت ایران قرار گیرد. این مختصر را گفتیم تا بپردازیم به بازداشت «سهیل آصفی»، که به دستاویز جدید فعلة فاشیسم برای ایجاد بحران،‌ و احیاناً آشوب تبدیل شده!

هرچه آمریکا و متحدان‌اش در منطقه تضعیف شوند، حکومت اسلامی، جهت فراهم آوردن زمینة بحران و براندازی تلاش بیشتری صورت خواهد داد. و در این راستا شاهدیم که قوة قضائیه، با سخاوت فراوان به اعدام، سنگسار و تهاجم به مردم بی‌دفاع کشور مشغول شده. وظیفة هاشمی شاهرودی، ریاست قوة «غذائیه» در حکومت «امام زمان»، در این خلاصه شده که تهاجم به حقوق مردم را تشویق کند! همچنان که در وبلاگ «فریب و ابهام» گفتیم، ‌قوة قضائیه در حکومت اسلامی، ابزار اعمال زور است، نه ابزار احقاق حق و حقوق. از اینرو بازداشت امثال «سهیل آصفی» را نمی‌توان خارج از این چارچوب بررسی کرد. آنچه در این میان از اهمیت برخوردار است، این واقعیت است که افرادی جهت آزادی «سهیل آصفی» بسیج شده‌اند، که خود در اغلب جنایات و چپاول حکومت اسلامی، طی سال‌های گذشته شریک بوده‌اند! افرادی از قبیل، محمد هاشمی از قبیلة اکبر هاشمی، و افراد دیگری از «قبایل» بازرگان، سحابی، داماد طالقانی، و یا جلادانی چون جلائی‌پور، حجاریان، پاسداراکبر، محمد موسوی خوئینی‌ها، و بالاخره شرکت‌کنندگان رسوای نشست دانشگاه «ام.آی.‌تی»، از قبیل حقیقت‌جو و مرتاضی لنگرودی ... بله، در یک جمله، تمامی فعلة فاشیسم، به بهانة بازداشت «سهیل آصفی» بسیج شده‌اند، و از دست برخی ناآگاهان،‌ و گاه مغرضان، مدال شهامت و «آزادیخواهی» نیز دریافت کرده‌اند! می‌دانیم که تعارف تکه پاره کردن با دوستان و شرکاء، از رسم و رسوم جهان سوم است؛ رسم و رسوم ملت‌هائی است که با واقعیت‌ها بیگانه نگاه‌داشته شده‌، و در باورهای خود شناور و مغروق‌ باقی مانده‌اند. در چنین شرایطی است که گروه‌های وسیعی از مردم، در طرفه‌العینی، چشم بر واقعیات می‌بندند، و به مداحی و ستایش از کسانی می‌پردازند که در واقع جلادان ملت‌اند. طی بحران‌های سال 57 عربده‌جوئی اینان را از نزدیک مشاهده کرده‌ایم، و بهتر است این تجربة تاریخی را هیچگاه فراموش نکنیم. چرا که، دروغگو نیستیم تا کم‌حافظه باشیم، و به یاد داریم چه گروه‌ها و افرادی برای آزادی پاسداراکبر چماقدار، سینه چاک می‌دادند، تا صدای دیگر زندانیان سیاسی به گوش هیچکس نرسد. ما فراموش نکرده‌ایم، که هدف از «شبیه‌سازی» مخالفان و زندانیان سیاسی، ایجاد یک شبکه از پادوهای حکومت در خارج از ایران بود، تا صدای مخالفان واقعی حکومت اسلامی در جنجال‌ عملة ولایت فقیه گم شود. بله، ما فراموش نکرده‌ایم، چرا که، جیره‌خوار این حکومت نیستیم.

و از آنجا که ما جیره‌خوار این حکومت نیستیم، به صراحت می‌گوئیم، گروهی از عملة ولایت فقیه که آزادی را فقط در چپاول و جنایت می‌شناسند، امروز با بهره‌گیری از رسانه‌های حکومتی و سایت‌های «دولتی»، سخن از «آزادی» به میان آورده‌اند. اینان برای ما ایرانیان از جنایات و توحش حکومتی‌ داد سخن می‌دهند که، همگی‌ در جنایاتش سهیم بوده‌اند، و این را میلیون‌ها ایرانی به چشم دیده‌اند! بله، با انتخاب اکبر رفسنجانی به ریاست مجلس مضحک «معنوی»، و پارس کردن علی خامنه‌ای به مخالفان سرداراکبر، برخی می‌پندارند که می‌توانند موجود مفلوکی به نام علی خامنه‌ای را تنها مسئول مصائب و جنایات‌ این رژیم معرفی کرده، با فراهم آوردن مقدمات حذف وی، باندهای جنایتکار حکومت اسلامی را تطهیر کنند، و بر همکاری آنان در جنایات این رژیم غیرانسانی سر پوش بگذارند. این طرحی بود که دقیقاً به دست عوامل ساواک در سال 57، در مورد رژیم محمدرضا پهلوی نیز به مرحلة اجرا در آمد: «فروپاشی» و «بازسازی فاشیسم»؛ نتایج گهربار چنین طرحی را نیز، طی 28 سال گذشته،‌ ما ایرانیان همه روزه با پوست و گوشت خود لمس کرده‌ایم. اما اینبار فعلة فاشیسم کور خوانده‌اند.

هیچ ایرانی با وجدانی، جهت مطالبة آزادی «سهیل آصفی» و دیگر زندانیان سیاسی، حاضر نخواهد بود با ریزه‌خواران سفرة فاشیسم در ایران و در خارج از مرزها، هم‌صدا و همگام شود. آن‌ها که پس از 28 سال، با استفاده از مجاری تبلیغاتی رژیم و همکاران خارج‌نشین آن، ناگهان «نگران آیندة جامعة ایران» شده‌اند، به ویژه اهالی قبیلة هاشمی رفسنجانی، سحابی و بازرگان، بهتر است بدانند، که نخواهند توانست با سوءاستفاده از احساسات مردم ایران، سرنوشت «سهیل آصفی» را به ابزار تأمین منافع حقیر خود و اربابان‌شان در مغرب زمین تبدیل کنند.





0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت