فرار و «قرار»!
....
در پی فعال شدن ریزهخواران سفرة دمکراتهای ایالات متحد در ایران، اکبر رفسنجانی به ریاست مجلس خبرگان «منصوب» شد، تا سایت رعایای الیزابت دوم هم نور دموکراسی را در عرصة فاشیسم اسلامی به چشم ببیند. علامت تعجب هم نمیگذاریم، چرا که «بیبیسی» از قدیم با حوزة علمیه پیوند اخوت بسته، و همانطور که مولوی در مثنوی میگوید، مانند جالینوس، جهان را هم از همان«دریچة» معروف مینگرد. نام خاص این «دریچه» را هم در اینجا نمیآوریم، چرا که اهالی «بیبیسی» خودشان میتوانند به مثنوی مراجعه کرده، با «نام» آن آشنا شوند! بله، در گیرودار فعال شدن پادوهای حزب دمکرات بود که سیدصادق خرازی هم یک سایت دیپلماتیک به راه انداخت، تا «تجربیات دیپلماتیک» خود را دراختیار مشتاقان قرار دهد. و مسلماً به زودی غلامان دیگر سفارت، ازجمله ولایتی، مشاور سیاسی رهبر فرزانه نیز «فعالانه» خدمت به ارباب را از سر خواهند گرفت، خصوصاً که «تجربیات» ولایتی از «تجربیات» سیدصادق به مراتب بیشتر است. و اما ویژگی سایت سیدصادق در این است که «تجربیات دیپلماتیک» خود را از خرازی سر گذر بیرون میکشد، چرا که میپندارد، هیچکس در جریان تغییر تحولات ایران و سیاستهای ابرقدرتها قرار ندارد، به همین دلیل یک «قصة بیبیگوزک» هم در مورد «جنبش غیرمتعهدها» سر هم کرده و درون آن چند مینی «بیبیگوزک» از عدم تعهد حکومت اسلامی و خروجاش از پیمان سنتو و همچنین از صلحطلبی این حکومت در سال 1359 ارائه داده! اما فراموش کرده بگوید در سال 1358 پیش از برگزاری نشست جنبش عدم تعهد، در ایران چه پیش آمد.
در مورد تاریخچة جنبش «عدم تعهد» هیچ نمیگوئیم، چرا که هدف ما، پرداختن به مواضع حکومت اسلامی در این جنبش، با استفاده از «تجربیات دیپلماتیک» سیدصادق است. پس تاریخچة «عدم تعهد» را رها کرده به حکومت اسلامی در سال 1358 باز میگردیم، به زمانی که هنوز مهدی بازرگان نخست وزیر «محبوب» بود، و عبدی و دیگر اوباش ساواک هنوز فرصت نکرده بودند سفارت آمریکا را اشغال کنند. بله، هنوز چند صباحی از تخلیة روحالله و همراهان در فرودگاه مهرآباد نمیگذشت که امیرانتظام سخنگوی دولت وقت در تلویزیون اسلام و امام زمان اعلام داشت که، ایران قصد پیوستن به جنبش عدم تعهد را دارد، و اقدامات لازم در این زمینه صورت گرفته. ولی فردای همان روز چهرة سرشار از «دموکراسی» خمینی بر صفحة تلویزیون اسلام پدیدار شد، و رهبر کبیر «انقلاب» با همان لحن داشمشتیها فرمودند، این حرفها چیه! ما غیرمتعهد نیستیم، ما به اسلام «تعهد» داریم! و این تجربه، فقط گوشة کوچکی از فهم و شعور و شناخت روحالله خمینی از مسائل سیاسی را نشان میداد! ایشان پس از نیم قرن «مبارزة» سیاسی و فرهنگی که «روزینامهها» و بادمجان دورقابچینهای سنتی به حسابشان نوشته بودند، هنوز نمیدانست «جنبش عدم تعهد» اصولاً چیست؟ پس از این سخنرانی، مهدی بازرگان ناچار شد کت و شلوار ابریشمی سورمهای معروف را به تن کرده، به حضور «رهبر کبیر»شرفیاب شود و جنبش عدم تعهد را به این مبارز بزرگ «امام فهم» کند. و خوشبختانه هیئت حکومت اسلامی به سرپرستی ابراهیم یزدی توانست با شرکت در جنبش عدم تعهد، این جنبش را نیز به لجن اسلام ساختة سازمان سیا بیالاید. اما قصة «عدم تعهد» حکومت امام زمان در سایت سیدصادق خرازی به این «مختصر» ختم نمیشود.
سیدصادق ادعا کرده که در سال 1359 بهزاد نبوی، سرپرست هیئت حکومت اسلامی در نشست غیر متعهدها در هند، خواستار عقب نشینی ارتش عراق شده. و میدانیم که در سال 1359 هنوز بنیصدر توسط «رهبرکبیر» عزل نشده بود، و گروه بنیصدر منافع خود را در تداوم جنگ نمیدید. بنابراین شخص بهزاد نبوی در این میان کارهای نبود، و مواضع دولت وقت را اعلام داشته. چرا که همین بهزاد نبوی، سردستة گروه فاشیستهای مجاهدین انقلاب اسلامی، پس از عزل بنیصدر، در دولت میرحسین موسوی حضور «فعال» داشت، و از طرفداران ادامة جنگ با عراق بود. پس بهتر است سیدصادق نه شبه نظامیان فاشیست را طرفدار صلح معرفی کند، و نه صدام حسین را آغازگر جنگ هشت ساله بخواند. صدام حسین همانگونه جنگ را آغاز کرد که حکومت اسلامی ناچار به پذیرفتن پایان آن شد، به زبان سادهتر، با اطاعت از ارباب! هر چند که اربابان خمینی و صدام حسین در یک اردوگاه نبودند. و این امر در مطلب سیدصادق نیز مشاهده میشود، آنجا که از «کمیتة حسن نیت» سخن به میان میآورد.
کمیتة کذا که کشور الجزایر نیز در آن عضویت داشت، جهت برقراری آتش بس تشکیل شده بود. طبق «تجربیات» سیدصادق، صدام حسین با کمیتة حسن نیت روابط خوشی نداشت و به تصمیمات این کمیته بیاعتناعی میکرد. ولی چند سطر پائینتر میبینیم که این نخست وزیر حکومت اسلامی است که با آتش بس مخالفت کرده! در این مورد سایت ابوالحسن بنیصدر میگوید، پیش از کودتای نوژه ـ که با هدف متلاشی کردن ارتش ایران صورت گرفت، خمینی و شورای عالی دفاع با آتش بس موافقت کرده بودند، ولی دفتر رجائی، نخست وزیر وقت، از پذیرفتن هیئت میانجی که جواب موافق عراق را آورده بود خودداری کرد.
در سایت خرازی، مشاهده میکنیم که حکومت سرسپردة اسلامی که مدعی صلح هم بوده، جهت ممانعت از برگزاری نشست غیرمتعهدها در بغداد، در تیرماه سال 1361، پس از آزادی خرمشهر، بغداد را هدف حملات هوائی قرار میدهد! دلیل حکومت اسلامی هم این بود که برگزاری نشست در بغداد با صلح طلبی در تضاد قرار میگیرد! بله، این مهملاتی است که سیدصادق در دیپلماسی بازار تهران به خوانندگان ارائه میدهد، بدون آنکه بگوید پس از آزادی خرمشهر، ایران در موضع قدرت قرار داشت، صدام حسین تقاضای آتش بس رسمی کرده بود و کشورهای حوزة خلیج فارس پذیرفته بودند که خسارات جنگی ایران را بپردازند! ولی «رهبرکبیر» که در سال 1358 هم نمیدانست جنبش «عدم تعهد» چیست، به دلیل بینش بسیار عمیق سیاسی با صلح مخالفت کرد، و خواهان سرنگونی صدام حسین شد. ساواک هم «لات و اوباش» را جهت مخالفت با صلح راهی خیابانهای شهرها نمود، تا شعار بدهند، «صدای صلح و سازش خاموش باید گردد!» گویا سیدصادق از این جهت به این نکات اشاره نکرده که، در «تجربیات دیپلماتیکاش» مهم تلقی نشدهاند. آنچه برای فعلة فاشیسم «اهمیت» داشت ممانعت از برگزاری اجلاس «عدم تعهد» در بغداد بوده، که سیدصادق از آن به عنوان مهمترین «دستاورد سیاسی» نام میبرد! و باز هم علامت تعجب نمیگذاریم، چرا که به مصداق «بیله دیگ، بیله چغندر»، وقتی روحالله «رهبر» باشد، سیدصادق خرازی هم «دیپلمات» میشود، و میگوید، در نشست هشتم سران عدم تعهد اگر چه در محکوم کردن عراق موفق نشدیم، اما در تغییر محل نشست موفق بودیم. و واقعاً چنین «موفقیت بزرگی» را تنها میتوان در چاهک حوزه جشن گرفت. در ادامة قصة دیپلماسی سیدصادق میخوانیم که، 15 سال پس از فروپاشی اتحادجماهیر شوروی، جنبش عدم تعهد با پروندة هستهای حکومت اسلامی فعال شد. ولی میدانیم که پروندة هستهای، فقط زمانی مطرح شد، که دولت روسیه رسماً به فروش غیرمجاز تجهیزات فناوری هستهای از سوی آلمان، انگلیس و فرانسه به دستاربندان حاکم بر ایران «اعتراض» کرد. و هر چند سیدصادق از بازار تهران یک داستان فناوری هستهای هم بیرون کشیده، ولی دیپلماسی غیررسمی حماقت و فقرفرهنگی ویراست بازار را در همینجا رها میکنیم و میپردازیم به بعد دیگری از حماقت در عرصة سیاست رسمی ملایان!
در پی خروج نظامیان انگلیس از شهر بصره، پاسدار شریعتمداری مینویسد، سربازان انگلیس فرار کردند، و بنگاه «حنا زرچوبه» نیز اعلام میکند، چون هر روز به انگلیسها حمله میشد، بصره را ترک کردند! اما واقعیت این است که اشغالگران بجز تجزیة عراق، به کلیة اهداف خود دست یافتهاند و از اینرو قصد عقبنشینی دارند. دلیل صلح طلب شدن مقتدیصدر نیز همین است. مقتدیصدر که مانند دیگر رهبران شیعی مسلک از نمک پروردگان غرب به شمار میرود، 6 ماه آتش بس اعلام کرد، تا ارباباناش بتوانند عقبنشینی زمانبندی شده را سازمان دهند. و به یاد داریم که وزیر امور خارجة فرانسه بود که این پیشنهاد «معجزهآسا» را ارائه داد. و در پی این «پیشنهاد»، که در واقع «پیشنهاد» اشغالگران است، ابتدا گوردون براون، و سپس جرج بوش راهی عراق شدند. برنامة خروج اشغالگران از عراق اگر عملی شود، یک دولت ضعیف در برابر شبه نظامیان شیعه، که همگی افتخار اسلامگرائی و در نتیجه جیرهخواری غرب را دارند، تنها خواهد ماند. پیامد چنین شرایطی هرجومرج و آشوب و زدوخوردهای قومی خواهد بود. به زبان سادهتر، خوشحالی از عقبنشینی اشغالگران در چنین شرایطی اگر نشانة حماقت نباشد، بدون شک نشانة مزدوری خواهد بود. نیروهای اشغالگر با ترک عراق، تنها از خود در برابر پیامدهای فجیع اشغال نظامی و عقبنشینی زود هنگام سلب مسئولیت میکنند. و به این ترتیب دست پادوهای اسلامگرای خود را برای وحشیگری باز میگذارند، و عراق در شرایطی به مراتب فجیعتر از شرایط ایران پس از براندازی 22 بهمن رها میشود. شاید دلیل بازگشت پادوهای کارکشتة ایالات متحد به عرصه سیاست در حکومت اسلامی نیز همین عقبنشینی زمانبندی شده باشد. در واقع پس از خروج اشغالگران از عراق، اسلامگرایان، جیره خواران سنتی غرب، به اوپوزیسیون تبدیل خواهند شد، همچنان که در ترکیه، «انتصاب» عبدالله گل به ریاست جمهوری، ارتش را در ظاهر در جایگاه «اوپوزیسیون» قرار داده! و به همین دلیل است که پاسدار شریعتمداری سعی دارد، از طریق نعل وارونه، مشارکتچیها را به عنوان مخالفان اکبر «رفسنجانی» معرفی کند. حال آنکه میدانیم گروه مشارکت هیچ اختلافی با «رفسنجانی» نداشته و ندارد. ولی وقتی «بیبیسی» در جبین عبدالله گل «دموکراسی» مشاهده کند، و انتخابات عراق را نیز نشانة دموکراسی بداند، طبیعی است که «انتصاب» اکبر «رفسنجانی» نشانی از«انتخابات آزاد» خواهد شد. بخصوص که همین نماد «انتخابات آزاد» از نظر بیبیسی ـ اکبر رفسنجانی ـ در سخنرانیاش، «ولایتفقیه» را به عنوان نماد «مشروعیت» نظام معرفی میکند!
1 نظردهید:
با سلام
فقط می توانم بگویم : از صمیم قلبم متشکرم هر روز به این خاطر کانکت می شوم تا مطالب تازهای را از شما ی رکسان مطالعه کنم
در ضمن روزی نامه اعتماد 1482 ص 6 افاضاتی را از کوتوله سیا دکتر یزدی در شماتت لائیکان و ممانعت از ورودشان به تحکیم تلاوت فرموده اند که ...
بسیا متشکر
امیر
ارسال یک نظر
<< بازگشت