یکشنبه، شهریور ۰۴، ۱۳۸۶


کشک و «رشد»!
...

در تداوم تبلیغات رسانه‌های غرب برای پادوهای‌‌شان، «دویچه وله»، یکی از کنیزکان محمد خاتمی را از آستین بیرون کشیده، تا هم به مخاطبان درس‌هائی از «سیاست» و «مقاومت» بدهد، و هم رسماً اعلام دارد، کسانی که اکنون در رأس حکومت قرار گرفته‌اند، مسئول مستقیم اعدام‌های سال 67 هستند، و دیگران هیچ مسئولیتی نداشته‌اند! اینهمه، البته بدون ارائة کوچک‌ترین سند و مدرک! «دویچه وله» هم بدون هیچگونه «نگرانی»، و در کمال «آزادی»، تمامی مهملات کنیزک محمد خاتمی را به خورد شنوندگان و خوانندگان‌اش می‌دهد. می‌دانیم که محمد خاتمی همراه با بهشتی مدت‌ها در آلمان غربی ـ سرزمین «دویچه‌وله» ـ به تبلیغ برای اسلام و مسلمین مشغول بودند، و در واقع کسی اصولاً نمی‌داند مأموریت‌شان چه بوده. فقط می‌دانیم که محمد خاتمی، ابتدا سرپرست کیهان، ارگان «هریتیج کلاب» در تهران می‌شود، و سپس مسئول سانسور و سرکوب فرهنگی در حکومت اسلامی در دوران جنگ. خاتمی پس از به قدرت رسیدن حزب کارگر در انگلیس، به عنوان مأمور اجرای «پروژة اصلاحات» برگزیده شد، و در این راستا 8 سال ارعاب، سرکوب فرهنگی، آدم‌ربائی و هرج‌ومرج را، ‌ تحت عنوان «اصلاحات»، و جهت تأمین منافع اربابان در غرب، سازمان می‌دهد. ویژگی «اصلاحات» محمد خاتمی این است که با سازمان دادن تهاجم اراذل و اوباش به جلسات سخنرانی همپالکی‌های‌اش، چنین وانمود می‌کند که «تندروها» با اصلاحات وی مخالف‌اند، و مانع تبدیل ایران به «یوتوپیا»، یا همان جامعة ایده‌آل فاشیست‌ها، که نام دیگرش نزد اسلام‌پرستان، «مدینه النبی» است می‌شوند. ولی ویژگی اصلی اصلاحات خاتمی، ارعاب غیرمذهبی‌ها است. خاتمی با ضدمذهبی‌ها کاری ندارد، چرا که اینان در واقع آب به آسیاب اسلام‌پناهان خواهند ریخت، بنابراین طبیعی است که در دوران «درخشان» ریاست جمهوری محمدخاتمی، نویسندگان غیرمذهبی و طرفدار حقوق بشر ربوده شده، و نابود شوند. و در همین چارچوب است که امثال اکبر رفسنجانی می‌توانند ادعا کنند، «رسالة حقوق بشر امام سجاد» را به سازمان ملل داده‌ایم! پیشتر در همین وبلاگ، متن مضحک و بی‌سروته رسالة کذا مورد بررسی قرار گرفت. حال بازگردیم به کنیزک محمد خاتمی در «دویچه وله»!

کنیزک فوق کسی نیست جز «فاطمه حقیقت جو»! ایشان نیز مانند دیگر غلام‌بچگان و کنیزکان استعمار، از گذشتة مبهمی برخوردارند! به این ترتیب که سیر تحولات اجتماعی ایشان اصولاً مشخص نیست. وجه تشابه «حقیقت‌جو» با «افسر سونیا شفیعی» و «مرجان ساتراپی» در این است که ایشان هم یک تنه به جنگ قوانین و هنجارها می‌روند، و از قضای روزگار مانند ساتراپی و افسرجان موفق هم بیرون می‌آیند؛ البته به گفته خودشان، چون «فعال» بوده‌اند، و با «سیاست» عمل کرده‌اند! معنا و مفهوم چنین «اظهاراتی» را هم خوانندگان از خود ایشان می‌باید جویا شوند! «حقیقت‌جو»، به «دویچه وله» می‌گوید، در سال 67 که 19 سال داشته، در دبستان تدریس می‌کرده، عضو انجمن اسلامی بوده، و با فرمان نمایندة‌ ولی فقیه دائر بر انحلال انجمن اسلامی مخالفت کرده و به نتیجه هم رسیده! البته هنوز کسی نمی‌داند ارتباط «حقیقت جو» با گروه محمد خاتمی در واقع و در عمل چیست. ارتباط واقعی به این معنا که خانوادة «حقیقت‌جو» چه ارتباطی با دارودستة محمد خاتمی دارد، نسبت خانوادگی، ارتباط اقتصادی و از این قبیل. بله، هنوز مشخص نیست فاطمة «حقیقت جو» که ناگهان سر از «ام.‌آی‌.تی» در آورده، و برای پاسدار اکبر و جهانبگلو جنجال به پا می‌کند، کیست و چرا «دویچه وله» به کنیزک محمد خاتمی متوسل شده، تا همزمان با پخش افترا و اتهام بی‌پایه و اساس در مورد اعدام های سال 67، گروهی را تطهیر، و گروهی را متهم نماید، و از زبان کنیزکان غرب، به ما درس سیاست، اصلاحات و مبارزه هم بدهد!

گویا با نزدیک شدن انتخابات ایالات متحد، اهالی «دویچه وله» هم «بوی بهبود ز اوضاع جهان» به مشامشان رسیده، و اطمینان حاصل کرده‌اند که دموکرات‌های «دین‌پناه» و «جنگ‌پرور»، با کاخ سفید فاصله‌ای ندارند، در نتیجه زمان ابراز نگرانی شیپورهای استعمار برای «نقض حقوق بشر در ایران» فرا رسیده. به یاد داریم که در زمان ریاست جمهوری جیمی کارتر، «حقوق بشر» مد روز بود، همگی خواهان «حقوق بشر» شده بودند، و براندازی سازمان سیا در ایران نیز به دلیل نقض حقوق بشر از جانب محمدرضا پهلوی صورت گرفت! چرا که در واقع و در حالت طبیعی، هیچ انسانی با رعایت حقوق بشر مخالفت نخواهد کرد. و به این دلیل است که از آغاز آشوب‌های ایران، مقارن ورود جیمی کارتر به کاخ سفید، «حقوق بشر»‌ بهترین شعار و دست‌آویز فعلة حزب دموکرات در ایران شد، امروز نیز رسانه‌های استعمار غرب مانند «دویچه وله» و شرکاء به همین حقوق بشر متوسل شده‌اند. و صدای آلمان هم که مانند دیگر رسانه‌های غرب، ‌ از برکت نقض حقوق بشر و سرکوب و کشتار در جهان سوم مخارج‌شان تأمین می‌شود، دو باره بر شاخ نشسته و شاخ‌بن می‌برد! البته فقط در شعار و تبلیغات! چرا که، اربابان رسانه‌های غرب نیک می‌دانند نان‌شان از برکت سرکوب و کشتار در کشورهائی چون ایران و عراق به روغن مالیده می‌شود. اگر هم «گاه و بی‌گاه» خود را خواهان «روشن شدن ابعاد فاجعه» در ایران نشان می‌دهند، به این دلیل است که یا بر حکومت اسلامی اعمال فشار کنند، یا اگر بخت یاری کند، با دمیدن در تنور حقوق بشر بتوانند یک براندازی دیگر سازماندهی کنند. در این راستا است که «دویچه‌وله» از روشن نشدن ابعاد فاجعه ابراز «نگرانی» می‌کند، و با یادی از «منتظری»، به عنوان تنها معترض به اعدام‌ها، تلاش دارد تنها «گزینة» سیاسی استعمار برای ملت ایران را نیز یادآوری کرده باشد! می‌دانیم که سیرک سیار پاسدار اکبر نیز با شعار منتظری، سروش و دموکراسی دینی، برنامه‌های «تفریحی» خود را آغاز کرد. ولی شیپور «دویچه وله» به مراتب از هیاهوی پاسداراکبر فراتر می‌رود، این رادیو قصد القاء این مهم را دارد، که مجاهدین خلق، تنها گروه قربانی اعدام‌های سال 67 بوده‌! و می‌دانیم که مجاهدین خلق علاوه بر عراق، در کشور آلمان هم پایگاه آموزش نظامی دارند. و برنامة مفصلی هم از تلویزیون دولتی فرانسه، تحت عنوان «اعتراض» به فعالیت‌های نظامی مجاهدین خلق پخش شد، گزارشی حاکی از آموزش نظامی به کودکان در یکی از پادگان‌های مجاهدین خلق در کشور آلمان! و البته از فعالیت همین گروه در کشور فرانسه، هیچگاه فیلمی تهیه نشده! فقط «گاه‌وبی‌گاه» پلیس سری به «اورسوراواز» می‌زند و اگر بتواند با دستگیری‌های «الکی» و «شکمی»، هم دمی برای حاکمیت ایران می‌جنباند، هم تبلیغی برای مجاهدین خلق به راه می‌اندازد. بله! با یک تیر دو نشان!

از قضای روزگار، «دویچه وله» اصولاً با پیروی از طریقت «با یک تیر دو نشان»، مصاحبة کذا را با «حقیقت‌جو» ترتیب داده. ولی بجای دو نشان، چندین نشان می‌زند. نخست آنکه مراتب همدردی «حقیقت جو» را به مجاهدین خلق اعلام می‌دارد. دیگر اینکه کنیزک خاتمی ضمن اعلام اینکه گروه‌های چپ نیز «افتخار» اعدام شدن در سال 67 را داشته‌اند، ناگهان با اعدام مخالف می‌شود! و با زبان «الکن» و عاریه گرفته از حکومت اسلامی، آنرا «ناعادلانه» می‌خواند، و خصوصاً اشاره می‌کند که منتظری با اعدام‌ها مخالف بوده! «حقیقت‌جو» با یادآوری این مطلب که فرمان اعدام‌ها را خمینی صادر کرده،‌ می‌گوید اصلاح طلبان نمی‌توانستند این مسئله را در الویت قرار دهند چرا که بسیاری از آنان طرفدار بنیانگذار حکومت بوده‌اند. ولی به زعم کنیزک محمد خاتمی، امروز وقت آن رسیده که به این مطلب رسیدگی شود، چرا که حقیقت جو ادعا دارد، کسانی که امروز در رأس حاکمیت قرار گرفته‌اند، مسئولین اعدام‌ها هستند! می‌دانیم که اگر حکومت ایران موجودیت مستقلی می‌داشت، وقت آن بود که از «دویچه وله»، به دلیل «نشر اکاذیب» به دادگاه‌ها شکایت برد، تا «چپ‌الله» و نان به نرخ روز خورهای دیگری که ماند کنیزکان و غلامبچگان خاتمی شایعه پراکنی می‌کنند، طبق قوانین حاکم بر رسانه‌ها، پاسخگوی سخنان خود نیز باشند. ولی از آنجا که حکومت «اسلام» و «امام زمان» افسارش به دست ایالات متحد است، نمی‌تواند بر ضد اربابان خود دست به اقدامی بزند. بنابراین بزودی همین کنیزکان و غلامبچگان در سایت رعایای الیزابت دوم نیز به شایعه پراکنی خواهند پرداخت. و «شوت و پرت‌ها» نیز در می‌یابند که «مهرورزی» و بسیاری دیگر از اطرافیان‌اش مسئول اعدام‌های سال 67 هستند، و محمد خاتمی که نوک حملة سیاست استعمار در داخل و خارج ایران محسوب می‌شود، در این جنایات هیچ دخالتی نداشته! البته طی این «مصاحبه»، حقیقت‌جو، پس از «افشاگری» و درافشانی پیرامون اعدام‌های سال 67، گریزی هم به آشوب‌های 18 تیر می‌زند.

به یاد داریم که این‌آشوب‌ها، به فاصلة اندکی پس از شرفیاب شدن محمد خاتمی به درگاه اربابان در فرانسه و ایتالیا رخ داد. و طی چند روزی که اوباش «تحکیم وحدت» دانشگاه را به آشوب کشیده بودند، «دلفین مینوئی» نیز به عنوان خبرنگار اعزامی به تهران گزارش‌های پرشور و هیجانی ارسال می‌کرد، و رادیوی دولتی فرانسه هم به تناوب گزارش‌های کذا را برایمان پخش می‌کرد، و در لابلای گزارش‌ها نیز متخصصان و ایران‌شناسان «زبده» به اظهار نظرهای بسیار «کارشناسانه» می‌پرداختند، تو گوئی سقوط نزدیک است. و باز هم به یاد داریم که در این گیرودار مجاهدین خلق در برابر سفارت ایران در پاریس دست به تظاهرات زدند، و «عالیجناب گایو» نیز در صف نخست تظاهرکنندگان قرار داشتند، و به همان رادیوی دولتی می‌فرمودند، این رژیم در هر حال رفتنی است، هرچه زودتر برود بهتر است! البته شکی نیست که اگر «این رژیم» از طریق غائله، هیاهو و جنجال سرنگون شود، برای ملت ایران صرفاً فاجعة بزرگتری به بار خواهد آمد، ولی برای عالیجناب گایو و و دیگر جیره خواران کلیسا بسیار هم «بهتر» خواهد بود. به ویژه اینکه عالیجناب گایو، از «آزادیخواهانی» است که سوابق محکومیت در دادگاه فرانسه به جرم تشویق «کودک‌باره‌گی» را نیز در زندگانی «دینی» خود یدک می‌کشند، و از همینجا می‌توان دریافت که هر فاجعه‌ای برای ایشان امکان فعالیت‌های گسترده‌تری فراهم خواهد آورد. از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به بازتاب آشوب‌های 18 تیر در فرانسه.

پس از چند روز انتظار در سکوت، عاقبت «هوبر ودرین»، وزیر امورخارجة وقت لطف کردند و مراتب پشتیبانی دولت فرانسه از حکومت «قانونی» ایران را ابراز فرمودند، و محمد خاتمی هم به جیره خواران‌اش در دانشگاه‌ها پیام داد که قانون را رعایت کنند! و ما هم متوجه شدیم که پروژة براندازی شکست خورده. و اگر امروز «حقیقت‌جو» به این آشوب‌ها اشاره دارد، برای این است که تأکید کند، هرچه غیرانسانی است، غیراسلامی هم خواهد بود! به طور مثال، شکنجة «فرضی» اوباش «تحکیم وحدت» توسط نهادهای امنیتی! ظاهراً فاطمه حقیقت‌جو، طی اقامت در ایالات متحد به این «نتیجه» رسیده که حقوق انسانی در اسلام وجود خارجی دارد! و اینکه اسلام ضامن حقوق انسان‌هاست! و دیدیم که شیرین عبادی هم کشف کرده بود، اسلام با دموکراسی هیچ تضادی ندارد، و از قضای روزگار، بنی‌صدر هم جدیداً در قرآن «حقوق بشر» پیدا کرد. این «اکتشافات» چشم‌گیر، فقط با خدمت در آستان فاشیسم امکانپذیر می‌شود، تا اربابان‌شان به ما بباورانند که در اسلام همه چیز هست و لزومی ندارد که ملت ایران از چارچوب اسلام «انسان‌ساز» و تعالیم توحش ادیان ابراهیمی خارج شود. چرا که تنها به این وسیله می‌توان ملت ایران را در اسارت استعمار غرب نگاهداشت. استعماری که امروز به دلیل تضعیف ایالات متحد و سست شدن پایگاه‌اش در منطقه، تأمین منافع خود را صرفاً در گرو یک براندازی نوین در ایران می‌بیند. و اگر امروز «دویچه وله» آزادیخواه و دموکراسی‌پرور شده تنها به این دلیل است که مبلغ 10 میلیارد یورو در سال، میزان تجارت میان آلمان و ایران در چارچوب روابط سیاسی فعلی در خطر قرار گرفته! و امکان دارد، آلمان با کشورهای دیگری «جایگزین» شود! این است دلیل اصلی نگرانی «دویچه وله» برای دگراندیشان ایرانی! ولی دلیل اصلی مصاحبه با حقیقت جو اینجاست که از زبان کنیزک خاتمی به ما گفته شود، ‌ مسائل حساس مانند اعدام‌های سال 67، نمی‌توانستند توسط اصلاح طلبان «خیرخواه» و «نیکوسیرت» مطرح شوند، این مسائل بر اساس «اظهارات» این مصاحبه می‌بایست توسط رسانه‌ها مطرح می‌شد! به عبارت دیگر، کسانی که مجلس و دولت را در دست داشتند، و خفقان گرفته بودند، وظائف خود را به رسانه‌ها و یا دانشجویان «محول» کنند! تا تدوام بحران بر فضای اجتماعی تضمین شود. این چارچوب نوین برای برخورد با مسائل جامعه فقط از سوی کسانی چون «حقیقت‌جو» می‌تواند مطرح شود. کسانی که با مسئولیت قانونی دولت در برابر ملت بیگانه‌اند، و با تکیه بر شعارهائی مردم فریب صرفاً قصد سهیم شدن در سفرة چپاول یک حاکمیت را دارند. بله، رسانه‌ها باید به طرح مسائلی بپردازند که عوامفریبان اصلاح طلب حتی در شعار هم قادر نیستند عنوان کنند، چرا که طبق قانون «الکن» اساسی حکومت اسلامی، این حکومت «الهی»، و این نظام «مقدس» است! و مسلم است که بنیانگذار چنین حکومتی را هم نمی‌توان به زیر سئوال برد، ‌ چنین کاری، طبق قانون حکومت اسلامی، جرم است و توهین به مقدسات تفسیر خواهد شد، مجازات توهین به مقدسات هم مشخص است: مرگ! ولی حقیقت‌جو چنین «توهینی» به «مقدسات» قانونی در ایران را «آزادی» مطبوعات «تفسیر» می‌کند!

و هنگامی که کسی «جرم» و قانون شکنی را در ترادف با «آزادی»قرار دهد، به همان اصل جادوئی «ترادف کلی» متوسل شده. پیشتر گفتیم که این اصل، «چراغ جادوی» جیره‌خواران محافل استعمار غرب است، و با در نظر گرفتن سوابق «درخشان» حقیقت‌جو، طبیعی است که آزادی و جرم در ترادف قرار گیرند! فاطمه حقیقت‌جو، ‌در این مصاحبه ادعا کرده، هر که در ایران فعال باشد «رشد» می‌کند! وی در ادامة ترهات‌اش به «دویچه وله» می‌گوید، تا پایان فعالیت‌اش در «تحکیم وحدت» هیچ دختر فعالی ندیده، چون اگر دختر فعالی وجود داشت حتماً رشد می‌کرد:

«دختر فعالی را من تا پایان عضویتم ندیدم، و گرنه رشد می‌کرد[...] دختران ما باید آموزش ببینند [...] با سیاست کار کردم.»

بله، «حقیقت‌جو» هم در همان چارچوب ساتراپی و شفیعی، یک تنه مبارزه می‌کند، پیروز هم می‌شود، چرا که به ادعای خودش «سیاست» داشته، ولی هنوز هیچکس «واقعیت» را در مورد این مبارزان، به ویژه در مورد حقیقت‌جو نمی‌داند. هیچکس نمی‌داند پدر و مادر حقیقت‌جو و یا همسر وی چه ارتباطی با گروه خاتمی دارند؟ ولی همه می‌دانند که «فعال» بودن، نه جهت ورود به مضحکه‌ای به نام مجلس حکومت اسلامی کفایت خواهد کرد، و نه با این «فعالیت‌ها» می‌توان در دکان «ام.‌آی.تی» و دیگر آکادمی‌های ایالات متحد خیمه زد. شاید به عنوان نمونه، حقیقت‌جو بهتر است توضیح دهد، در ازاء چه نوع «فعالیتی»، در حکومت زن‌ستیز اسلامی، از دانشکدة تربیت معلم، به مجلس اسلامی پای گذاشته، و سپس در دکان «ام.‌آی‌.تی» چادر زده، تا دیگران نیز بتوانند، دلائل «رشد» ایشان را به معنای واقعی کلمه دریابند!


0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت