شنبه، شهریور ۱۰، ۱۳۸۶

«رویای» ویتنام!
...

سرانجام عبدالله گل، پس از هزارویک چشمه تردستی ناشیانة جبهة ناتو به ریاست جمهوری ترکیه «منصوب» شد، و دیدیم که ارتش ترکیه هم کوچک‌ترین اعتراضی به نقض صریح قانون اساسی ترکیه نکرد، کودتائی هم رخ نداد. دلیل سکوت ارتش قدرقدرت ترکیه در برابر استقرار یک اسلام‌گرا به مقام ریاست جمهوری در این‌کشور این است که، کودتا در ترکیه بدون حمایت ایالات متحد نمی‌تواند تحقق پذیرد. می‌دانیم که ترکیه عضو پیمان ناتو است و از پایگاه‌های مهم ارتش آمریکا به شمار می‌رود. و هر گاه منافع ایالات متحد و جبهة ناتو ایجاب کرده، ارتش ترکیه جهت حفظ «آزادی‌ها» وارد صحنه شده و کودتائی سازمان داده. و اگر همین ارتش اینبار سکوت اختیار کرده تنها به این دلیل است که سیاست دور باطل ناتو در منطقه خدشه‌دار نشود. به عبارت دیگر، با ورود اسلام‌گرایان به کاخ ریاست جمهوری، ارتش ترکیه جایگاه «اوپوزیسیون لائیک» را به خود اختصاص خواهد داد. «اوپوزیسیون لائیک»، همان گروهی است که تاکنون شریک قدرت در حاکمیت استعماری ترکیه نبوده، و رعایت حقوق زنان و اقلیت‌ها محور اصلی فعالیت‌های‌اش را تشکیل می‌دهد. پیامد ورود یک «اسلام‌گرا» به کاخ ریاست جمهوری در ترکیه این است که فاشیست‌های اسلامی در همگامی با ارتش، راه بر «اوپوزیسیون» لائیک و واقعی سد خواهند کرد. چرا که عبدالله گل از یک سو ناچار به رعایت قوانین لائیک خواهد بود، تا زمینة نارضایتی اسلام‌گرایان افراطی فراهم شود، و از سوی دیگر، تبلیغات استعماری، عبداله گل را به عنوان اسلام‌گرا در تقابل با ارتش قرار می‌دهد، حال آنکه، ‌ در واقع نه ارتش ترکیه و نه اسلامگرایان کوچکترین تقابلی با نیروهای استعماری ناتو ندارند. نیروهائی‌که هدف اصلی‌شان سرکوب آزادی‌ و آزادی‌خواهان است. تنها در این راستا است که می‌توان تحولات در منطقه را بررسی کرد.

پیشتر گفتیم که مسیر اعمال سیاست استعمار غرب در منطقه از پاکستان، ایران و ترکیه می‌گذرد. به یادداریم که پیش از براندازی 22 بهمن 57، ذوالفقار علی بوتو در پاکستان نخست وزیر بود. بوتو ادعا می‌کرد هم سوسیالیست است و هم مسلمان! و دیدیم که همزمان با استقرار حکومت اسلامی، سوسیالیسم بوتو جایش را به اسلامگرائی ضیاءالحق سپرد، و در ترکیه نیز کودتا شد تا زمینة اعمال فشار بر اتحادجماهیر شوروی در افغانستان و عراق فراهم آید. جنگ ایران و عراق، جهت تحکیم حکومت دستاربندان در ایران و ظهور «مجاهدین افغان» همان مسیر مطلوب جبهة ناتو بود، که در سایة کودتای نظامی در ترکیه و پاکستان امکانپذیر شد. و اگر در ترکیه حکومت نظامیان دوام یافت، ترور ضیاءالحق به همراه تنی چند از مقامات بلند پایة وزارت امور خارجة آمریکا، زمینه را برای استقرار حکومت طالبان در افغانستان مساعدتر کرد. به طور خلاصه، علیرغم سرنگونی حکومت اسلام پناه ضیاءالحق،‌ منافع جبهة ناتو در منطقه افزایش یافت.

تضعیف اتحاد جماهیر شوروی، تداوم جنگ عراق و ایران، حمایت بی‌قید و شرط دولت «بی‌نظیر بوتو» و حکومت اسلامی از طالبان از عوامل اصلی افزایش منافع جبهة ناتو به شمار می‌رود. و علیرغم قتل به اصطلاح دیپلمات‌های حکومت اسلامی در هرات، حمایت بی‌قید و شرط تهران از طالبان افغانستان ادامه داشت. به یاد داریم که حکومت سرسپردة ملایان حتی اجازه نیافت در برابر قتل دیپلمات‌های‌اش واکنشی در خور نشان دهد. و ایالات متحد ناچار شد به بهانة مبارزه با تروریسم تهاجم نظامی به افغانستان را در دستورکار خود قرار دهد، و حمید کرزای را که خود جزء گروه طالبان بود به جای «ملاعمر» بنشاند، تا صورت ظاهر را حفظ کرده باشد. تهاجم نظامی ایالات متحد به عراق نیز در همین چارچوب «مبارزه با تروریسم» صورت پذیرفت. پیش از ورود جرج بوش به کاخ سفید، هواپیماهای ناتو به بمباران روزانة غیرنظامیان مشغول بودند، و سازمان‌های حقوق بشر نیز به‌ کوری و کری موقت مبتلا! امروز که منطقه به اصطلاح یک دست شده و همه حکومت‌ها، ‌به ویژه حکومت‌های اسلامی ترکیه، پاکستان و ایران افتخار جیره‌خواری ایالات متحد را دارند، جبهة ناتو فکر بکر بازگشت به عصرطلائی جنگ سرد را در سر می‌پروراند. به این ترتیب که با استقرار حکومت‌هائی به مراتب سرکوبگرتر از حکومت‌های فعلی در کشورهای کلیدی منطقه، راه تأمین منافع خود را محفوظ دارد. و از آنجا که همة شبه اصلاح طلبان حکومت اسلامی برای بازگشت دارودستة جیمی‌کارتر به کاخ سفید دقیقه شماری می‌کنند، گزافه‌گوئی‌های «بی‌نظیر بوتو» و همپالکی‌های‌اش همزمان با پیشنهادات «دنیس راس»، فرستادة ویژة کلینتون به منطقه در سایت سیدصادق خرازی منعکس شده.

سیدصادق خرازی، از نوچه‌های محمد خاتمی است که مانند دیگر فعلة فاشیسم یک شبه ره صد ساله رفته، و پیشتر یک وبلاگ به شرح «پیشرفت‌های» وی اختصاص داده شد. سید صادق اخیراً یک سایت به نام «دیپلماسی ایرانی» باز کرده که به ادعای خود، «تجربیات دیپلماتیک‌اش» را در اختیار مشتاقان قرار دهد، و سایت «گویا» هم که هیچ ارتباطی با اکبر رفسنجانی ندارد، سریعاً‌ سایت «وزین» سیدصادق را به دوستداران «تجربیات دیپلماتیک» این تحفة بازار تهران تقدیم کرده است! در سایت خرازی، «بی‌نظیر بوتو» که از حامیان اصلی طالبان بود، اینبار صورتک مبارزه با افراط‌گرائی بر چهره دارد، همانطور که محمد خاتمی، صورتک اصلاح طلبی گذاشته. بهتر است بدانیم که «بی‌نظیر بوتو» همان مهملاتی را تکرار می‌کند که ریزه‌خواران سفرة فاشیسم در ایران. بوتو پس از پشتیبانی از توحش طالبان در افغانستان به این نتیجه رسیده که اسلام با «مدرنیته» و «دموکراسی» تضادی ندارد. و می‌دانیم که مسلماً «بی‌نظیر بوتو» همانقدر با افراط گرائی مبارزه خواهد کرد، که خاتمی شیاد. در واقع امثال «عبدالله گل»، بوتو و خاتمی جهت سازمان دادن سرکوب به صحنه آورده می‌شوند. و پیشنهادات «دنیس راس» نیز دقیقاً در همین راستا تنظیم شده: سرکوب آزادیخواهان! ولی این سرکوب به بهانة حفظ امنیت حکومت‌های منطقه از یک سو، و اعمال فشار بر روسیه از سوی دیگر انجام خواهد پذیرفت. «دنیس راس» که می‌پندارد شرایط ایالات متحد در عراق مشابه شرایط این کشور در ویتنام است، پیشنهاد کرده، ابتدا فرانسه بین گروه‌های مسلح واسطه شود، تا ایالات متحد بتواند خود را از عراق نجات دهد! «دنیس راس»، با خوش‌خیالی و پرروئی خواهان درگیر کردن ایران در مسائل عراق شده، تا ایالات متحد که خود مسبب شرایط اسفبار این کشور است، فرانسه را در معرکة عراق بجای خود قرار دهد، و خود نقش واسطة بحران را بر عهده گیرد! استدلال کشکی «دنیس راس» این است که ایران، عربستان، اردن، کویت، سوریه و ترکیه علاقه‌ای ندارند عراق در آشوب و جنگ داخلی فرو رود. بنابراین ایالات متحد خواهد توانست با تکیه بر مزدورانی چون مقتدی صدر و حکیم به تهدید این کشورها بپردازد، و از این طریق اینان را وادار کند جای خالی ارتش آمریکا در عراق را پر کنند، تا دموکرات‌ها از جبهة عراق فارغ شوند، و با هدف اعمال فشار بر روسیه، جبهة نوینی در ایران بگشایند. گویا دموکرات‌ها و جیره‌خواران سنتی‌شان در ایران واقعیت‌های مهمی را فراموش کرده‌اند. نخست آنکه عراق ویتنام نیست، دوم آنکه، جنگ سرد به پایان رسیده، و دیگر آنکه روسیه مانند دهه 80 در موضع ضعف قرار نگرفته، بلکه این جبهة ناتو است که در موضع ضعف قرار دارد. عقب‌نشینی ارتش اسرائیل از لبنان شاهدی است بر این مدعا. و سیاست‌های اخیر دولت احمدی نژاد در مورد آبگیری سد سیوند، کاهش بهرة بانکی، جیره‌بندی بنزین و مبارزه با قاچاق مواد سوختی که توسط مافیای غرب به ایران وارد می‌شود، همگی پیامد تضعیف سیاست استعمار غرب در ایران است. بنابراین حکومت ایران، هر چند حکومتی است سرسپرده و ساخته و پرداخته‌ استعمار غرب، ناچار به رعایت اولویت‌های سیاسی همسایه شمالی خواهد بود. جهت اطلاع «دنیس راس» و مزدوران سنتی ایالات متحد در ایران یادآور شویم که با اعلام خبر رسمی خروج جنگنده‌های فرانسه از تاجیکستان، عقب‌نشینی ارتش ناتو در منطقه وارد مرحلة نوینی شده، و دموکرات‌ها ناچاراند، رویای بازگشت به عصرطلائی جیمی کارتر را هم فراموش کنند.



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت