چهارشنبه، مهر ۲۵، ۱۳۸۶

پوتین و تصویردل‌آزار!
...
با توجه به اهمیت بیانیة 24 مهرماه در تهران، امروز می‌پردازیم به «پروپاگاند» محافل فاشیست که در مخالفت با بیانیة فوق، در سایت‌های «شبه‌مخالفان» خارج نشین، و در خبرگزاری‌های رسمی حکومت اسلامی منتشر شده. «پروپاگاند» این محافل، نخست در چارچوب «منافع ما» در خزر به راه افتاد، و پس از صدور بیانیة خزر، با توجه به اینکه در این بیانیه کوچک‌ترین اشاره‌ای به تقسیم دریای خزر نشده بود، «پروپاگاند» تغییر جهت داد، و به ارائة «تصویردل‌آزار» از «ولادیمیر پوتین»، از طریق انتساب وی به احمدی نژاد و پاسدار شریعتمداری پرداخت. اما پیش از ادامة این مطلب لازم است یادآور شویم که منافع فاشیسم بین‌الملل با ایجاد بحران، بر افروختن آتش جنگ و براندازی پیوند خورده، چرا که تنها در چنین شرایطی است که می‌توان با تحمیل «شرایط ویژه» بر ملت‌ها، و با توسل به ارعاب یا شعارهای عوامفریبانه، آزادیخواهان واقعی را سرکوب کرد. براندازی بهمن ماه 57 شاهدی است بر این مدعا. در واقع از بهمن سال 57، ‌ از سرکوب و بحران‌سازی توسط نهضت به اصطلاح آزادی،‌ به سرکوب، گروگان‌گیری،‌ تحریم و جنگ در دوران بنی‌صدر منفور رسیده‌‌ایم، و طی دوران جنگ، دقیقاً به دلیل همان «شرایط ویژه»، سرکوب و کشتار به دل‌خواه در مورد مردم اعمال شد، و پس از پایان جنگ با عراق، سرکوب‌ها در دورة اکبر رفسنجانی و محمدخاتمی تشدید شد، و این جریان ادامه یافت تا به بحران «فناوری هسته‌ای» و یهودستیزی پرزیدنت «مهرورزی» برسیم. بحرانی که به مدت دو سال، با تداوم تهدید تهاجم نظامی بر ما ملت، مخالفت با حکومت سرسپردة استعمار غرب را در انحصار فاشیست‌های مسلمان، یا همان شبه‌اصلاح طلبان شریک حکومت قرار داده. آخرین تهدید رسمی به تهاجم نظامی، در عمل، سه روز پیش از امضای بیانیة خزر، و از سوی نهضت منفور آزادی، از زبان ابراهیم یزدی، پادوی رسمی سازمان سیا در کشورمان در سایت‌های فارسی‌زبان منتشر شد.

سخنان ابراهیم یزدی را پیشتر در وبلاگ «دموکراسی ابراهیمی» بررسی کردیم، و گفتیم که ایشان و شرکاء، جهت مردم‌فریبی، دموکراسی را در ترادف با برگزاری نماز جماعت قرار داده‌اند! پس از ابراهیم یزدی نوبت به اکبر رفسنجانی رسید که «آزادی احزاب»، «انتخابات آزاد» و دیگر مفاهیم دموکراسی مدرن را در قران کشف کند! بله، تمام نوکران ضدامپریالیست آمریکا، مفاهیم دموکراسی مدرن و حقوق بشر را جدیداً در قران کشف می‌کنند، و ادبیات سیاسی هزارة سوم را به توحش چهارده سده پیش پیوند می‌زنند! فریب آزادیخواهی و دمکراسی‌طلبی‌های دروغین شبه اصلاح طلبان را نخوریم. اینان همگی شریک جنایات و کشتار حکومت اسلامی‌اند. فریب مدافعان شیاد حقوق زنان را هم نخوریم، حقوق زنان هرگز در چارچوب توحش قرآن و با فتوی این یا آن دستاربند تأمین نخواهد شد. و به یاد داشته باشیم که، بدون رهائی قانون اساسی از اسارت زنجیر تقدس‌های فاشیستی، حقوق فردی و اجتماعی را نمی‌توان تأمین کرد، پس فریب مدافعان دروغین حقوق بشر اسلامی را هم نخوریم. و از همه مهمتر فریب براندازان را نباید خورد. منافع ملت‌ها فقط در صلح و آرامش به دست خواهد آمد. صلحی که بدون بیانیة خزر نمی‌تواند تأمین شود، و آرامشی که بدون حاکمیت «صلح» بر مرزهای کشور تأمین نخواهد شد.

همانطور که بارها در همین وبلاگ گفته‌ایم، ‌ منافع روسیه، مانند هر کشور مستقل دیگر، ایجاب نمی‌کند که در مرزهایش جنگ به راه اندازند. تنها حکومت‌های سرسپرده چون ترکیه، پاکستان و حکومت اسلامی، از حضور نظامی بیگانگان در مرزهای‌شان «استقبال» می‌کنند، چرا که به این ترتیب می‌توانند جنگ و بحران را به داخل مرزهای‌شان کشانده، سرکوب و چپاول مردم را تداوم بخشند. و در این راستا شاهدیم که حکومت جمکران در دورة خاتمی شیاد،‌ از تهاجم نظامی ایالات متحد به دو کشور همسایه ما ، افغانستان و عراق با آغوش باز «استقبال» کرد. همچنین شاهدیم که همین حکومت در دورة مهرورزی، تا آخرین نفس کوشید تا پای نظامیان آمریکا را به کشورمان باز کند. و زمانی که حضور نظامی آمریکا در ایران غیر ممکن می‌نمود، حاکمیت ایالات متحد با به راه انداختن جنجال کلمبیا کوشید تا زمینة عادی سازی «روابط علنی» را فراهم آورد، ولی باز هم موفق نشد. چرا که جبهة غرب از زمان عقب نشینی ارتش اسرائیل از لبنان در سیر قهقرائی قرار گرفته، و پیامدهای منطقی تضعیف جبهه ناتو در منطقه، شکست طرح تجزیة عراق، اخراج نواز شریف از پاکستان، و خصوصاً صدور بیانیة 25 ماده‌ای خزر در 24 مهرماه سالجاری است.

می‌دانیم که پیش از صدور بیانیة فوق، ریزه خواران سفرة فاشیسم بسیج شده بودند تا به ما بگویند «ولادیمیر پوتین» به ایران می‌آید تا طرح تقسیم دریای خزر را به ما تحمیل کند! و به یاد داریم که نخستین مدافع منافع ما در خزر بنگاه سخن پراکنی «بی بی‌سی» شده بود! و تاج زاده، بهنود و دیگر به اصطلاح «کارشناسان خزر»، به پیروی از بی‌بی‌سی به جنجال پرداخته بودند. و روز دوشنبه نیز گروهی از «شبه» نمایندگان مجلس جمکران در روزی‌نامه «آفتاب یزد»، خواستار حق و حقوق «ما» در دریای خزر شدند! اما پس از انتشار متن بیانیة خزر، از آنجا که هیچ اشاره‌ای به تقسیم دریای خزر نشده بود، مسیر تبلیغات فعلة فاشیسم تغییر کرد. ابتدا نانخورهای اکبر رفسنجانی سعی کردند «ولادیمیر پوتین» را به پاسدار شریعتمداری پیوند بزنند! در نتیجه ادعا کردند پوتین شیفته و فریفتة مقالات پاسدار شریعتمداری در کیهان است و هر شب، همة‌ آن‌ها را با دقت فراوان می‌خواند! سپس رضاپهلوی بیانیه‌ای داد و فرمود اگر به ایران بازگردد، هیچ قراردادی را به رسمیت نخواهد شناخت! البته رضا پهلوی به دلیل سکونت در واشنگتن و با توجه به پیشینة سیاسی خانواده‌اش، مشخص است که از کجا دستور می‌گیرد، بنابراین بیانیه‌هایش بازتاب منافع کاخ سفید باید باشد. پس «حضرت والا» را به حال خودشان رها می‌کنیم، تا با نازنین افشین جم، عباس میلانی، پاسدار اکبر و دیگر زندانیان نفوذی ساواک، دموکراسی‌شان را در حومة واشنگتن بر پا کنند. و اما دیگر مدافعان حقوق ملت ایران در دریای خزر بهتر است وقتی از واشنگتن به صحرای حجاز ارسال می‌شوند، پیش از پرش به دریای خزر، سر راهشان ابتدا حقوق ما را در خلیج فارس استیفا کنند، تا ببینیم بعد چه می‌شود. در هر حال خارج نشینان مخالف‌خوان و شبه‌اصلاح طلبان، دست‌شان رو شده و نمی‌توانند موذیانه، با توسل به ابزار «منافع ملی»، «دموکراسی نماز جماعت»، و «آزادی احزاب در قرآن» مردم را بفریبند. ما نیک می‌دانیم که منافع اینان، مانند منافع استعمار به جنگ و بحران پیوند خورده، و از آنجا که بیانیة خزر صلح را در منطقه تأمین می‌کند، با منافع حقیر اینان در تضاد قرار گرفته.

پس «پروپاگاند» مضحک شبه اصلاح طلبان را رها کرده، می‌پردازیم به «پروپاگاند» کیهان و خبرگزاری «حنازرچوبه»! کیهان تهران مورخ 25 مهرماه سالجاری به بهانة دفاع از مسافرت «ولادیمیر پوتین»، و با توسل به لغزش ساختاری، رئیس جمهور روسیه را مدافع تحریم ملت ایران وانمود کرده! کیهان ابتدا می‌نویسد، پوتین بر خلاف تمایلات آمریکا به ایران آمد، و سپس می‌افزاید، پوتین تلاش کرد کشورهای 1+ 5 را بر علیه ایران بسیج کند! حال آنکه می‌دانیم، کشورهای مذکور جهت تحریم ایران، به خواست آمریکا و به پیشنهاد فرانسه قرار بوده در پائیز نشستی برقرار کنند، و به دلیل مسافرت ولادیمیر پوتین به ایران است که این نشست برگزار نخواهد شد. و کشور چین نیز، امروز رسماً عدم تمایل خود به شرکت در این نشست را اعلام داشت. بله، رسانه کیهان، به بهانه طرح مخالفت روسیه با فشارهای سیاسی ایالات متحد علیه کشورمان، قضیه را عملاً واژگونه جلوه داده، می‌نویسد:

«آمريكا به شدت تلاش مي‌كرد كه پوتين به ايران سفر نكند ولي پوتين به ايران آمد و اصرار داشت كشورهاي 1+5 را عليه ايران متحد كند»

این «پروپاگاند» با توسل به شیوة «تداخل ساختاری» در دستور زبان انجام می‌گیرد. به این ترتیب که یک خبر دروغ را در امتداد دو خبر واقعی قرار می‌دهد، و با جابجائی و حذف حرف ربط، در ارتباط منطقی میان «فعل» و «فاعل» گسست ایجاد می‌کند. در واقع خبر کیهان باید به صورت زیر نوشته می‌شد:

« آمريكا اصرار داشت [كشورهاي 1+5 را عليه ايران متحد كند و] به شدت تلاش مي‌كرد كه پوتين به ايران سفر نكند ولي پوتين به ايران آمد.»

بله از آنجا که روزی‌نامه کیهان شیپور تبلیغات «هریتیج کلاب» آمریکا است، پاسدار شریعتمداری هم به ناچار می‌باید منافع اربابان را در نظر گیرد. و در قالب تمجید و ستایش از سفر رئیس جمهور روسیه به ایران، وی را مدافع تحریم کشورمان «معرفی» کند. به همچنین است در مورد خبرپراکنی «حنازرچوبه» که سعی دارد «ولادیمیر پوتین» را مدافع احمدی نژاد معرفی کند، تا بدون دردسر، نفرت جامعه از احمدی‌نژاد را، به پوتین منتقل کند. می‌دانیم‌که تبلیغات فاشیستی در راستای ایجاد دو قطب کاذب، سعی دارد جبهة واحد حکومت جمکران را به دو قطب کاذب «نیک» و «بد» تقسیم کرده، احمدی نژاد و علی خامنه‌ای را در جبهة «بد» قرار داده، اکبر رفسنجانی و دیگر فعله فاشیسم در نهضت‌آزادی، جبهة‌ملی و دارودستة اصلاح طلبان را در جبهة «نیک» جای دهد. و در راستای همین تبلیغات فاشیستی است که «حنازرچوبه» مورخ 25 مهرماه سالجاری به دروغ از قول مطبوعات روسیه «تیتر» می‌زند:

«مطبوعات روسيه سفر پوتين به تهران را در راستاي حمايت از احمدي نژاد دانستند»

ولی هنگامی که متن خبر را مطالعه کنیم خواهیم دید هیچیک از مطبوعات روسیه چنین ادعائی نکرده! و این فقط خبرپراکنی «حنازرچوبه» است که، در راستای پروپاگاند اربابانش، با توسل به «اصل ترادف کلی» و مخدوش کردن مرز مفاهیم متضاد، فرد را با «کشور» و «منافع ملی» در ترادف قرار داده، احمدی نژاد را مترادف با منافع ملی ایران می‌خواند! در نتیجه حمایت «ولادیمیر پوتین» از منافع ملی ما، یا همان «استقرار صلح»، تبدیل می‌شود به حمایت پوتین از احمدی نژاد! تا چنین نتیجه‌گیری ابلهانه‌ای از مطبوعات روسیه تحقق پذیرد! بله، سایت دستاربندان جمکران، ‌صلح و منافع ملی ملت را در ترادف با «احمدی نژاد» قرار می‌دهد، حال آنکه احمدی نژاد، به هیچ عنوان نمی‌تواند همسنگ منافع ملی ما به شمار آید. احمدی نژاد، به عنوان فرد، و به عنوان مقام بلندپایة یک حکومت دست نشاندة غرب، هرگز مدافع منافع ملی ما نبوده و نخواهد بود. ولی حمایت از «صلح» در منطقه حمایت از منافع ملی ماست. و امروز این حمایت از جانب روسیه انجام می‌گیرد، نه به دلیل اینکه روسیه شیفته و فریفتة ملت ایران است، بلکه تنها به این دلیل که یک کشور مستقل هرگز از آشوب و جنگ در مرزهای‌اش استقبال نخواهد کرد.

«حنازرچوبه» علاوه بر توسل به «اصل ترادف کلی»، به نقل از روزنامة «ایزوستیا» تعبیر عجیبی نیز ارائه می‌دهد که، مبنی بر وجود «حسن اعتماد» میان «ولادیمیر پوتین» و احمدی نژاد است! و سپس این تعبیر را به دلخواه و مطابق منافع اربابانش تعبیر و تفسیر می‌کند! به پندار «حنازرچوبه» آگاهی از این امر که «ولادیمیر پوتین»، طبق قانون اساسی روسیه، برای بار سوم به ریاست جمهوری روسیه نخواهد رسید، نشانة «حسن اعتماد» میان طرفین است! بر اساس «استدلالی» اینچنین منطقی، حتماً میان ولادیمیر پوتین، و تمام کسانی که می‌دانند وی برای بار سوم نمی‌تواند رئیس جمهور شود،‌ از جمله دشمنان خونی وی، همین «حسن‌اعتماد» حاکم خواهد بود! و این «حسن‌اعتماد» هم از سوی «حنازرچوبه»، به عنوان «پشتیبانی» ولادیمیر پوتین از دوستان و دشمنان‌اش تعبیر خواهد شد! بله، در قاموس فعلة فاشیسم، معنای واژه‌ها و ارتباط مفاهیم را منافع سازمان سیا تعیین می‌کند، نه واژه نامه و منطق! و در این چارچوب است که مسیر «پروپاگاند» ضد ایرانی، آگاهی از قوانین را «حسن‌اعتماد» می‌خواند، تا در مرحله بعد «حسن اعتماد» را «پشتیبانی» معنا کند:

«روزنامه ايزوستيا [...] نتيجه‌گيري مي‌كند: به نظر مي‌رسد احمدي نژاد كاملاً از سرنوشت آينده سياسي پوتين آگاه است و اين يعني نشانه‌اي از حسن اعتماد ميان دو طرف.»

بله به زعم متخصصین هدایت افکار عمومی در جمکران، اینکه احمدی نژاد بداند پوتین یک بار دیگر رئیس جمهور روسیه نخواهد شد، «حمایت پوتین از احمدی نژاد» معنا می‌دهد!



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت