دوشنبه، مهر ۱۶، ۱۳۸۶

پروپاگاند و «سیاست»!
...

در وبلاگ امروز هم چند سطری را به «پرنس هری» اختصاص می‌دهیم،‌ تا بتوانیم ابزار «پروپاگاند» را از دیدگاه «برتری‌طلبان آنگلوساکسون» بررسی کنیم. سایت «رعایای» الیزابت دوم، مورخ 6 اکتبر 2007، با انتشار یک عکس تمام قد از یک کلنل ارتش انگلستان، از کشته شدن وی در «نبرد» افغانستان خبر داده، متذکر می‌شود که وی، مربی «پرنس هری» هم بوده! و می‌دانیم که سایت «رعایای الیزابت دوم»، تا آنجا که بتواند، اخبار کشته شدن غیرنظامیان افغان توسط نظامیان انگلیس را کم ارزش و بی‌اهمیت جلوه می‌دهد. در سایت به «وقت گرینویچ»، افغان‌هائی که توسط نظامیان غارتگر ناتو به قتل می‌رسند، نه نام دارند و نه نشان، نه تصویر دارند، و نه شغل پرافتخاری همچون «کلنل رابرتز» که هم افسر ارتش انگلیس باشند، و هم مربی حضرت «پرنس هری»! بله، افغان‌ها در سایت حاکمیت انگلستان، تلی بی‌نام و نشان‌اند که انسانیت و فردیت شامل حال‌شان نمی‌شود. در نتیجه، کسی هم از مرگ تل ناشناس تأسف نخواهد خورد! مردم سرزمینی که در آن، بنا بر ادعای وزیر دفاع انگلستان، به دلیل «تعهد انگلستان»، هیچ راه حل سیاسی، خارج از اسلام و طالبان نمی‌تواند وجود داشته باشد، طبیعتاً تل بی‌نام و نشان هم خواهند بود، تا مبادا سرکوب و کشتاری که متحمل می‌شوند، خاطر آسودة «شهروندان» دموکراسی‌های غرب را «پریشان» کند! بله، به یاد داریم که هفتة گذشته «دز براون» وزیر دفاع انگلیس، ناچار شد، آشکارا یادآور «تعهدات» حاکمیت انگلستان به توحش اسلام شود! البته این اظهارات بیشرمانه واکنش‌هائی را در رسانه‌های افغانستان به همراه آورد، هر چند که در مورد ایران، چنین اظهارات «اسلام‌پناهانه» از جانب نخبگان غرب، نه تنها هیچگاه پاسخی مناسب دریافت نمی‌کند، که در عمل، مورد تأیید رسانه‌های حکومت مفلوک اسلامی هم قرار می‌گیرد!

روز یکشنبه 7 اکتبر سالجاری، خبرپراکنی «حنا زرچوبه»، به نقل از یک شرق‌شناس بسیار نخبة آلمانی اعلام داشت، «غرب الگوی مناسبی برای دموکراسی در کشورهای اسلامی نیست!» این شرق‌شناس که در سفارت رمالان در برلن سخن‌پرانی می‌کرده، ‌ بجای پرداختن به حوزة تخصصی خود، اینبار به سیاست مشغول شده، توصیه می‌کند که، جهت استقرار دموکراسی خوب و «حقیقی»، می‌باید از «لات‌بازی‌های» روح‌الله خمینی پیروی کنیم! «حنازرچوبه» می‌نویسد، شرق‌شناس کذا، «اشتاین باخ»، رئیس موسسة مطالعات جهانی و منطقه‌ای «لایپنیتز» هامبورگ است، که در نشست «دموکراسی و اسلام» این ترهات را به زبان آورده. بهتر است بدانیم که نمونة دموکراسی برای «اشتاین باخ»، همان نمونة چپاول و سرکوب نظامی غرب در عراق است! و براهین وی جهت اثبات شکست دموکراسی غرب در عراق نیز، عدم حفاظت ارتش ایالات متحد از موزه‌ها و ذخائر فرهنگی عراق است! بله، وقتی یک پادوی محافل فاشیست، از دموکراسی سخن می‌گوید، نتیجه به از این نمی‌تواند باشد. «اشتاین باخ» گویا در جریان نیست که ارتش ناتو جهت استقرار دموکراسی به عراق و افغانستان لشکرکشی نکرده! و غارت موزه‌های عراق هم، ‌مانند غارت نفت این کشور، قسمتی از برنامه‌ها و پیش‌بینی‌های نظامی ارتش ایالات متحد بوده!

بله، «برادر» اشتاین باخ در ادامه فرموده‌اند، ‌غارت مراکز فرهنگی، ‌ هویت ملی عراق را خدشه‌دار کرده، و برنامه‌ریزی برای آیندة عراق را دچار اشکال می‌کند! ایشان همچنین پس از یک دهان روضه‌خوانی برای مردم فلسطین، متذکر شده‌اند که دموکراسی غرب «خوب» نیست، چرا که، دولت‌های غربی از رژیم‌های مستبد در کشورهای اسلامی پشتیبانی می‌کنند! البته ایشان یک الگوی «حقیقي» دموکراسی هم برای کشورهای مبتلا به طاعون اسلام در آستین دارند: همان نمونة پرافتخاری که 28 سال پیش با حمایت سازمان سیا، و ارتش ناتو در کشور خودمان استقرار یافته. «اشتاین باخ» که مشخص نیست جهت تدوین «دموکراسی اسلامی» چند «یورو» از سفارت رمالان دریافت کرده، تعریف نوینی از دموکراسی ارائه داده و می‌گوید:

«در هر کشور اسلامی موضوع دموکراسی باید بر اساس فرهنگ و سنت آن‌کشور پایه‌گذاری شود.»

با توجه به این که «سنت» و «فرهنگ» دو مفهوم کاملاً متفاوت‌اند؛ اولی «ثابت»، و دومی «پویا» است، می‌توان گفت که این نسخه‌های ابلهانه فقط ریشه در همان سیاست‌های استعماری‌ای دارد که «دیانت» را عین «سیاست» می‌خواهد، ‌ تا «دیانت»، «سیاست» را به اسارت خود گیرد، و از پویائی جامعه عملاً جلوگیری به عمل آورد. در ضمن بر اساس ترهات همین «اشتاین باخ»، دموکراسی آلمان هم می‌بایست بر اساس «نازیسم» و «فرهنگ» شوالیه‌های «توتون» پایه‌ریزی می‌شد! و شاید «اشتاین باخ»، از عدم تحقق این نوع دموکراسی در آلمان دلخور هم باشد! در هر حال «سرقدم رفتن» جناب «اشتاین باخ» در سفارت رمالان، به مذاق «حنازرچوبه» بسیار خوش آمده، چرا که می‌نویسد:

«اشتاین‌باخ، حکومت اسلامی را تلاش واقعی برای استقرار حقیقی دموکراسی اسلامی در جهان اسلام به رهبری خمینی دانست.»

و ما هم به اهالی «حنازرچوبه» می‌گوئیم که، ملت ایران با این قماش نخبگان دست به دهان غرب که در مقابل دریافت مزد به تمجید و ستایش از جنایتکاران می‌نشینند، از سه دهة پیش از نزدیک آشنا شده. تکرار مهملات ریزه‌خواران سفرة فاشیسم نمی‌تواند برای حکومت دست‌نشاندة سازمان سیا، کسب وجهه کند. و از این رو شاید بهتر باشد، با اقتداء به برادر «محمد قوچانی» در «هم‌شهری»، شیوة «پروپاگاند» نوین را بیازمائید.

روز گذشته، محمد قوچانی، ‌جهت بازار گرمی برای «هم‌شهری»، عاجزانه خواستار توقیف این نشریه شد! تا «هم‌شهری» هم شریک سفرة مخالف‌نمایان شود. پیش از ادامة مطلب لازم به یادآوری است که در چارچوب بمباران تبلیغاتی، یا همان «پروپاگاند»، رسانه‌های فراوانی در حکومت رمالان منتشر می‌شود. ولی هیچیک از این رسانه‌ها خارج از «پروپاگاند» جنگ، یا تحریک افکار عمومی، مطلبی ارایه نمی‌دهد. به عنوان نمونه، همین رسانة «همشهری»، دو روز پیش، خبر مرگ فرح پهلوی را شایع کرد. و به ادعای «پیک‌نت» این خبر جهت گمانه زنی در مورد واکنش مردم انتشار یافت. ولی آنچه در سایت «گویانیوز»، به عنوان پیامد این خبر سراپا دروغ انتشار یافت، به مراتب از ادعای «پیک‌نت» فراتر می‌رود.

«گویانیوز» که متعلق به گروه اکبر رفسنجانی است، با هدف تبلیغ برای بازگشت سلطنت، عکس‌هائی از حضور جیمی کارتر و همسرش در ضیافت دربار پهلوی منتشر کرده! مخاطبان این تبلیغات، اکثریت جمعیت ایران، یا جوانانی‌اند که از دوران پهلوی دوم هیچ نمی‌دانند، جز حکایاتی که از بزرگترها شنیده‌اند. و با مشاهدة تصاویری که «گویانیوز» انتشار داده، این‌ مخاطبان، افرادی را می‌بینند که کوچکترین ارتباطی با اراذل و اوباشی که امروز در رأس هرم قدرت حکومت اسلامی قرار گرفته‌اند، ندارند. در این «تصاویر»، زن و مرد در کنار یکدیگر نشسته‌اند، لباس‌ها و آرایش مرتب دارند و از همه مهم‌تر اینکه، در این تصاویر، رئیس جمهور آمریکا در کنار شاه ایران، جام «شامپاین» به دست گرفته! پیش از ادامة مطلب یک پرانتز مهم باز کنیم.

طی‌ سال‌های حکومت پهلوی، و در پی «تعهد» استعمار انگلیس به حفظ حاکمیت اسلام در کشورمان، هیچکس حق نداشت فیلم و یا تصویری از شخص اول مملکت منتشر کند، که وی را در حال نوشیدن مشروب و یا رقص با زنان نشان ‌می‌دهد. حتی سیگار کشیدن فرح پهلوی نیز می‌بایست از چشم مردم پنهان می‌ماند. تصاویر «بالا بردن» جام شامپاین، برای نخستین بار از تلویزیون «جام جم» پخش شد. و این مختصر را گفتیم تا «شوت و پرت‌ها» بدانند، که خرابکاری و تحریک افکار عمومی از رسانه‌های رسمی کشور ایران آغاز شد، ‌ رسانه‌هائی که همگی تحت نظارت سازمان امنیت قرار داشت، و هنوز هم در بر همین پاشنه می‌چرخد. پیش از حضور کارتر در ایران، تصاویر اعضای خانوادة سلطنتی به طور کلی، و شخص شاه به طور خاص نمی‌بایست در حال نوشیدن مشروب و یا رقص به چاپ برسد. در ظاهر، به این دلیل چنین ممنوعیتی اعمال می‌شده که، بنا بر ادعای رئیس ساواک، بهانه به دست آخوند جماعت داد نشود، تا مردم ساده لوح را «تحریک» کنند، ولی معلوم نیست چرا با ورود جیمی کارتر منفور به ایران، چنین ممنوعیت سرنوشت‌سازی ناگهان «یک‌شبه» لغو می‌شود! بله، مسلماً دلیلی داشته، دلیل‌اش هم چند ماه بعد، با هواپیمای «ارفرانس» در فردگاه مهرآباد «تخلیه» شد! حال بازگردیم به تصاویر سایت «گویانیوز».

کسی که به این تصاویر می‌نگرد چه می‌بیند؟ رأس هرم قدرت در ایران و ایالات متحد را می‌بیند که از نظر ظاهر،‌ لباس و آرایش با یکدیگر تفاوتی هم ندارند! به زبان ساده‌تر هیئت حاکمه‌ای را مشاهده می‌کند که از هیبتی انسانی و «به‌هنجار» برخوردار است، و طی دورانی بر ایران حکومت ‌کرده‌، ‌ که شرایط به مراتب از وضعیت فعلی مساعدتر بوده. در آن دوران، تهدید مداوم تهاجم نظامی وجود نداشت، حجاب اجباری نبود، به بهانة مبارزه با منکرات، اراذل و اوباش مسلح به خانه‌های مردم نمی‌ریختند، و یا در خیابان ایجاد مزاحمت نمی‌کردند، «کار» هم گویا برای همه فراوان و مهیا بود، مشکل مسکن اینچنین کمرشکن نبود، و ... و بسیاری دیگر از امتیازاتی که مردم ایران امروز در عمل از آن محروم‌ شده‌اند. یک جوان ایرانی، زمانی که به تصاویر خامنه‌ای، خاتمی، معصومة ابتکار، یا حداد عادل می‌نگرد، با توجه بر آنچه بر روزمره‌اش می‌گذرد، جز توحش هیچ نخواهد دید. فقط کافی است، به اخراج گروهی از کارگران و اعلام ورشکستگی «دروغین» کارخانه‌ها، از قبیل کارخانة نیشکر هفت تپه نگاهی بیافکنیم. و این واقعیت پیش‌پاافتاده را در نظر آوریم که، امروز حکومت ایران، ‌فقط نفت صادر می‌کند، تا با ارز خارجی همه چیز وارد کند! چرا که عوامل دولت در مقابل «واردات»، کمیسیون می‌گیرند! به عبارت دیگر حکومت رمالان،‌ نفت را به چپاول شرکت‌های غربی می‌دهد، تا تولید را در ایران متوقف نگاه دارد، و کارگران را به کارتن خواب تبدیل کند، و از طریق «دلالی»، دامنة‌ چپاول دولتی‌ها را گسترش دهد. ولی خدمات حکومت «امام زمان» به این مختصر خلاصه نمی‌شود. کارمندان نیز بجای حقوق، اوراق پوچ «سهام عدالت» دریافت می‌کنند، تا رونق بازار بورس ملایان تأمین شود. و در کنار این فعالیت‌های اسلامی، حکومت مستقل «امام زمان»، از طریق اعزام دانشجو به ایالات متحد و کشورهای تحت‌الحمایة استعمار انگلیس، ‌ جیره و مواجب استادان «عالم» آکادمی‌های غرب را نیز فراهم می‌آورد. در چنین وانفسائی است که «گویانیوز» اقدام به انتشار تصاویر منتشر نشده‌ای از فرح پهلوی می‌کند. تا اگر باز هم بخت یاری کرد، «شاه» برگردد، و شیوخ ریزه‌خوار استعمار، مانند دوران «میرپنج»، یکبار دیگر بتوانند در پناه سلطنت از گزند روزگار محفوظ بمانند و نقش «اوپوزیسیون» را عهده‌دار شوند، و سایت حکومت انگلیس از میان آنان، «رهبرکبیر» آینده را هم انتخاب کند!

از این جهت است که امروز، مشتی «دانشجونما» دوباره جهت سازمان‌دهی آشوب، رسماً اعلام آمادگی کرده‌اند. و خبرنامة «امیرکبیر» نیز از تدابیر شدید امنیتی و اعتراضات دانشجویان «ضددیکتاتور» مطالبی انتشار داده. بله، دانشگاه بهترین محل برای بحران آفرینی در جهان سوم و به ویژه در ایران شده، چرا که مشتی «لات و اوباش»، دانشگاه را با محل فعالیت‌های سیاسی اشتباه گرفته‌اند. فرزندان رشید حکومت «امام زمان»، بجای آنکه چند صفحه کتاب از بر کنند و دیپلمی بگیرند، پایشان که به محوطة دانشگاه می‌رسد، در اثر تبلیغات کارساز ساواک، به این توهم دچار می‌شوند که حل مسائل و مشکلات مملکت بر عهدة آنان است! دقیقاً همانطور که در حوزه‌های علمیه، «پابرهنه‌ها» را جهت حل مسائل مملکتی بسیج می‌کنند. و پیوستن این دو گروه اوباش به تشکیلات ماشاالله قصاب‌ها، برای سازمان دادن براندازی زیر نظر ساواک کفایت خواهد کرد. بهتر است بدانیم دانشجویانی که به جنجال و هیاهو بر ضد «مهرورزی» مفلوک پرداخته‌اند، هیچ اهمیت نمی‌دهند که جاسبی با همدستی گروه رفسنجانی، بر خلاف قوانین و مقررات وزارت علوم، جیب‌شان را می‌زند، و شهریه را افزایش می‌دهد، یا نه؟ مبارزان «سرقبرآقا» می‌خواهند، به شیوة روح‌الله، «توی دهن این دولت بزنند»، و خودشان « دولت تعیین کنند!» در صورتیکه به جز ساواک، هیچکس از اینان نخواسته که در سیاست کشور دخالتی داشته باشند. در واقع، آیا آن‌ها که می‌پذیرند، امثال جاسبی و دارودستة رفسنجانی، آشکارا جیب‌شان را بزنند، صلاحیت دارند که برای مردم یک کشور تعیین تکلیف هم بکنند؟ تحکیم وحدتی‌ها اگر طبیب‌اند، ابتدا سر خود دوا کنند! فرداست که دوباره نام دانشجویان «شهید»، «قربانی شکنجه» و «ناپدید شده»، در رسانه‌های ریزه‌خوار استعمار، ردیف شود،‌ و «پدر نگران» و «مادر دلسوخته»، خواهران، برادران و دیگر اعضای قبیله، به نقل خاطرات خود از دانشجویان شهید و مفقود بپردازند. و جمع‌آوری امضاء برای این یا آن «زندانی» فرضی آغاز شود. پس بهتر است در همین وبلاگ بگوئیم که از فعالیت سیاسی دانشجویان حمایت نمی‌کنیم! و هیچ بیانیه‌ای را هم امضاء نخواهیم کرد. چرا که معتقدیم دانشگاه محل درس خواندن است، نه فعالیت‌های سیاسی.



نقش فیزیک در پیشبرد فناوری

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت