دوشنبه، مهر ۲۳، ۱۳۸۶


پروپاگاند و پوتین!
...


در آستانة سفر «ولادیمیر پوتین» به کشورمان، می‌پردازیم به بررسی یکی از انواع «پروپاگاند» روسی؛ «پروپاگاند جنگ»، و تهدید به دخالت نظامی، که بر همان شیوة «تداعی معانی» استوار است، و محور اصلی آن‌ بر یک واقعیت تاریخی تکیه دارد. پیش از ادامة مطلب لازم است به رده‌های مختلف پروپاگاند در غرب اشاره‌ای داشته باشیم. به طور مثال، «پروپاگاند مردمی»، نوعی «پروپاگاند» است که در چارچوب برنامه‌های ناتو، به صورت روزانه در رسانه‌ها و در فعالیت‌های فرهنگی و انتشارات به خورد خلق‌الله داده می‌شود. بنابراین وقتی یک «رمان» می‌خوانیم، و یا یک فیلم تماشا می‌کنیم، در حال دریافت پیام این «پروپاگاند» هستیم. البته اگر بتوانیم پیام «پروپاگاند» را دریابیم، استفاده از کالاهای «فرهنگی» هیچ زیانی برایمان نخواهد داشت. اشکال زمانی پیش می‌آید که مصرف کننده نداند چه نوع کالائی را به مصرف می‌رساند، و به زبان ساده‌تر نداند که خود، هدف چه نوع تبلیغاتی قرار گرفته! در چنین شرایطی «مصرف‌کننده» از زیان «پروپاگاند» هم در امان نخواهد ماند. درست حکایت زمانی است که بیمار می‌شویم، و اگر پزشک نتواند بیماری را تشخیص دهد، دارو و شیوة درمان مناسب را نیز نمی‌تواند تجویز کند، و بیماری همچنان ادامه خواهد یافت، و پیامد دوام بیماری، ‌ کاهش روزافزون مقاومت بدن است. و در همین راستا شاهد بودیم که، خارج از کودتا‌ها و براندازی‌ها، تسلیم بی‌چون و چرای افکار عمومی در ایران به پروپاگاند غرب، و تدوام چند دهه از این نوع «پروپاگاند» در کشورمان، نهایت امر منجر به فاجعه‌ای به نام حکومت اسلامی شد.

آن روزها که رادیو «بی‌بی‌سی»، بلندگوی روح‌الله خمینی شده بود، ‌ و فعلة ساواک مشتی شوت و پرت و گروهی فرصت‌طلب را جهت دستیابی به «استقلال» و «آزادی» به خیابان‌ها کشانده بودند،‌ هیچ رسانه‌ای به «پروپاگاند» اشاره نمی‌کرد. چرا که رسانه‌ها، به ویژه «اطلاعات» و «کیهان»، خود جزئی از همان «پروپاگاند» بودند. و تا زمانی که براندازی حاکمیت ایران قطعی نشده بود، بنگاه سخن پراکنی «بی‌بی‌سی»، با پخش اخبار و تفسیرهای به اصطلاح خبری، به صورت غیرمستقیم به شنونده تفهیم می‌کرد که در ایران، «مشت آهنین» حکومت می‌کند. در حالی که «کیهان» و «اطلاعات»، این دو پایگاه اصلی تبلیغات آنگلوساکسون‌ها، به تأئید «بی‌قیدو شرط» از حاکمیت ایران می‌پرداختند. در صفحات نخست این دو رسانة استعماری، تصاویر محمدرضا پهلوی، و دیگر اعضای خانواده سلطنت همه روزه از «جایگاه» ویژه‌ای برخوردار بود. سپس نوبت به منفورترین اعضای دولت می‌رسید: ‌امیرعباس هویدا و شرکاء. عنوان خبرهای نخست نیز جهت تحریک افکار عمومی تهیه می‌شد، تا زمینه برای شورش عمومی پیوسته مهیا باشد.

هنگامی که براندازی حکومت پهلوی در دستورکار سازمان سیا قرار گرفت، و مقالة مضحک و معروف «رشیدی مطلق» منتشر شد، تا زمینة اعتراض طلاب ساواک در قم فراهم آید،‌ رادیو «بی‌بی‌سی» نیز «مدافع» حقوق بشر شد، در حالیکه «اطلاعات»، و به ویژه «کیهان» در کنار تأئید بی‌قیدو شرط حاکمیت، نوک حمله را متوجه این یا آن «دستاربند» کرده بودند! خارج از دورة اعتصاب، از روز 16 ژانویه 1979، که شاه ایران را ترک کرد، ‌ تیتر اول اطلاعات، «شاه رفت» بود، همچنین تصویری از روح‌الله خمینی به همراه متن ویراست شدة سخنرانی مضحک‌اش در باب مخالفت ابلهانه با «کاپیتولاسیون!» بله، در اطلاعات «مسعودی‌ها»، ‌ ناگهان «شاهنشاه آریامهر» به «شاه» تبدیل شد! و از 16 ژانویه، چرخش آشکاری در خط تبلیغاتی شیپورهای استعمار در ایران را مشاهده کردیم. رادیو «بی‌بی‌سی»، هر روز به نقل از کاخ سفید اعلام می‌کرد، «آمریکا از شاه ایران حمایت می‌کند»،‌ چرا که به این ترتیب می‌توانست باعث افزایش خشم مردم شود. و مسلماً توده‌های محترم و «خشمگین» در موقعیتی نبودند که بتوانند، ارتباط منطقی میان کودتای نظامی اتحاد جماهیرشوروی در افغانستان، خروج شاه از ایران، و آشوب در ترکیه و پاکستان را با نشست فوق‌العادة سران 7 کشور صنعتی در «گوادلوپ» برقرار کنند. رهبری گروه‌های «خلقی» از مجاهد و فدائی نیز دقیقاً در راستای «پروپاگاند» غرب فعالیت می‌کردند. بنابراین تعداد مردمی که به خیابان‌ها می‌ریختند و «مرگ بر شاه» می‌گفتند،‌ هر روز افزایش می‌یافت. و کیهان و اطلاعات هرچه بیشتر ادعای آزادیخواهی می‌کردند! ولی روند آزادیخواهی شیپورهای استعمار پس از تخلیة روح‌الله و شرکاء در فرودگاه مهرآباد، رو به کندی گذارد، تا زمانی که قرار شد، «قلم‌ها خودشان را اصلاح کنند»، و اوباش ساواک به دفتر آیندگان حمله بردند. از آن‌هنگام بنگاه خبرپراکنی «بی‌بی‌سی» نیز، به پخش «خبر» مشغول شد و «اطلاعات» و «کیهان»، روح‌الله و دارودسته‌اش را بجای محمدرضا پهلوی و اعضای دولت در صفحة اول گذاشتند. جالب این است که طی این مدت، رادیو مسکو سکوت کامل اختیار کرده بود! بله، این بررسی مختصری بود از مسیر پروپاگاند براندازی، و اگر امروز، نسخه‌های دیجیتال «کیهان» و «اطلاعات» در دورة ریاست جمهوری «جرالد فورد»، و آغاز ریاست جمهوری «جیمی کارتر»، ‌ بر شبکة مجازی در دسترس عموم قرار نمی‌گیرد، به این دلیل است که خط تبلیغات استعمار باید از ما ملت پنهان داشته شود، تا اینان بتوانند ما را در این دور باطل نگاه دارند. شرایطی تقریباً مانند هم امروز! که علیرغم پایان «جنگ سرد»، پروپاگاند غرب همچنان در دوران «جنگ سرد» یخ زده، و کافی است نگاهی به سایت «بی‌بی‌سی» و صفحات نخست کیهان و اطلاعات بیاندازیم، تا متوجه شویم «پروپاگاند» غرب چه مسیری را می‌پیماید. ولی اگر به تجربه و تا حدودی می‌توانیم از پروپاگاند غرب کشف رمز کنیم، پروپاگاند روسیة امروز هنوز برایمان ناشناخته باقی مانده.

پس بپردازیم به شایعة کشف طرح ترور «ولادیمیر پوتین» در تهران، ‌چرا که این «خبر» در چارچوب «پروپاگاند» روسیه در کشورهای غرب پخش شده، و به همین دلیل بازتاب چندانی در رسانه‌های حاکمیت ایالات متحد نیافت. همانطور که گفتیم، استقلال واقعی هر حاکمیت، با استقلال رسانه‌های‌اش نسبت کاملاً مستقیم دارد. پس طبیعی است که پروپاگاند غرب در روسیه بازتاب چندانی نداشته باشد، همچنان که جنجال مهرورزی در «کلمبیا» نیز اصلاً به روسیه نرسید! ولی رسانه‌های حکومت امام زمان هنوز در تنور یخ‌زدة کلمبیا می‌دمند! بله، امروز در سایت «نووستی» اعلام شد که گروهی قصد ترور رئیس جمهور روسیه در تهران را دارند!

حال ببینیم «تداعی معانی» این «خبر» چیست؟ ابتدا متذکر شویم که هدف چنین «پروپاگاندی» همزمان مردم روسیه، مردم کشورهای غرب، و به ویژه سران جبهة ناتو است. افراد عادی که چنین خبری را می‌شنوند، بر اساس «تداعی معانی»‌، خود به خود «موارد مشابه» را به خاطر می‌آورند؛ در صورتی که موارد مشابه را بشناسند. در مورد افراد عادی، موارد مشابه، به طور مثال می‌تواند ترور «فرانسوا فردیناند»، آرشی‌دوک اطریش در صربستان باشد که به جنگ اول جهانی منجر شد. ولی امروز در دروة دیگری زندگی می‌کنیم، پس شرایط جنگ جهانی اول را نمی‌توان بازتولید کرد. پس باید بپردازیم به واقعیات این دوره. و واقعیت این است که، اگر رئیس جمهور روسیه در کشور ایران، که حاکمیت‌اش دست نشاندة ایالات متحد است، ترور شود، چه پیش خواهد آمد؟ ابتدا مسئله پاسخگوئی حکومت اسلامی به حاکمیت روسیه مطرح خواهد شد، چرا که مسئولیت تأمین امنیت جان میهمان با کشور میزبان است. سپس مسئلة واکنش روسیه به ترور رأس هرم قدرت سیاسی‌اش مطرح خواهد شد. و می‌دانیم که در چنین مواقعی، حکومت «امام زمان» و اربابان‌اش از نظر حقوق بین‌المللی هیچ عذر و بهانه‌ای نخواهند داشت، و می‌باید پاسخگو باشند. و نیازی به توضیح نیست که پیامد ترور رئیس جمهور روسیه در ایران در تقابل با منافع ایالات متحد قرار خواهد گرفت. چرا که در صورت واکنش نظامی روسیه، حکومت طالبان شیعی مسلک دود خواهد شد،‌ و از نظر حقوقی هیچ دولتی هم نمی‌تواند به این تعرض نظامی اعتراض کند. چرا که واکنش به تروریسم را، حتی سازمان ملل نیز به رسمیت شناخته. و با توسل به همین دستاویز بود که ایالات متحد پس از وقایع 11 سپتامبر، تهاجم نظامی به افغانستان را «توجیه» کرد. با توجه به پیامدهای «ناگوار» ترور پوتین برای حکومت «امام زمان» و اربابان‌اش در غرب می‌توان نتیجه گرفت که هدف از پخش چنین خبری، در واقع تهدید ایالات متحد و نوکران‌اش در حکومت اسلامی است.

تهدیدی مستقیم به احتمال اشغال نظامی ایران، تهدیدی غیرقابل تردید به احتمال اشغال تنگة هرمز و ... و اینهمه در صورتی که اراذل و اوباش حکومت اسلامی در حمایت از منافع آنگلوساکسون‌ها پافشاری کنند!




0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت