جمعه، مهر ۲۷، ۱۳۸۶

داد از غم تنهائی!
...

گفتیم که بزرگترین تهدید برای فاشیسم استعماری «صلح» و «آرامش»، یا شرایط عادی است و استعمار جهانی با توسل به حکومت‌های دست‌نشاندة خود زمینة بحران و جنگ فراهم می‌آورد، تا هم دست نشاندگان خود را تقویت کند، و هم تنور جنگ را در بیرون مرزهای‌اش گرم نگاهدارد. در این راستا، اخیراً سازمان بسیار باهوش و ذکاوت «سیا»، یک طرح «پروپاگاند»، سرشار از نبوغ تمام تهیه کرده بود، که خوشبختانه ناکام ماند. جریان از این قرار بود که، از دوران پرافتخار ریاست اکبر رفسنجانی بر قوة مجریه جمکران، ایالات متحد و شرکایش در اروپای غربی، تجهیز گورکن‌ها به فناوری هسته‌ای را آغاز کردند، تا به مرور زمان نوکران ضدامپریالیست خود را به دشمنان بسیار خطرناک بشریت تبدیل کنند. مرحله دوم طرح فوق این بود که، برای مقابله با چنین دشمن خطرناکی، «جامعة‌ جهانی» چاره‌ای بیندیشد،‌ و در کشورهای اروپای شرقی جهت مبارزه با این «خطر»، چند «سپر دفاعی» هم نصب کند! البته تمام این سیرک مهوع برای محاصرة کشور روسیه با تهدیدات هسته‌ا‌ی به راه افتاد! حال ببینیم چرا چنین طرحی ناکام ماند!

دلیل شکست پروژة هوشمندانة آمریکا را در شرایط واقعی روسیه باید جستجو کنیم. و می‌دانیم که شرایط واقعی هر کشور، توان دفاعی یا به زبان ساده‌تر امکانات نظامی‌ای است که از آن برخوردار است، و کوچکترین ارتباطی با شعار رهبران یا تمایلات ملت‌ها ندارد. به زبان ساده‌تر امکانات واقعی، فقط امکانات فیزیکی است: نیروی انسانی، کادرهای متخصص و سلاح‌های پیشرفته! و روسیه طی دو ماه گذشته این امکانات را آشکارا به نمایش گذارد: از سرگیری پروازهای استراتژیک در سطح بین‌المللی، حفظ برتری نیروی هوائی، آزمایش «بمب مکنده» که قوی‌ترین بمب غیراتمی جهان معرفی می‌شود، و نهایت امر تهدید مکرر مرزهای هوائی انگلستان، نروژ و ایالات متحد با جنگنده‌ها و هواپیماهای ویژة حمل این «بمب».

این مختصر را گفتیم تا روشن شود پایه و اساس سیاست داخلی و خارجی هر کشور بر واقعیات پای می‌فشارد، و نمی‌تواند هیچ ارتباطی به مسائل «معنوی» داشته باشد! حال این پرسش مطرح می‌شود که حکومت مفلوک جمکران، با تکیه بر کدام امکانات واقعی، با جنجال و هیاهو پیرامون پیشرفت‌های فرضی در فناوری هسته‌ای، زمینه ساز تهدید کشور روسیه شده بود؟ پاسخ به این پرسش مسلماً چندان دشوار نخواهد بود! کافی است نگاهی به رسانه‌های جمکران در داخل، و سایت‌های مخالف نمایان این حکومت منفور در خارج از مرزها بیفکنیم، و واکنش اینان به حضور ولادیمیر پوتین در تهران بررسی کنیم، تا بتوانیم نشانه‌های آشکار «پروپاگاند» سازمان سیا را مشاهده کرده، ریزه‌خواران سفرة فاشیسم را بهتر بشناسیم. پروپاگاند سازمان «سیا» پس از مسافرت «ولادیمیر پوتین» به ایران، یک گام دیگر به سوی اغراق در «حماقت»، «تقدیس» و «تقدس» برداشت. البته امکان بررسی تک، تک رسانه‌ها وجود ندارد. بنابراین رسانه‌های داخلی را به دو گروه «رسمی» و «اصلاح‌طلب»، و رسانه‌های خارج نشینان را به نیز به دو گروه چپ و راست تقسیم می‌کنیم.

در داخل مرزها، آخوند «درایتی»، از نوچه‌های محمد خاتمی، ‌ هم‌صدا با فدائیان شاخة اکثریت، و مقیم مسجد لندن، کشف کرده‌اند که شرایط بحرانی است و حضور پوتین در تهران نشانة جنگ است! البته به یاد داریم که چپ‌های «مسجدنشین» چندی پیش خواستار «تحریم» ما ملت هم شده بودند! بنابراین بررسی تحلیل «چپ‌الله» مانند بررسی ترهات آخوند درایتی، صرفاً اتلاف وقت خواهد بود، چرا که امروز مشخص است، اینان سر در آخور مشترکی دارند. اگر در سال‌های پنجاه، به دلیل ممنوعیت‌های ساواک از افتخار آشنائی با افکار متعالی «روح‌الله» و «خلقیون» محروم شدیم، پایان جنگ سرد و آغاز ارتباطات آزاد برای ما ایرانیان این امکان را فراهم آورد که با مبارزان جیره‌خوار استعمار بهتر آشنا شویم، و بدانیم چه گروه‌هائی، مانند فمینیست‌های اسلامی و دانشجونمایان، در تقابل با منافع ملی ما، موجودیت‌شان به ایجاد بحران و آشوب پیوند خورده. پس «چپ‌الله» را رها کرده می‌پردازیم به بررسی واکنش دیگر گروه‌های سیاسی به حضور «ولادیمیر پوتین» در تهران!

در دو وبلاگ قبلی به «پروپاگاند» ارائه «تصویر دل‌آزار» از ولادیمیر پوتین و روسیه در «ایرنا»، «کیهان»، «آفتاب یزد»، «اعتماد»، و «اعتماد ملی» پرداختیم. پس امروز می‌پردازیم به بررسی واکنش رسانه‌های «چپ‌نما» به حضور رئیس جمهور روسیه در تهران، و این بررسی را از سایت «عصرنو» که همیشه مطلبی هم از مارکس و مارکسیسم درآن خودنمائی می‌کند، آغاز می‌کنیم. این سایت مطلب وزینی از «صادق زیبا کلام»، پامنبری جاودان اکبر رفسنجانی و استاد سروش منتشر کرده. «زیباکلام» که گفته می‌شود «استاد علوم سیاسی» است، ارتباط‌اش با «کلام» همان ارتباط زنگی و کافور باید باشد! و به دلیل همین نام بی‌مسمائی که دارد، چنان ترهاتی ردیف کرده که خواننده بی‌اختیار به یاد سخنان حکیمانه روح‌الله در باب سیاست جهانی می‌افتد. زیباکلام، ضمن ارائة یک تحلیل شکمی و آبدوغ‌خیاری، «شیره را خورده و گفته شیرین است!» بله، جناب «دکتر» زیبا کلام، نبوغ فراوانی در تحلیل به خرج داده می‌گویند، روسیه یک راه حل ارائه داده و خواهان آن است که ما پیشنهادش را بپذیریم تا در پرونده هسته‌ای از ما حمایت کند! می‌گویند اگر این پیشنهاد را نپذیریم، نباید روی حمایت آن‌ها حساب کنیم!

شاید به زعم«استاد»، روسیه باید پیشنهادی ارائه می‌داد، و می‌گفت اگر این پیشنهاد را نپذیرید از شما حمایت می‌کنیم! تا صادق‌خان به عنوان ریزه‌خوار اکبر رفسنجانی ابراز رضایت کنند! چرا که، استاد زیبا کلام پیشنهاد روسیه را هیچ نپسندیده‌اند، از آن رو که با مطالبات اربابان حکومت جمکران در غرب گویا سازگاری ندارد! با مشاهدة‌ چنین استدلال و براهین «منطقی» می‌توان به جرأت تأکید کرد که اگر یک لنگه کفش را چند سال در دانشگاه به حال خود رها می‌کردند، از استاد زیبا‌کلام به مراتب درک و فهم بیشتری پیدا می‌کرد، و منطقی‌تر هم سخن می‌گفت، هر چند برخی ادعا کنند که، «کفش زبان ندارد!» بله، به همین دلیل که کفش قدرت کلام ندارد، بررسی این مطلب وزین را در همینجا به پایان می‌بریم. مطلبی که نه تنها در سایت به اصطلاح چپ «عصرنو»، که در «اخبار روز»،‌ «آفتاب نیوز» و «گویانیوز» و شاید در بسیاری از سایت‌های مخالف نمای چپ و راست دیگر همزمان انتشار یافته! و شاهدی است بر وقاحت و حماقت نخبگان حکومت جمکران و مصیبت ما ملت، که امروز باید شاهد باشیم یک بادمجان دورقاب‌چین حرفه‌ای در مورد مسائل مهمی چون روابط کشورمان با ابر قدرت همسایه، روسیه چنین اظهار نظرهای ابلهانه‌ای بکند، و این نظرات صد من یک‌قاز و شکمی، در مقیاس وسیع نیز بازتاب یابد! بله، امروز نه تنها سایت «بی‌بی‌سی» در شیپور استعمار می‌دمد، که سایت‌های کذا نیز با انتشار چنین مهملاتی، وظیفه پامنبری بنگاه خبرپراکنی بیگانه را بر عهده گرفته‌اند، تا «امام تنها نماند!» چون سخنان زیباکلام بیشتر به «نفس‌کش طلبی» شباهت دارد، ‌ تا اظهار نظر کارشناسانه و از این نظر به سخنرانی‌های مضحک و عربده جوئی‌های روح‌الله می‌ماند، که هم روزی‌اش را از دست ایالات متحد دریافت می‌کرد، و هم روابط با آمریکا را ممنوع کرده بود، تا دست زیاد نشود! پس استاد زیبا کلام را رها می‌کنیم و می‌پردازیم به سایت «نوروز»، شیپورچی جناح «اشغال‌طلبان» ریزه‌خوار استعمار انگلیس.

این سایت که توسط دارودستة «محمدرضا خاتمی» به راه افتاده، چنان بررسی «دقیقی» از مسافرت پوتین به ایران انجام داده که از شدت دقت، حتی تاریخ سفر نیکولاسرکوزی، کاندی رایس و رابرت گیتس به مسکو را نیز جابجا کرده! بله، در کمال تعجب در می‌یابیم که، در سایت «اشغال طلبان»، نیکولا سرکوزی، پس از حضور رایس و گیتس در روسیه به این کشور سفر کرده! حال آنکه، کاندی رایس و رابرت گیتس، دو روز پس از ورود سرکوزی به مسکو رفته بودند! بله سایت مشارکت‌چی‌ها از هول حلیم توی دیگ افتاده! چرا که، ورود رئیس جمهور روسیه به کشورمان، پیش از هر چیز، در واقع مرگ طالبان شیعی مسلک را نوید می‌دهد! به همین دلیل، در گیرودار مسافرت ولادیمیر پوتین، محمدرضا خاتمی، قصد تشکیل «مجلس نجات ملی» کرده بود! البته در واقع محمدرضا خاتمی، به فکر نجات «اشغال طلبان» است که با حمایت آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک، 28 سال فاشیسم را بر ما تحمیل کرده‌اند، و اینک زمان مرگ‌شان فرا رسیده. پس بازگردیم به بررسی «دقیق» سایت مشارکت‌چی‌ها از سفر «ولادیمیر پوتین» به ایران، که مانند استاد «زیباکلام»، شیره را خورده و گفته‌اند شیرین است! چرا که، کشف کرده‌اند، «پوتین»، پیش از آمدن به تهران، پیشنهاد خود را با سران آمریکا و اروپا در میان گذارده!

چه کشف بزرگی! مسلم است که روسیه بدون مشورت با ایالات متحد و اروپا تصمیم یک جانبه نمی‌گیرد! روسیه که جمکران نیست! اروپا و ایالات متحد شرکای تجاری روسیه‌اند، کدام ذهن علیلی می‌پذیرد که روسیه بدون جلب موافقت ایالات متحد و اروپا به حکومت پوشالی جمکران «پیشنهاد» بدهد، به توافق هم برسد؟ دولت روسیه که مثل دولت امام زمان «مستقل» و «ضدامپریالیست» نیست! روسیه که مثل «شما» برای معنویات «انقلاب» نکرده! و برای نجات اسلام جنگ به راه نیانداخته! روسیه، مانند هر کشور مستقل دیگری با واقعیت‌های زمان و مکان باید کنار بیاید. تنها در حکومت جمکران است که هنوز امثال اکبر رفسنجانی بیشرمانه بر طبل «جنگ در راه خدا» می‌کوبند، و برای «قران» و «خدا» انقلاب هم می‌کنند، چرا که مانند دیگر فعلة فاشیسم از تضعیف ایالات متحد وحشت کرده‌اند. روز جمعه 27 مهرماه، اکبر رفسنجانی، ضمن سینه‌زنی و مرثیه‌خوانی برای اشغالگران آمریکائی که در عراق کشته می‌شوند، یادی هم از روزهای «خوش» جنگ با عراق کرده، و کمی هم زیر سبیل‌ نداشته‌اش برای آمریکا شاخ و شانه کشیده، تا در واقع بگوید، کجائی! ای «آقا»؟ بیچاره شدیم:

«كجا هستند صداميان [...] و آن آمريكائي كه، از صدام حمايت مي‌كرد؟»

بله، کجا است آن آمریکا‌ که از صدام حمایت می‌کرد، تا از ما هم کمی حمایت بکند؟ کجا رفتند آن‌ روزهای خوب، که صدام‌ بود، نبرد با آمریکا بود، عشق بود و امید، و راه قدس هم از کربلا می‌گذشت، و اکبر رفسنجانی می‌توانست تا سرنگونی «رژیم بعثی» جنگ را ادامه دهد؟! افسوس که آن‌ روزها رفت، صدام رفت، جنگ هم رفت، بهار رفت و تو رفتی و هر چه بود گذشت، و «شرایط ویژه» به پایان رسید! و امروز ممکن است، حتی «صلح» هم در راه باشد! کجاست آن آمریکا، که 28 سال شرایط ویژه برایمان تأمین کرد؟ بله، «دیگر این شیراز ما شیراز نیست»! آمریکا هم آمریکای قدیم! صدام! کجائی که یادت به خیر!

البته رفسنجانی، در ادامة روضه‌خوانی و ترهات‌ سنتی‌اش، باز هم موفق به اکتشافات نوینی در «تاریخ ایران» شده! چرا که، سردار اکبر اصولاً از طرفداران علم «تاریخ» است! و این هم دلیل دارد! دلیل اینکه، واژة پنج حرفی «تاریخ»، پنج نقطه هم دارد، که مسلما همگی، مانند شکم حاج اکبر از شدت نبرد با ‌آمریکا برجسته‌ شده‌اند. رفسنجانی جنگ استعماری میان ایران و عراق را «نقطة برجسته» تاریخ چند هزار سالة ایران نامیده! به قول «مش قاسم» دروغ چرا؟ راستش ما تا امروز نمی‌دانستیم در تاریخ نقطه‌های «برجسته» هم وجود دارد، آنهم در تاریخ چند هزار ساله ایران! اگر سرداراکبر می‌گفت در تاریخ اسلام و امام، شاید می‌توانستیم دلنگرانی‌شان را درک کنیم! ولی در تاریخ چند هزار سالة ایران تنها یک «نقطه برجسته‌» وجود دارد، که آنهم نقطة حملة عرب و تحمیل دین «اسلام» باید باشد؛ «اسلام» هم که اصلاً «نقطه»‌ ندارد!

بله، حاج اکبر که روز پنجشنبه، همین هفته، در شهرک گلشهر «اسلام شهر» برای شهدای جنگ مرثیه می‌خواندند، ‌ دوباره یاد آنروزها کرده که جهانیان به رهبری آمریکا، بر ضد یک جفت نعلین بسیج شدند، و یک جفت نعلین هم بر جهانیان پیروز شد! البته در عالم معنوی! چرا که در جهان واقعی، کرکس‌ها و کفتارهائی چون رفسنجانی پیروز شدند، و ملت‌های ایران و عراق بازندگان اصلی بودند. ولی تبلیغات سازمان سیا به واقعیات کاری ندارد. در نتیجه، امثال رفسنجانی هر چه دل تنگ‌شان بخواهد می‌توانند در مورد «خدا»، «قرآن» و «حقانیت» ‌دروغ بگویند، و ادعا کنند که جنگ با عراق، برای تأمین منافع غرب نبوده:

«آن روز تمام دنيا دست در دست هم داده بودند تا ما را از بين ببرند، آنان همه چيز داشتند، ولي ما تنهاي تنها بوديم. اما آن چيزي كه ما را حفاظت كرد حقانيت ما بود. ما از انقلاب و قرآن دفاع مي‌كرديم و تمام انقلاب ما براي خدا و قرآن بود[...]»

البته سوگواری رفسنجانی بیشتر مربوط به شرایط فعلی است، نه دوران جنگ. چرا که طی 8 سال جنگ با عراق، ایالات‌متحد و نوکران‌اش، به ویژه اسرائیل از دستاربندان کم حمایت نکردند. حمایت‌هائی که باعث شد جنگ با «موفقیت» سال‌ها ادامه یابد! امروز است که فعلة فاشیسم در جمکران، مانند اولمرت دراسرائیل دست تنها مانده‌اند، نه آمریکا و نه متحدانش نمی‌توانند به حمایت از آنان برخیزند! بله، کجاست آن آمریکا؟!





0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت