...
امروز میخواستم به خطبههای علفزار بپردازم، ولی «ولادیمیر پوتین»، برنامههایم را به هم زد! چرا که، یک بار دیگر، خواب از چشم گورکنها ربود! هر بار روسیه یک محمولة سوخت هستهای به ایران «تحویل» میدهد، شمار گورکنهای مخالف دولت پرزیدنت احمدی نژاد، به ویژه نوع دستاربندشان بیشتر میشود! به نظر میرسد، بعضی گورکنها، که از قضای روزگار به دارودستة اصلاحطلبان: بهزاد نبوی، ابراهیم یزدی و اکبر بهرمانی هم ارادت ویژه دارند، از آغاز به کار نیروگاه بوشهر هیچ خوشنود نیستند! چه میشود گفت، نوکری است و هزار درد! شاید جهت یافتن راه چاره برای همین دردهاست که محمد خاتمی و محمدجواد لاریجانی جهت لیسیدن پای تونی بلر راهی «داووس» میشوند، تا شاید این «فدائی» آتلانتیسم راهی برای نجات نوکران سنتی سازمان سیا در کشورمان بیابد، و با کمک دانشجونمایان و طلاب نانخور ساواک، حماسة دوم خرداد بیافریند! بله، فراموش نکنیم که، در قاموس پادوهای کارخانة رجاله پروری، این چشمبندیها را «دیپلماسی» مینامند. اخیراً سازمان دیدهبان حقوق بشر هم به فواید همین نوع «دیپلماسی» پی برده!
نایب رئیس بخش خاورمیانة سازمان دیدهبان حقوق بشر، «جو ستورک»، از مرگ ناگهانی دو جوان سالم در زندان ابراز نگرانی کرده، خواستار پاسخگوئی مقامات ایران شده! البته ایشان، در کمال ظرافت، از مقامات کذا نخواسته در مورد «دلائل بازداشت» ایندو پاسخگو باشند! بگذریم! فرض کنیم که مقامات ایران «پاسخ» هم دادند، و مسلم شد، زهرا بنییعقوب و ابراهیم لطفاللهی، مانند زهرا کاظمی، و هزاران ایرانی دیگر، در زندان «عدلعلی» به دست دژخیمان امامزمان به قتل رسیدهاند. در بهترین صورت ممکن، حکومت اسلامی یک مأمور دونپایه را به عنوان «مجرم» به جهانیان معرفی خواهد کرد، مأموری که محاکمه هم نخواهد شد! و سازمان «دیدهبان» هم آناً یک بیانیة آتشین در محکومیت این جنایات فجیع انتشار خواهد داد! این «عملیات» چه نتیجة ملموسی برای ملت ایران به ارمغان میآورد؟
سازمان بسیار محترم، خواستار رسیدگی فوری به مرگ «زهرا بنی یعقوب» و «ابراهیم لطفاللهی» در زندانهای حکومت عدل علی شده، و از ایران خواسته به قوانین بینالمللی احترام بگذارد! چه خوب! اتفاقاً ما هم، 29 سال است که میخواهیم ایران به قوانین بینالمللی احترام بگذارد، و در مورد جنایات سه دهة اخیر، نه تنها در زندانها، که در کل کشور پاسخگو باشد. ولی جهت تحقق چنین امر مهمی، لازم است، نخست سازمان دیدهبان بداند که قانون اساسی حکومت اسلامی در تضاد با قوانین بینالمللی قرار دارد، در نتیجه تمامی قوانین حاکم بر جامعة ایران، از نظر قانونی میتواند در تقابل با قوانین بینالمللی قرار گیرد! از سوی دیگر، لازم است سازمان «دیدهبان» به ملت ایران بگوید، به چه دلیل، از مقامات حکومتی، که با اتکا به قانون اساسیاش، هیچ الزامی به رعایت «حقوق بشر» نمیبیند، چون اصولاً «بشر» را در تعاریف مدرن آن، به رسمیت نمیشناسد، خواستار رعایت حقوق بشر میشود؟ آیا سازمان دیدهبان حقوق بشر قصد مضحکه کردن خود را دارد، یا اینکه ملت ایران را مسخره کرده؟ و از همه مهمتر، سازمان دیدهبان باید بداند که مشوق اصلی حکومت اسلامی در ارتکاب جنایت، گذشته از دولتهای پیاپی در ایالات متحد، تساهل و تسامح دفاتر حقوق بشر در سازمان ملل متحد است.
سازمان ملل، جنایتکاری به نام «سعید مرتضوی» را به عنوان نمایندة دولت ایران در کمیسیون حقوق بشر پذیرفته، بدون آنکه حتی، جهت «حفظ ظاهر»، به حضور چنین فرد بدسابقهای در دفاتر حقوق بشر سازمان ملل اعتراض کند! سازمان ملل، اعلامیة مضحک و ابلهانة «حقوقبشر امام سجاد» را نیز از حکومت اسلامی پذیرفته، و به تقابل این اعلامیة «عصرحجر»، با اعلامیة جهانی حقوق بشر کوچکترین اشارهای نکرده. سازمان ملل میتواند شرط اصلی حضور یک کشور در کمیسیون حقوق بشر این سازمان را، منوط به انطباق قانون اساسی کشور مربوطه با اعلامیة جهانی حقوق بشر نماید. مگر سازمان ملل چنینامکاناتی ندارد؟ چرا! چنین اختیاراتی دارد. پس ما به «پانکیمون»، دبیرکل سازمان ملل، پیشنهاد بازبینی و اصلاح مقررات کمیسیون حقوق بشر این سازمان را، جهت تسهیل نظارت بیطرفانه بر رعایت اعلامیة جهانی حقوق بشر در کشورهای عضو ارائه میکنیم. سوابق «پانکیمون»، هنوز ناشناخته است، و مانند «کورت والدهایم»، افتخار خدمت برای ارتش نازیها، و یا همچون کوفیعنان، اختلاس از برنامة «نفت در برابر غذا» را در کارنامه درخشان خود و خانوادهاش به ثبت نرسانده. از اینرو، منطقیتر است که اصلاحات اساسی از سازمان ملل و کمیسیونهای وابسته به این سازمان آغاز شود، تا بتواند به کشورهای عضو نیز تعمیم یابد.
بهتر است سازمانهای رنگارنگ حقوق بشر بدانند که، جهت ایجاد بحران در ایران دیگر نمیتوان مانند دوران جیمی کارتر به ترفندهای «جنگ سرد» متوسل شد. اگر هدف سازمانهای کذا ایجاد بحران نیست، راه حل قانونی و حقوقی، اصلاحات اساسی در کمیسیون حقوقبشر سازمان ملل است. ما ایرانیان ماهیت حکومت اسلامی را بخوبی میشناسیم، و از حمایت استعمار غرب از این حکومت نیز نیک آگاهایم. و برای درک غیرقانونی بودن اعمال قوة قضائیه، یا نیروهای امنیتی حکومت اسلامی، نیازی به بیانیههای «مصلحتی» این سازمانها نداریم. ما میتوانیم قوانینی به مراتب پیشرفتهتر و انسانیتر از آنچه در حال حاضر در کشور حاکم است، در برخورد با متخلفین و مجرمین تدوین کنیم. اما بدون اصلاح قانون اساسی حکومت اسلامی، چنین کاری امکانپذیر نیست. و تا زمانی که ایالات متحد، و دیگر اعضای سازمان ناتو، جهت حفظ منافع اقتصادی و مالی خود در منطقة خلیجفارس و آسیای مرکزی، از حکومت «طالبان میانهرو» و «دمکراسی دینی» حمایت میکنند، اصلاح قانون اساسی برای ایرانیان میسر نخواهد شد.
2 نظردهید:
Many thanks!
I read the 'fil-fiminist' post, it was great in terms of clarification of the so-called polarization strategy to mislead and divert any society potential for change, so that everything remained under the ''control''.
and here the 'religious feminism' is a truly rubbish joke.
I can recall the first time I read 'Mernisi', I was in Uni and it was 1377-8 the early Khatami's days where the atmosphere was all sparkle, new subjects were added to our daily conversations and we ' average people-young girls' were talking about the results of the feminst acts in modern world. we were reading and discussing beauvoir, sartre and so-on and exactly on that time the 'Merenisi' and her fellow religious homeland feminists won the stage, just as you beautifully depict.
and now
the western media offers me alternatives for all dreams I-we lost
1) write a book about how disappointed you are and we give you 'noble', make a film and we give you'oscar'
2)aggressively react and be killed by the authority for a pair of boots
but I-we want a genuine solution.
What can I-we do for our dream ?
"سازمان ملل، جنایتکاری به نام «سعید مرتضوی» را به عنوان نمایندة دولت ایران در کمیسیون حقوق بشر پذیرفته..."
ببخشيد، اشارهء شما به دو سال پيش است يا اينكه دوباره به عنوان نماینده ايران در اين كميسيون پذیرفته شده؟
ارسال یک نظر
<< بازگشت