جمعه، بهمن ۰۵، ۱۳۸۶

«شرکت» در مادرید!
...

هیچ فکر کرده‌اید اگر دولت مفلوک اسرائیل وجود نداشت، گورکن‌ها امروز چه می‌کردند؟ هیچ! بله، امروز سیدمهدی خاموشی ناچار می‌شد خطبه‌های نماز علفزار را به سکوت کامل برگزار کند! چون پس از 28 سال چرندبافی در باب «عدالت علی» و «آزادگی حسین» و شهامت زینب در شیون و زاری، دیگر حرفی برای گفتن نمانده. اما کار اینان بدون روضه‌خوانی پیش نمی‌رود. همانطور که روضه می‌خوانند و از سر بریدة «ابا عبدالله» برایمان حکایت تعریف می‌کنند، جیب «خلق‌الله» را هم خالی می‌کنند. این است یکی از فواید روضه. و این است دلیل فوران مطالب «علمی» و شکمی پژوهش‌گران «سرقبرآقا»، روی سایت‌های هوادار سردار سازندگی، به ویژه، سایت «گویا نیوز» که به بقالی‌های ایرانیان مقیم ینگه دنیا شباهت پیدا کرده. البته در آن «‌دیار»، بر روی تابلوی این دکان‌ها می‌نویسند: «سوپر مارکت»! یکی از این سوپر مارکت‌ها را دو سال پیش، از نزدیک زیارت کردیم. و به احترام «نژادآریائی»،‌ نام شهر را هم نمی‌نویسیم! «سوپر» کذا را هم به نام مستعار «گل» می‌خوانیم. ولی سعی می‌کنیم تصویری نسبتاً ملموس از «سوپرگل» ارائه کنیم.

سردر «سوپرگل»، ‌ با یک تابلوی بزرگ سفید تزئین شده، که طرف راستش چند سانتیمتر از طرف چپ بالاتر است. شیشه‌های سوپر را گردوغبار فراوان پوشانده. و به محض ورود، با یک قاب عکس عظیم، روبرو می‌شوید. تصویر مرد میانسال و اخموئی،‌ با ته ریش و پیراهن مدل عزاداران حسینی، در این قاب عکس با کینه و نفرت به شما زل زده. انسان به یاد نگاه‌های‌های پر مهر «امام راحل» می‌افتد. عکس کذا به شما حالی می‌کند که سرسلسلة‌ «سوپرگل» از حاج‌آقاهای اصیل نهضت عاشورائی است، که جهت ترویج این «نهضت»، در ینگه دنیا شعبه زده‌. پس از گذشت مدتی، رایحة نفرت انگیز گوشت و سیرابی و دل و قلوه شما را از چنگ جاذبة نگاه «عاشورائی» حاج‌آقا بیرون می‌آورد، و به یاد می‌آوردید که به محض ورود به سوپر مارکت، «روحانیت» آقا شما را به عالم خلسه فرو برده، و اینجاست که به ژرفای آن شعر مولوی در دیوان شمس پی‌ می‌برید و می‌فهمید که، شما را سفری افتاده بود بی‌شما، و آنجا دل شما گشاده بود، باز هم بی شما! مسلماً مولوی هم زمانی که شعر معروف «ما را سفری فتاد بی ‌ما» را سرود، در قونیه گذارش به یکی از همین سوپر مارکت‌ها افتاده بود! ولی خوب مولوی عارف بود، و ما نیستیم! پس ما می‌پردازیم به وبلاگ خودمان.

بله به محض اینکه به دورو بر خود نگاه می‌کنید، در سمت راست، روی یک میزچوبی، «صندوق» یا به اصطلاح فرنگی‌ها «کش» را می‌بینید! پشت صندوق، یک دختر خانم جوان و تپل مپل، با قد متوسط، موهای رنگ کرده و آشفته، یک تی‌شرت سفید به تن دارد، و با سماجت مشغول جویدن یک تکه آدامس عظیم است، در این راه «مجاهدت» می‌کند. پشت سر صندوقدار، در قفسه‌های دیواری، انواع و اقسام کتاب‌های فارسی از نوع «خاک ‌گرفته» به چشم می‌خورد. البته امکان اینکه به صندوقدار نزدیک شوید، اصلاً وجود ندارد! صندوقدار در واقع در «سنگر»‌ است، و روی زمین، بین شما و «صندوق»، چند ردیف کیسه برنج، جعبه‌های مقوائی قند و چای و یک دستگاه فتوکپی قرار گرفته. سمت چپ، لابلای کیسه‌های نخود لوبیا، «قطاب یزد» و «سوهان قم»، و نوشت افزار و روزنامه‌های فارسی و شیشه‌های دوغ، یک تابلوی سفید کوچک نظرتان را جلب می‌کند: ترجمة مدارک فارسی!

بله، همانطور که گفتیم، سوپر مارکت کذا، شباهت فراوانی به سایت‌های فارسی زبان دارد! البته هدف سایت‌های فارسی زبان از ارائه چنین صحنة آشفته و درهم برهمی، صرفاً تزریق ابتذال به ذهن مخاطب است، که در درازمدت تأثیر آن ‌را مشاهده خواهیم کرد. در این راستا، «گویانیوز» یک جدل علمی «مبرهن» بین دو تن از نخبگان «سرقبرآقا» به راه انداخته. یکی در رابطه با عزاداران حسینی از مولوی تعریف کرده، و یکنفر هم از کالیفرنیا با ارائه ترهاتی، بر ضد مولوی قیام فرموده‌اند! و فعلا باید صبر کنیم ببینیم نظر پاسدار اکبر و استاد سروش در این مورد بخصوص چیست؟ یا اینکه، سایت «بی‌بی‌سی»، چه می‌گوید؟ چون مسائل کنونی ما ملت اصولاً می‌باید از طریق نبش قبر حل شود. تفاوتی نمی‌کند که قبر چه کسی باشد! حسن، حسین یا بیهقی! بله، اخیراً باید «تاریخ» را نیز با الهام از «بیهقی» بنویسیم! این مهم، در سایت دین پرور «زمانه» منتشر شده. می‌بینید که بی‌جهت نیست اینان را «گورکن» می‌خوانیم!

البته فکر نکنید که گورکن‌ها جهت ارائة نظریات خود همیشه چندین و چند سده به عقب باز می‌گردند تا مهملاتی نظیر «انقلاب حسین» و «مردم‌سالاری دینی» را، از «بی‌بی‌گوزک‌هائی» استخراج کنند که در واقع متعلق به حکایات یهودی‌ها است. نه، ابداً چنین نیست! گورکن‌ها، جهت رد گم کردن به تاریخ معاصر هم پناه می‌برند. سایت زمانه، مورخ 4 بهمن‌ماه 1386، شرح مفصلی از «داستان اجباری شدن حجاب در ایران»، توسط «نیما نامداری» ارائه کرده، که پیشتر هم در وبسایت دیگری انتشار یافته بود. جالب اینکه، این «داستان» با استناد به مطالب کیهان نقل شده.

شخصاً به دلیل اینکه دوران «شیرین» کودتای سازمان ناتو را در ایران تجربه کرده‌ام، و حماقت به اصطلاح روشنفکران، به ویژه انواع مؤنث آن را از نزدیک شاهد بوده‌ام، علاقه‌ای به پرداختن به مسئلة حجاب ندارم. ولی یک مطلب مهم را می‌باید یادآوری کنیم، و آن اینکه، تداوم جنگ پس از آزادی خرمشهر، به پادوهای استعمار امکان داد سرکوب را افزایش دهند. و از طریق ارعاب، از طریق اخراج گستردة کارمندان زن، و از طریق حضور اراذل و اوباش، این سرکوب سازمان داده شد. اگر در دوران مشروطه، اوباش طرفدار شیخ فضل‌الله‌نوری عربده می‌زدند، «ما پیرو قرآن‌ایم، مشروطه نمی‌خواهیم»، اوباش دوران 22 بهمن هم «بی‌حجاب» نمی‌خواستند! اما اراذلی که با حمایت سفارتخانه‌های خارجی و ساواک به خیابان‌های تهران سرازیر می‌شدند، ‌ در واقع سخنان ملایان و طرفداران انقلاب کذا را بازتاب می‌دادند.

اینکه حسینعلی منتظری، یا ابراهیم یزدی و قطب زاده از حجاب دفاع کنند، اهمیتی ندارد. اینان از نظر تفکر اجتماعی همان جائی قرار دارند که ماشالله قصاب نشسته. با این تفاوت که ماشاالله قصاب دیگر لقب آیت‌الله یدک نمی‌کشد، و مانند قطب زاده و ابراهیم یزدی چند سالی هم جهت خبرچینی برای ساواک در فرنگستان نگذرانده. شاید اگر ماشالله قصاب‌ها از امکانات حسینعلی منتظری یا ابراهیم یزدی برخوردار بودند، به مراتب درک و فهم بیشتری از مسائل اجتماعی می‌داشتند. اگر به اظهار نظرهای «ناصر تکمیل همایون»، و هما ناطق در مورد زنان نگاهی بیاندازیم، خواهیم دید که اوضاع دانشگاهی جماعت ایران تا چه حد اسفبار است. دلیل هم اینکه، دانشگاه در ایران، مانند حوزة علمیه قم، موجودیت خود را مدیون استعمار و کودتای استعماری است. و کاملاً طبیعی است که اکثریت قریب به اتفاق تولیدات حوزه و دانشگاه، منتظری‌ها و هما ناطق‌ها باشند. البته استثناء هم وجود دارد! ولی هدف ما پرداختن به استثناء نیست، و به مطالب کیهان هم نمی‌توانیم استناد کنیم! ولی به یاد داریم که در اسفندماه 1357، ملایان و قوم و قبیله‌شان، هشتم مارس،‌ روز جهانی زن را نفی می‌کردند، و به یاد داریم که دارو دستة عبادی، در یک تجمع غیرمجاز، چگونه روز زن را به خردادماه «انتقال» دادند! و البته به مداحی بیشرمانة نیلوفر بیضائی از اینان نیز اشاره کرده‌ایم. البته امثال نیلوفر بیضائی در بیرون مرزها فراوانند. همانطور که پیشتر هم گفتیم، الگوهای استعمار، تماماً در غرب تولید، و سپس به جهان سوم صادر می‌شوند.

روند تولید و صادرات این الگوها پیرو روند تولید و صادرات کالاهای تجاری است. به این ترتیب که تولید کننده در غرب، جهت فروش کالای تولیدی نیازمند تبلیغاتچی و واسطه است. و همانطور که شریعتی‌ها تبلیغاتچی «اگزیستانسیالیسم دینی» شدند، امثال نیلوفر بیضائی هم، در کنار فعالیت‌های «هنری»، نقش جارچی اسلام، ویراست «شیرین دوبووار» را بازی می‌کنند.

اما نیلوفر بیضائی‌ها دست تنها نیستند! کنیزکان مقام معظم رهبری در داخل، و رسانه های‌غربی در این مهم شرکت دارند. به عنوان نمونه می‌توان به مطلبی که در سایت «روز آن‌لاین»، مورخ 4 بهمن‌ماه سال‌جاری منتشر شده اشاره کنیم. می‌دانیم که دولت «سوسیالیست» زاپاترو، این روزها در مادرید میزبان اسلام و مسلمین شده. و طبیعی است که فمینیست‌های اسلام پرست جمکران نیز مانند «شهلا شرکت» در این تجمع «شرکت» داشته باشند. «شهلا شرکت»، نوع محجبة ساتراپی است، و با واقعیت‌های جامعه ایران، از جمله قانون، اصولاً هیچ کاری ندارد! شهلا شرکت از جمله نخبگانی است که می‌کوشند نقش استعمار را در شرایط اسفبار جامعة‌ ایران به طور کامل پنهان نگاه دارند. «حاجیه شرکت»، شرایط زنان ایران را ناشی از «ذهنیت مردان» دانسته‌اند! تعجب نکنید! همانطور که گفتیم گورکن جماعت، چه مذکر و چه مؤنث، با «عینیت» و «واقعیت» بیگانه است، و به همین دلیل اینان را از این پس «توهم محور» می‌نامیم. و طبیعی است که وقتی انسان بر اساس توهمات‌اش حرکت کند، بجز شکست هیچ نتیجه دیگری نخواهد گرفت. به همین دلیل،‌ امثال «شهلا شرکت» در ایران نشریة «زن‌روز» انتشار می‌دهند، ‌و بعد هم جهت تأمین وجهه برای فعلة مؤنث فاشیسم، ساواک، نشریة مبتذل «زن‌روز» را تعطیل می‌کند، و «شهلا شرکت» تبدیل می‌شود به الگوی زن! شیرین عبادی در وصف این فاطمة هزارة سوم می‌گوید:

«یک نمونه واقعی برای زنان ایرانی است. او یک روانشناس، روزنامه نگار، نویسنده و یکی از پیشتازان جنبش زنان ایرانی است[...] مجله زن روز به دلیل فعالیت‌های قابل توجه در رابطه با حقوق زنان توقیف شد.»


حال ببینیم این نمونة «پیشتاز» که «روانشناس» هم هست، در مورد شرایط زنان در ایران چه می‌گوید. شهلا جان در کنار ترهات دیگری که بیان داشته، می‌گوید، چون ذهنیت مردان از استقلال زنان جلوگیری می‌کند، زنان باید به هر وسیله‌ای که شده به سوی استقلال بروند. البته این «زبان شورش» در کتاب جنجالی آذر نفیسی هم وجود داشت، و رسانه‌های غرب نیز به همین دلیل پیرامون این کتاب جنجال به راه انداخته‌اند. «شورش» همان است که استعمار از ما می‌طلبد. و شهلا شرکت هم زنان را به همین مسیر قانون‌شکنی رهنمون می‌شود:

«ذهنیت مردان از آزادی و استقلال زنان جلوگیری می‌کند.[پس] زنان نمی‌توانند [...] بنشینند تا یک روز آزادی برقرار شود. زنان [...] باید راه خود را به شکلی مستقل از شریعت و یا هر قانون دیگری ادامه دهند.»

این مهملات بهترین نمونة شیادی و عوامفریبی از جانب فعلة فاشیسم است. شهلا شرکت نمی‌تواند «راه» کذا را تعریف کند، و چارچوبه‌های‌ آن را نیز مشخص نمی‌کند. شهلا شرکت نمی‌تواند توضیح دهد، «چگونه»، «از چه طریق» و با تکیه بر کدام «امکانات واقعی»، زنان در ایران، خارج از شریعت و هر قانون دیگری می‌باید راه خود را ادامه دهند؟ و اینکه اصولاً این «راه»، به جز نقض قانون اساسی چه می‌تواند باشد؟ و بالاخره، می‌باید از شیادی به نام شهلا شرکت بپرسیم، در کدام کشور جهان «حرکت خارج از قانون» مجاز شمرده می‌شود؟ بله، امثال شهلا شرکت، مانند دیگر شیادانی که دانشجویان را به قانون‌شکنی فرامی‌خوانند، یک هدف مشخص دنبال می‌کنند: افزایش سرکوب مردم از سوی حاکمیت. به همین دلیل است که دولت «سوسیالیست» اسپانیا، از شهلا شرکت و شیرین عبادی برای حضور در کنفرانس کذا دعوت می‌کند. مسلماً فاطمه مرنیسی هم از مراکش به این تجمع استحماری دعوت شده. اما الگوی‌های تولید شده از طرف استعمار، به شیرین‌عبادی یا شهلا شرکت محدود نمی‌‌ماند. استعمار یک «الگوی جنجال» نیز تولید می‌کند، که از طریق رسانه‌ای به دست مصرف کننده در جهان سوم می‌رسد. الگوی جنجال، به دو نوع «جنجال نرم» و «جنجال خشن» تقسیم می‌شود. «ساتراپی» در ردة جنجال نرم، و «تسلیما نسرین»، در ردة جنجال خشن قرار می‌گیرند.

تسلیما نسرین، که ناگهان و یک‌شبه نویسنده شد، کتابی می‌‌نویسد که مسلمانان را به شدت «خشمگین» می‌کند! داستان «خشم» مسلمانان‌ هم در غرب «تولید» می‌شود، و در جهان سوم به «اجرا» در می‌آید. خلاصة مطلب، تسلیما نسرین نتوانست در غرب دوام بیاورد، و بالاخره دولت هند لطف کرده به او اجازه اقامت داد، تا این جنجال استعماری فروکش کند. ولی مگر غربی‌ها طعمة به این خوبی را رها می‌کنند؟ ماه گذشته، دولت فرانسه تصمیم گرفت جایزة «سیمون دوبووار» را طی دیدار نیکولا سرکوزی از هند، به این مبارز بزرگ اهداء کند! چون تعداد مسلمانان هند از جمعیت پاکستان هم بیشتر است، و جهت ایجاد دردسر برای دولت لائیک هند، فرصتی بهتر از این دست نمی‌داد! حنازرچوبه، مورخ سوم بهمن‌ماه سالجاری، گزارش می‌دهد که وزارت امور خارجة هند دولت فرانسه را از چنین کاری بر حذر داشته. و ما هم معتقدیم، دولت فرانسه هر قدر «اسلام پرور» و «طالبان دوست» باشد، با کشوری چون هند روبروست که، نه بنگلادش است و نه جمکران!

جمکران محل تولید انبوه شهلا شرکت‌هاست. از قماش شهلا شرکت، در جمکران نمونه‌های با ارزش‌تری هم می‌توان یافت، که حتی در غرب نیز نایاب‌اند. خلاصه بگوئیم، کنیزکان خاتمی، از قبیل مرضیه مرتاضی، برای دیپلم پاره‌های دانشگاهی اهمیت فراوان قائل‌اند، و با تمام قوا تلاش دارند تا دو هدف استحماری را به زن ایرانی «حقنه» کنند. از یکسو، با پایمال کردن «حقوق اجتماعی» زنان، پدیدة گنگی به نام «حضور اجتماعی» زنان را جایگزین «حقوق» مدنی‌ کنند، و از سوی دیگر، کسب مدارک دانشگاهی را نشانة رشد و شکوفائی زنان معرفی کرده، به جهانیان ثابت کنند، تحصیلات دانشگاهی، آزادی، درک و فهم و شعور به همراه می‌آورد. حال آنکه اصلاً چنین نیست. وجود پدیده‌هائی چون شهلا شرکت‌، شیرین عبادی و بسیاری دیگر از جماعت تحصیلکردة کشور ایران شاهدی‌است بر این مدعا. فراموش نکنیم که در کشور ایران، در سال 1357، فقط یک حقوقدان، که در دهة 40 از سوی ساواک ممنوع‌القلم شده بود، به صورت مستدل و منطقی، با پدیده‌ای استعماری که نام خود را «جمهوری اسلامی» گذاشته بود مخالفت کرد: مصطفی‌ رحیمی! و در میان خیل دانشگاهیانی که در تظاهرات «عاشورا» شرکت می‌کردند، تا سازمان سیا، با یک گله لات و اوباش برای‌شان «استقلال» و «آزادی» تأمین کند، متأسفانه مصطفی رحیمی یک مورد استثنائی بود، که استثناء هم باقی ماند!



2 نظردهید:

At ۵:۰۰ قبل‌ازظهر, Blogger sara said...

How amazingly you predicted Pakistan conflicts almost two years earlier ..

http://nahidroxan.blogspot.com/2006/05/blog-post_18.html

 
At ۱۱:۲۵ قبل‌ازظهر, Blogger sara said...

Is there any story behind recent banking crisis in UK ( northern rock) and in France ( societe generale) ?

 

ارسال یک نظر

<< بازگشت