دوشنبه، بهمن ۱۵، ۱۳۸۶

«دائی‌جان» و پروپاگاند!
...

شکست جبهة ناتو در جنگ 33 روزة لبنان می‌رود تا در کشورمان نقش تاریخی استعمار پلید انگلستان را با استعمار فرانسه جایگزین کند، تا حاکمیت انگلستان بتواند با نقاب حمایت از «آزادی»، در واقع از طریق قاهره، جبهة دین فروشان را از تل‌آویو تا تهران گسترش دهد. این جایگزینی از طریق «تحریف تاریخ» حضور استعمار انگلیس و «تخریب اسطورة» دست‌ساز همین استعمار در شرف تکوین است. نخستین پیامد این جایگزینی، انتشار همان«سند دست اول» و مضحک، پیرامون ترور روح‌الله در فارس نیوز بود! این یک روی سکة جنجال رسانه‌ای استعمار است که، سعی در تغییر و تعدیل چهرة دشمن دیرین دارد. به زبان ساده‌تر، هدف این پروپاگاند، محو نقش تاریخی استعمار انگلیس، و‌ جایگزین کردن آن با استعمار فرانسه است. محور اصلی این پروپاگاند، در واقع ارائة «تصویر دلپذیر» از استعمار انگلیس در ایران است. اما جهت ارائه چنین تصویری لازم است، که تصویر اسطوره‌ای خمینی نیز تخریب شود. چرا که اسطورة خمینی نیز توسط استعمار انگلیس خلق شد. به همین دلیل است که همزمان با انتشار آن سند دست اول در فارس نیوز، شاهد انتشار خاطرات سیروس آموزگار از زبان علی‌میر‌فطروس، در سایت گویا نیوز هستیم. اما چرا چنین پروپاگاندی به راه افتاده؟ جهت پاسخ به این پرسش ناچاریم نگاهی به گذشته داشته باشیم.

گفتیم که پس‌از محرز شدن شکست جبهة ناتو در لبنان و عراق، الیزابت دوم، فرماندة کل قوای کشورهای مشترک المنافع، به ایالات متحد رفت، تا به این وسیله، بار این شکست را بر دوش حاکمیت بریتانیا سبک کند. پیامد این سفر تاریخی، استعفای تونی بلر، و انتخاب نیکولا سرکوزی به ریاست جمهوری فرانسه بود. در پی این تغییر و تحولات وسیع، و نه چندان غیرمنتظره، نقش سنتی حاکمیت فرانسه در جبهة ناتو دگرگون شد. طی «جنگ سرد»، و تا پیش از جنگ 33 روزة لبنان، حاکمیت فرانسه در کنار سازمان ملل، به مخالفت «لفظی» با سیاست‌های عموسام می‌پرداخت. ولی پس از شکست ناتو در لبنان، فرانسه به ناچار نقاب مخالف‌خوان را از چهره برداشت و به فدائی بی‌قید و شرط حاکمیت آمریکا تبدیل شد. از پرداختن به ابعاد مضحک نقش نوین فرانسه خودداری می‌کنیم، چرا که هدف از مطلب امروز، بررسی پروپاگاند ویژة چنین شرایطی است.

گفتیم که به چالش کشیدن عقل سلیم و منطق متعارف، وجه مشترک پروپاگاند و اسطوره است. البته اگر این اسطوره، از بد روزگار «تقدس» هم داشته باشد، گوی سبقت از پروپاگاند می‌رباید، ‌چرا که پذیرش ابعاد غیرمنطقی آن حماقت محض می‌طلبد. در مطلب دیروز گفتیم که، ساواک جمکران یک سند محرمانه «اختراع» کرده و در اختیار آخوند حسینیان قرار داده، تا «فارس نیوز» و دیگر نیوزهای جمکران بتوانند آنرا «کشف» کرده، یک سرگذشت «مقدس» برای روح‌الله در پاریس «اختراع» کنند. سرنوشتی که به «قصة مقدس» حسین در صحرای کربلا شباهت داشته باشد. در این پروپاگاند نوین، حاکمیت فرانسه در سه دهة پیش، نقش شمر و یزید بازی می‌کند، چرا که، قصد به شهادت رساندن «امام» را داشته! و همانطور که می‌دانیم،‌ شیعی‌مسلکان حکومتی ایران، 13 «امام» دارند، که از بد روزگار، ‌ افتخار «رویت» سیزدهمی هم نصیب ما شده!

در بارة حکایت حسین، بارها و بارها در این وبلاگ گفته‌ایم که، این داستان هیچ پایه و اساس منطقی نمی‌تواند داشته باشد، چرا که با توجه به سن و سال خدیجه، تولد فاطمه نیز امری بعید به نظر می‌رسد. البته می‌دانیم که طبق روایات کتاب مقدس، یهوه، ابراهیم را درسن 90 سالگی «ختنه» فرموده، و همسر ابراهیم هم در سن هشتاد سالگی باردار شده‌اند! ولی این حکایات، در قاموس «راوی» رمان «توپ مرواری»، قصه‌های «بی‌بی‌گوزک» خوانده می‌شود. و امروز، ما ملت ایران افتخار داریم که در هزارة سوم شاهد «اختراع» گام به گام یک «بی‌بی‌گوزک» تمام عیار پیرامون «توطئة دشمنان» بر ضد امام‌الله باشیم. اما اینبار، دشمن، برخلاف تاریخچة واقعی استعمار در ایران، و بر خلاف «توهم» دائی جان ناپلئون، امپراطوری انگلستان نیست، بلکه کشور فرانسه است!

فرانسه، کشوری است که دهه‌ها پیش از عضویت در ناتو، هم‌پیمان استعمار انگلیس بوده، و این پیمان کماکان معتبر است. چند سال پیش، الیزابت دوم، برای گرامیداشت یکصدمین سالگرد این «پیمان»، ‌در کاخ الیزه میهمان ژاک شیراک بود. در مطالب گذشته پیرامون جایگاه کشور فرانسه در سازمان ناتو، گفته‌ایم که اعضای ناتو تحت نظارت عالیه ایالات متحد قرار دارند، و طبق مقررات ناتو، حاکمیت هیچیک از اعضا، حق محاکمة نظامیان آمریکائی را ندارد، و از همه مهمتر اینکه اعضای ناتو در زمینة امنیتی فعالیت مشترک دارند. و هیچ عضوی نمی‌تواند مستقلاً سیاست‌های امنیتی‌ای به اجرا گذارد، که در تقابل با طرح های سازمان سیا قرار گیرد. در نتیجه افشگری‌های «فارس نیوز»، و اسناد دست اول ساواک، ساخته و پرداختة همان سیاستی است که بر تخریب اسطورة خمینی نظارت دارد. حال بازگردیم به پرسشی که در ابتدای این مطلب مطرح کردیم. چرا چنین «پروپاگاندی» به راه افتاده؟

چون استعمار انگلیس، با خرد کردن اسطورة خمینی، در واقع قصد بازسازی چهرة پلید خود را دارد. در ظاهر، جهت بازگشت به نقطه‌ای که جنبش مشروطه آغازگر آن بود، آنزمان که دولت انگلستان خود را حامی مشروطه طلبان جلوه می‌داد، تا روس‌ها را وادار به عقب نشینی کند. با تخریب چهرة «خمینی بت شکن»، حاکمیت انگلستان، به تخریب اسطوره‌ای پرداخته که تماماً ساخته و پرداختة دستگاه‌های تبلیغات استحماری همین حاکمیت در ایران است. «اخبار» بنگاه خبرپراکنی «بی‌بی‌سی» را در پائیز 1978، و ژانویه و فوریة 1979 فراموش نکرده‌ایم. به یاد داریم که، پس از نشست گوادالوپ، در «اخبار» رادیوی کذا، کاخ سفید همچنان از شاه حمایت می‌کرد، به یاد داریم که حاج روح‌الله، چگونه به «رهبر کبیر» و «آزادیخواه» ایران تبدیل شد، به یاد داریم که کدام سفارتخانه‌ها از اشغال سفارت آمریکا در تهران حمایت کردند، و همواره به یاد خواهیم داشت، که منافع ملی ما ایرانیان با منافع آنگلوساکسون‌های دین پرور، در تضاد کامل قرار داشته و خواهد داشت. به ویژه آنزمان که، در کشاکش نبرد میان مشروطه طلبان و هواداران استبداد، امپراطوری انگلیس در ظاهر به حمایت از مشروطه خواهان پرداخت، تا جنبش مشروطه را به ابزار تأمین منافع خود در برابر امپراطوری روسیه تبدیل کند. و به یاد داریم که پس از انقلاب اکتبر، با توطئه انگلستان، نه تنها جنبش مشروطه، به نفع دستاربندان مزدور و فدائیان اسلام شکست خورد، که با کودتای «آیرون‌ساید»، و سپس کودتای 28 مرداد، دستاوردهای مدنی آن نیز به مرور زمان حذف شد، تا با کودتای هویزر در سال 1979، گروه فدائیان اسلام، یا همان اوباش کارخانة رجاله پروری در رأس هرم قدرت قرار گیرند. پیشتر گفتیم که تعطیل مدارس دولتی مختلط،‌ قرار دادن نفت ایران در انحصار آنگلوساکسون‌ها، و بالاخره ملی کردن نفت، مهم‌ترین مراحل سرکوب فرهنگی و اقتصادی ملت ایران بود که در کارنامة پر افتخار محمد مصدق به عنوان نمایندة مجلس و نخست وزیر به ثبت رسیده.

ولی علیرغم پروپاگاند تخریب اسطورة خمینی، استعمار انگلیس، در حال گشودن محور تهران، تل‌آویو، قاهره است! چون شکست در لبنان، و زمینگیر شدن در عراق و افغانستان، همکاری گستردة اعضای ناتو را الزامی کرده. و اگر در جبهة ناتو، فرانسه نقش فعال‌تری بر عهده گرفته، حاکمیت انگلستان فعالیت خود را در مصر، اسرائیل و ایران افزایش داده. چون در این کشورها استعمار انگلیس ریشه‌دارتر، و در نتیجه پرقدرت‌تر است. پیوستن پرزیدنت مهرورزی به «دلیران تنگستان» را در راستای همین پروپاگاند و در چارچوب سیاست نوین بریتانیا می‌توان بررسی کرد. در واقع، «ژنرال» مهرورزی، به زدن نعل وارونه مشغول بودند، همانطور که روح‌الله،‌ ضمن سرکوب و چپاول ثروت‌های ما به «نبرد با استکبار» اشتغال داشت. ولی پروپاگاندچی‌های استعمار، که با انتشار ورق پاره‌های «دست اول»، به تحریف تاریخ پرداخته‌اند، باید بدانند که پایه‌های پولادین رمان زیبای «دائی جان ناپلئون» را هیچ سندی نمی‌تواند متزلزل کند! هرگز، هیچ «پروپاگاندی» نخواهد توانست، بنا بر منافع استعمار، داده‌های تاریخی یک «رمان» را تغییر دهد. رمان، هر چند تخیلی، ریشه در واقعیات دارد. رمان، بازتاب زندگی، و پویائی «انسان» در زمان و مکان است، و هیچ نیروئی نخواهد توانست این پویائی را به سکون بکشاند. پیروزی‌های دائی‌جان در «جنگ کازرون» و «ممسنی»، نفرین‌های مش‌قاسم به «انگلیسای چش چپ»، همه و همه بازتاب حضور استعماری انگلیس در کشورمان است، و با هیچ «سندی» از حافظة تاریخی ما ایرانیان زدوده نخواهد شد:

«الهی آب خوش ازگلوشان پائین نره این انگلیسای بی‌ناموس، با آن چشم‌های چپ‌شان [...] خدا آن چشم‌های چپ‌شان را کور کند ... امان از دست این انگلیسا [...] الهی خدا به خاک سیاه بنشاند این انگلیسا را [...]»
مش‌قاسم



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت